مقام امین الله در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۵ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

هرچند در روایات امامیّه، امانت به دین و اسلام معنا شده است، اما اصلی‌ترین معنای آن “مقام ولایت” است که روایات، گاه به طور مطلق و گاهی به طور خاص از آن نام برده شده. ذیلاً روایاتی در این زمینه ذکر می‌گردد:

  1. امام هشتم (ع) در تبیین مقام امامت، اوصافی را برشمرده‌اند که در ضمن آن، مقام امامت را امین الهی در هدایت خلق و عامل رسانیدن ودیعه‌های خداوند به مردم بیان می‌کنند: «الْإِمَامُ أَمِينُ‏ اللَّهِ‏ فِي‏ خَلْقِهِ‏ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ وَ الذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اللَّهِ‏»[۱].
  2. امام رضا (ع) در بیانی مبسوط، که طی آن به علل نصب وصی بعد از نبی اکرم (ص) اشاره می‌نمایند، می‌فرمایند: «فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ فَلِمَ جَعَلَ أُولِي الْأَمْرِ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِهِمْ قِيلَ لِعِلَلٍ كَثِيرَةٍ مِنْهَا أَنَّ الْخَلْقَ لَمَّا وَقَفُوا عَلَى حَدٍّ مَحْدُودٍ وَ أُمِرُوا أَنْ لَا يَتَعَدَّوْا ذَلِكَ الْحَدَّ لِمَا فِيهِ مِنْ‏ فَسَادِهِمْ‏ لَمْ‏ يَكُنْ‏ يَثْبُتُ ذَلِكَ وَ لَا يَقُومُ إِلَّا بِأَنْ يَجْعَلَ عَلَيْهِمْ فِيهِ أَمِيناً يَمْنَعُهُمْ مِنَ‏ التَّعَدِّي وَ الدُّخُولِ فِيمَا حُظِرَ عَلَيْهِمْ لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ لَكَانَ أَحَدٌ لَا يَتْرُكُ لَذَّتَهُ وَ مَنْفَعَتَهُ لِفَسَادِ غَيْرِهِ فَجَعَلَ عَلَيْهِمْ قَيِّماً يَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ يُقِيمُ فِيهِمُ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ»[۲].
  3. پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) برای امّت اسلام، همانا امین‌الله بر خلق هستند: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ الْمُهْتَدِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ‏ أَنَّهُ‏ كَتَبَ‏ إِلَيْهِ‏ الرِّضَا (ع) أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُحَمَّداً (ص) كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ، كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ‏»[۳]. در این سیاق، روایات فراوانی وجود دارد که همگی اشاره به مقام امین اللّهی حضرات ائمّه معصومین (ع) بعد از نبی اکرم (ص) دارد.

زیارت‌نامه‌های حضرات رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع)، بیانگر صفات و مقامات آن ذوات مقدس است. وصف امین اللّهی آنان، با بیان‌های مختلف دراین زیارت‌نامه‌ها ذکر شده است. در زیارت رسول خدا (ص) آمده است: «السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا حَبِيبَ‏ اللَّهِ‏ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ»[۴]. در زیارت معروف به امین‌الله که درباره حضرت امیرالمؤمنین (ع) است و زیارت جامعه همه ائمّه (ع) نامیده شده و می‌توان آن را خطاب به سایر ائمه هدی (ع) نیز خواند، وصف امین‌الله با این بیان آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ‏ عَلَى‏ عِبَادِهِ‏»[۵]. توضیح: آنچه از زیارت رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و توصیف آنان به امین الهی در ردیف سایر صفات بر می‌آید آن است که کسی در مقام تامّ امین الهی در حمل امانت پروردگار است که در مراتب هستی، دارای بالاترین مقام باشد. در این زیارات، لوازم مقام امین‌اللّهی طیّ بیان اوصاف آنها بیان شده که به برخی از آنها اشاره می‌شود. در دعای بعد از نماز شکر روز عید غدیر، که مستحب است نزدیک به ظهر- یعنی مقارن با زمان نصب امیرالمؤمنین (ع) به مقام ولایت - خوانده شود، نکات برجسته‌ای پیرامون مقام امین‌الله وجود دارد؛ که لازم به توصیف و تبیین است:

  1. اولاً، این مقام، جلوه‌گاه تامّ توحید و معدن اسرار عالم ملکوت از سوی پروردگار است. در نتیجه، اول امناء الهی (رسول اکرم (ص) و ائمّه اطهار (ع)) موحّدترین و مقرّب‌ترین عباد خداوند هستند. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّ لَكَ الْحَمْدَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ‏ لَكَ‏ وَ أَنَّكَ‏ وَاحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَكَ كُفُواً أَحَدٌ».
  2. ثانیاً، اولین و شریف‌ترین امین پروردگار، همانا رسول خدا (ص) است؛ ولو به لحاظ زمانی، متأخر ازسایر انبیاء (ع) قرار دارند. باید به این حقیقت اهتمام ویژه نمود که اذعان به این مقام، نعمتی الهی است که نصیب هرکس نمی‌شود. «وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فِي شَأْنٍ كَمَا كَانَ مِنْ شَأْنِكَ أَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَيَّ بِأَنْ جَعَلْتَنِي مِنْ أَهْلِ إِجَابَتِكَ وَ أَهْلِ دِينِكَ وَ أَهْلِ دَعْوَتِكَ وَ وَفَّقْتَنِي لِذَلِكَ فِي مَبْدَإِ [مُبْتَدَإِ] خَلْقِي تَفَضُّلًا مِنْكَ وَ كَرَماً وَ جُوداً»
  3. ثالثاً، اذعان به ولایت اهل بیت (ع)، جدا از اعتقاد به رسالت رسول خدا (ص) نیست و این دو، پشت و روی یک سکه‌اند. از این جهت، اعلان بیعت با حضرت علی (ع)، به منزله تجدید بیعت با رسول خدا (ص) است. «ثُمَّ أَرْدَفْتَ‏ الْفَضْلَ‏ فَضْلًا وَ الْجُودَ جُوداً وَ الْكَرَمَ كَرَماً رَأْفَةً مِنْكَ وَ رَحْمَةً إِلَى أَنْ جَدَّدْتَ ذَلِكَ الْعَهْدَ لِي تَجْدِيداً بَعْدَ تَجْدِيدِكَ خَلْقِي... آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ بِرَسُولِهِ مُحَمَّدٍ (ص) وَ صَدَّقْنَا وَ أَجَبْنَا دَاعِيَ اللَّهِ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فِي مُوَالاةِ مَوْلَانَا وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَبْدِ اللَّهِ وَ أَخِي رَسُولِهِ وَ الصِّدِّيقِ‏ الْأَكْبَرِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى‏ بَرِيَّتِهِ».
  4. رابعاً، فلسفه وجودی امین‌الله در میان خلق، عبارت است از: حفظ دین خداوند، ملاکی برای تفکیک حق از باطل، مخزن اسرار الهی و شاهد و حاضری بر ظاهر و باطن اعمال خلایق. «الْمُؤَيَّدِ بِهِ نَبِيُّهُ وَ دِينُهُ الْحَقُّ الْمُبِينُ عَلَماً لِدِينِ اللَّهِ وَ خَازِناً لِعِلْمِهِ وَ عَيْبَةِ غَيْبِ اللَّهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّ اللَّهِ وَ أَمِينِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ شَاهِدِهِ فِي بَرِيَّتِهِ»[۶].

امین‌الله از مقام قرب نوافل[۷] عبور نموده، در مرتبه قرب فرائض است؛ رضا و غضب او مظهر رضا و سخط الهی است و اراده او فانی در اراده پروردگار است. در زیارت سیدالشهداء (ع) می‌خوانیم: «السَّلَامُ‏ عَلَيْكَ‏ يَا مَنْ‏ رِضَاهُ‏ مِنْ‏ رِضَى‏ الرَّحْمَنِ وَ سَخَطُهُ مِنْ سَخَطِ الرَّحْمَنِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ وَ حُجَّتَهُ وَ بَابَ اللَّهِ وَ الدَّلِيلَ عَلَى اللَّهِ وَ الدَّاعِيَ إِلَى اللَّهِ»[۸].

از آنجا که همه مخلوقات پروردگار، امانات الهی هستند، در یک معنای عام می‌توان گفت که امام، امین خداوند در تربیت همه امانات الهی است. از این جهت، مقام امامت امام، علاوه بر نظام تشریع، در تکوینیّات نیز ثابت می‌شود. تعمیم خلق به همه مخلوقات، در عبارت«السَّلَامُ‏ عَلَی‏... أَمِينِ اللَّهِ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏» که در زیارات حضرات ائمّه معصومین (ع) آمده، اشاره به همین مقام دارد؛ خصوصاً که در ادامه می‌فرماید: «وَ شَاهِدِهِ فِي بَرِيَّتِهِ» واژه «بَرِيَّتِهِ» همه مخلوقات را دربر می‌گیرد.

خداوند در قرآن از خزائن غیب خود سخن می‌گوید که همه علوم و اسرار الهی در آن قرار دارد. چنین گنج‌های الهی، کلیددارهایی نیاز دارد که امین بر اسرار الهی باشند. این ضرورت را هم البته در بیانات حضرات ائمّه (ع) به صورتی رمزگونه می‌توان کاوش و کشف کرد؛ بدین معنا که این ذوات مقدّسه، در تعابیر خود به مناسبت‌های مختلف، اسرار الهی را به گنج‌هایی تشبیه نموده‌اند که هر یک دارای کلیدهایی است. یک معنای امین‌الله بودن برای مقام امامت، همانا اشاره به کلیدداری آنان در مراتب عالی نظام خلقت است؛ چنان که امیرالمؤمنین علی (ع) درباره خود می‌فرمایند: «من خطبة له (ع) قال: أنا عندي‏ مفاتيح‏ الغيب‏، لا يعلمها بعد رسول اللّه إلّا أنا، أنا ذو القرنين المذكور في الصحف الأولى، أنا صاحب خاتم سليمان، أنا ولي الحساب، أنا صاحب الصراط و الموقف، قاسم الجنة و النار بأمر ربّي، أنا آدم الأوّل، أنا نوح الأوّل، أنا آية الجبّار، أنا حقيقة الأسرار، أنا مورق الأشجار، أنا مونع الثمار، أنا مفجّر العيون، أنا مجري الأنهار، أنا خازن العلم، أنا طود الحلم، أنا أمير المؤمنين، أنا عين اليقين، أنا حجّة اللّه في السّماوات و الأرض، أنا الراجفة، أنا الصاعقة، أنا الصيحة بالحق، أنا الساعة لمن كذّب بها، أنا ذلك الكتاب الذي لا ريب فيه، أنا الأسماء الحسنى التي أمر أن يدعى بها، أنا ذلك النور الذي اقتبس منه الهدى، أنا صاحب الصور، أنا مخرج من في القبور، أنا صاحب يوم النشور، أنا صاحب نوح و منجيه، أنا صاحب أيوب المبتلى و شافيه، أنا أقمت السّماوات بأمر ربّي، أنا صاحب إبراهيم، أنا سرّ الكليم»[۹].

نتیجه آنکه: فطرت انسان، یک امانت الهی است که در اختیار ما آدمیان قرار گرفته است، تنها رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) هستند که امین بر تصدّی امر خطیر پرورش و شکوفایی چنین امانتی در وجود انسان‌ها هستند. از این‌رو، کسی حق ندارد امانت الهی را در اختیار غیر امین خداوند قرار دهد و هرکس با تمکین از غیر، فطرت خویش را دست‌مایه تربیت غیر قرار دهد، در حقیقت از نور ولایت توحید، به ظلمت ولایت طاغوت درآمده است[۱۰]. همچنین، بنا بر آنکه فطرت انسانی منطبق بر دین خدا و قرآن است، امام امین الهی بر دین و کتاب خدا و هدایت انسان‌ها، بنا بر فطرت توحیدی آنهاست. در این سیاق است که در بیانات ائمّه (ع)، مقام امامت به طور مطلق در همه ابعاد، امری در اختیار امناء الهی برشمرده شده است[۱۱].

منابع

پانویس

  1. الکافی، ج۱، ص۲۰۰.
  2. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۰۱.
  3. کامل روایت به شرح ذیل است: «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ‏ أَنَّهُ‏ كَتَبَ‏ إِلَيْهِ‏ الرِّضَا (ع) أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُحَمَّداً (ص) كَانَ أَمِينَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ فَلَمَّا قُبِضَ، كُنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ (ع) وَرَثَتَهُ فَنَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ‏ عِنْدَنَا عِلْمُ الْبَلَايَا وَ الْمَنَايَا وَ أَنْسَابُ الْعَرَبِ‏ وَ مَوْلِدُ الْإِسْلَامِ وَ إِنَّا لَنَعْرِفُ الرَّجُلَ إِذَا رَأَيْنَاهُ بِحَقِيقَةِ الْإِيمَانِ وَ حَقِيقَةِ النِّفَاقِ وَ إِنَّ شِيعَتَنَا لَمَكْتُوبُونَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ أَخَذَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ يَرِدُونَ مَوْرِدَنَا وَ يَدْخُلُونَ مَدْخَلَنَا لَيْسَ عَلَى مِلَّةِ الْإِسْلَامِ غَيْرُنَا وَ غَيْرُهُمْ نَحْنُ النُّجَبَاءُ النُّجَاةُ وَ نَحْنُ أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ (ع) وَ نَحْنُ أَبْنَاءُ الْأَوْصِيَاءِ (ع) وَ نَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صوَ نَحْنُ الَّذِينَ شَرَعَ اللَّهُ لَنَا دِينَهُ فَقَالَ فِي كِتَابِهِ- ﴿شَرَعَ لَكُمْ يَا آلَ مُحَمَّدٍ ﴿مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا قَدْ وَصَّانَا بِمَا وَصَّى بِهِ نُوحاً ﴿وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ يَا مُحَمَّدُ- ﴿وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى‏ فَقَدْ عَلَّمَنَا وَ بَلَّغَنَا عِلْمَ مَا عَلِمْنَا وَ اسْتَوْدَعَنَا عِلْمَهُمْ نَحْنُ وَرَثَةُ أُولِي الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ- ﴿أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ يَا آلَ مُحَمَّدٍ- ﴿وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ‏ وَ كُونُوا عَلَى جَمَاعَةٍ- ﴿كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ‏ مَنْ أَشْرَكَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍ‏ ﴿مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ مِنْ وَلَايَةِ عَلِيٍّ إِنَّ اللَّهَ يَا مُحَمَّدُ ﴿يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ مَنْ يُجِيبُكَ إِلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ (ع)» (الکافی، ج۱، ص۲۲۴).
  4. کامل الزیارات، النص، ص۱۸، الباب الثالث: زیارة قبر رسول الله (ص) و....
  5. کامل الزیارات، النص، ص۳۹، الباب الحادی عشر: زیارة قبر أمیرالمؤمنین (ع) و....
  6. إقبال الأعمال، ج۱، ص۴۷۳.
  7. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ... مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ‏ بِهِ‏ وَ بَصَرَهُ‏ الَّذِي‏ يُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا» (الکافی، ج۲، ص۳۵۲: باب من أذی المسلمین و احتقرهم).
  8. کامل الزیارات، النص، ص۲۱۳.
  9. مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیرالمؤمنین (ع)، ص۲۶۸.
  10. ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ «آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
  11. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص ۱۲۸ ـ ۱۳۳.