محبت و عشق در خانواده
جایگاه و اهمیت مودّت و رحمت
مودت و رحمت در روابط و مناسبات خانوادگی نقشی اساسی دارد و هرچه مودت و رحمت عمیقتر و گستردهتر باشد زندگی خانوادگی از آرامش و لذت و توانایی و رشد بیشتر برخوردار خواهد بود؛ مودت و رحمتی معتدل و معقول، و لطیف و انسانی[۱].
“مودّت” از ماده “وُدّ” به معنای دوست داشتن چیزی و آرزوی بقای آن است[۲]؛ و تفاوت مودّت با محبت در این است که مودّت معلول و حاصل محبت و جلوه آن است؛ محبت علاقه و مودت اظهار آن علاقه است[۳]؛ و چون “مودّت” مصدر بر وزن “مَفْعَلَة” است، بر ثبات و دوام، و قوت و شدت تأثیر فعل دلالت میکند. بنابراین “مودّت” عبارت است از محبت پایدار و ماندگار همراه با بهکارگیری لوازم و وسایلی که به ظهور آن بیانجامد و علاقههای قلبی را آشکار سازد[۴]. و “رحمت” مهربانی و رقّتی است که مقتضی احسان و بخشش باشد[۵]. هرچه مودت و رحمت عمیقتر باشد توان و تحمل افراد بیشتر میشود، و هرچه گستردهتر باشد رفتارها مناسبتر میگردد؛ و هرچه انسانها در مراتب انسانی بالاتر روند و وجودشان لطیفتر شود، مودت و رحمتشان بیشتر میشود و گستردهتر جلوه مییابد، چنانکه الگوهای کمال انسانی در این میدان نیز الگویی تاماند. اسحاق بن عمار[۶] از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: «مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ حُبُّ النِّسَاءِ»[۷].
هرچه انسانها در مراتب کمال بالاتر روند و به مدارج والاتری از ایمان رسند، مودت و رحمتشان نسبت به همسر و خانواده بیشتر جلوه میکند، چنانکه در حدیث نبوی آمده است: «كُلَّمَا ازْدَادَ الْعَبْدُ إِيمَاناً ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ»[۸].
در نگاه پیشوایان دین میان ایمان به خدا و دوست داشتن انسانها بهطور کلی، و عشق و علاقه به همسر بهطور ویژه، رابطهای تنگاتنگ است، چنانکه هرکس خدادوستتر باشد، همسردوستتر است. امام صادق (ع) فرموده است: «مَا أَظُنُّ رَجُلًا يَزْدَادُ فِي الْإِيمَانِ خَيْراً إِلَّا ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ»[۹].
پیشوایان دین این امر را چنان مهم و اساسی دیدهاند که آن را با دوستی خود پیوند زدهاند، چنانکه از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «كُلُّ مَنِ اشْتَدَّ لَنَا حُبّاً اشْتَدَّ لِلنِّسَاءِ حُبّاً»[۱۰]؛
دوستی اهل بیت، دوست داشتن کمالات حقیقی است، و همسردوستی نیز از همین سنخ است؛ و همانطور که عشق به کمالات حقیقی، منشأ رشد و تعالی و بارش رحمت الهی است، همسردوستی نیز چنین است. پیامبر اکرم (ص) در بیانی لطیف و رحمانی فرموده است: «إِنَّ الرَجُلَ إِذَا نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ وَنَظَرَتْ إِلَيْهِ) بشهوة أو غيرها (نَظَرَ اللهُ تَعَالَى إِلَيْهِمَا نَظْرَةَ رَحْمَةٍ»[۱۱].
خانواده پایگاه کمالات انسانی است و اساس این امر مودّت و محبت در خانواده است؛ و زندگی بدون مودت و رحمت ویرانکدهای بیش نیست که از آن روح و ریحانی نروید و صلاح و سامانی برنخیزد.
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: «جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِيَالِهِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنِ اعْتِكَافٍ فِي مَسْجِدِي هَذَا»[۱۲].
روابط محبتآمیز میان زن و مرد، مطلوب خداوند و گنجینهای گرانقدر است؛ گنجینهای که نفس وجود آن پربها و بهرهداری درست از آن در تنظیم روابط خانوادگی کارسازترین اسباب است. در توجه دادن به چنین امری از حضرت رضا (ع) روایت شده است که فرمود: «... وَ اعْلَمْ أَنَّ النِّسَاءَ شَتَّى فَمِنْهُنَّ الْغَنِيمَةُ وَ الْغَرَامَةُ وَ هِيَ الْمُتَحَبِّبَةُ لِزَوْجِهَا وَ الْعَاشِقَةُ لَهُ»[۱۳].
روابط عاشقانه در درون خانواده ضامن بسیاری از سلامتها و امنیتها است. ازاینرو پیشوایان دین سفارش کردهاند که چنین روابطی در خانواده جلوهگر باشد، چنانکه امام صادق (ع) فرموده است: «لَا غِنَى بِالزَّوْجَةِ فِيمَا بَيْنَهَا وَ بَيْنَ زَوْجِهَا الْمُوَافِقِ لَهَا عَنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ وَ هُنَّ... وَ إِظْهَارُ الْعِشْقِ لَهُ بِالْخِلَابَةِ...»[۱۴].
جلوههای گوناگون مودت و رحمت در مناسبات خانوادگی و روابط زناشویی چنان اهمیت دارد که در حدیث علی (ع) آمده است: عثمان بن مظعون[۱۵] نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا، من تصمیم گرفتهام که همسرم خوله را بر خود حرام سازم. حضرت فرمود: چنین مکن ای عثمان! که بیگمان بنده مؤمن چون دست همسرش را [از سر محبت] در دست گیرد، خداوند ده نیکی برایش بنویسد و ده بدی را از حساب او پاک سازد؛ و چون همسرش را [از سر محبت] ببوسد، خداوند صد نیکی برایش بنویسد و صد بدی را از حساب او پاک نماید؛ و چون [از سر محبت] با همسرش همآغوش شود، خداوند هزار نیکی برایش بنویسد و هزار بدی را از حساب او پاک سازد، و فرشتگان خدا [برای تکریم آن دو]حاضر شوند؛ و چون دو همسر غسل نمایند، آبی از هر مویشان جریان نیابد مگر اینکه خداوند در ازای آن برای هر یکشان نیکی ثبت کند و بدی را از آن دو پاک نماید.[۱۶].
چنین تأکیدهایی بیانگر نوع نگاه نبوی به ابراز محبت در زندگی خانوادگی و روابط زناشویی است؛ نگاهی که سراسر لطافت و زیبایی است، و در پرتو چنین نگاهی روابط دو همسر معنایی متعالی مییابد و هر عمل و رفتار محبتآمیز رنگی آسمانی به خود میگیرد. روابط محبتمدار در زندگی خانوادگی فضایی سالم و امن و پرنشاط برای زن و مرد و فرزندان فراهم میآورد، و در چنین فضایی است که فرزندان نیز میآموزند که دوست بدارند، همانگونه که دوست داشته میشوند. در اهمیت چنین فضایی، پیامآور درستیها و خوبیها، رسول گرامی ما فرموده است: «نَظَرُ الْوَالِدِ إِلَى وَلَدِهِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ»[۱۷]؛
«نَظَرُ الْوَلَدِ إِلَى وَالِدَيْهِ حُبّاً لَهُمَا عِبَادَةٌ»[۱۸]؛
مودت و رحمت بهترین محرک زندگی سالم و شاداب است. این چیزی است که زن و مرد را به کار و تلاش وامیدارد. زن و مرد با مودت و رحمت یکدیگر را کامل میکنند و زمینه تأمین نیازهای یکدیگر و ادای درست حقوق همدیگر را فراهم میسازند. زندگی با مودت و رحمت به درستی پیش میرود و فشار زندگی و مشکلات جز با مودت و رحمت قابل تحمل نمیشود[۱۹].
محبت به کودکان
محبت به فرزندان
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ در روایات متعدد نسبت به دوست داشتنهای برخاسته از تعلقات پست و محبتهای افراطی هشدار دادهشده و از آنها پرهیز داده شده است، چنانکه در حدیث نبوی آمده است: «إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِيَ اللَّهُ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ» «نخستین چیزهایی که بدان خداوند عصیان و نافرمانی شود شش چیز است: دوستی دنیا، دوستی ریاست، دوستی خوراک، دوستی زنان، دوستی خواب و دوستی راحتی». ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد البرقی، المحاسن، به اهتمام جلالالدین الحسینی المحدث، دارالکتب الاسلامیة، طهران، ۱۳۷۰ ق. ج۲، ص۲۹۵؛ الکافی، ج۲، ص۲۸۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۳۳۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۳۲۰؛ بحار الانوار، ج۷۲، ص۱۰۵، ۱۹۶، ج۷۳، ص۶۰؛ و با مختصر اختلاف در لفظ: الخصال، ج۱، ص۳۳۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۲-۱۳.
- ↑ المفردات، ص۵۱۶.
- ↑ فدا حسین عابدی، تفسیر تطبیقی آیه مودت، چاپ اول، انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، قم، ۱۳۸۴ ش. ص۳۵.
- ↑ فدا حسین عابدی، تفسیر تطبیقی آیه مودت، ص۳۶.
- ↑ المفردات، ص۱۹۱.
- ↑ از شخصیتهای برجسته و گرانقدر شیعه و از راویان ثقه که از امامان باقر و صادق و کاظم (ع) روایت کرده است. ر. ک: رجال النجاشی، ص۷۱؛ رجال الطوسی، ص۱۶۲، ۳۳۱؛ رجال الکشی، ص۳۴۶، ۴۰۲، ۴۰۸، ۴۰۹، ۴۴۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۵۲-۶۳؛ محمد تقی التستری، قاموس الرجال، الطبعة الثانیة، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۰-۱۴۲۴ ق. ج۱، ص۷۵۷-۷۷۰.
- ↑ «دوست داشتن زن (همسر) از خلق و خوی پیامبران است». الکافی، ج۵، ص۳۲۰؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۰۳؛ روضة الواعظین، ص۴۱۱؛ مکارم الاخلاق، ص۱۹۷؛ عوالی اللآلی، ج۳، ص۲۸۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۹؛ الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۲۰؛ جواهر الکلام، ج۲۹، ص۱۳؛ السید محسن الطباطبائی الحکیم، مستمسک العروة الوثقی، الطبعة الثالثة، مطبعة الآداب، النجف، افست دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۸۸ ق. ج۱۴، ص۴.
- ↑ «هرگاه ایمان بندهای زیاد شود، محبتش نسبت به زن (همسر) زیاد میشود». الجعفریات، ص۹۰؛ دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۹۲؛ ترتیب نوادر الراوندی، ص۱۲؛ بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۲۲۸؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۷. از امام صادق (ع) نیز روایت شده است که فرمود: «الْعَبْدُ كُلَّمَا ازْدَادَ لِلنِّسَاءِ حُبّاً ازْدَادَ فِي الْإِيمَانِ فَضْلًا». (هرگاه محبت بنده به زن (همسر) زیاد شود بر ایمان او افزوده میشود). کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۴؛ مکارم الاخلاق، ص۱۹۷؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.
- ↑ «من گمان نمیکنم که مردی ایمانش افزون شود و محبتش به همسرش افزون نشود». الکافی، ج۵، ص۳۲۰؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۴؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۹؛ الحدائق الناضرة، ج۲۳، ص۲۰؛ جواهر الکلام، ج۲۹، ص۱۳؛ مستمسک العروة الوثقی، ج۱۴، ص۴.
- ↑ «هرکه محبتش به ما [اهل بیت]افزون شود، محبتش به زن (همسر) زیاد میشود». السرائر، ج۳، ص۶۳۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱؛ بحارالانوار، ج۶۶، ص۲۸۷، ج۱۰۳، ص۲۲۷؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۲۶.
- ↑ «وقتی مرد به همسر خود [با محبت]مینگرد و زن به شوهر خود [با مهر]مینگرد، خداوند به دیده رحمت به آنان مینگرد». الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۰۲؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۲۷۶.
- ↑ «نشستن مرد در کنار همسرش، نزد خدای متعال از اعتکاف در این مسجد من محبوبتر است». تنبیه الخواطر، ج۲، ص۱۲۱؛ میزان الحکمة، ج۵، ص۱۰۱.
- ↑ «بدان که زنان چند گروهند. یک گروه از آنان گنج و غنیمت شمرده میشوند. این گروه، زنانیاند که همسران خود را دوست دارند و به آنان عشق میورزند». فقه الرضا، ص۲۳۴؛ بحار الانوار، ج۱۰۳، ص۲۳۴؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۶۱.
- ↑ «زن در روابط میان خود و شوهر همدلش، از سه خصلت بینیاز نیست که یکی از آنها، اظهار عشق به شوهر با دلربایی است». أبومحمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبة الحرانی، تحف العقول عن آل الرسول، مکتبة بصیرتی، قم، ۱۳۹۴ ق. ص۳۲۲؛ بحار الانوار، ج۷۸، ص۲۳۷.
- ↑ ابوالسائب عثمان بن مظعون بن حبیب بن وهب جمحی از اصحاب پارسا و والامقام پیامبر است. او از حکیمان عصر جاهلی شمرده شده که شراب را بر خود تحریم کرده بوده و آن را زایلکننده عقل و زیر پا گذارنده کرامت انسانی میدانسته است. وی پس از اسلام آوردن سیزده نفر، پیامبر را ملاقات کرد و پذیرای اسلام شد. در ماجرای هجرت به حبشه او از مهاجران بود. در نبرد بدر حضور داشت و در سال دوم هجری درگذشت و نخستین کسی بود که در قبرستان بقیع دفن گردید. ر. ک: الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹۳-۴۰۰؛ التاریخ الکبیر، ج۶، ص۲۱۰؛ أبو نعیم احمد بن عبد الله بن احمد الاصبهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، دار الفکر، بیروت، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۶؛ موفق الدین أبو محمد عبد الله بن احمد بن قدامة المقدسی، التبیین فی أنساب القرشیین، حققه و علق علیه محمد نایف الدیلمی، الطبعة الثانیة، عالم الکتب، مکتبة النهضة العربیة، بیروت، ۱۴۰۸ ق. ص۴۴۴-۴۴۵؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱، ص۱۵۳-۱۶۰.
- ↑ «جَاءَ عُثْمَانُ بْنُ مَظْعُونٍ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ هَمَمْتُ أَنْ أُحَرِّمَ خَوْلَةَ عَلَى نَفْسِي يَعْنِي امْرَأَتَهُ قَالَ لَا تَفْعَلْ يَا عُثْمَانُ فَإِنَ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَخَذَ بِيَدِ زَوْجَتِهِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَيِّئَاتٍ فَإِنْ قَبَّلَهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ مِائَةَ سَيِّئَةٍ فَإِنْ أَلَمَّ بِهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ حَضَرَتْهُمَا الْمَلَائِكَةُ فَإِذَا اغْتَسَلَا لَمْ يَمُرَّ الْمَاءُ عَلَى شَعْرَةٍ مِنْ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُمَا [بِهَا] حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُمَا [بِهَا] سَيِّئَةً...» دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۹۰؛ عوالی اللآلی، ج۳، ص۲۹۱ [با مختصر اختلاف در لفظ]؛ مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۰-۱۵۱.
- ↑ «نگاه پدر به فرزندش از روی محبت عبادت است». مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۷۰.
- ↑ «نگاه فرزند به پدر و مادر از روی محبت بدیشان عبادت است». الجعفریات، ص۱۸۷؛ تحف العقول، ص۳۲ و ۴۶؛ ترتیب نوادر الراوندی، ص۵؛ أبوالحسن علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمة، مکتبة بنیهاشم، تبریز، ۱۳۸۱ ق. ج۲، ص۲۱۸؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۸۰، ۸۴، ج۷۷، ص۱۵۱؛ مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۵۲.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۴ ص ۶۳-۶۷.