فاطمیان در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اسماعیلیان فاطمی

عبیداللّه مهدی پس از رسیدن به رهبری نهضت در سال ۲۸۹از سَلَمیه در شام (مرکز رهبری اسماعیلیه) به فلسطین و سپس مصر رفت و از آنجا به سوی مغرب حرکت کرد و با کمک داعی ابوعبداللّه شیعی قدرت را به دست گرفت و در سال ۲۹۷هـ. ق به عنوان خلیفه و امیرالمؤمنین، دولت فاطمی را بنیان نهاد [۱]. وی در سال ۳۲۲ در شهر مهدیه وفات یافت [۲] پس از او فرزندش القائم بأمراللّه به خلافت و امامت رسید. پس از او فرزندش اسماعیل المنصور باللهو پس از او فرزند وی المعز لدین اللّه بر مسند امامت نشست. وی که چهارمین خلیفه فاطمی بود در سال ۳۵۸ لشکری برای فتح مصر فرستاد و در شعبان همان سال مصر را فتح کرد [۳]. وی در سال ۳۶۲ به مصر رفت و آنجا را دارالخلافه اسماعیلیان قرار داد [۴]. در زمان معز فاطمی جامع ازهر تأسیس شد و به زودی به یک دانشگاه بزرگ اسلامی تبدیل گردید که تا آخر دوره فاطمیان مرکز مهم تعلیم داعیان و اشاعه اصول عقاید اسماعیلیه بود [۵].

معز همچنین اقدامات مختلفی برای جلب حمایت اسماعیلیان قرمطی انجام داد. در همین راستا برخی از نظریات اسماعیلیان نخستین را که مورد تأیید قرمطیان قرار داشت به رسمیت شناخت. وی همچنین جهان‌شناسی‌ای که توسط داعی نسفی و ابوحاتم رازی تدوین شده بود و در میان قرامطه اشاعه یافته بود به عنوان جهان‌شناسی رسمی اسماعیلیان فاطمی پذیرفت.

کوشش‌های معز در جلب حمایت قرمطیان تا حدودی موفقیت آمیز بود. داعی ابویعقوب سجستانی که در ابتدا به جناح قرمطی تعلق داشت به وی گروید و در کتبی که پس از به خلافت رسیدن معز تألیف کرد امامت خاندان فاطمی را تأیید نمود. در نتیجه اسماعیلیان خراسان و سیستان نیز پشتیبان دعوت فاطمی شدند [۶].

معز در ۳۶۵هـ. ق پس از بیست و دو سال امامت درگذشت [۷].

پس از او فرزندش نزار بن معد بن المعز لدین اللّه ملقب به العزیز باللّه به امامت رسید[۸]. پس از وی ابوعلی منصور ملقب به حاکم بأمراللّه بر مسند امامت نشست، وی داعیان مختلفی را برای اقالیم و شهرهای دیگر فرستاد و با تنظیم نظام دعوت، نقش مهمی در گسترش اسماعیلیه ایفا نمود.

حاکم بأمراللّه پس از ۲۵سال امامت در سال ۴۱۱هـ. ق مرد، مرگ او و علت آن معلوم نیست [۹].

پس از مرگ حاکم بامراللّه یکی از داعیان او به نام حمزة بن علی الفارسی ملقب به درزی که داعی بزرگ شام بود مرگ حاکم را انکار کرد و در انتظار رجعت وی باقی ماند. اتباع او با نام درزی یا دروزیه از اسماعیلیان جدا شدند و عقاید غالیانه‌ای اظهار نمودند [۱۰].

هفتمین خلیفه فاطمی، اعزاز دین اللّه فرزند حاکم پس از غیبت پدر در ۴۱۱ به امامت رسید و در ۴۲۷ق از دنیا رفت [۱۱].

پس از وی المنتصر باللّه در هفت سالگی بر مسند امامت نشست و پس از ۶۰سال امامت در ۴۸۷ق از دنیا رفت [۱۲].

وی در زمان حیات خود فرزند ارشدش نزار را به ولایت عهدی و امامت پس از خود منصوب نمود، ولی پس از مرگ او افضل بعد الجمالی که در مقام وزارت بود توانست با اعمال نفوذ، نزار را از حقوق خود محروم کند و برادر جوان‌تر وی، احمد ملقب به المستعلی باللّه را جایگزین او نماید [۱۳]. این اقدام سبب شد اسماعیلیان به دو شاخه اصلی مستعلویه و نزاریه تقسیم شوند [۱۴]. بیشتر اسماعیلیان مصر، یمن و گجرات امامت مستعلی را پذیرفتند و گروه بزرگی از اسماعیلیان شام و تمامی اسماعیلیان ایران و عراق و ماوراء النهر به نص اول مستنصر وفادار مانده، نزار را به عنوان جانشین به حق پدرش قبول کردند [۱۵]. از این پس اسماعیلیان مستعلوی و نزاری دعوت‌های مستقلی داشتند و مسیرهای مذهبی سیاسی مجزایی را طی نمودند.

جریان اسماعیلیان مستعلوی پس از مستعلی به امامت الآمر بأحکام اللّه معتقد شدند. ولی پس از او دوباره در مسئله امامت دچار اختلاف شده، به دو شاخه حافظیه و طیّبیه منشعب شدند. طیّب، فرزند الآمر باحکام اللّه بود که چند ماه پیش از وفات پدر متولد شد، پس از مرگ آمر، عموزاده او به نام ابوالمیمون عبدالمجید به عنوان ولی عهد، زمام امور را در دست گرفت، ولی پس از چند سال مدعی امامت شد و لقب الحافظ لدین اللّه را برای خود برگزید [۱۶]. اکثر اسماعیلیان مستعلوی در مصر و شام و گروهی در یمن امامت حافظ را پذیرفته، به حافظیه اشتهار یافتند و گروهی از مستعلویان مصر و شام و یبشتر یمنی‌ها امامت طیب را پذیرفتند و به طیبیه شهرت یافتند.

دولت فاطمیان با توجه به این کشمکش‌های درونی، روز به روز ضعیف‌تر شد تا اینکه در ۵۶۷ق به دست صلاح الدین ایوبی منقرض گردید.

اسماعیلیان حافظی تا حدود یک قرن پس از حافظ امامت را در اخلاف او ادامه دادند، ولی به زودی دعوت آنان در مصر و شام از بین رفت و در یمن نیز دوامی نیافت و جماعت حافظی به طور کامل از بین رفت.

دعوت مستعلوی طیبی پایگاه خود را در یمن و سپس هندوستان پیدا کرد. از همان آغاز افتراق حافظی طیبی، دولت صلیمی در یمن، طیب بن آمر را به عنوان امام اسماعیلیان مستعلوی شناخت و دعوت طیبی را در یمن بنیان گذارد. دعوت اسماعیلی که در سال ۴۶۰ق به گجرات هند راه یافته بود نیز به جناح طیبی پیوست و در ۹۷۴ق احمدآباد گجرات مرکز دعوت طیبی گردید. بنابر اعتقادات مستعلویان طیبی، امامت در اعقاب طیب که همچنان در استتار مانده‌اند تداوم یافته و سرانجام در پایان دوره فعلی ستر، یکی از همین امامان ظهور خواهد کرد.

اسماعیلیان طیبی در اصول عقاید ادامه دهنده تعالیم و سنن اسماعیلیان فاطمی بوده‌اند، آنان همانند فاطمی‌ها برای ظاهر و باطن دین و احکام شرعی اهمیت یکسانی قائلند.

اسماعیلیان هند که به بهره شهرت دارند در ۹۹۹ق، به دو شاخه داوودیه و سلیمانیه منشعب شدند [۱۷]. اکثر بهره‌های هند به فرقه داوودیه تعلق دارند و بیشتر طیبی‌های یمن و گروه کوچکی از بهره‌ها به فرقه سلیمانیه پیوستند.

امروزه جمعیت داوودی جهان حدود نیم میلیون نفر است [۱۸] و سلیمانی‌ها نیز حدود ۷۰ هزا رنفر در یمن و تعدادی در هند وجود دارند [۱۹].[۲۰]

منابع

پانویس

  1. افتتاح الدعوه، ص ۲۹۹، عیون الاخبار، ص۱۱۲، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۴۶۱، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۱۶۰.
  2. افتتاح الدعوه، ۳۲۹.
  3. تاریخ الدعوة الاسماعیلیه، ص۲۰۰، اتعاظ الحنفاء، ص ۱۵۸، المنتظم، ج۱۴،ص ۱۹۷، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۳۰۹.
  4. عیون الاخبار، ص۱۹۴.
  5. خطط مقریزیه، ج۲، ص۲۷۳.
  6. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۲۰۹.
  7. عیون الاخبار، ص۲۰۲.
  8. عیون الاخبار، ص۲۰۲.
  9. تاریخ الدعوة الإسماعیلیه، ص۲۳۹.
  10. تاریخ الدعوة الإسماعیلیه، ص۲۳۸.
  11. عیون الاخبار، ص۳۲۱، اتعاظ الحنفاء، ج۲،ص ۴۴.
  12. اتعاظ الحنفاء، ج۲، ص۴۵ و ۱۴۹، تاریخ الدعوة الاسماعیلیه، ص۲۵۰.
  13. اتعاظ الحنفاء، ج۲، ص۱۵۲ـ ۱۵۳.
  14. اتعاظ الحنفاء، ج۲، ص۱۶۲.
  15. زبدة التواریخ، ص ۱۱۴.
  16. اتعاظ الحنفاء، ج۲، ص۲۲۹.
  17. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۳۴۵
  18. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۳۵۶.
  19. تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۳۶۴.
  20. طالقانی، سید حسن، مقاله «اسماعیلیه»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۶۷.