کاهلی در قرآن
مقدمه
تنبلی، حاصل مصدر و به معنای تن پروری، کاهلی، اهمال و مسامحه[۱] و سستی[۲] است. واژههایی مانند «الکَسَل»، «الفَشَل»، «الفُتور»، «البُط ء»، «القُعود» در عربی برای رساندن مفهوم تنبلی به کار رفتهاند[۳]؛ ولی این بدان معنا نیست که همه کاربردهای این واژهها به معنای تنبلی باشد. در قرآن، واژههای یاد شده، به همراه ساختار آیات و نیز برخی قراین، بر مفهوم یاد شده دلالت دارند؛ برای نمونه تعبیر ﴿قَامُوا۟ كُسَالَىٰ﴾[۴]، «﴿ثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ﴾[۵] و ﴿لَيُبَطِّئَنَّ﴾[۶] با بیان اثر و نشانه تنبلی، معنای آن را میرسانند. تعابیر ﴿لَا يَفْتُرُونَ﴾[۷]،[۸] ﴿وَلَا تَنِيَا﴾[۹]،[۱۰] ﴿فَشِلْتُمْ﴾[۱۱] و ﴿بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ﴾[۱۲] نیز گویای مفهوم تنبلیاند. برخی، تعبیر ﴿وَلَا تَسْـَٔمُوٓا۟ أَن تَكْتُبُوهُ...﴾[۱۳] را نیز کنایه از تنبلی دانستهاند[۱۴]. اوضاع بد آب و هوایی (گرم و مرطوب) منطقه حجاز و نیز زیاد بودن وقت بیکاری ساکنان آنجا موجب کسالت ذهنی و جسمی آنان شده بود[۱۵]. از دیگر عوامل کسالت و تنبلی میان مردم جزیره العرب، رواج برخی عقاید و اندیشهها مبنی بر رفع مسئولیت از خویش و نسبت دادن حوادث به روزگار و... بود که در اشعار جاهلی فراوان بازتاب یافته است[۱۶]. قرآن کریم، تردید، ثروت و توانگری، دنیاطلبی و نفاق را از عوامل تنبلی برمی شمرد و از این رو به مبارزه با نگرش نادرست اعراب برخاسته، ضمن بیان سرگذشت عبرت آموز اقوام پیشین مانند تنبلی بنی اسرائیل و سرگردانی در بیابان، به تلاش و عمل، تشویق[۱۷] و از سستی و بیکارگی نهی میکند؛ همچنین برای سرزنش یا تشویق مؤمنان، از امتهایی یاد میکند که همراه پیامبران خود کارزار کرده و در سختیها سستی نورزیده و ناتوان و تسلیم نشدند[۱۸]، نیز با تجلیل از مؤمنانی که با جان و مال در راه خدا جهاد میکنند، ضمن مقایسه آنان با متخلفان و تنبلان، جهادگران را رستگار واقعی معرفی میکند. در قرآن بیشتر درباره دو چیز، که هر دو نیز معنوی و دینیاند، به مفهوم تنبلی اشاره شده است: تنبلی در عبادت به ویژه نماز؛ تنبلی در جهاد.[۱۹]
تنبلی در عبادت
خداوند ضمن افشای نیرنگ منافقان، کسالت و ریای در نماز را از آثار نفاق آنان برمی شمارد: ﴿إِنَّ ٱلْمُنَـٰفِقِينَ يُخَـٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَـٰدِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوٓا۟ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُوا۟ كُسَالَىٰ يُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِيلًۭا﴾[۲۰] آیه ۵۴ توبه نیز منافقان را به سبب این حالت سرزنش کرده[۲۱]. و در کنار کفر به خدا و پیامبر(ص) و انفاق از روی ناخشنودی و کراهت، تنبلی در نماز را نیز از ارکان نفاق برشمرده است[۲۲]: ﴿وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَـٰتُهُمْ إِلَّآ أَنَّهُمْ كَفَرُوا۟ بِٱللَّهِ وَبِرَسُولِهِۦ وَلَا يَأْتُونَ ٱلصَّلَوٰةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَـٰرِهُونَ﴾[۲۳]. برخی مفسران با توجه به این آیه، ایمان به پروردگار را سبب رفع کسالت در نماز دانستهاند[۲۴]. منافقان به پاداش و کیفر الهی اعتقادی ندارند، بدین سبب نمیتوانند کارهای عبادی به ویژه نماز را به قصد قربت و با نشاط به جا آورند، بنابراین انگیزه ترک برایشان قوی و انگیزه انجام، ضعیف است، در نتیجه تنها برای حفظ جان و ترس از مؤمنان، ظاهر عبادات[۲۵] را در حضور آنان انجام داده و در تنهایی و خلوت ترک میکنند و بدین گونه در کارهایشان سستی و تنبلی و ریا پدیدار میشود[۲۶]. در برخی دیگر از آیات نیز اشاره به این موضوع، یعنی سستی در عبادت و یاد خدا، آمده است؛ مانند:
- آیه ۴۲ طه که میفرماید: خداوند، حضرت موسی و برادرش را برای رساندن پیام الهی، به سوی فرعون فرستاد و آنها را از ضعف و سستی در این کار و یاد خدا نهی کرد: ﴿ٱذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِـَٔايَـٰتِى وَلَا تَنِيَا فِى ذِكْرِى﴾[۲۷].[۲۸].
- آیه ۲۰ انبیاء که بیان میکند: فرشتگان نیز شب و روز، خدا را تسبیح گفته، در این کار دچار تنبلی و سستی نمیشوند[۲۹]: ﴿يُسَبِّحُونَ ٱلَّيْلَ وَٱلنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ﴾[۳۰].[۳۱]
تنبلی در جهاد
آیات بیانگر خودداری و تخلّف از جهاد عموما مفهوم تنبلی را به یاد میآورند. این آیات، به لحاظی دو دسته اند: ۱. آیات ناظر به تخلف اقوام گذشته، نظیر قوم موسی و لشکریان طالوت، از شرکت در جهاد؛ ۲. آیات ناظر به سستی برخی مسلمانان در جنگ.
بر اساس دسته نخست، موسای کلیم(ع) از قوم خود خواست وارد سرزمین مقدس (کنعان) شوند[۳۲]؛ ولی ترس از ساکنان آنکه مردمی قوی بودند، بنی اسرائیل را به اهمال و تنبلی واداشت[۳۳]: ﴿قَالُوا۟ يَـٰمُوسَىٰٓ إِنَّ فِيهَا قَوْمًۭا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىٰ يَخْرُجُوا۟ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُوا۟ مِنْهَا فَإِنَّا دَٰخِلُونَ﴾[۳۴] در پی سرپیچی و تنبلی بنی اسرائیل که با اهانت به موسی(ع) همراه بود[۳۵]، آنها به سرگردانی در بیابان دچار شدند[۳۶]. برخی مفسران سبب تنبلی و اهانت را شک در رسالت وی دانستهاند[۳۷]. در داستان طالوت و جالوت نیز که از همین دسته از آیات است، شماری از لشکریان طالوت پس از زیاده روی در نوشیدن آب، از شرکت در جهاد با جالوت خودداری کرده و گفتند: امروز ما توان رویارویی با جالوت و سپاهیانش را نداریم: ﴿فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِٱلْجُنُودِ قَالَ إِنَّ ٱللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍۢ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّى وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُۥ مِنِّىٓ إِلَّا مَنِ ٱغْتَرَفَ غُرْفَةًۢ بِيَدِهِۦ فَشَرِبُوا۟ مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًۭا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُۥ هُوَ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَعَهُۥ قَالُوا۟ لَا طَاقَةَ لَنَا ٱلْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِۦ قَالَ ٱلَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَـٰقُوا۟ ٱللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍۢ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةًۭ كَثِيرَةًۢ بِإِذْنِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّـٰبِرِينَ﴾[۳۸] به گفته بعضی مفسران، این آیه یادآور مفهوم تن پروری و تنبلی است[۳۹] و همین مسئله سبب خواری و بیچارگی بنی اسرائیل بوده است[۴۰]. دسته دوم آیاتیاند که به نکوهش مسلمانان به سبب سستی و کاهلی در جهاد میپردازند. بیشتر این موارد ناظر به اعراب بادیه نشین و منافقاناند[۴۱]. اعراب، مردمی سلحشور و جنگجو بودند؛ اما معمولاً انگیزه آنها در این جنگها دستیابی به غنایم و منافع اقتصادی بود، از این رو در مواردی که احتمال دستیابی به غنایم کم بود انگیزه جنگیدن نیز در آنها کاهش مییافت. آیاتی چند از سوره توبه و برخی دیگر از سورههای مدنی که به بررسی و تحلیل جنگهای تبوک و اُحُد پرداخته، از سستی و تنبلی گروههایی از مسلمانان یاد میکنند. در جنگ اُحد، خداوند مسلمانان را از ضعف، سستی و تنبلی در برخورد با مشرکان برحذر میدارد؛ زیرا درد و رنج برای هر دو گروه متخاصم وجود دارد، با این تفاوت که مسلمانان از خدا امید پیروزی و پاداش دارند و مشرکان از آن بیبهرهاند[۴۲]: ﴿وَلَا تَهِنُوا۟ فِى ٱبْتِغَآءِ ٱلْقَوْمِ إِن تَكُونُوا۟ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۴۳] آیات ۱۳۹ ـ ۱۴۰ آل عمران[۴۴] و ۳۵ محمّد[۴۵] با بیانی مشابه به این مطلب اشاره دارند. در جنگ اُحُد دنیاطلبی گروهی از مسلمانان سبب سستی و اختلاف در میان آنها و در نتیجه شکست در برابر مشرکان گردید: ﴿وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ ٱللَّهُ وَعْدَهُۥٓ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِۦ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَـٰزَعْتُمْ فِى ٱلْأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِّنۢ بَعْدِ مَآ أَرَىٰكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ ٱلدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ ٱلْـَٔاخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَٱللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ﴾[۴۶] در سوره توبه به خودداری گروههایی از مسلمانان از شرکت در جنگ تبوک اشاره شده است. برخی از آنان گرمای تابستان، قحطی، دوری راه، نیرومندی دشمن و برداشت محصول را بهانه کرده، از جهاد سر باز زدند[۴۷]. خداوند این گروه را به سبب سستی و تنبلی در جهاد توبیخ کرده است[۴۸]: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُوا۟ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلْتُمْ إِلَى ٱلْأَرْضِ أَرَضِيتُم بِٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا مِنَ ٱلْـَٔاخِرَةِ فَمَا مَتَـٰعُ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا فِى ٱلْـَٔاخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ﴾[۴۹] علت تنبلی این گروه را نیز دنیاطلبی دانسته[۵۰]، در آیات ۳۹ ـ ۴۰ توبه[۵۱] ضمن یادآوری امدادهای الهی در نجات پیامبر از چنگال مشرکان، دنیا طلبان را به عذاب و جایگزین کردن گروهی دیگر به جای آنها تهدید میکند. در آیه ۴۵ توبه نیز از ایمان واقعی نداشتن آنان به خدا و روز قیامت یاد شده است: ﴿إِنَّمَا يَسْتَـْٔذِنُكَ ٱلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ وَٱرْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِى رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ﴾[۵۲]. آنان اگر به راستی قصد خروج و جنگیدن داشتند ابزار جنگ را آماده میکردند؛ ولی دچار تنبلی و ضعف اراده بودند[۵۳] و همراه زنان، کودکان، پیران و بیماران که توان جنگیدن نداشتند در مدینه ماندند[۵۴]: ﴿وَلَوْ أَرَادُوا۟ ٱلْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا۟ لَهُۥ عُدَّةًۭ وَلَـٰكِن كَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ ٱقْعُدُوا۟ مَعَ ٱلْقَـٰعِدِينَ﴾[۵۵] اگر آنها همراه مؤمنان روانه جنگ نیز میشدند جز فساد، ایجاد دشمنی و سست کردن اراده جهاد اثری نداشتند؛ افزون بر این برخی از مؤمنان سخن منافقان را به راحتی پذیرفته، به تنبلی مبتلا میشدند[۵۶]: ﴿لَوْ خَرَجُوا۟ فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًۭا وَلَأَوْضَعُوا۟ خِلَـٰلَكُمْ يَبْغُونَكُمُ ٱلْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّـٰعُونَ لَهُمْ وَٱللَّهُ عَلِيمٌۢ بِٱلظَّـٰلِمِينَ﴾[۵۷] از موارد یاد شده و نظایر آنها به دست میآید که ضعف ایمان و عدم اعتقاد واقعی به اسلام و در نتیجه ناتوانی در تحمل سختیها سبب سستی و تنبلی در جهاد است[۵۸]، از همین رو منافقان و مسلمانان سست ایمان همواره از پاسخ به دعوت پیامبر(ص) برای جهاد شانه خالی کرده، تقاضا میکنند تا با کودکان، بیماران و از کار افتادگان در شهر بمانند[۵۹]: ﴿وَإِذَآ أُنزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ ءَامِنُوا۟ بِٱللَّهِ وَجَـٰهِدُوا۟ مَعَ رَسُولِهِ ٱسْتَـْٔذَنَكَ أُو۟لُوا۟ ٱلطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا۟ ذَرْنَا نَكُن مَّعَ ٱلْقَـٰعِدِينَ﴾[۶۰] آنان دیگران را نیز دلسرد و از جهاد منع میکنند[۶۱] و دور ماندن از سختیهای جنگ را نعمت الهی بر خود دانسته، در برابر فضل خدا به جهادگران اظهار حسرت میکنند[۶۲]: ﴿وَإِنَّ مِنكُمْ لَمَن لَّيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَـٰبَتْكُم مُّصِيبَةٌۭ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ ٱللَّهُ عَلَىَّ إِذْ لَمْ أَكُن مَّعَهُمْ شَهِيدًۭا * وَلَئِنْ أَصَـٰبَكُمْ فَضْلٌۭ مِّنَ ٱللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَن لَّمْ تَكُنۢ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُۥ مَوَدَّةٌۭ يَـٰلَيْتَنِى كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًۭا﴾[۶۳] در برخی آیات دیگر جهاد نیز تعبیرهایی درباره تنبلی و عذر و بهانه برخی مسلمانان در انجام این فرمان الهی آمده است: ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ قَلِيلًۭا وَلَوْ أَرَىٰكَهُمْ كَثِيرًۭا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَـٰزَعْتُمْ فِى ٱلْأَمْرِ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُۥ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾[۶۴]؛ ﴿وَإِذْ قَالَت طَّآئِفَةٌۭ مِّنْهُمْ يَـٰٓأَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَٱرْجِعُوا۟ وَيَسْتَـْٔذِنُ فَرِيقٌۭ مِّنْهُمُ ٱلنَّبِىَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌۭ وَمَا هِىَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًۭا﴾[۶۵] افزون بر دو مورد پیش گفته، یعنی تنبلی در عبادت و جهاد، قرآن کریم گاه در مواردی دیگر نیز به موضوع سستی و کوتاهی اشاره میکند؛ مثلاً مؤمنان را به نوشتن تعهدات مالی فرمان داده، آنها را از کوتاهی و تنبلی در این کار باز میدارد: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَىٰٓ أَجَلٍۢ مُّسَمًّۭى فَٱكْتُبُوهُ... وَلَا تَسْـَٔمُوٓا۟ أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَىٰٓ أَجَلِهِۦ...﴾[۶۶][۶۷]؛ همچنین آیه ۶۱ انعام از کوتاهی و سستی نکردن فرشتگان در گرفتن جان انسانها سخن میگوید: ﴿وَهُوَ ٱلْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِۦ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَكُمُ ٱلْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ﴾[۶۸].[۶۹].[۷۰]
منابع
پانویس
- ↑ لغت نامه، ج ۴، ص۶۱۴۴؛ فرهنگ فارسی، ج ۱، ص۱۱۴۷، «تنبلی».
- ↑ فرهنگ فرزان، ص۲۷۴ - ۲۷۵، ۵۵۵؛ فرهنگ فارسی، ج ۲، ص۱۸۸۳، «سستی».
- ↑ فرهنگ فرزان، ص۲۷۴ - ۲۷۵.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۴۲.
- ↑ سوره توبه، آیه ۳۸.
- ↑ سوره نساء، آیه ۷۲.
- ↑ سوره انبیاء، آیه ۲۰.
- ↑ مفردات، ص۶۲۲، «فتر».
- ↑ سوره طه، آیه ۴۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۹۸ - ۱۹۹.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
- ↑ سوره توبه، آیه ۴۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ فقه القرآن، ج ۱، ص۴۰۳؛ نیز نک: تفسیر بیضاوی، ج ۱، ص۵۸۰؛ البحر المحیط، ج ۲، ص۷۳۶.
- ↑ المفصل، ج ۴، ص۶۰۶؛ ج ۷، ص۵.
- ↑ المفصل، ج ۴، ص۱۵۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۹، ص۱۶.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص۴۱.
- ↑ ملک محمدی، مهدی، مقاله «تنبلی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۲۲.
- ↑ «بیگمان منافقان، با خداوند نیرنگ میبازند و او نیز با آنان تدبیر میکند و (اینان) چون به نماز ایستند با گرانجانی میایستند، برابر مردم ریا میورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص۲۳۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۶۹.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص۳۰۸.
- ↑ «هیچچیز آنان را از پذیرفته شدن بخششهایشان باز نداشت جز اینکه آنان به خداوند و پیامبرش انکار ورزیدند و جز با کسالت نماز نمیگزارند و جز با ناخشنودی بخشش نمیکنند» سوره توبه، آیه ۵۴.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص۱۱۷.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۸۳ - ۸۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۴۲۲.
- ↑ التبیان، ج ۳، ص۳۶۵؛ جامع البیان، ج ۵، ص۴۵۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص۸۳ - ۸۴.
- ↑ «تو و برادرت، نشانههای مرا ببرید و در یادکرد من سستی مکنید» سوره طه، آیه ۴۲.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۶، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ مجمع البیان، ج ۷، ص۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۱۹۸ ـ ۱۹۹.
- ↑ مفردات، ص۶۲۲، «فتر»؛ روض الجنان، ج ۱۳، ص۲۱۴.
- ↑ «شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش میکنند در حالی که سستی نمیورزند» سوره انبیاء، آیه ۲۰.
- ↑ ملک محمدی، مهدی، مقاله «تنبلی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۲۳.
- ↑ کتاب مقدس، اعداد ۱۳: ۱ - ۳.
- ↑ همان ۱۳: ۳۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۳۱۰؛ فتح القدیر، ج ۲، ص۲۷.
- ↑ «گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم» سوره مائده، آیه ۲۲.
- ↑ الصافی، ج ۲، ص۲۵؛ فتح القدیر، ج ۲، ص۲۸.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۱۲۹.
- ↑ همان، ص۱۲۷ - ۱۲۸.
- ↑ «و چون طالوت با سپاه (از شهر) بیرون رفت گفت: خداوند شما را به (آب) جویباری میآزماید، هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که نخورد با من است مگر آنکه تنها کفی از آن برگیرد. باری، همه جز اندکی از آن نوشیدند و چون طالوت و مؤمنان همراه وی از آن گذشتند (همراهان سست ایمان طالوت که از آب نوشیده بودند) گفتند: امروز ما را تاب جالوت و سپاه وی نیست اما آنان که میدانستند خداوند را دیدار خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک بر گروهی بسیار به اذن خداوند، پیروز شده است و خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۲۴۹.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج ۲، ص۱۸۵ - ۱۸۸.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص۲۸۳ - ۲۸۴.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص۲۷۸؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۰۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۱۵۸.
- ↑ التبیان، ج ۳، ص۳۱۴؛ روض الجنان، ج ۶، ص۹۷؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۱۸۰.
- ↑ «و در پیجویی گروه (مشرکان) سست نشوید، اگر شما (در پیکار با آنها) به رنج افتادهاید آنان نیز چون شما به رنج افتادهاند و شما به خداوند امیدی دارید که آنان ندارند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۰۴.
- ↑ ﴿وَلَا تَهِنُوا۟ وَلَا تَحْزَنُوا۟ وَأَنتُمُ ٱلْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ * إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌۭ فَقَدْ مَسَّ ٱلْقَوْمَ قَرْحٌۭ مِّثْلُهُۥ وَتِلْكَ ٱلْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ ٱلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَآءَ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ ٱلظَّـٰلِمِينَ﴾ «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید * اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) میگردانیم و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۰.
- ↑ ﴿فَلَا تَهِنُوا۟ وَتَدْعُوٓا۟ إِلَى ٱلسَّلْمِ وَأَنتُمُ ٱلْأَعْلَوْنَ وَٱللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَـٰلَكُمْ﴾ «پس، سستی نکنید و (دشمنان را) به سازش فرا مخوانید در حالی که شما برترید و خداوند با شماست و هرگز از (پاداش) کردارهایتان نمیکاهد» سوره محمّد، آیه ۳۵.
- ↑ «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را میخواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آلعمران، آیه ۱۵۲.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۱، ص۵۳۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۱۴۱.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص۲۱۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۱۴۱.
- ↑ «ای مؤمنان! چگونهاید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی میورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شدهاید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص۱۴۱.
- ↑ ﴿إِلَّا تَنفِرُوا۟ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًۭا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيْـًۭٔا وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَىْءٍۢ قَدِيرٌ * إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ثَانِىَ ٱثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِى ٱلْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَـٰحِبِهِۦ لَا تَحْزَنْ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُۥ بِجُنُودٍۢ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱلسُّفْلَىٰ وَكَلِمَةُ ٱللَّهِ هِىَ ٱلْعُلْيَا وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ «اگر رهسپار نگردید (خداوند) شما را به عذابی دردناک دچار میکند و قومی دیگر را به جای شما میآورد و شما هیچ زیانی به او نمیتوانید رساند و خداوند بر هر کاری تواناست * اگر او را یاری ندهید بیگمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش میگفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمیدیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۳۹-۴۰.
- ↑ «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۷۹؛ الکشاف، ج ۲، ص۱۹۳؛ الصافی، ج ۲، ص۳۴۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۷۹؛ التبیان، ج ۵ ص۲۳۰؛ تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۵۱.
- ↑ «اگر (به راستی) میخواستند رهسپار گردند ساز و برگی برای آن فراهم میآوردند ولی خداوند روانه شدن آنان را خوش نداشت پس آنان را به درنگ کردن واداشت و (به آنها) گفته شد: با (خانه) نشستگان همنشین باشید!» سوره توبه، آیه ۴۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱۶، ص۷۹.
- ↑ «اگر در میان شما روانه میشدند جز شرّ به شما نمیافزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه میکردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
- ↑ التبیان، ج ۵، ص۲۷۴.
- ↑ همان؛ تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۶۴؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۱۲۸.
- ↑ «و چون سورهای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه میگیرند و میگویند: بگذار تا ما با خانهنشینان بمانیم» سوره توبه، آیه ۸۶.
- ↑ التبیان، ج ۳، ص۲۵۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۱۲۸؛ جوامع الجامع، ج ۱، ص۴۱۶.
- ↑ التحریر والتنویر، ج ۴، ص۱۸۴؛ التفسیر الوسیط، ج ۳، ص۲۱۵.
- ↑ «و در میان شما کسی هست که پا (از جهاد) سست میدارد و اگر بلایی به شما رسد میگوید: خداوند بر من نعمت ارزانی داشت که با آنان همراه نبودم! * و اگر بخششی از خداوند به شما رسد- چنان که گویی شما را با او دوستی در میان نبوده است - میگوید: کاش من نیز با آنان (همراه) میبودم تا به رستگاری سترگی میرسیدم!» سوره نساء، آیه ۷۲-۷۳.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست میشدید و در کار (جنگ) اختلاف مییافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشهها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
- ↑ «و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دستهای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) میخواستند؛ میگفتند خانههای ما بیحفاظ است با آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
- ↑ «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۷۸، ۴۰۳.
- ↑ «و او بر بندگان خویش چیره است و بر شما نگهبانانی میفرستد تا چون مرگ هر یک از شما در رسد فرشتگان ما جان او را بستانند و آنان کوتاهی نمیورزند» سوره انعام، آیه ۶۱.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص۱۳۲.
- ↑ ملک محمدی، مهدی، مقاله «تنبلی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۹، ص ۲۴.