رفتار با شاگردان
مقدمه
«شاگرد» به کسی گفته میشود که نزد معصومین(ع) تعلیم دیده باشد. هرچند همه اصحاب به نوعی از معارف اهل بیت(ع) بهرهمند بودند، ولی اصطلاح شاگرد، خاصتر از صحابه است و به کسانی گفته میشود که در برنامههای درسی و آموزشی معصومین(ع) شرکت کردهاند و به قصد فراگیری دانش، نزد آنها رفتهاند. بیشتر راویان حدیث کسانی بودند که از معصومین(ع) استفاده علمی بردهاند و به عنوان شاگرد در جلسههای درس ایشان حاضر شدهاند. رفتار آن بزرگواران با شاگردان و جویندگان علوم الهی، منشأ استخراج سیره اخلاقی و تربیتی مؤثر در روابط اجتماعی و به ویژه ارتباط استاد و شاگرد است[۱].
تقویت انگیزه شاگردان برای تحصیل علم
انگیزه، عامل مهمی برای انجام کار است و هیچ کاری بدون انگیزه، قابل انجام نخواهد بود؛ به ویژه کارهای علمی و فکری که به دلیل طولانی بودن زمان اجرا، نیاز بیشتری به انگیزه، اراده و جدیت دارند. تحصیل علم در هر حوزهای نیازمند انگیزه قوی، اراده بالا و پشتکار زیاد است تا به نتیجه مطلوب برسد. اگر کسی انگیزه قوی نداشته باشد، نمیتواند در تحصیل، به ویژه فراگیری علوم دینی موفق باشد؛ زیرا آموختن علوم اسلامی به دلیل پیچیدگی مسائل و تعمّق علمی، نیازمند صبر و پایداری مضاعف است. از این رو معصومین(ع) هم در گفتار و هم در عمل، به ایجاد و تقویت انگیزه در جویندگان علوم دینی پرداختهاند. ایشان هم به طول مسیر تحصیل و هم به دشواری آن توجه داشتهاند و از شیوههای مختلف برای تقویت انگیزه شاگردان بهره بردهاند.
روزی رسول خدا(ص) به قصد رفتن به مسجد از خانه بیرون آمد و وارد مسجد شد، در آنجا با دو گروه مواجه شد؛ یک گروه، سرگرم کسب بصیرت دینی و علمآموزی بودند و گروهی مشغول عبادت و مناجات با خدا. پیامبر(ص) فرمود: «این دو گروه هر دو در مسیر سعادت قرار دارند؛ چون گروه اخیر، خدا را میخوانند و آن گروه اول، سرگرم یاددهی و فراگیری بینش و دانش هستند. اما گروه اول که مشغول تعلیم و تعلم میباشند، از گروه دوم برتر است؛ زیرا من برای تعلیم دانش فرستاده شدهام»[۲]. پس حضرت در کنار گروه دوم که بحث علمی داشتند، نشست[۳].
تقویت اخلاص در شاگردان
از نگاه اسلام و قرآن، هر کاری که با اخلاص همراه باشد، ارزشمند است و برای آن پاداش داده میشود رسول خدا(ص) فرمود: «دلت را خالص گردان؛ کار اندک، تو را بس است»[۴]. به ویژه در تحصیل علوم دینی، نخستین شرط اخلاص است و این که طالب علم باید با نیت پاک به کسب علم بپردازد. در غیر این صورت، تلاش و زحمت برای دانشاندوزی، سودی نخواهد داشت. شهید ثانی در این باره میگوید: اولین گام در تحصیل علم، خلوص نیت است. طالب علم باید در کسب و بذل دانش نیتش پاک و خالص برای خدا باشد؛ چراکه ارزش عمل، به نیت آن است و اگر نیت خالص بود، عمل ارزشمند است و گرنه، ارزشی نخواهد داشت[۵].[۶]
ادبآموزی به شاگردان
یکی از آموزههای معصومین(ع) به شاگردان، ادب بوده است. آن بزرگواران در تربیت اخلاق شاگردان و اصلاح رفتار آنان، تلاش میکردند. به همین علت، شاگردان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بسیار متفاوت از دیگران پرورش یافتند. پیامبر اکرم(ص) هنگام اعزام یکی از شاگردان خود به یمن، او را به آسانگیری و مهربانی با مردم توصیه کرد و فرمود: «نسبت به مردم آسان بگیر و سختگیر نباش. به مردم نوید بده. میلها و انگیزهها را در آنها ایجاد و تحریک کن و مردم را از احکام اسلام و مسلمانی متنفر نساز»[۷].[۸]
تلاش برای علمآموزی به شاگردان
پیامبر(ص) در روزهای آغازین بعثت در حالی که تعداد مسلمانان رو به افزایش بود و نیاز به تعلیم و تربیت اسلامی داشتند، محلی را به عنوان مرکز آموزش احکام اسلام قرار داد. زن و مرد مسلمان در آنجا احکام اسلامی را میآموختند. حدود سی نفر در خانه زید بن ارقم به فراگیری معارف اسلامی مشغول بودند و تعدادشان با افزایش مسلمانان رو به فزونی میرفت. در آن زمان، تعداد کل مسلمانان به چهل نفر میرسید و از این تعداد سی تن آنان در خانه زید بن ارقم علوم اسلامی رایج در آن زمان را فرامیگرفتند[۹]. بنابراین، رسول خدا(ص) از همان آغاز نهضت اسلامی در پی تعلیم و تربیت اصحاب بود و معارف الهی را به آنان آموزش میداد[۱۰].
بهکارگیری شاگردان در نشر معارف اسلامی
تربیت شاگرد توسط معصومین(ع) برای اهداف بلند و با برنامهریزیهای دقیق علمی و کاربردی بود. همه فعالیتهای معصومین(ع) بر اساس حکمت بود و هر کار حکیمانهای هدفهایی دارد که باید بدانها رسید. یکی از اهداف عالی تعلیم و تربیت شاگردان در مکتب اهل بیت(ع) بهکارگیری آنان برای تبلیغ و نشر معارف الهی بوده است. سیره پیامبر(ص) این بود که اصحاب و شاگردان را به مناطق دوردست برای تبلیغ اسلام اعزام میکرد. ایشان علی(ع) را به یمن فرستاد آن مردم آن دیار را به اسلام دعوت کند و معارف الهی را به آنان بیاموزند. سخنانی که پیامبر(ص) تا هنگام اعزام علی(ع) فرمود، اهمیت تبلیغ را میرساند و ارزش نشر معارف اسلامی و اهمیت وظیفه علمای اسلام را گوشزد میکند. پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: «اگر خداوند به وسیله تو فردی را هدایت کند، از شترهای سرخموی عرب، برایت بهتر است»[۱۱]. علی(ع) نیز طبق دستور پیامبر(ص) به یمن رفت و بعد از انجام وظیفه، با پیروزی به مدینه بازگشت[۱۲].
تربیت شاگردان برای مناظرههای علمی
سیره معصومین(ع) با دانشمندان هر ملت و مذهبی، متفاوت از رفتار آنان با افراد عادی بوده است. برخورد ایشان با علمای اهل سنت، یهود، نصارا و مسیحیت، مطابق با شأن آنها بوده است. مناظره و گفتوگو از شیوههای مؤثر در برخورد با دانشمندان ادیان الهی بوده است که معصومین(ع) فراوان از آن بهره بردهاند. مناظره در برخورد با مخالفان شیوهای است، پسندیده؛ هم احترام به نظرات مخالفان است، هم ارج نهادن به آزادی عقیده و حق اظهار نظر آنان. اگر طرف مناظره قانع شود و موضوع مورد گفتوگو را بپذیرد، با اختیار خود ایمان میآورد و هیچگونه تحمیلی در کار نخواهد بود. خداوند به موسی و هارون(ع) دستور گفتوگو با فرعون را داده است: ﴿اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى﴾[۱۳].
معصومین(ع) در برخورد با عالمان اهل سنت و دانشمندان دیگر ادیان، از روش مناظره بسیار استفاده کردهاند و در بسیاری از گفتوگوها، بر مخالفان تأثیر گذاردهاند و زمینه هدایت آنان را فراهم آوردهاند. افزون بر آنکه پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در مناظرات شرکت میکردند، شاگردانی را نیز پرورش میدادند تا به مناظره بفرستند. در زمان خلافت امام علی(ع) و در جنگ جمل، صفین و نهروان اصحاب و شاگردان آن حضرت مانند عبدالله ابن عباس، عمار، یاسر، محمد بن ابی بکر و امثال آنان، به پند و اندرز و مناظره با دشمنان میپرداختند. بیشترین شاگرد را در میان امامان معصوم(ع)، امام صادق(ع) پرورش داد و در رشتههای مختلف علمی آنها را مجهز ساخت[۱۴].
تواضع و فروتنی در برابر شاگردان
فروتنی در برابر دیگران، نشانه بزرگمنشی انسان است که در سیره معصومین(ع) نیز مشاهده میشود. همانگونه که در سیره اجتماعی ذکر شد، برخورد آن بزرگواران با مخالفان نیز همراه با بردباری بوده است. فروتنی در برابر دوستان و شاگردان در سیره آنان از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه جنبه تربیتی و ادبآموزی در برخورد با شاگردان، فزونتر است. اگر معلم در برابر شاگرد تواضعی از خود نشان دهد، بر رفتار او تأثیر عمیق دارد و وی نیز در مقابل استاد ادب شاگردی را رعایت خواهد کرد. رسول خدا(ص) فرمود: «نسبت به کسی که به وی علم میآموزید یا از او علم فرامیگیرید، نرم باشید»[۱۵].
برخورد امام صادق(ع) با شاگردش، مالک بن انس چنان با تواضع بود که خود بلند میشد و برای شاگردش متکا میگذاشت. مالک میگوید: زمانی که نزد حضرت صادق(ع) میرفتم برای من بالش میآورد که بر آن تکیه کنم و قدرم را میشناخت و میفرمود: ای مالک! من تو را دوست میدارم. امام به من محبت میورزید[۱۶].[۱۷]
اظهار همدردی با شاگردان
یکی از رفتارهای شایسته در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) این بود که با شاگردان اگر بیمار میشدند یا مصیبتی به آنها وارد میشد، همدردی میکردند. این کار از شخصیتهای بزرگی مانند معصومین(ع) هم اهمیت آن را میرساند و هم احترام به شاگردان و تکریم شخصیت آنهاست. در سیره پیامبر(ص) آمده است که آن حضرت از همه بیمارانی که به آنها دسترسی داشت، عیادت میکرد و در تشییع جنازه شرکت میفرمود[۱۸].[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۶۳.
- ↑ «كِلَا الْمَجْلِسَيْنِ إِلَى خَيْرٍ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَيَدْعُونَ اللَّهَ وَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَيَتَعَلَّمُونَ وَ يُفَقِّهُونَ الْجَاهِلَ هَؤُلَاءِ أَفْضَلُ بِالتَّعْلِيمِ أُرْسِلْتُ»؛ منیة المرید، ص۱۰۶.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۶۳.
- ↑ «أَخْلِصْ قَلْبَكَ يَكْفِكَ الْقَلِيلُ مِنَ الْعَمَلِ»؛ میزان الحکمة، ج۳، واژه اخلاص، ص۳۷۱.
- ↑ منیة المرید، ص۱۳۱.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۶۶.
- ↑ «يَسِّرْ وَ لَا تُعسِّرْ وَ بَشِّرْ وَ لَا تُنَفِّرْ»؛ بحار الانوار، ج۵، ص۴۰۱.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۶۸.
- ↑ فقه السیرة النبویة، ص۱۰۶.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۶۹.
- ↑ «لَئِنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِداً خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ حُمْرُ النَّعَمِ»؛ منیه المرید فی آداب المفید و المستفید، ص١٠١.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۷۳.
- ↑ «به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است * و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد» سوره طه، آیه ۴۳-۴۴.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۷۶.
- ↑ «لِينُوا لِمَنْ تُعَلِّمُونَ وَ لِمَنْ تَتَعَلَّمُونَ مِنْهُ»؛ منیة المرید، ص٢.
- ↑ مجموعه مقالات همایش امام جعفر صادق(ع)، ص۳۴۹۰.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۷۸.
- ↑ الوفا باحوال المصطفی، ج۲، ص۴۳۶.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۷۹.