غصب
غصب به معنای گرفتن چیزی از روی ستم است. این واژه در قرآن کریم فقط یک بار به کار رفته امّا آیات متعددی در قرآن کریم به مسأله غصب اشاره نمودهاند. از لحاظ تکلیفی غصب حرام است و رفع ید از مال غصبی و بازگرداندن آن به صاحبش بر غاصب واجب است یعنی غصب سبب ضمان است و در صورت تلف شدن یا خسارت دیدن، باید آن را برای مالکش جبران کند. افزایش ایمان و معرفت؛ عمل صالح؛ بازرسی دقیق و برخورد جدّی با غاصبین از راهکارهای جلوگیری از غصب دانسته شده است.
معناشناسی
غصب در لغت به معنای گرفتن چیزی از روی ستم است[۱]. کلمات فقها در تعریف غصب مختلف است. مشهور آن را به تحت سلطه در آوردن مال دیگری از روی ستم تعریف کردهاند[۲].
سلطه بر انسان آزاد با قهر و غلبه و به زنجیر بستن و بهکارگیری وی، غصب به شمار نمیرود، هرچند حرام است؛ زیرا انسان آزاد نه مال است و نه حق. همچنین اگر انسان در مال خودش در جایی که ممنوع از تصرف است، تصرف کند، غاصب به شمار نمیرود، مانند تصرف گروگذار (راهن) در مال رهنی ای که در دست گروگیرنده (مرتهن) است؛ چنان که سلطه ولیّ، وکیل، مستأجر و عاریه گیرنده بر مال مولّی علیه، موکّل، موجر و عاریه دهنده غصب به شمار نمیرود؛ زیرا چنین تصرفاتی، عدوانی و از روی ستم نیست[۳].[۴]
غصب در قرآن
واژه غصب در قرآن کریم فقط یک بار آمده است: ﴿أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءَهُمْ مَلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا﴾[۵]، امّا آیات متعددی در قرآن کریم به مسأله غصب اشاره نموده است که از جمله آنها آیه ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۶] است؛ زیرا خدا به عنوان یک اصل و قاعده کلی و فراگیر، مسلمانان را از خوردن مال دیگران به باطل و ناحقّ نهی و آن را حرام اعلام میکند[۷].
حکم غصب
از لحاظ تکلیفی غصب حرام است[۸]. در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است: "کسی که یک وجب زمین دیگری را به ناحق بگیرد، روز قیامت آورده میشود، در حالی که آن یک وجب از هفت زمین بر گردن او افکنده شده است"[۹]. رفع ید از مال غصبی و بازگرداندن آن به صاحبش بر غاصب واجب است؛ هرچند بازگرداندن، دشوار و مستلزم زیان باشد، مانند چوب غصبی ای که در ساختمان یا کشتی به کار رفته است. در این صورت، مالک به گرفتن قیمت مال غصب شده الزام نمیشود[۱۰]. همچنین غصب سبب ضمان است؛ بدین معنا که مال غصبی بر عهده غاصب است و در صورت تلف شدن یا خسارت دیدن، باید آن را برای مالکش جبران کند[۱۱].
آثار زیانبار غصب اموال و حقوق مردم
در آیات و روایات آثاری برای غصب بیان شده:
- تباهی و نابودی جامعه: از مهمترین آثاری که قرآن برای غصب بیان میکند، تباهی و نابودی جامعه است؛ زیرا هر گونه تصرف غصبی حق و یا مال دیگری، نوعی جا به جایی نامشروع و باطل است که فرصت سرمایه گذاری، اعتماد و اطمینان اجتماعی را از میان میبرد. این در حالی است که مهمترین سرمایه اجتماعی هر جامعهای اعتماد و امنیت در تولید و مالکیت است.
- کمین الهی: از نظر قرآن، غصب گناهی بزرگ است. از همین رو، خداوند، در کمین غصب کنندگان به ویژه غصب ارث دیگران است: ﴿ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ فَأَمَّا الإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ كَلاَّ بَل لّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ وَلا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلا لَّمًّا﴾[۱۲].
- عذاب الهی و گرفتاری در قیامت: غصب ارث دیگران، مایه گرفتاری به عذاب بی نظیر در قیامت خواهد بود. از پیغمبر اکرم (ص) روایت شده است که: "هر کسی یک وجب از زمین دیگری غصب کند، خداوند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازد"[۱۳]
- عدم ثبت حسنات غاصب: پیامبر اکرم (ص) فرمود: "کسی که مال مسلمانی را به ناحقّ غصب کند، خداوند پیوسته از او رویگردان باشد و از هر کار نیکی که میکند در خشم باشد و آنها را در شمار حسناتش ثبت نکند، تا آن گاه که توبه کند و مالی را که گرفته است به صاحبش برگرداند"[۱۴].[۱۵]
علل و عوامل غصب
در آیات قرآنی و روایات علل و عواملی برای غصب بیان شده است که از جمله آنها عبارتاند از:
- طمع: یکی از عمدهترین و اصلیترین عوامل، غصب و تصرّف ناحقّ اموال دیگران، طمع است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: "شما را از افتادن در بند طمع هشدار میدهم که قلب را به حرص شدید آلوده میکند و مُهر عشق به دنیا را به قلب میزند، طمع کلید هر گناهی است و ریشه هر اشتباهی است و از بین برنده هر عمل خوبی است"[۱۶].
- اختلاط: یکی دیگر از عوامل موثر در غصب، اختلاط اموال به شکل مشارکتی است که خود موجب میشود تا امکان غصب و تصرفات بی رضایت شریک فراهم شود.
- فقدان ایمان به قیامت و آخرت: از دیگر عواملی که موجب گرایش انسان به غصب میشود، فقدان ایمان در افراد به ویژه نسبت به قیامت و حسابرسی آن است[۱۷].
راهکارهای جلوگیری از غصب
برای جلوگیری و پیشگیری از هر گونه غصب و دیگر رفتارهای زیانبار اقتصادی و غیر اقتصادی باید به اموری توجه داشت که از جمله آنها عبارتاند از:
- افزایش ایمان و معرفت: از نظر قرآن ایمان، به عنوان عامل پیشگیری و مانع جدی تصرّف غاصبانه در مال دیگران است؛ زیرا کسی که به قیامت و حسابرسی آن ایمان داشته باشد، به باطل خواری و کسب مال حرام نمیپردازد[۱۸]، پس از نظر قرآن ایمان به خدا و قیامت، از جمله عوامل جلوگیری از غصب اموال عمومی است.
- عمل صالح: اگر مردم به نیکوکاری رو آورند شخص به خود اجازه نمیدهد تا در مال شریک یا دیگران تصرفاتی باطل داشته باشد؛ زیرا نه تنها به مال مردم چشم ندارد، بلکه خود اهل احسان و نیکوکاری است.
- بازرسی دقیق: نظارت دقیق بر کارمندان دولتی در هر نهاد و ادارهای، موجب خواهد شد که اموال عمومی به دست غاصبان نیافتد. به همین خاطر باید در هر ادارهای اوّلا مدیر آن اداره فردی شایسته باشد ثانیا: افراد مورد اعتمادی را به عنوان ناظر منصوب کند تا متخلّفین و غاصبان را شناسایی کند.
- برخورد جدّی با غاصبین: یکی از اصلیترین راهکار جلوگیری از غصب اموال عمومی و دولتی، برخورد جدّی با غصب کنندگان اموال دولتی است؛ چرا که این اقدام باعث میشود که دیگران مراقب باشند تا اموال عمومی را غصب نکنند[۱۹].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ کتاب العین و لسان العرب، واژه "غصب".
- ↑ المختصر النافع، ص۲۴۷؛ الجامع للشرائع، ص۳۴۶؛ تبصرة المتعلمین، ص۱۱۲؛ المهذب البارع، ج۴، ص۲۴۵؛ الدر المنضود (فقعانی)، ص۱۵۱؛ غایة المرام، ج۴، ص۸۱.
- ↑ الروضة البهیة، ج۷، ص۱۴ ـ ۱۵.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۵۹۳-۵۹۸.
- ↑ «امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار میکردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بیآسیب) را به زور میگرفت» سوره کهف، آیه ۷۹.
- ↑ «و داراییهای همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از داراییهای مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
- ↑ منصوری، خلیل، مقاله «غصب»
- ↑ تحریر الاحکام، ج۴، ص۵۱۹.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۳۷۸.
- ↑ جواهر الکلام، ج۳۷، ص۷۵؛ مهذب الاحکام، ج۲۱، ص۲۹۲.
- ↑ مهذب الاحکام، ج۲۱، ص۲۹۲ ـ ۲۹۳.
- ↑ «بیگمان پروردگارت در کمینگاه است اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، میگوید: پروردگارم مرا گرامی داشت، و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد میگوید پروردگارم مرا خوار داشت، نه چنین است، بلکه شما یتیم را گرامی نمیدارید، و بر خوراک دادن به بینوا، یکدیگر را برنمیانگیزید، و میراث (خود و یتیمان) را یکجا میخورید» سوره فجر، آیه ۱۴-۱۹.
- ↑ «مَنْ غَصِبَ شِبْراً مِنَ الأرضِ طَوَّقَهُ اللّه مِنْ سَبْع أرَضین یومَ القِیمةِ»؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۲۳۱.
- ↑ «مَنِ اقْتَطَعَ مَالَ مُؤْمِنٍ غَصْباً بِغَیْرِ حَقِّهِ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُعْرِضاً عَنْهُ مَاقِتاً لِأَعْمَالِهِ الَّتِی یَعْمَلُهَا مِنَ الْبِرِّ وَ الْخَیْرِ لَا یُثْبِتُهَا فِی حَسَنَاتِهِ حَتَّی یَتُوبَ وَ یَرُدَّ الْمَالَ الَّذِی أَخَذَهُ إِلَی صَاحِبِهِ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۷۳.
- ↑ منصوری، خلیل، مقاله «غصب»
- ↑ «ایّاکُمْ وَاسْتِشْعارَ الطَّمَعِ فَانَّهُ یَشُوبُ الْقَلْبَ شِدَّهُ الْحِرْصِ وَیَخْتِمُ عَلیَ الْقُلُوبِ بِطابِعِ حُبِّ الدُّنْیا، وَهُوَ مِفْتاحُ کُلِّ سَیِّئَهٍ وَرَأْسُ کُلِّ خَطیئَهٍ وَسَبَبُ احْباطِ کُلِّ حَسَنَهٍ»؛ ابن فهد حلّی، عده الداعی و نجاح الساعی، ص۳۱۳.
- ↑ منصوری، خلیل، مقاله «غصب»
- ↑ سوره ص، آیه ۲۴.
- ↑ منصوری، خلیل، مقاله «غصب»