ام القری در قرآن
جغرافیای ام القری، در سورههای مبارکه انعام و شوری
- وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ[۱].
- وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ[۲].
واژه أُمَّ الْقُرَى، دو بار در قرآن، در آیه ۹۲ سوره مبارکه انعام و آیه ۷ سوره شوری بیان شده است. ما قصد داریم، در این گفتار، با استفاده از منابع مهم تفسیری و تاریخی، روشن نماییم، که منظور از این واژه مرکب، که به معنی مادر روستاها است؛ چه مکانی است و سپس به بیان وضع جغرافیای آن بپردازیم. ابتدا به توضیح و تبیین این ترکیب أُمَّ الْقُرَى با استفاده از قاموس قرآن میپردازیم:
- اُم، به معنی مادر و پایه هر چیز، که چیزهای دیگر، به آن منضم شود. معظم چیزها مانند اُم النجوم، یعنی کهکشان - قاموس، مفردات - در حدیث آمده، از خمر بپرهیزید که، اُم الخبائثاست. نهایه. به جرئت میتوان گفت، که اُم مشترک معنوی است و معنی جامع آن، همان اصل و پایه است، النهایه استعمال آن، در مادر حقیقی به قدری شهرت دارد، که احتمال داده میشود، در واژه مادر، حقیقت و در معانی دیگر مجاز است.
- در ترجمه مفردات راغب اصفهانی، نیز در معنی ام[۳] مینویسد:
«الاُم، مادر، برابر آب یعنی پدر. اُم، به مادر واقعی و نسبی و همین طور، به مادر بزرگ، در گذشته دُور، هم اطلاق میشده، از این رو /حوا گر چه بین ما و او قرنهای دور فاصله است، او را مادر خطاب میکنند و همچنین، به هر چه که اصل و ریشه چیزی باشد، یا او را تربیت و اصلاح کرده باشد، یا مبدأ و سرآغاز چیزی باشد: ام گویند. خلیل بن احمد گوید: به هر چیزی که ضمائم و پیوستههای بعدی و آیندهاش، به او مربوط باشد و به آن منضم شود؛ ام گویند».[۴]
موارد کاربرد ام، در کلام خداوند
- اُم به معنای معظم شیء و مرکز آن، مثل آیه مبارکه أُمَّ الْقُرَى که به مکه معظمه گفته میشود: لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا آیه ۹۲ سوره مبارکه انعام، که مورد بحث این گفتار است.
- به معنی مادر حقیقی، نظیر آیه ۷ سوره مبارکه قصص، که میفرماید: وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ[۵] و در پایان ام به معنی اصل و پایه، که در زیر، به آن اشاره میشود.
- ام به معنی اصل و پایه هر چیز أُمُّ الْكِتَابِ در آیه ۷ سوره آل عمران: هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ...[۶].[۷]
القری، یعنی چه؟
در واژه مرکب مورد تحقیق، دو کلمه مفرد وجود دارد؛ که ما بخش اول آن را، که ام/ باشد توضیح دادیم، اکنون ببینیم بخش دوم آن، که القری است، به چه مفهومی است. برخی از پژوهشگران، در توضیح قری مرقوم داشته، این واژه جمع قریه است و به معنی دهها و شهرها است، اما از آنجا، که قریه یک واژه عربی و بهویژه، در بحث ما، یک واژه قرآنی است؛ لازم است، به معنی و کاربرد آن کلمه، از دیدگاه فرهنگ قرآنی، توجه نماییم؛ لذا به منظور رسیدن، به این هدف، به قاموس قرآن، جهت معنی و کاربرد قرآنی آن، به این کتاب رجوع میکنیم، تا به نتیجه مطلوب برسیم. قاموس، در توضیح واژه قریه، به راغب اصفهانی، استناد نموده و مینویسد: «قریه نام مکانی است، که مردم، در آنجا جمع شوند، به مردم نیز، قریه میگویند و در هر دو معنی استعمال میشود و درباره وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ[۸]. بسیاری از مفسرین گفتهاند: مراد، از قریه و قری مردمانند و از علی بن الحسینS نقل کردهاند که فرمود: غرض از القری رجال قصد شده است. المنار، قول راغب را نقل کرده و رد نمیکند».
زمخشری، در مجمع فرماید: قریه زمینی است، دارای خانه بسیار، اصل آن، از قری، به معنی جمع است: قربت الماء فی الحوض یعنی آب را در حوض جمع کردم و نیز گفته: قریه، بلده و مدینه، نظیر هماند. برخی از علما[۹] در معنی قریه مینویسند: در زبان قرآن، قریه، به معنی هر گونه آبادی است، اعم از این که شهر بزرگ باشد، یا کوچک و یا روستا، مثلاً در سوره یوسف، از زبان برادران و در مقابل پدر، چنین میخوانیم: وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا[۱۰] و میدانیم، این که، این سخن را پس از بازگشت، از پایتخت مصر و ماجرای توقیف برادر آنها، «بنیامین» از طرف دستگاه عزیز مصر بوده است و همچنین، در آیه ۹۶ سوره اعراف میخوانیم: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ[۱۱]. بدیهی است؛ منظور در اینجا خصوص روستاها نیست، بلکه همه نقاط مسکونی جهان را شامل میشود. با توجه به آنچه ملاحظه فرمودید؛ واژه قریه ممکن است به معنی روستا، شهر و مردم در یک مکان باشد: علی هذا، باید با قرینه فهمید که آیا منظور، از قریه در یک عبارت، یا آیه، مراد شهر است، یا ده؟[۱۲]. در، تفسیر نمونه، أُمَّ الْقُرَى را در آیه مورد پژوهش، مکه ترجمه نموده است، حال این سوال پیش میآید، که چرا مکه را أُمَّ الْقُرَى میگویند؟
از علما، همین پاسخ را، در تفسیر نمونه[۱۳]، به خوبی بیان فرمودهاند: «ام القری، که یکی از نامهای مکه است، از دو واژه ترکیب یافتهام که در اصل به معنی اساس و ابتدا و آغاز هر چیزی است و قری که جمع قریه است و به معنی هر گونه آبادی در شهر است. اعم از شهرهای بزرگ و کوچک، یا روستاها و شواهد زیادی نیز در قرآن بر این معنی وجود دارد». اکنون ببینیم چرا مکه را ام القری نامیدهاند؟ یعنی مادر و اصل همه آبادیها.[۱۴]
دحوالارض چیست؟
روایات اسلامی، تصریح میکنند؛ که همه زمین، نخست زیر آب غرق بود و خشکیها تدریجاً، سر از آب بیرون آوردند - علم امروزه نیز این معنی را پذیرفته است - این روایات میگویند: نخستین نقطهای که از زیر آب سر برآورد کعبه بود و سپس خشکیهای دیگر زمین، از آن گسترش یافت، که از آن به عنوان دحوالارض - گسترش زمین - یاد شده است.
با توجه به این تاریخچه، روشن میشود که مکه اصل و اساس و آغاز همه آبادیهای روی زمین است؛ بنابراین هر گاه گفته شود أُمَّ الْقُرَى پیدا است، که منظور از آن، شهر مکه میباشد[۱۵]. با استدلالی، که در مورد ام القری در آیه قبل شد؛ میتوان به این نتیجه رسید، که منظور از ام القری در آیه ۷ سوره مبارکه شوری، نیز شهر مکه مکرمه است، که ما به خواست خدای سبحان، به جغرافیای آن، زیر عنوان مکه اشاره خواهیم نمود.[۱۶]
ام القری
- وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ[۱۷].
- وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا...[۱۸].
ام القری «مرکز و مادر همه بناهای جهان است»[۱۹] «در حجاز نزدیک بحر احمر (دریای سرخ) واقع است و به وسیله بندر جده به آن دریا پیوند دارد... ام القری در لغت به معنی مادر شهر و شهر بزرگ است که صفت مکه است. در نفایس الفنون آمده است: «مکه را ام القری خوانند؛ زیرا گویند اصل زمین آنجاست.»..[۲۰]. «ام در لغت به اصل و اساسی گفته میشود که چیزی از آن تکوین مییابد... در هر سرزمینی بزرگترین و پرجمعیتترین شهر آن منطقه را «ام» (مادر آن سرزمین) و یا ام القری میگویند، مثل بصره که آن را ام العراق و یا «مرو» که آن را «ام خراسان» میگفتهاند. «ام» (مادر) هر چیز اصل آن چیز است. بدین جهت به پیامبر اکرمa نیز «امی» گفته شده زیرا او به مکه «ام القری» منسوب بوده است و نیز گفته شده منسوب به عرب که اصل (و نسب) آنهاست، میباشد»[۲۱]. «در لغت: ام به معنی مادر، اصل، جای و بهتر از هر چیز[۲۲]. امّ: از ریشه «امم»: والده و گفتهاند اصل آن (امهه) بوده است. جمع آن برای انسانها: اُمهات و برای بهائم: اُمات میباشد و ابن عباس گفته: ام الکتاب القرآن من اولی الی آخر، و نیز گفتهاند: ام الکتاب: اصل الکتاب[۲۳].[۲۴]
معانی «ام» در قرآن کریم
- مادر صلبی: فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ[۲۵][۲۶]
- مادر دینی مؤمنان (که مراد داشتن حرمت است): النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ[۲۷].
- به صورت ترکیب اضافی (ام القری) به معنی شهر مکه یا اصل آن: لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا[۲۸][۲۹].
- جای جایگاه: وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ * فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ[۳۰][۳۱].
- لوح محفوظ: وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ[۳۲][۳۳].
- اصل، مرکز، مادر و اصل هر چیز: مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ[۳۴][۳۵][۳۶].
«به جرأت میتوان گفت که «ام» مشترک معنوی است و معنی جامع آن همان اصل و پایه است»[۳۷]. ام القری یکی از نامهای شهر «مکه» است.[۳۸]
منابع
پانویس
- ↑ «و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.
- ↑ «و بدینگونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی» سوره شوری، آیه ۷.
- ↑ ترجمه مفردات راغب اصفهانی، ج۱، ص۸۰.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۰۷.
- ↑ «و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده» سوره قصص، آیه ۷.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (استوار یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۰۸.
- ↑ «و از (مردم) شهری که در آن بودیم و از کاروانیانی که با آنها (به اینجا) روی آوردهایم بپرس و بیگمان ما راستگوییم» سوره یوسف، آیه ۸۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۴۵.
- ↑ «و از (مردم) شهری که در آن بودیم و از کاروانیانی که با آنها (به اینجا) روی آوردهایم بپرس و بیگمان ما راستگوییم» سوره یوسف، آیه ۸۲.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ قاموس قرآن.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۳۵۷.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۰۸.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۳۵۹.
- ↑ عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۱۰.
- ↑ «و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.
- ↑ «و بدینگونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی» سوره شوری، آیه ۷.
- ↑ اطلاعات قرآنی، ص۱۱۷؛ فرهنگ المنجد، ص۳۲.
- ↑ اطلاعات قرآنی، ص۵۲۱.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۳۰۱.
- ↑ نثر طوبی، ج۱، ص۳۷.
- ↑ لسان العرب.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۶۴.
- ↑ «خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش میکند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارثبر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیمها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که میکند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمییابید کدامیک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضهای است از سوی خداوند بیگمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.
- ↑ نیز: نساء، ۲۳؛ مائده، ۱۷۰ و ۷۵ و ۱۱۶؛ اعراف، ۱۵۰؛ مریم، ۲۸؛ طه، ۳۸ و ۴۰ و ۹۴؛ مؤمنون، ۵۰؛ نور، ۶۱؛ قصص، ۷ و ۱۳؛ لقمان، ۱۴؛ احزاب، ۴؛ زمر، ۶؛ احقاف، ۱۵؛ نجم، ۳۲؛ عبس، ۳۵۰.
- ↑ «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او، مادران ایشانند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند از مؤمنان و مهاجران (به ارث) سزاوارترند مگر آنکه بخواهید به وابستگان خود، نیکی ورزید، این (حکم) در کتاب (خداوند) نگاشته است» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ «و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.
- ↑ کلمات القرآن، مخلوف؛ مجمع البیان؛ المفردات.
- ↑ «و هر که ترازوهایش (در کار نیک) سبک آید،» سوره قارعة، آیه ۸-۹.
- ↑ نثر طوبی، ج۱، ص۳۷؛ المفردات.
- ↑ «و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۴.
- ↑ المفردات؛ مجمع البیان؛ کلمات القرآن.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ نثر طوبی، آیات روشن و واضح که اصل و اهم مطالب قرآن است.
- ↑ نثر طوبی، ص۲۸۳.
- ↑ قاموس قرآن، ج۱ – ۲، ص۱۱۳.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۲۶۶.