فقر در فقه اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

عامل ناامنی

بر اساس تعریف امنیت اقتصادی، فقر از عوامل ناامنی به شمار می‌آید و این نگاه به فقر به صراحت در منابع دینی نیز آمده است. در روایات، فقر از اسباب تهدید امنیت اقتصادی و اجتماعی و نیز معنوی شمرده شده است. حتی رسول خدا(ص) فقر را قرین کفر خوانده است: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً»[۱]. امام علی(ع) نیز در نهج البلاغه بارها به تقبیح فقر پرداخته است؛ از جمله به فرزندش محمد حنفیه می‌فرماید: «ای فرزندم، من از فقر بر تو خوفناکم. از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر، دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان [می‌کند] و عامل دشمنی و برانگیزاننده خشم است»[۲]. همچنین آن حضرت در توصیه‌ای به فرزندش به زیبایی پیامدهای فردی و اجتماعی فقر را بیان می‌فرماید: «يَا بُنَيَّ الْفَقِيرُ حَقِيرٌ لَا يُسْمَعُ كَلَامُهُ وَ لَا يُعْرَفُ مَقَامُهُ وَ لَوْ كَانَ الْفَقِيرُ صَادِقاً يُسَمُّونَهُ كَاذِباً وَ لَوْ كَانَ زَاهِداً يُسَمُّونَهُ جَاهِلًا يَا بُنَيَّ مَنِ ابْتُلِيَ بِالْفَقْرِ فَقَدِ ابْتُلِيَ بِأَرْبَعِ خِصَالٍ بِالضَّعْفِ فِي يَقِينِهِ وَ النُّقْصَانِ فِي عَقْلِهِ وَ الرِّقَّةِ فِي دِينِهِ وَ قِلَّةِ الْحَيَاءِ فِي وَجْهِهِ»[۳]: «ای فرزندم، فقر سبب حقارت و زیردستی می‌شود؛ فقیر سخنش خریدار ندارد و مقامش دانسته نمی‌شود. اگر فقیر صادق باشد، دورغگویش می‌خوانند و اگر زاهد باشد، جاهل قلمدادش می‌کنند. ای فرزندم، فقیر به چهار خصلت مبتلا می‌شود: ضعف در یقین و اعتماد به نفس، نقصان در عقل، کاستی در دینش و کم حیایی در چهره‌اش». در فقه اسلامی، نخستین مورد مصرف زکات را فقرا و مساکین گفته‌اند. در تعریف فقرا و مساکین در فقه آمده است: الفقراء والمساكين و هم الذين تقصر أموالهم في مئونة سنتهم[۴]: «فقرا و مساکین کسانی هستند که اموالشان از هزینه‌های سالیانه‌شان کمتر است». همچنین در کتاب الخمس، «سه سهم دیگر [از خمس] مال یتیمان و مساکین و ابن سبیل‌هاست؛ از میان کسانی که از طرف پدر به حضرت عبدالمطلب انتساب دارند»[۵].

قرآن کریم از لزوم پرداخت حق مستمندان و در راه ماندگان سخن گفته و ضمن تقبیح اسراف و تبذیر می‌فرماید: ﴿وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا[۶]. در واقع بر اساس تفکر حاکم بر فقه در مورد نیازمندان و مستمندان، کسانی که ضروریات زیستی و نیز احساس آرامش از تأمین این ضروریات در یک سال را ندارند، اینان دچار ناامنی اقتصادی هستند و باید با تمهیداتی چون خمس، زکات، صدقات و انفال از طریق همکاری عمومی (تکافل عام) یا مساعدات دولت اسلامی از طریق ایجاد توازن اجتماعی در جامعه و نیز ایجاد زمینه‌های اشتغال و تأمین منابع فعالیت‌های اقتصادی، این وضعیت اجتماعی را به عنوان یک تهدید امنیت به سمت مصونیت و امنیت اقتصادی سوق دهد. بنابراین فقر از تهدیدهای امنیتی هر جامعه‌ای است که افزون بر حوزه اقتصاد، می‌تواند امنیت اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی را به‌شدت آسیب‌پذیر کند.[۷]

منابع

پانویس

  1. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۶۶.
  2. سید رضی، نهج البلاغه، حکمت ۳۱۹.
  3. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۴۷.
  4. محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج۱۵، ص۲۹۶.
  5. سیدروح الله موسوی خمینی، ترجمه تحریر الوسیله، ج۲، ص۱۰۵؛ ر.ک: محقق حلی، شرائع الاسلام، ص۲۰۹.
  6. «و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچ‌گونه فراخ‌رفتاری مورز * که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷-۲۶.
  7. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۳۲۵.