علم در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۰ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

تشویق به دانش‌اندوزی

«از پیامبر اکرم (ص) احادیث متنوعی در باب علم و دانش وارد شده است. در اینجا به چهار حدیث در این باره اشاره می‌کنیم. حدیث اول: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ». می‌فرماید که جست‌وجو و طلب علم بر هر مسلمان واجب است. هیچ استثنایی ندارد. حتی از لحاظ زن و مرد هم استثنایی ندارد؛ چون مسلم؛ یعنی مسلمان، خواه مرد باشد و خواه زن. به علاوه اینکه در بعضی از نقل‌های کتب شیعه که در بحارالانوار نقل می‌کند، کلمه «وَ مُسْلِمَةٍ» هم تصریح و اضافه شده است.... این حدیث می‌فرماید که فریضه علم یک فریضه عمومی است و اختصاص به طبقه‌ای یا صنفی یا جنسی ندارد. ممکن است یک چیز مثلاً بر جوانان فرض باشد، نه بر پیران یا بر حاکم فرض باشد، نه بر رعیت یا بر رعیت فرض باشد، نه بر حاکم یا وظیفه مرد باشد، نه وظیفه زن، مانند جهاد و نماز جمعه که فقط بر مردان فرض است و بر زنان فرض نیست. این فریضه که نامش فریضه علم است، بر هر مسلمانی فرض است و هیچ‌گونه اختصاصی ندارد.

حدیث دوم: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنَ الْمَهْدِ اِلَى اللَّحْدِ»؛ یعنی در همه عمر، از گهواره تا گور، در جست‌وجوی علم باشید؛ یعنی علم، فصل و زمان معین ندارد. در هر زمانی باید از این فرصت استفاده کرد.

همان‌طور که حدیث اول از لحاظ افراد و جنس و صنف و طبقه، اختصاص و محدودیت را برداشت و این فرضیه را از آن نظر تعمیم داد، این حدیث از لحاظ وقت و زمان، توسعه و تعمیم می‌دهد. حدیث سوم: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ»[۱]. علم را جست‌وجو و تحصیل کنید و به دست آورید ولو در چین. ولو اینکه مستلزم این باشد که به دورترین نقاط جهان مانند چین سفر کنید. ظاهراً علت اینکه نام چین برده شده، این است که در آن روز، از چین به عنوان دورترین نقاط جهان که مردم آن روز می‌توانستند به آنجاها بروند، نام برده می‌شود یا علت این است که در آن زمان، چین... مهد علمی و صنعتی بوده است. این حدیث می‌گوید تحصیل علم به جا و مکان معین نیاز ندارد، همان‌طوری که وقت و زمان معینی هم ندارد.

ممکن است یک تکلیف و فریضه از لحاظ جا و مکان محدودیت داشته باشد و نشود آن را همه جا انجام داد. مثلاً اعمال حج از لحاظ محل و مکان هم مقید و محدود است. در انجام فریضه علم هیچ نقطه معین در نظر گرفته نشده و هر جا که علم هست، آنجا جای تحصیل و به دست آوردن است. می‌خواهد مکه باشد یا مدینه، مصر باشد یا شام یا عراق یا دورترین نقاط جهان. می‌خواهد در مشرق باشد یا مغرب. در یکی از احادیث معتبر ما وارد شده است: «لَوْ عَلِمْتُمْ مَا فِي طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبْتُمُوهُ وَ لَوْ بِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ»[۲]؛ یعنی اگر می‌دانستید در طلب و تحصیل علم به چه سعادت‌هایی می‌رسید، به دنبال آن می‌رفتید، هر چند خون شما در این راه ریخته شود یا مستلزم این باشد که به دریاها وارد شوید و اقیانوس‌ها را بپیمایید.

حدیث چهارم: جمله‌ای از رسول اکرم (ص) روایت شده است به این عبارت: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ يَأْخُذُهَا أَيْنَمَا وَجَدَهَا»؛ «حکمت، گم‌شده مؤمن است. می‌گیرد، آن را، هر جا پیدا کند آن را». یا به این تعبیر: «كَلِمَةُ الْحِكْمَةِ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَحَيْثُ وَجَدَهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا»؛ «حکمت، گم‌شده مؤمن است پس هر جا که آن را پیدا کند، سزاوار به آن است»[۳]. «حکمت»، یعنی سخن و مطالب محکم و متقن و منطقی و درست و دریافت حقیقت. هر قانون و قاعده‌ای که با حقیقت وفق دهد و ساخته وهم و تخیلات نباشد، «حکمت» است.

علی (ع) می‌فرماید: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَاطْلُبُوهَا وَ لَوْ عِنْدَ الْمُشْرِكِ تَكُونُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها»؛ «حکمت، گم‌شده مؤمن است. پس آن را بجویید و بیابید، هر چند نزد مشرک باشد. شما که مؤمن هستید، به آن علم و حکمت سزاوارترید و شایسته آنید». هم آن حضرت فرموده است: «الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ‌»[۴].[۵].

دانش‌ورزی

با بالا رفتن سطح آگاهی و معرفت انسان‌ها، افراد کمتر دچار تزلزل دینی و اعتقادی می‌شوند. بدین ترتیب، شبهه‌های مخالفان و خرافه‌ها و سنّت‌های نادرست، کمتر می‌تواند مسیر فکر و اعتقادی آنان را منحرف سازد؛ زیرا در پرتو نور علم و درک بالای فهم دینی، قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را می‌یابند[۶]. قرآن مجید، مقام و منزلت عالمان و نادانان را یکی نمی‌داند و می‌فرماید: ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۷].

از این‌رو، انسان در هر مرحله‌ای از زندگی باید در پی دانش‌اندوزی باشد و هیچ گاه خود را از دانستن بی‌نیاز نداند. کسی که خود را از دانستن بی‌نیاز می‌داند، دلیل نادانی اوست. حضرت می‌فرماید: «مَنْ قَالَ إِنِّي عَالِمٌ فَهُوَ جَاهِلٌ»؛ «هر که بگوید دانا هستم، او نادان است»[۸]. نبی اکرم (ص) با آنکه به معدن وحی الهی متصل بود و علم اولین و آخرین را در اختیار داشت، از درگاه الهی می‌خواست که بر میزان علم او افزوده شود: ﴿رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا[۹] ایشان آن‌قدر در راه کسب دانش به ویژه علمی که او را به خداوند نزدیک سازد، اهتمام می‌ورزید که می‌فرمود: «اگر روزی فرا رسد و در آن روز، دانشی که مرا به خدا نزدیک کند، بر من افزوده نشود، طلوع آفتاب آن روز بر من مبارک مباد».[۱۰].

برخلاف بسیاری از افراد مستبد و زورگو و اربابان استثمار که می‌کوشند پیروان خود را در نادانی نگه دارند، رسول الله (ص) پیروانش را به ارتقای سطح علمی خود سفارش می‌کرد: «روز خود را در حالی آغاز کن که دانشمند یا دانشجو یا شنونده دانش یا دوستدار دانش باشی و از گروه پنجم مباش که هلاک و نابود شوی».[۱۱].

حضرت رسول در کلامی دیگر می‌فرماید: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ» «طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است. بدانید که خداوند، جویندگان دانش را دوست دارد»[۱۲].

پیامبر اعظم (ص)، زمینه لازم را برای پرسیدن فراهم می‌کرد تا افراد با اطمینان و آرامش، پرسش‌های خود را مطرح کنند و دریچه دانش به سوی آنان گشوده شود. خود در این باره می‌فرمود: «دانش، گنجینه‌هایی است و کلیدهای آن پرسش است. پس خدایتان رحمت کند. بپرسید؛ که با این کار، چهار نفر پاداش می‌یابند: پرسشگر، پاسخ‌گو، شنونده و دوستدار آنان».[۱۳].

حقیقت‌جویی و پی بردن به حقایق عالم هستی، نقطه اوج کمال انسانی است. پیامبر گرامی اسلام، دانش حقیقی را برتر از عبادت و مایه حیات اسلام و ستون دین می‌داند و عالمان را چراغ روشن هدایت معرفی می‌کند[۱۴]. «أَلْعُلَمَاءُ مَصَابِيحُ الْأَرْضِ وَ خُلَفَاءُ الْأَنْبِيَاءِ وَ وَرَثَتِي وَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاء» «دانشورزان، چراغ‌های زمین و جانشین پیامبران و وارثان من و پیامبرانند».[۱۵].

در سخنی دیگر نیز آنان را جلودار و راهنما می‌شمارد و می‌فرماید: «اَلْعُلَماءُ قَادَةٌ وَ الْمُتَّقُونَ سَادَةٌ وَ مُجَالَسَتُهُمْ زِيَادَةٌ» «دانشورزان، پیشوایانند و پرهیزکاران، سرورانند و هم‌نشینی با آنان مایه فزونی است»[۱۶].

اگر گروهی با هم همراه شوند و به سوی مقصدی یگانه گام بردارند، راهنما باید از فراز و نشیب راه، آگاه باشد. بی‌شک، اقتدا به پیشوایان دانا، آدمی را به سلامت به سرمنزل مقصود خواهد رساند[۱۷].

هیچ گنجینه و میراثی سودمندتر از دانش نیست؛ چون دانش مایه آرامش روح آدمی است. دانش‌اندوزی، پادزهر آفت جهل است که شبهه‌های ذهنی را از قلب می‌زداید و ایمان و اطمینان را جانشین آن می‌کند. همچنین اندوه را از دل می‌برد و جوینده آن را از تنهایی می‌رهاند[۱۸]. رسول الله (ص) در سخنی زیبا درباره جویندگان دانش می‌فرماید: «‌إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِمَا یَطْلُبُ» «فرشتگان، بال‌های خود را برای دانش‌جو می‌گسترانند؛ زیرا از آنچه می‌جویند، رضایت دارند».[۱۹].

دانش، شاه‌راهی است که آدمی را به بهشت و رضوان الهی می‌رساند: «‌مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ طَرِيقاً إِلَى الْجَنَّةِ» «هر کس در جست‌وجوی دانش، راهی را بپیماید، خداوند، او را به سوی بهشت راه نماید».[۲۰].

رسول گرامی اسلام نسبت به شرکت در مجالس علمی اهتمام خاصی داشت. اگر وارد مسجد می‌شد و می‌دید دو گروه دور هم نشسته‌اند و مشغول بحث هستند، به گروهی می‌پیوست که سرگرم بحث علمی بودند.

در دانش‌دوستی ایشان همین بس که خون‌بهای اسیران جنگی را دانش‌آموزی قرار داد. بدین ترتیب که هر اسیری از جنگ بدر با فدیه یک تا چهار هزار درهم می‌توانست آزاد شود. پیامبر دستور داد آن عده که پول ندارند، برای خون‌بهای خویش، به فرزندان انصار خواندن و نوشتن بیاموزند و آنگاه آزاد شوند. او بهای خون را با فرهنگ دانش‌آموزی معامله کرد و نشان داد اسلام در عرصه فرهنگ، علم و رشد و کمال، آیینی سرآمد است[۲۱]. دین اسلام برای دانش‌آموز و آموزگار قداست ویژه‌ای قائل است. به راستی در کدام مکتب می‌توان این اندازه احترام به دانشجو و استاد را یافت و این سخن گران‌سنگ از رسول خدا (ص) گویای مدعای ماست: «لَيِّنُوا لِمَنْ تُعَلِّمُونَ وَ لِمَنْ تَتَعَلَّمُونَ مِنْهُ» «با کسی که به او دانش می‌آموزید و با کسی که از او دانش فرا می‌گیرید، نرم و ملایم باشید».[۲۲].[۲۳].

دانش‌اندوزی

مسلمان باید دانش‌هایی را که مورد نیاز او و جامعه است، فرا گیرد و تا آنجا که می‌تواند، در آموزش آن به دیگران نیز کوشا باشد. دانش، گم شده هر مسلمانی است و او پیوسته در جست وجوی آن است. فرشتگان، بال و پر خویش را زیر پای کسانی می‌گسترانند که در پی علم‌آموزی‌اند. همچنین موجودات آسمانی و زمینی و حتی ماهیان دریاها برای چنین کسانی دعا می‌کنند و آمرزش می‌خواهند. اگر انسان در مدت کوتاه عمرش، در راه علم‌آموزی گام بردارد، می‌تواند جامعه را به سوی پیشرفت و خود را به سوی سعادت رهنمون شود. هدف از آفرینش آدمی، کسب معرفت و دست یابی به کمال است. ازاین رو، شایسته نیست انسان تمام عمر و توانش را صرف تأمین نیازهای مادی خود سازد، بلکه باید در پی کسب معرفت و دانش‌های سودمند باشد. البته دانشی سودمند و تأثیرگذار است که وسیله هدایت و خوشبختی انسان را فراهم آورد. دانشی که زمینه‌ساز انحراف انسان شود، نه تنها وسیله هدایت نیست، بلکه زمینه‌ساز گمراهی بشر است. پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: «مَنِ ازْدَادَ عِلْماً وَ لَمْ يَزْدَدْ هُدًى لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً»[۲۴]؛ هر که علمش فزونی گیرد و هدایتش افزون نشود، جز بر دوری او از خداوند افزوده نگردد.

همچنین کلید دست‌یابی به دانش را در پرسش می‌داند و می‌فرماید: «الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مَفَاتِيحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ تُؤْجَرُ أَرْبَعَةٌ السَّائِلُ وَ الْمُتَكَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ»[۲۵]؛ دانش، گنجینه‌هایی است و کلیدهای آن پرسش است. پس خدایتان رحمت کند، بپرسید که با این کار، چهار نفر پاداش می‌گیرند: پرسشگر، پاسخ‌گو، شنونده، و دوست‌دار آنان.[۲۶]

منابع

پانویس

  1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۸۰.
  2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۱۷۷.
  3. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۹۹.
  4. نهج البلاغه، حکمت ۸۰.
  5. اردشیری لاجیمی، حسن، سیره نبوی از نگاه استاد مطهری ص ۶۶.
  6. علی رضا عالمی، سیره تبلیغی پیامبر اعظم (ص)، ص۷۶.
  7. «بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند» سوره زمر، آیه ۹.
  8. میزان الحکمه، ج۸، ص۳۹۹۸.
  9. «پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه ۱۱۴.
  10. «إِذَا أَتَى عَلَيَّ يَوْمٌ لا أَزْدَادُ فِيهِ عِلْمًا فَلا بُورِكَ لِي فِي طُلُوعِ الشَّمْسِ ذَلِكَ الْيَوْم»؛ نهج الفصاحه، ترجمه: غلام حسین مجیدی، ص۱۲۶.
  11. «اغْدُ عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً أَوْ مُسْتَمِعاً أَوْ مُحِبّاً وَ لَا تَكُنِ الْخَامِسَ فَتَهْلِكَ»؛ شیخ صدوق، امالی، ج۱، ص۳۶۷.
  12. میزان الحکمه، ج۸، ص۳۹۶۲.
  13. «الْعِلْمُ خَزَائِنُ وَ مَفَاتِيحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ يُؤْجَرُ فِيهِ أَرْبَعَةٌ السَّائِلُ وَ الْمُعَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُجِيبُ لَهُمْ»؛ میزان الحکمه، ج۵، ص۲۳۱۶.
  14. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۴۲۶، ح۲۰۱۶ و ۲۰۱۹.
  15. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۴۲۶، ح۲۰۱۴.
  16. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۴۲۶، ح۲۰۱۵.
  17. ویژه‌نامه پیامبر اعظم (ص)، مدیریت اطلاع‌رسانی مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ص۵۵ و ۵۶.
  18. ویژه‌نامه پیامبر اعظم (ص)، مدیریت اطلاع‌رسانی مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ش۱۱، ص۳۸.
  19. نهج الفصاحه، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، ص۱۶۸، ح۸۳۰.
  20. کنز العمال، ص۲۸۷۴۶.
  21. علی قائمی، در مکتب محمد (ص)، ص۳۵۸ - ۳۶۰.
  22. میزان الحکمه، ج۸، ص۳۹۷۶.
  23. اسحاقی، سید حسین، رسول مهربانی ص ۴۴.
  24. محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۸، ص۴۰۱۴.
  25. محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۵، ص۲۳۱.
  26. حسینی‌نیا، اقبال، زمزم هدایت، ص ۲۴.