رابطه زائر با زیارت

در آستانه زیارت خانه خداییم. سفری می‌باید و هجرتی و گشودنِ بند عادت از پایِ روزمرگی و چشیدن آب، از چشمه حیات و پرواز به آنجا که دل‌ها به عشقش می‌تپد. غالباً، زائر، مسافر است و زیارت و سفر، توأم. پس در «حج»، زیارت است و سفر و هجرت، به سوی نبض ایمان و مهدِ قرآن و مهبط وحی... سیر و سفر در اسلام، بسیار پسندیده است و مفید، ولی باید در جهت خوب و با انگیزه و هدفی سالم باشد. امام صادق(ع) فرموده است: مسافرت باید برای یکی از این سه امر باشد: ۱. تهیه توشه آخرت؛ ۲. تأمین معاش زندگی؛ ۳. لذت مباح و تفریح سالم و غیرحرام[۱].

رسول خدا(ص) هم فرموده است: مسافرت کنید تا صحّت بدن یابید، جهاد کنید تا غنیمت به دست آورید، حج نمایید تا بی‌نیاز گردید[۲]. زیارت خانه خدا، هم سفر است، هم حج است، هم برای مسلمین منافع مادی و اجتماعی دارد، هم آگاهی بخش و وحدت آفرین است، هم دشمن شکن و دوست نواز است. سازندگی حج بسیار است و نقش تربیتی و اجتماعی و سیاسی آن، بس عظیم و کارساز، و نخستین گامِ حج، با سفر آغاز می‌شود و سرفصل زیارت‌ها حجّ خانه خدا است. در عین حال باید هشیار بود که این سفر الهی و زیارت پربرکت که بر هر مسلمانِ توانمند و مستطیع، فرض و واجب است، از محتوا تهی و از اثر خالی نگردد... که اینگونه حج، حج دوره آخرالزمان است. در حدیث است که: «در آخرالزمان، مسافرت و بیرون رفتن مردم برای حجّ به چهار گروه، بیشتر اختصاص پیدا می‌کند: حکمرانان برای تفریح و گردش، ثرومتمندان برای تجارت و داد و ستد، فقراء برای گدایی و قاریان برای سمعه و ریا»...[۳].

در هر صورت، دریغ است که این سفر، به هدف‌هایی دنیایی و محاسبات سودپرستانه اختصاص یابد و از محتوا و بعد عارفانه و عاشقانه تهی گردد؛ چراکه مکه، ضیافتگاه ملکوتی و معنوی خداوند است و حاجی مهمانِ پروردگار است و پذیرایی خداوند، با رحمت و مغفرت است. امام علی(ع) فرموده است: «الحاجّ والمعتمر وَفْدُ اللهِ وحَقٌّ علی الله تعالی انْ یُکرمَ وَفْده ویَحبُوهُ بالمغفره»[۴] و حیف که این میهمانی، که زمینه‌ساز اکرام خدا و پذیرایی با غفرانِ الهی است، در حدّ سفری تفریحی و گردشی پوچ، و رفت و آمدی تاجرانه درآید... که صاحبخانه کریم و بزرگ است و مهمان را هدفی والا و نیتی در خورِ عظمت «ربّ البیت» شایسته است[۵].

منابع

پانویس

  1. «انّ علی العاقل ان لا یکونَ ظاعناً الّا فی ثلاثٍ: تزوّدٍ لمعادٍ او مرمّهٍ لمعاشٍ او لذّهٍ فی غیر محرّم»، مکارم الأخلاق، ص۲۴۰.
  2. «سافِروا تصحّوا، وَجاهِدوا تغنَموا وحَجّوا تستغنوا»، محاسن برقی، ص۳۴۵.
  3. «اذا کان آخرُالزمانِ خرج الناس للحجّ اربعه اصناف: سلاطینهُم للنّزهه، واغنیائهم للتِجاره، وفقرائهم للمسألهِ وقُرّائهم للسُمعه»، محجه البیضاء، جلد۲، ص۱۸۹.
  4. بحار الانوار، جلد۹۶، ص۸.
  5. محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۱۰۷-۱۰۹.