علم در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

حقیقت علم از مفاهیم بدیهی و روشن است و مانند مفهوم وجود، تعریف حدی (جنس و فصل) و رسمی (لوازم) ندارد. از این رو تعریف حقیقی برای آن ممکن نیست و تعاریف اصطلاحی ارائه شده، تعریف‌های تنبیهی و شرح لفظی بیش نیست. با این توضیح به بیان برخی اصطلاحات «علم» می‌پردازیم. فخر رازی از علمای اهل‌سنت (م ۶۰۶ق) می‌نویسد: «در تعریف علم اختلاف است، ولی نزد من تصور معنای علم، بدیهی است؛ چراکه همه چیز با علم شناخته می‌شود. پس محال است غیر علم کاشف علم باشد»[۱].

علامه حلی (م ۷۲۶ق) همین نظر را دارد و قائل به این است که علم از بدیهیات می‌باشد و تعریف نمی‌شود؛ زیرا علم از صفات وجدانی است[۲]، اما شیخ طوسی (م ۴۶۰ق) که قبل آنها زندگی می‌کرده است، علم را به آنچه موجب آرامش می‌شود، تعریف می‌کند؛ یعنی بعد از علم، شک برطرف می‌گردد و می‌تواند شبهات وارده را رفع کند[۳].

به هر حال منظور از علم در این تحقیق به همان معنای بدیهی و لغوی آن است که بر هر نوع آگاهی صدق می‌کند و شامل علم عادی امام نیز می‌شود. علم انواع مختلفی دارد؛ مانند علم غیب، علم حضوری و حصولی، شأنی و فعلی، تدریجی و دفعی، اجمالی و تفصیلی، قطعی و ظنی، ذاتی و الهی، موهبتی و اکتسابی و.... اکنون به برخی مفاهیم علم که در نوشتار حاضر به کار رفته است، اشاره می‌شود.[۴]

علم و دین

  • مسئله علم و دین از جمله مباحث پردامنه و جنجالی دوران معاصر ماست؛ به خصوص پس از اینکه رویکرد علم‌گرایی لااقل در ظاهر بر تفکر دین‌گرایی فائق و غالب آمد. این دعوا شدت و دامنه وسیع‌تری پیدا کرد. تا جایی که به قول موریس بوکای، مورخان به نوعی اذعان دارند که بخش زیادی از کوشش‌های علمی پس از رنسانس، عکس‌العمل طبیعی علمی به صورت انتقام‌جویی بوده که تا اینک ادامه دارد[۵].
  • رابطه میان عقل و دین از چه سنخی است؟ آیا می‌‌توان هم عالم بود و هم متدین؟ در موارد تناقضات ظاهری، چگونه می‌‌توان میان آنها جمع نمود؟[۶].

معناشناسی علم و دین

انواع ارتباط علم و دین

استقصای ترابط میان علم و دین و مجموعه همخوانی و ناهمخوانی‌های میان آن دو را با توجه به آنچه امروزه دراین‌باره مطرح است[۹]، می‌‌توان در موارد زیر برشمرد:

تمایز

  • برخی از متفکران غربی با تمایز و تفکیک میان این دو، به حل مشکل پرداختند. کانت فیلسوف پرآوازه آلمانی را می‌‌توان آغازگر این تفکر دانست. او با تمایز میان خاستگاه عقل و دین که اولی از عقل نظری و دیگری از عقل عملی اشراب می‌‌گردد، جداانگاری میان آنها را مطرح کرد، با این نگاه وظایف آنها نیز متفاوت خواهد بود؛ از این رو حوزه معرفت به علم و امور اخلاقی به دین مرتبط است[۱۰]. با این مبانی علم و دین، مؤید و مکمل هم نخواهند بود، و هرکدام در حوزه و حریم خود قرار می‌‌گیرد.
  • علاوه بر کانت این تفکر با نگاه صیانت از آموزه‌های کتاب مقدس در عدم زمینه‌سازی رویارویی آنها با حرکت شتابنده علوم تجربی، طرف‌داران زیادی پیدا نمود، به خصوص متکلمان مسیحی از این دیدگاه حمایت جدی نمودند که در دو کتاب عقل و اعتقاد دینی و علم و دین قابل مطالعه است.
  • به نظر نگارنده در عین توجه به برخی نقدهای وارد بر این تفکر، رویکرد مذکور با توجه به ذهنیت مثبت ارائه‌کنندگان، دیدگاهی قابل احترام است؛ زیرا در حقیقت می‌‌توان این تفکر را در حوزه الهیات سلبی جای داد که معمولاً در جایی مطرح می‌‌شود که الهیات ثبوتی محفوف به معضلات و شبهات غیر قابل حلی است[۱۱].

تعارض

  • از جمله نظریات جنجالی دراین‌باره، ناسازگاری و ناهمگونی میان علم و دین است، به‌گونه‌ای که میان گزاره‌های متضاد از آنها نمی‌توان جمع نمود. هفت آسمان در دین و یک آسمان در علم از جمله نمونه‌های آن است. به خصوص تعارض میان خلقت تکاملی یا دفعی انسان در علوم طبیعی و قرآن، که خود موجب پیدایش دو تفکر متضاد طبیعت‌گرایی و نفی خداباوری به سود علم و همچنین بنیادگرایی و علم‌زدایی از سوی دیگر گردید[۱۲][۱۳].

توافق

رابطه ارگانیکی علم و دین

  • آنچه از روابط علم و دین پیش از این آمد با پیش فرض مرزی‌بندی میان علم و دین بود، اما به نظر می‌‌رسد نوع دیگر از رابطه میان آنها را می‌‌توان تصور نمود که آن رابطه جزء و کل از نوع رابطه ارگانیکی میان آنهاست. که در حقیقت، علم شاخه‌ای از شاخه‌های دین، در ساختاریابی و سامان‌مندی جامعه دینی است.
  • پردازش دیگر این داستان چنین است: در هویت‌یابی نظام اسلامی آنچه اهمیت دارد، شمول دین بر تمام مؤلفه‌ها و متغیرات شکل‌دهنده جامعه است. همان‌گونه که بنابر حدیث معروف نبوی «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ»[۱۷] دین در گستره وسیع، شامل اصول جهان‌بینی، اصول ارزشی رفتار‌شناسی و قوانین عمومی زندگی می‌‌شود که همه در درون خانواده دین خود را می‌‌یابند و بر هم اثر می‌‌گذارند. نه تنها در این موارد، بلکه دینی با پیام جهانی و جاودانی، داشتن جامعیتی با محوریت همه علوم و دانش‌های زمینی و آسمانی، امری است که از آن توقع می‌‌رود[۱۸].
  • در این صورت است که بحث رابطه علم و دین، می‌‌تواند به عنوان یک نظریه، با عنوان علم دینی طراحی و ارائه گردد. دیدگاهی که می‌توان آن را به عالم برجسته و معاصر شیعی استاد جوادی آملی نسبت داد. از آن‌رو که ایشان نگاه سنتی از تعریف علوم دینی را معتقد نیست، بلکه دایره وسیعی از دانش‌های الهی و بشری را در کنار هم می‌‌نشاند.
  • البته علاوه بر ایشان کسان دیگری از اندیشمندان ایرانی و غیر ایرانی نیز، این نظر را مطرح نموده و مدافع آن بوده‌اند که از جمله آنها مرحوم استاد مطهری است.
  • استاد مطهری همان‌گونه که در طرح دو مسئله کلام جدید و فلسفه اخلاق از پیشگامان بوده است، او را می‌‌توان از طراحان اولیه این نظر در میان علمای شیعه به حساب آورد. ایشان در جایی تقسیم علوم به دینی و غیر دینی را نادرست می‌داند[۱۹].
  • از این‌رو علم در حدیث معروف «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ» را در سطحی وسیع می‌‌بیند: هر علمی که متضمن فایده و اثری باشد و آن فایده و اثر را اسلام به رسمیت بشناسد[۲۰] و هر علمی که برآوردن نیازهای جامعه اسلامی، موقوف به داشتن آن علم و تخصص و اجتهاد در آن علم باشد[۲۱]، علم دینی است[۲۲][۲۳].

تبیین استاد جوادی آملی

قدم اول: مبانی اسلامی شدن علوم تجربی

  1. عنوان "طبیعت" برداشته شود و به جای آن، عنوان "خلقت" قرار گیرد؛ یعنی اگر عالمی بحث می‌‌کند که فلان اثر در فلان ماده معدنی است یا فلان گونه گیاهی چنین خواص و آثاری دارد، با تغییر عنوان یادشده این‌گونه می‌‌اندیشد و آن را تبیین می‌‌کند که این پدیده‌ها و موجودات چنین آفریده شده‌اند.
  2. عنوان خالق که مبدأ فاعلی است، ملحوظ باشد؛ یعنی آفریدگار حکیم، صحنه خلقت را چنین قرار داده است که دارای آثار و خواص ویژه‌ای باشند.
  3. هدف خلقت که پرستش خدا و گسترش عدل و داد است، به عنوان مبدأ غایی منظور شود.
  4. محور بحث، دلیل معتبر نقلی باشد؛ مانند آیه قرآن یا حدیث صحیح.
  5. از تأییدهای نقلی یا تعلیل‌های آن استمداد شود.
  6. در هیچ موردی دعوای "حسبنا العقل" نباشد، چنان که ادعای "حسبنا النقل" مسموع نشود.
  7. تفسیر هر جزئی از خلقت با در نظر گرفتن تفسیر جزء دیگر آن باشد، تا از سنخ تفسیر تکوین به تکوین به شمار آید؛ نظیر تفسیر تدوین به تدوین، زیرا هر موجودی از موجودهای نظام آفرینش، آیه کلمه یا سطری از آیات، کلمات و سطور کتاب جامع تکوین الهی است.
  • در این صورت ارتباط موضوع دانش عالمان علوم طبیعی با خالق هستی‌بخش هم به لحاظ مبدأ و هم به لحاظ مقصد و منتهای آن و هم به جهت صراط مستقم محفوظ می‌‌ماند؛ اما اگر این نظم خاص اتفاق نیفتد و همچنان بر آنگاه معیوب که طبیعت را منقطع الاول و الاخر تصور می‌‌کند، اصرار ورزیده شود، چاره‌ای جز آن نیست که همچنان به شانس و تصادف بسنده کنند یا کار را به خود طبیعت استناد دهند و از این نکته که کسی طبیعت را به این صورت درآورده، غفلت ورزند و جهان را مانند انسان و انسان را بسان جهان، پوچ و بی‌معنا تفسیر کنند. انسان به دنیا می‌‌آید و رشد می‌‌کند و می‌‌پوسد؛ مانند دیگر پدیده‌های طبیعی بی‌آنکه از پوست به درآید و غایت و هدفی متعالی را تعقیب کند[۲۷].

قدم دوم: حجیت همه علوم

قدم آخر، علم دینی تفسیر قول یا فعل خدا

منابع

پانویس

  1. فخرالدین رازی، المحصل، ص۲۴۳: اختلفوا فی حد العلم و عندی أن تصوره بدیهی، لأن ماعداالعلم لاینکشف إلا به، فیستحیل أن یکون غیره کاشفا له...
  2. فاضل مقداد، ارشادالطالبین، ص۱۰۱.
  3. شیخ طوسی، الرسائل العشر، ص۷۴: یحد العلم بأنه ما اقتضی سکون النفس و نعنی بسکون النفس انه متی شکک فیما یعتقده لا یشک، و یمکنه دفع ما یورد علیه من الشبهه.
  4. یوسفی، زهرا، علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی، ص ۲۴.
  5. بوکای، عهدین، قرآن و علم، ص۱۶۵.
  6. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۳۸.
  7. در کتاب علم و دین نگاشته جدید استاد مصباح یزدی، معانی متعدد این دو واژه بررسی و کاویده شده است.
  8. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۳۸.
  9. در کتاب علم و دین استاد مصباح یزدی، با یک نگرش وسیع‌تر به گستره جامع‌تری از این نوع ارتباط با توجه به تفاوت معنایی این دو واژه می‌پردازد. (فصل سوم: نسبت‌های مفهومی علم و دین).
  10. باربور، علم و دین، ص۵۹.
  11. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۳۹.
  12. بنگرید به: علم و دین، ص۱۲۴؛ پترسون، عقل و اعتقاد دینی، ص۳۶۵ - ۳۶۳.
  13. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۰.
  14. بنگرید به: پترسون، عقل و اعتقاد دینی، ص۳۷۰ - ۳۶۵؛ باربور، علم و دین، ص۱۲۸ - ۱۲۷.
  15. مطهری، انسان کامل، ص۲۰۰؛ همو، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص۹۲؛ همو، مسئله شناخت، ص۲۸.
  16. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۰.
  17. کلینی، کافی، ج۱، ص۳۲.
  18. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۰.
  19. مطهری، ده گفتار، ص۱۱۶.
  20. مطهری، بیست گفتار، ص۲۵۶.
  21. مطهری، مجموعه آثار، ج۵، ص۳۶.
  22. جهت مطالعه تفصیلی دیدگاه ایشان درباره رابطه علم و دین بنگرید به: فرامرز قراملکی، استاد مطهری و کلام جدید، (فصل هفتم، علم و دین).
  23. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۱.
  24. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۱.
  25. بنگرید به: جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، که به تفصیل این مسئله را مورد بررسی قرار دادند. (ص ۱۴۴ - ۱۴۰).
  26. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۲.
  27. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۲-۲۴۳.
  28. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۳.
  29. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۴-۲۴۵.
  30. جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص۱۴۰-۱۴۴.
  31. ماهاتیر محمد، اسلام، دانش و مسائل بین‌المللی، ص۵۹ - ۵۷.
  32. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۵.
  33. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۴۶.