دین در عصر ظهور

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

بی‌‏گمان حضرت مهدی (ع)، می‌‏آید، تا با بیدار کردن فطرت‌‏های خفته، زمینه را برای یکتاپرستی همگان که همانا هدف آفرینش بوده است، فراهم کند. او نه فقط هرگز برای پذیرش باور یکتاپرستی کسی را تحت فشار و اجبار قرار نخوهد داد، بلکه با فراهم کردن بسترهای لازم برای پذیرش این امانت الهی، شهد شیرین خداپرستی را بین همه انسان‌‏ها عادلانه تقسیم خواهد نمود.

وی با ایجاد شرایط مناسب و از بین بردن موانع، همگان را به اندیشیدن در نشانه‏‌های الهی واخواهد داشت. و حاصل این اندیشیدن به مبدأ و معاد، ارمغانی جز پرستش حقیقی خداوند سبحانه و تعالی نخواهد داشت.

روشن است که با فراهم شدن تمام شرایط و رفع تمام موانع، آن کسی که سر تسلیم برابر حقیقت فرود نیاورد، کسی نیست مگر انسانی گستاخ و طغیان‌گر که با تمام قامت برابر حق به مقابله ایستاده است و بدون شک در چنان شرایطی، آن امام همام او را برنخواهد تابید؛ از این رو است که روایات فراوانی یگانه دین مورد پذیرش در عصر ظهور را، همانا "دین اسلام" دانسته، می‌‏گوید در عصر ظهور، ندای توحید در سراسر گیتی حکم‏ فرما خواهد شد. امام حسین (ع) در وصف حضرت مهدی (ع)‏ می‌‏فرماید: "خداوند، به وسیله او دین حق را بر تمام ادیان ظهور می‏‌بخشد؛ اگر چه مشرکان آن را نپسندند"[۱].

امام صادق (ع) نیز فرمود: "در آن هنگام که قائم قیام کند، هیچ سرزمینی باقی نخواهد ماند، مگر این‏که شهادت به توحید و نبوت در آن ندا داده خواهد شد[۲].

دستور العمل‌‏های نوین در عصر ظهور

از ظاهر برخی روایت‏‌ها این انگاره حاصل می‌‏شود که آن حضرت، آیین و روش جدیدی خواهد آورد. و این پرسش پیش می‌‏آید که با توجه به این‏که قرآن کریم کتاب جاودان الهی است و اسلام آیین ابدی، چگونه امام مهدی (ع) آیینی جدید و کتابی تازه برای بشریت به ارمغان می‏‌آورد؟

پاسخ این‏که او تحکیم‌‏بخش دین اسلام و گسترنده قانون قرآن در سراسر گیتی است؛ پس ناگزیر باید اسلام و آموزه‌‏های قرآن را به اجتماعات بشری عرضه کند و مردمان را به پذیرش و باور اصول و فروع آن فراخواند. آیین نو و کتاب جدید "دستور العمل" و برنامه و راه و روش تازه و دیگر تعبیرهایی از این دست که در احادیث رسیده‏[۳]، برای تبیین مسائلی است:

  1. در گذشته بنا به عللی احکام و معارف فراوانی از مجموعه فرهنگ اسلام، تبیین نگشته یا متناسب با سطح فرهنگ و فکر اجتماع گذشته نبوده است یا زمینه عملی آن‏ها وجود نداشته است. بازگویی چنین معارف و مسائلی، بی‏گمان برای جامعه اسلامی ناشناخته خواهد بود. چون امام مهدی (ع) این آموزه‏‌ها را از ظاهر و باطن قرآن کریم استنباط می‏‌کرده و به مردم می‌‏آموزد، برای آنان تازگی دارد و آیین نو و کتاب جدید انگاشته می‏‌شود.
  2. معارف و احکامی از قرآن کریم و اسلام فراموش شده و از یادها رفته است؛ به گونه‌‏ای که در جامعه اسلامی ناآشنا و برای مسلمانان ناشناخته است. طرح این مسائل نیز کتاب و آیین نو پنداشته می‌‏شود.
  3. اصول و احکام فراوانی دچار تحریف و دگرگونی معنوی یا موضعی گشته است و امام (ع) آن‏ها را - چنان که در اسلام اصیل بوده است - دیگر باره مطرح می‌‏سازد و تحریف و انحراف‌‏های روی داده را روشن می‏‌کند و مفهوم حکم یا جایگاه آن را مشخص می‏‌سازد. این، با طرز تلقی و برداشت عمومی مردم و برخی از دانشمندان سازگاری ندارد؛ از این رو برنامه جدید و راه و روش تازه حساب می‌‏شود.

بنابراین بیشترین مسائلی را که‏ امام بدان توجه خواهد کرد و برای جامعه اسلامی تازه و جدید جلوه می‌‏کند و ناشناخته و ناآشنا می‌‏نماید، مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و امور مالی و معیشتی است؛ یعنی، موضوعی که انسان سخت به آن نیازمند بوده و بدان نرسیده است.

همین امر نیز مشکل نابسامانی اصلی زندگی بشر امروز را تشکیل می‌‏دهد و اجرای آن "برقراری عدل و دادگری در سراسر گیتی" از اقدام‏‌های اصلی امام مهدی (ع) خواهد بود.

برای مثال امام موعود (ع) به موضوع مساوات اسلامی شکل قانونی و الزامی می‌‏دهد؛ چنان‏که اسحاق بن عمّار می‌‏گوید: نزد امام صادق (ع) بودم. آن حضرت از تساوی مردم با یکدیگر و حقی که هرکس بر دیگران دارد، سخن گفت. من سخت در شگفت شدم. فرمود: "این، هنگام رستاخیز قائم ما است که در آن روزگار، واجب همگانی است که به یکدیگر وسایل رسانند و نیرو بخشند"[۴].

این موضوع، در بسیاری دیگر از آموزه‌‏های اسلامی آمده است؛ ولی به نام احادیث اخلاقی کنار گذاشته شده و در فقه مطرح نگشته و در برنامه‏‌های الزامی حکومت‌‏ها و اجتماعات اسلامی به صورت اصل و قانون تثبیت نشده است! روشن است که چون این آموزه‌‏ها عملی شود، به صورت احکامی جدید جلوه می‌‏کند و... .

امام مهدی (ع) از طواف مستحب با وجود کثرت طواف واجب، منع می‌‏کند[۵]، مساجد و معابد مجلل و تزیین یافته شهرها و آبادی‌‏ها را خراب می‌‏کند و همه زواید و تشریفات و کاشی‌‏کاری‌‏ها و گنبدها و گلدسته‌‏ها و زیورهای آن‏ها را می‌‏پیراید و بودجه آن‏ها را برای رفاه حال انسان‏‌ها صرف می‌‏کند. مساجد و معابد را ساده و بی‌‏آرایش و بی‏‌آلایش می‌‏سازد و ...[۶].

امام مهدی (ع) سود در مبادلات بازرگانی و داد وستدها را برمی‏‌دارد و مردمان را مأمور می‏‌کند که هر کس به صورت خدمت‌گزاری نسبت به جامعه کار کند و در برابر کالای عرضه شده سودی نگیرد. و خود نیازهای خود را همین‏‌سان از دیگران تأمین می‌‏کند[۷].

امام مهدی (ع) بر بیشتر تفسیر و تأویل‌‏هایی که در قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) صورت گرفته است، خط بطلان می‌‏کشد و آرا و اندیشه‏‌ها را پیرو قرآن می‌‏سازد و در چارچوب‌‏های قرآنی می‌‏آورد[۸].

و بدین‌سان امام، مسائل و معارف و احکام جدیدی را مطرح می‌‏کند که برای مردم ناشناخته است و آن‏ها را آیین جدید و کتاب تازه می‏ان‌گارند و گه‌‏گاه با امام بر سر این مسائل درگیر نیز می‌‏شوند، و در این صورت جنگ با خودی و جامعه اسلامی رخ می‌‏دهد[۹].

فرازهایی از دعای ندبه از این چگونگی، پرده برداشته، می‌‏گوید: "کجا است آن کسی که برای تجدید و زنده کردن فرایض و سنن آیین اسلام که محو و فراموش شده‏ ذخیره شده است؟ کجا است آن کسی که برای برگرداندن حقایق‏ ملّت و شریعت دین مقدّس اسلام برگزیده شده است؟ کجا است آن‏که برای زنده کردن کتاب آسمانی قرآن و حدودش مورد امید و آرزوست؟ کجا است زنده‌‏کننده نشانه‌‏های دین و اهل آن؟ ....[۱۰].[۱۱]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «وَ يُظْهِرُ بِهِ‏ دِينَ‏ الْحَقِ‏ عَلَى‏ الدِّينِ‏ كُلِّهِ‏ وَ لَوْ كَرِهَ‏ الْمُشْرِكُون‏‏‏‏‏ ‏‏»، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۳۱۷، ح ۳
  2. «إذا قام القائم (ع) لا يبقى‏ ارض‏ الا نودي‏ فيها بشهادة ان‏ لا اله‏ الا الله‏ و ان‏ محمدا رسول‏ الله‏‏‏‏‏‏»، تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۸۳، ۸۱؛ ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۵۴، ح ۴
  3. ر. ک: نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۲، ح ۵، ص ۳۲۰، ح ۱؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۳۸۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۴۶۵
  4. «إِنَّمَا ذَلِكَ‏ إِذَا قَامَ‏ قَائِمُنَا وَجَبَ‏ عَلَيْهِمْ‏ أَنْ‏ يُجَهِّزُوا إِخْوَانَهُمْ‏ وَ أَنْ‏ يُقَوُّوهُمْ‏»، شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج ۱۲۰، ص ۲۶
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۴، ص ۴۲۷؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۵
  6. ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۰۶، ح ۱۷۵؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص ۲۶۴؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۵۳، ح ۳۹
  7. ر. ک: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۱۳؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج ۷، ص ۱۷۸(بنابراین سازوکار اقتصادی در آن زمان به طور کامل با پیش از آن متفاوت خواهد بود)
  8. ر. ک: سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸
  9. محمد حکیمی، عصر زندگی، ص ۱۷۵- ۱۷۹
  10. «أَيْنَ‏ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ‏ وَ السُّنَنِ‏، أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ، أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ، أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِه‏‏»، سیّد بن طاوس، اقبال الاعمال، ص ۵۰۴
  11. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص۲۳۲ - ۲۳۵.