گستره عصمت امام در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط فرقانی (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

باتوجه به جایگاهی که امام معصوم دارد باید دارای صفت عصمت بوده و از هرگونه خطا و عیب مصون باشد. درباره قلمرو عصمت امام، از نگاه شیعه چند نظریه وجود دارد؛ منتها قریب به اتفاق علمای شیعه امام را در همۀ افعال حتی شخصیه معصوم می‌دانند چه برسد به عصمت از گناهان.

دیدگاه محمد بن جریر بن رستم طبری کبیر درباره گستره عصمت امام

در اندیشه ابن جریر طبری، عصمت امام (ع)، قلمرو وسیعی دارد. وی به صراحت و در کلامی مطلق اعلام می‌کند. «امام، باید معصوم از خطا و لغزش باشد»[۱]. از این عبارت فقط می‌توان این گونه برداشت کرد که امام (ع)، از گناه و اشتباه معصوم است. افزون بر آن، مرحوم طبری شرط دوم از شرایط امامت را علم امام به آنچه مردم بدان احتیاج پیدا می‌کنند، می‌داند؛ وگرنه تفاوتی میان او و دیگران نیست. وی در این باره می‌گوید: «دوم، علم به نیازهای مردم؛ چون امامت برای نیازهای مردم قرار داده شده است؛ چون اگر او به آنچه مردم به آن نیاز دارند، علم نداشته باشد، در جهل، همچون یکی از مردم است»[۲]. ابن جریر در کلام خود، علم امام را مقید به علم دین نکرده است. از این رو، می‌توان مدعی شد که در اندیشه او امام به همه علوم عالم است.

افزون بر آن، عبارت صریح‌تری از وی وجود دارد که نشان اعتقادش به کامل بودن علم امام حتی در نظریات غیردینی است: ولا يجوز أن يكون محتاجا إلى معلم يعلمه.. و من المحال أن يحتاج إلى من يرشده... فهذه واضحة[۳]؛ «و جایز نیست امام محتاج به معلمی باشد که او را تعلیم دهد... و محال است که او به کسی محتاج باشد که او را ارشاد کند.... پس این روشن است». بر اساس این عبارت، امکان ندارد امام (ع)، به معلم یا مرشد نیاز داشته باشد، و این مطلب بیانگر علم مطلق امام (ع) به همه مسائل است. از مجموع این عبارات برمی‌آید که در اندیشه ابن جریر، علوم امام الهی، غیربشری و مطابق با واقع و حقیقت است، و در اندیشه‌های او خطا نیست. ممکن است گفته شود که این عبارت‌ها نفی کننده امکان فراموشی و سهو امام در بیان علوم خود نیست. در اینجا عبارت نخست ابن جریر نیز نفی کننده این احتمال است که به طور مطلق می‌گوید: معصوما عن الخطأ و الزلل[۴].[۵]

دیدگاه شیخ مفید درباره گستره عصمت امام

مرحوم شیخ مفید در آثار متعدد خود شاخه‌ها و زوایای مختلفی از مسئله قلمرو عصمت را به بحث گذاشته است. پیش از بیان نظریات ایشان در این زمینه، طرح این نکته مهم است که برخی از این نظریات بر اساس حکم عقل‌اند؛ در حالی که برخی دیگر بر پایه برداشت از ادله نقلی به دست آمده‌اند. توجه به این نکته و آشنایی با ادبیاتی که مرحوم شیخ به کار گرفته است، نکته بسیار مهمی در فهم اندیشه‌های وی و نیز وجه جمع مناسبی برای برخی عبارت‌های متعارض‌نمای اوست. نظریات مرحوم مفید را می‌توان در پنج مقوله پیگیری کرد.

عصمت از ترک مستحبات

در میان متکلمانی که تاکنون نظریات آنها را در مسئله عصمت به بحث گذاشته‌ایم، مرحوم شیخ مفید، نخستین کسی است که درباره عصمت امام از ترک مستحبات نیز بحث می‌کند. به اعتقاد ایشان، پیامبران از ترک غیرعمدی مستحبات معصوم نیستند و ممکن است به طور سهوی برخی مستحبات از آنان فوت شود[۶]. با وجود این، وی درباره پیامبر اسلام (ص) و نیز امامان دوازده‌گانه مذهب امامیه بر این باور است که آنان حتی از ترک مستحبات به طور مطلق معصوم‌اند؛ چنان که می‌گوید: «از پیامبر ما به طور ویژه و امامان (ع) از ذریه او، پس از نبوت و امامت، هیچ صغیره‌ای - اعم از ترک واجب و مستحب - صادر نمی‌شود، و این امر به دلیل برتری آنها بر حجت‌های پیشین است»[۷].

وی در این عبارت، عصمت از ترک مستحبات را ویژه زمان پس از تصدی منصب نبوت و امامت می‌داند؛ ولی در دیگر آثار خود، چنین عصمتی را به پیش از تصدی منصب نبوت و امامت نیز گسترش می‌دهد و سرانجام بدون آنکه ترک مستحب عمدی و غیرعمدی را تفکیک کند، می‌گوید: «آن بزرگواران پیش از امامت نیز از ترک مستحبات معصوم بوده‌اند»[۸]. با توجه به اینکه مرحوم شیخ مفید در بحث عصمت از گناه کبیره و صغیره، پیش از تصدی منصب امامت، با وجود روایت یا روایاتی که دال بر صادر نشدن گناه از پیامبر و امام بودند، نخست از حکم کردن در این باره توقف داشت، اما در عبارتی دیگر صدور برخی گناهان صغیره را از آنان جایز دانست، این پرسش پیش می‌آید که چگونه در اینجا این نظر را پیدا می‌کند که امامان پاک (ع) حتی از ترک مستحبات نیز معصوم‌اند؟[۹]

عصمت از اشتباه و فراموشی در عمل به دین

نزاع معروف میان مرحوم شیخ صدوق و مرحوم شیخ مفید در مسئله سهوالنبی (ص) مربوط به قلمرو عصمت است. شیخ صدوق، عصمت پیامبران را به تبلیغ دین منحصر کرده است و پیامبر اکرم (ص) را از اشتباه و فراموشی در غیر امور مربوط به تبلیغ دین معصوم نمی‌داند، بلکه سهوالنبی (ص) را امری ممکن و واقع و همانند استاد خویش، ابن ولید، انکار آن را از عقاید غالیان می‌داند. شیخ مفید در پاسخ به ادعای استاد، رساله مستقلی با عنوان رسالة فی عدم سهو النبی (ص) به رشته تحریر درآورده است[۱۰]. همان‌گونه که پیش‌تر نیز بیان شد، اشتباه در مرحله عمل به دین، می‌تواند دو گونه باشد: همو، اوائل المقالات، ص۶۵. نیز درباره انبیا به این عبارت توجه کنید:...[۱۱]

دیدگاه سید مرتضی علم الهدی درباره گستره عصمت امام

نظریات مرحوم سید در باب قلمرو عصمت را در عنوان‌های زیر می‌توان تبیین کرد:

عصمت از ترک مستحبات

عصمت امام (ع) از ارتکاب گناهان، امری اختلافی میان شیعه امامیه نیست؛ ولی آیا درباره عصمت از ترک مستحبات نیز همین گونه است؟ مرحوم سید مرتضی هنگامی که در پی تنزیه حضرت یعقوب (ع) از برخی عیوب، همچون ناشکیبایی آن حضرت پس از رفتن حضرت یوسف (ع) است، نظریه‌ای را مطرح می‌کند که نشان اعتقاد نداشتن او به لزوم عصمت پیامبران از ترک مستحبات است. ایشان پس از آنکه بردباری در برابر مصائب و فروبردن خشم و اندوه را از مستحبات می‌داند، می‌نویسد: «پیامبران، از بسیاری از مستحبات طاقت‌فرسا عدول می‌کردند؛ اگرچه بسیاری از مستحبات را نیز انجام می‌دادند»[۱۲]. نیز در جای دیگری درباره تنزیه حضرت رسول اکرم (ص) از اجازه دادن به منافقان در تخلف از جهاد می‌گوید: فان الانبياء يجوز ان يتركوا من النوافل كثيرا[۱۳].

همچنین وی در تنزیه حضرت آدم (ع) از نافرمانی خداوند در خوردن میوه ممنوعه می‌گوید: «امر خداوند به نخوردن میوه ممنوعه، امری مستحبی بوده است. پس آن حضرت، تنها یک مستحب را به جای نیاورده است»[۱۴]. این توجیه ایشان نیز گواه اعتقاد نداشتن به عصمت پیامبران از ترک مستحبات است. بنابراین می‌توان گفت که از دیدگاه مرحوم سید، پیامبران و به تبع آن، امامان، لزوماً از ترک مستحبات معصوم نیستند.[۱۵]

عصمت از اشتباه و فراموشی در عمل به دین

در مباحث پیشین دانستیم که مرحوم سید مرتضی، امام را از ارتکاب عمدی گناهان معصوم می‌داند. حال پرسش این است که آیا وی امام را از ارتکاب غیرعمدی قبایح نیز معصوم می‌داند؟ به دیگر بیان، به عقیده ایشان، آیا امام (ع) از گناهان سهوی نیز معصوم است؟ اگرچه به نظر می‌رسد نقطه آغاز این بحث، همان اختلاف در وقوع یا عدم وقوع سهو پیامبر در نماز بوده است، این بحث به نماز منحصر نمی‌شود، و به طور کلی باید گفت که آیا امام افزون بر تبیین دین، در عمل به دین نیز معصوم است یا نه؟. همان‌گونه که پیش‌تر نیز بیان شد، اشتباه در عمل به دین را می‌توان در دو فرض دنبال کرد:

  1. اشتباه یادشده، در عالم واقع، قبیح نیست؛ مانند اشتباه در نماز و به طور کلی در واجبات دینی؛
  2. اشتباه مزبور، در عالم واقع، قبیح است؛ مانند شراب‌خواری در پی اشتباه در تشخیص موضوع یا حکم.[۱۶]

دیدگاه ابوالصلاح حلبی درباره گستره عصمت امام

مباحث قلمرو عصمت به طور بسیار محدود در کلمات مرحوم حلبی بروز پیدا کرده است که می‌توان آنها را در این محورها دنبال کرد:

عصمت از اشتباه در نظریات علمی

ابوالصلاح حلبی، کلام خود را بر وجود مقدس و طاهر امامان معصوم (ع) متمرکز کرده است و از اقتضای منصب امامت سخنی به میان نمی‌آورد. وی معتقد است که امامان پاک (ع) معجزاتی داشته‌اند: «آنها از کائنات و غایبات خبر داده‌اند[۱۷]؛ علوم فراوانی در کودکی و بزرگ‌سالی از آنان به ما رسیده است؛ به گونه‌ای که بر همه مردم برتری داشتند و هیچ‌گاه در پاسخ به مسئله‌ای درمانده نمی‌شدند[۱۸] و فی‌الجمله، امامان پاک (ع) هیچ معلمی جز پدران خود ند‌شته اند»[۱۹].

ابوالصلاح حلبی دلیل برتری امامان پاک (ع) را از همه دانشمندان، چیزی جز معجزه نمی‌داند و برای اثبات آن این گونه استدلال می‌کند: اولاً، به طور طبیعی دیده نشده است که عالمی بدون استفاده از معلم بتواند در همه علوم و حتی در یک علم سرآمد دیگران باشد[۲۰]؛ ثانیاً، هر عالمی جز امامان پاک (ع)، در بسیاری از موارد از پاسخ‌گویی درمانده می‌شود و در مناظره شکست می‌خورد[۲۱]. بنابراین علوم امامان پاک (ع)، چیزی جز معجزه نیست. بدون تردید این نظریات، نشان اعتقاد مرحوم حلبی به عصمت امامان پاک (ع) از اشتباه در نظریات علمی است؛ زیرا اولاً، معلم نداشتن حضرات معصومان (ع) نشان الهی بودن علوم آنان است؛ ثانیاً، الهی بودن علوم، نشان خطاناپذیری نظریات آنهاست. گفتنی است با توجه به تفکیک نشدن مقام متصدی منصب امامت و امامان پاک (ع)، در کلمات حلبی، ممکن است بتوانیم مدعی شویم که وی درباره متصدی منصب امامت نیز همین نظریات را داشته است.[۲۲]

دیدگاه ابوالفتح کراجکی درباره گستره عصمت امام

در آثار مرحوم کراجکی به طور محدود، مباحثی درباره قلمرو عصمت دیده می‌شود که می‌توان آنها را در مقوله‌های زیر ارائه کرد:

دیدگاه شیخ طوسی درباره گستره عصمت امام

نظریات مرحوم شیخ طوسی در این باره را می‌توان با این عنوان‌ها مطرح کرد:

عصمت از ترک مستحبات و ترک اولی[۲۳]

مرحوم شیخ طوسی درباره عصمت پیامبر یا امام از ترک مستحبات، به صراحت نظریه‌پردازی نکرده است؛ ولی می‌توان از برخی کلماتش به اندیشه وی در این باره دست یافت: اولاً، او ناقل روایتی است که بر اساس آن، امام (ع) عملی مستحبی را ترک کرده است. بر اساس این روایت، روزه روز عرفه برابر یک سال روزه ثواب دارد. با وجود این، امام حسن (ع)، علی‌رغم امام حسین (ع) روزه آن روز را به جا نیاورد[۲۴]. با وجود اینکه این روایت، آشکارا وقوع ترک اولی یا ترک مستحب امام را گزارش می‌دهد، به این دلیل که مرحوم شیخ، برداشت خود را از این روایت اعلام نکرده است، نمی‌توان بر اساس آن، با اطمینان نظریه‌ای را به وی نسبت داد؛ ثانیاً، ایشان دست‌کم درباره دو تن از پیامبران، یعنی حضرت آدم و موسی (ع)، زمانی که با آیاتی قرآنی مواجه می‌شود که موهم ارتکاب گناه این دو پیامیرند، می‌گوید آن دو، تنها مرتکب ترک اولی شده‌اند.

به عبارت ایشان درباره حضرت موسی (ع) توجه کنید: «نزد اصحاب ما، کشتن فرد قبطی، قبیح نبود، و خداوند به کشتن او امر کرده بود؛ اما بهتر این بود که به خاطر رعایت مصلحت این کار را به تأخیر می‌انداخت. پس هنگامی که زودتر او را کشت، اولی و افضل را ترک کرد»[۲۵]. با توجه به این عبارت، می‌توان گفت که در اندیشه مرحوم شیخ طوسی، شیعه امامیه بر این باور است که منصب نبوت و به تبع آن، امامت ضرورتاً مقتضی عصمت از ترک مستحبات و ترک اولی نیست. گفتنی است که این امر، منافاتی با عصمت یک پیامبر یا امام ویژه از ترک مستحبات و ترک اولی ندارد، و آنچه در اینجا می‌توان به مرحوم شیخ نسبت داد، این است که متصدی منصب نبوت و امامت، لزوماً چنین عصمتی ندارد.[۲۶]

عصمت از اشتباه و فراموشی در مرحله عمل به دین

پس از آنکه دانستیم در اندیشه مرحوم شیخ طوسی، امام از گناهان عمدی معصوم است، این پرسش به نظر می‌رسد که نظریه وی درباره عصمت امام از اشتباه در مرحله عمل به دین چیست؟ آیا ممکن است امام به هر دلیلی، از جمله جهل به موضوع، در عمل به دین مرتکب خلاف شود؟ پیش‌تر بیان شد که ارتکاب خلاف در عمل به دین، اگر ناشی از اشتباه در موضوع باشد، دو حالت دارد:

پرسش مستقیم

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. أن يكون مأمونا عليهم و على الدين... معصوما عن الخطأ و الزلل (محمد بن جریر بن رستم طبری، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱).
  2. و الثانية العلم بحاجة الناس، إذ كان قد وضعه لحاجتهم لانه إن لم يكن عنده علم ما تحتاج إليه الأمة كان كأحدهم في الجهل؛ (محمد بن جریر بن رستم طبری، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱).
  3. محمد بن جریر بن رستم طبری، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۶۹۶.
  4. محمد بن جریر بن رستم طبری، المسترشد، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱.
  5. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۷۲.
  6. انه لا يقع من الانبياء (ع) ذنب... و ان جاز منهم ترك نقل و مندوب اليه على غير القصد و التعمد؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۱۰۴).
  7. فاما نبينا (ص) خاصة و الائمة من ذريته (ع) فلم يقع منهم صغيرة بعد النبوة و الامامة من ترك واجب و لا مندوب اليه لفضلهم على من تقدمهم من الحجج (ع)؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الفصول المختارة، ص۱۰۴).
  8. أن نبينا (ص) و الائمة (ع) من بعده كانوا سالمين من ترك المندوب و المفترض قبل حال إمامتهم وعدها؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، تصحیح اعتقادات الامامیة، ص۱۲۹).
  9. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۲.
  10. البته باید توجه داشت که این رساله، پاسخ برخی از اهالی حائر است، و مرحوم مفید در آنجا هیچ اشاره‌ای به نام استاد خود نمی‌کند؛ ولی کاملاً روشن است که محتوای آن ناظر به سخنان مرحوم شیخ صدوق است.
  11. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۳.
  12. قد يعدل الأنبياء عن كثير من المندوبات الشاقة و أن كانوا يفعلون من ذلك الكثير؛ (سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۷۱).
  13. سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۱۶۰.
  14. سید مرتضی علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ص۲۴. نیز ر. ک: همو، الرسائل، ج۳، ص۱۱۷. نیز درباره حضرت یونس (ع) ر. ک: همو، تنزیه الانبیاء و الأئمة (ع)، ص۱۴۳. درباره رسول اکرم (ص) ر. ک: همان، ص۱۵۶.
  15. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۱۴.
  16. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۱۵.
  17. أما المعجز فعلى ضروب منها الإخبار بالكائنات و وقوع المخبر مطابقا للخبر و منها الإخبار بالغائبات؛ (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴).
  18. و منها ظهور علمهم ذي الفنون العجيبة في حال الصغار و الكبر و تبريزهم فيه على كافة أهل الدهر على وجه لم يعثر عليهم بزلة و لا قصور عند نازلة و لا انقطاع في مسألة؛ (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴).
  19. من غير معلم و لا رئيس يضافون إليه غير آبائهم؛ (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴).
  20. أن العادة لم تجر فيمن ليس بحجة أن يتقدم في علم واحد- فضلا عن عدة علوم - من غير معلم؛ (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴).
  21. أن كل عالم عدا حجج الله سبحانه محفوظ عنهم التقصير عند المشكلات و العجز عند كثير من النوازل والانقطاع في المناظرة؛ (ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۴).
  22. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۴۰.
  23. اگرچه ممکن است در نگاه نخست «ترک مستحب» و «ترک اولی» مترادف هم به نظر آیند، حقیقت این است که میان آن دو تفاوت‌هایی هست؛ چنان که به انجام دادن کار مکروه، ترک مستحب نمی‌گوییم؛ اما آن را ترک اولی می‌دانیم؛ ضمن آنکه اصطلاح ترک مستحب، غالباً در جایی به کار می‌رود که با توجه به شأن و مقام پیامبر یا امام، اولی بود آن کار به گونه‌ای دیگر انجام می‌شد.
  24. عن عبدالرحمن بن ابی عبدالله عن ابی الحسن (ع) قال: صوم یوم عرفة یعدل السنة و قال: لم یصمه الحسن (ع) و صامه الحسین (ع)؛ (محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، تحقیق سیدحسن خراسانی، ج۴، ص۲۹۸).
  25. و عند أصحابنا أن قتله القبطی لم یکن قبیحا و کان الله أمره بقتله، لکن کان الاولی تأخیره إلی وقت آخر لضرب من المصلحة، فلما قدم قتله کان ترک الاولی و الافضل؛ (محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۸، ص۱۳۷. نیز درباره داستان حضرت آدم (ع) ر. ک: همان، ج۱، ص۱۶۲؛ ج۴، ص۳۷۳؛ ج۷، ص۲۱۷).
  26. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۶۹.