دعبل خزاعی
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دعبل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
دعبل خزاعی شاعر متعهد شیعه که در زمان امام رضا(ع) میزیست، هنر خویش را در راه احیای حق آل محمد(ع)، و ذکر و یاد شهدای عترت پیامبر(ص) و بیان فضایل اهل بیت(ع) قرار داده بود و نزد ائمه شیعه(ع)، منزلتی داشت[۱].
مقدمه
- روزی در مرو، به حضور حضرت رضا(ع) رسید و عرض کرد: ای فرزند پیامبر! درباره شما قصیده ای سرودهام و عهد کردهام که قبل از شما آن را برای کسی نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند. قصیده بلند و بالای دعبل، که به «قصیده تائیّه» یا «مدارس آیات» معروف است، از پرمحتواترین قصایدی است که در بیان حق و فضایل این دودمان پاک و یادآوری از شهدای آل محمد(ع) میباشد. در این قصیده، که یکصد و بیست و یک بیت است، در فضایل سرشار از معنویت و خاطرههای پر سوز و گداز، جریان خاندان پیامبر(ص) را از آغاز، همراه شهادتها و رنجها بیان می کند. از خانهها و مدارس و منازلی یاد می کند، که- به خاطر ستمهای امویان و عباسیان- متروک و خالی مانده است. خانهها و مراکزی در خیف، منا، مسجدالحرام، عرفات، جمرات که پایگاه وحی بوده است، دیاری که برای آل رسول الله(ع)، امیرالمؤمنین(ع)، حسن و حسین(ع)، جعفر و عبدالله و فضل، حمزه و امام سجاد(ع) ... بوده است. منازل پاکی و طهارت و نماز و تقوا و نیکی که در جایْ جایِ آن سرزمینها دایر بوده است و سرگذشتِ شهادتها، ستمها، خونها. و در جایی از قصیده، خطاب به مادر امامان، حضرت زهرا(س) میگوید. اگر در خیال هم حسین را آغشته به خون میدیدی که از تشنگی، کنار فرات جان داد، بر صورت خویش سیلی میزدی و اشک از دیدگان بر چهره جاری میکردی، ای فاطمه! ای دختر نیکی! برخیز و ندبه کن، که ستارههای آسمان، بر دشت و هامون افتاده است .... آنگاه، یاد از قبرهایی میکند که از این دودمان، در سرزمین کوفه، مدینه، مکه، فخّ، جوزجان، بغداد، طوس، کربلا ... قرار دارد و از شهدایی چون شهید فخّ، یحیی بن زید، ابراهیم بن عبدالله، موسی بن جعفر و شهدای کربلا ... یاد میکند ....[۲][۳].
- نقل شده است که وقتی دعبل، در شمارش این زمینهای نورانی و مرقدهای پاک، به آن جانِ مطهر و ارزشمندی که در بغداد مدفون است رسید (یعنی امام کاظم(ع) حضرت رضا(ع) فرمود که این را هم اضافه کند: «وقبرٌ بطوسٍ یا لها من مصیبهٍ»، که یادی بود از قبری مصیبت بار و اندوه آور که در خاکِ طوس است. دعبل پرسید: این قبر، قبر کیست که در طوس است؟ امام(ع) فرمود: قبر من است. روزها و شبهایی چند نمیگذرد، مگر این که طوس، محلّ رفت و آمد شیعیان و زائران من میگردد. هرکس مرا در غربتم در سرزمین طوس زیارت کند، با من خواهد بود و گناهش در قیامت بخشوده خواهد شد. آنگاه امام(ع) برخاست و صله و هدیههایی به عنوانِ تقدیر، به دعبل عطا کرد[۴] دعبل، با این قصیده خویش که دفاعی جانانه و استوار از خطّ اهل بیت(ع)، بود، حق را زنده کرد و دشمنان حق را کوبید و حتی مأمون را به شدت به خشم آورد و علی بن موسی الرضا(ع) را خشنود ساخت[۵].
- میبینیم که شاعر آگاه و بلند اندیشهای چون دعبل، با آن موقعیت ادبی و شعر استوارش، در احیای شهدای آل محمد چگونه از جان مایه میگذارد و یکایک قبور مطهّر به خون خفتگان عترت پیامبر را بر میشمارد و نام شهیدان آل علی را یاد میکند و مجموعه ای از این «فرهنگ» را در شعر خویش، یکجا میآورد. امام هم، برای تکمیل قصیده بلند او، که تمام قبور و مزارات شهدای مظلوم فرزندان فاطمه را داراست، از قبر خویش که در طوس خواهد بود یاد میکند و دو بیت، به قصیدهاش میافزاید. این، خط کلیّ و درخشان ائمه(ع) است که مردم را با این مزارها و مدفونین آنها آشنا کنند، تا از این طریق، مردم، راه هدایت و نجات را بیابند و در بیراهههای ظلمانی نیفتند. شاعران آیین دیگری جز کمیت هم، سهم مهمی در احیای فرهنگ اهل بیت(ع) و یاد شهدای آل رسول داشتند[۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص:۸۰-۸۲.
- ↑ قصیده دعبل که با بیتِ «مدارس آیاتٍ خلت من تلاوهٍ ...» معروفیت دارد، به صورتهای گوناگون، کم و زیاد، در منابع مختلفی نقل شده است که مفصل ترین صورت نقل این قصیده، در کتابِ کشف الغمه، اربلی، جلد۳، ص۱۰۸ به بعد نقل شده است که حدود۱۲۱ بیت میباشد.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص:۸۰-۸۲.
- ↑ الغدیر، علامه امینی، ج۲، ص۳۶۱.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص:۸۰-۸۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص:۸۰-۸۲.