زیارت غدیریه
زیارت غدیریه امام صادق
امام صادق (ع) فرمودند: چون در روز غدیر در مزار مولایمان، امیر مؤمنان که درودهای خدا بر او باد بودی، پس از نماز و دعا، نزدیک قبرش برو و اگر (در شهرهای) دور بودی، پس از نماز، به او اشاره کن و این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ وَ أَخِي نَبِيِّكَ وَ وَزِيرِهِ وَ حَبِيبِهِ وَ خَلِيلِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ وَ خِيَرَتِهِ مِنْ أُسْرَتِهِ وَ وَصِيِّهِ وَ صَفْوَتِهِ وَ خَالِصَتِهِ وَ أَمِينِهِ وَ وَلِيِّهِ وَ أَشْرَفِ عِتْرَتِهِ الَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ أَبِي ذُرِّيَّتِهِ وَ بَابِ حِكْمَتِهِ وَ النَّاطِقِ بِحُجَّتِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى شَرِيعَتِهِ وَ الْمَاضِي عَلَى سُنَّتِهِ وَ خَلِيفَتِهِ عَلَى أُمَّتِهِ سَيِّدِ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ»؛ خدایا! بر ولی خود و برادر نبی خود و وزیر و حبیب و خلیل و رازدارش و برگزیده خاندانش و وصی و گزیده و ویژه و امین و ولی و اشرف خاندانش از آنان که به او ایمان آوردند و پدر ذریهاش و دریچه حکمتش و گوینده حجتش و دعوتگر آیینش و پوینده راهش و جانشینش در امتش، سرور مسلمانان و امیر مؤمنان و پیشوای سپیدرویان، درود فرست، برترین درودی که بر هر یک از آفریدگان و برگزیدگان و اوصیای پیامبران فرستادهای!
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنْ نَبِيِّكَ (ص) مَا حُمِّلَ وَ رَعَى مَا اسْتُحْفِظَ وَ حَفِظَ مَا اسْتُودِعَ وَ حَلَّلَ حَلَالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ أَقَامَ أَحْكَامَكَ وَ دَعَا إِلَى سَبِيلِكَ وَ وَالَى أَوْلِيَاءَكَ وَ عَادَى أَعْدَاءَكَ وَ جَاهَدَ النَّاكِثِينَ عَنْ سَبِيلِكَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ عَنْ أَمْرِكَ صَابِراً مُحْتَسِباً مُقْبِلًا غَيْرَ مُدْبِرٍ لَا تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ حَتَّى بَلَغَ فِي ذَلِكَ الرِّضَا وَ سَلَّمَ إِلَيْكَ الْقَضَاءَ وَ عَبَدَكَ مُخْلِصاً وَ نَصَحَ لَكَ مُجْتَهِداً حَتَّى أَتَاهُ الْيَقِينُ فَقَبَضْتَهُ إِلَيْكَ شَهِيداً سَعِيداً وَلِيّاً تَقِيّاً رَضِيّاً زَكِيّاً هَادِياً مَهْدِيّاً»؛ خدایا! من شهادت میدهم که او هرچه از پیامبرت دریافته بود، رساند و هرچه را مسئول حفظش بود، پایید و آنچه را بدو سپرده شده بود، حفظ نمود و حلالت را حلال و حرامت را حرام شمرد و احکامت را برپا داشت و به راه تو فراخواند و دوستانت را دوست و دشمنانت را دشمن داشت و با پیمان شکنان راه تو و ستمکاران و بیرون روندگان از زیر فرمان تو، پرشکیب و با اخلاص رو در رو جنگید و پشت نکرد و در راه تو از سرزنش ملامتگران نهراسید، تا آنکه به خشنودی تو رسید و تسلیم حکم تو شد. تو را خالصانه پرستید و با تمام توان و اخلاص، برای تو کوشید تا مرگش فرا رسید و او را با شهادتی سعادتمندانه قبض روح کردی، در حالی که ولیای پرهیزگار و پاک و پسندیده و رهنما و رهیافته بود. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَنْبِيَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ»[۱]؛ خدایا! بر محمد درود فرست، برترین درودی که بر هر یک از پیامبران و برگزیدگانت میفرستی، ای پروردگار جهانیان![۲]
زیارت غدیریه امام هادی
زیارت غدیریه امام هادی (ع) سرشار از آیات، روایات و مستندات تاریخی در اثبات فضیلت و ولایت امیرالمؤمنین، علی (ع) است. استفاده از آیات و احادیث نبوی برای اثبات ولایت و خلافت آن حضرت، به دلیل اجماع همه مسلمانان بر پذیرش کتاب و سنت امری بجا و کارآمد است. آنچه میتواند ما را در شناساندن سبب صدور زیارت غدیریه یاری کند، آگاهی از چگونگی نگاه غالب جامعه درباره آن چیزی است که این زیارت بدان پرداخته است. باید دید نظر علمای برجستهای که در عهد امام یا اندکی پیش یا پس از امام میزیستهاند و از مکتب خلفا دفاع میکردند، چه بوده است.
امام هادی (ع) در مجموع از هفتاد و هشت آیه و هجده حدیث نبوی بهره بردهاند. نیز وقایعی را که تاریخ اسلام به آن اذعان دارد به عنوان سندی محکم برای اثبات ولایت امیرالمؤمنین (ع) بیان میکنند. آیات تبلیغ، اکمال دین، تطهیر، مباهله، مودت، ولایت، اولوا الامر، و اطعام طعام، از آیاتی هستند که به روشنی بر ولایت و فضیلت امیرالمؤمنین علی (ع) دلالت دارند. در احادیث نبوی نیز در فضیلت و ولایت آن حضرت سخن بسیار رفته است. احادیث غدیر، طیر مشوی، رایت، منزلت، و ثقلین اندکی از بسیار است.
در گفتار اهل بیت (ع) نیز در این باره سخن فراوان است و آن بزرگواران همیشه و همواره، فضیلت امامت و خلافت الهی و ولایت امیرالمؤمنین (ع) را یادآور شدهاند تا جامعه این مهم را از یاد نبرد[۳].
متن و ترجمه زیارت غدیریه امام هادی (ع)
امام هادی (ع) در هنگام زیارت (قبر امیر مؤمنان (ع)) در روز غدیر سالی که معتصم، ایشان را فرا خوانْد فرمودند: بر سر قبر او که درودهای خداوند بر او باد میایستی و میگویی:
سلام بر پیامبر خاتم (ص) و انبیای الهی
«السَّلَامُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، خَاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ، وَ صَفْوَةِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، أَمِينِ اللَّهِ عَلَى وَحْيِهِ، وَ عَزَائِمِ أَمْرِهِ، الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ، وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتَقْبَلَ، وَ الْمُهَيْمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ»؛ سلام و رحمت و برکات خدا و صلوات و درودهای او بر محمد، پیامبر خدا، خاتم پیامبران و سرور فرستادگان و گزیده پروردگار جهانیان و امین خداوند بر وحی و امور مهمش، پایان بخش گذشتهها و گشایشگر آیندهها و نگاهبان همه آنها! «السَّلَامُ عَلَى أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ، وَ عِبَادِهِ الصَّالِحِينَ»؛ سلام و رحمت و برکات خدا بر پیامبران و فرستادگان الهی و فرشتگان مقرب و بندگان صالحش![۴]
بیان اوصاف امیرالمؤمنین (ع)
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ، وَ وَارِثَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ، وَ وَلِيَّ رَبِّ الْعَالَمِينَ، وَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»؛ سلام و رحمت و برکات خدا بر تو، ای امیر مؤمنان و سرور اوصیا و وارث دانش انبیا و ولی پروردگار جهانیان و مولای من و مولای مؤمنان! «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، وَ سَفِيرَهُ فِي خَلْقِهِ، وَ حُجَّتَهُ الْبَالِغَةَ عَلَى عِبَادِهِ»؛ سلام بر تو، ای امیر مؤمنان، ای امین خدا در زمینش و سفیر او در خلقش و حجت رسای او بر بندگانش! «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا دِينَ اللَّهِ الْقَوِيمَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ»؛ سلام بر تو، ای دین استوار خدا و راه راست او! «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبَأُ الْعَظِيمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ وَ عَنْهُ يُسْأَلُونَ»؛ سلام بر تو، ای خبر بزرگی که در آن، اختلاف میورزند و از آن، پرسیده میشوند! «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ وَ صَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ مُكَذِّبُونَ وَ جَاهَدْتَ وَ هُمْ مُحْجِمُونَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ»؛ سلام بر تو، ای امیر مؤمنان! تو به خداوند ایمان آوردی، در حالی که آنان مشرک بودند، و حق را تصدیق کردی، در حالی که آنان تکذیب میکردند، و جهاد کردی، در حالی که آنان پا پس میکشیدند. خدا را با آیینی پاک و بیآلایش، شکیبا و خالصانه پرستیدی، تا رحلتت فرا رسید. هان! نفرین خدا بر ستمکاران! «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ وَ يَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامَ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»؛ سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو ای سرور مسلمانان و مهتر مؤمنان و پیشوای متقیان و پیشوای سپیدرویان![۵]
شهادت به منزلت بلند امیرالمؤمنین (ع)
«أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو الرَّسُولِ وَ وَصِيُّهُ، وَ وَارِثُ عِلْمِهِ، وَ أَمِينُهُ عَلَى شَرْعِهِ، وَ خَلِيفَتُهُ فِي أُمَّتِهِ، وَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ، وَ صَدَّقَ بِمَا أَنْزَلَ عَلَى نَبِيِّهِ»؛ گواهی میدهم که تو، برادر پیامبر و وصی او و وارث دانش او و امانتدار آیین او و جانشین او در میان امتش هستی و نیز نخستین کسی که به خدا ایمان آورد و نخستین کسی که آنچه را خداوند بر پیامبرش نازل کرد، تصدیق نمود[۶].
اشاره به جریان غدیر
«وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ مَا أَنْزَلَهُ فِيكَ، وَ صَدَعَ بِأَمْرِهِ، وَ أَوْجَبَ عَلَى أُمَّتِهِ فَرْضَ وَلَايَتِكَ، وَ عَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ، وَ جَعَلَكَ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ كَذَلِكَ»؛ و نیز گواهی میدهم که پیامبر (ص) آنچه خدا درباره تو بر او نازل کرد، ابلاغ نمود و آن را به انجام رساند و فریضه ولایت تو را بر امتش واجب ساخت و بر آن برای تو بیعت گرفت و تو را به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر قرار داد، همانگونه که خداوند، او را چنین قرار داده بود. «ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعَالَى عَلَيْهِمْ فَقَالَ: أَ لَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ»؛ سپس خداوند متعال را بر آنان گواه گرفت و فرمود: «آیا من رسالت پروردگارم را ابلاغ نکردم؟» «فَقَالُوا: اللَّهُمَّ بَلَى» گفتند: چرا. «فَقَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَ كَفَى بِكَ شَهِيداً، وَ حَاكِماً بَيْنَ الْعِبَادِ»؛ پس فرمود: «خدایا! گواه باش و تو برای گواهی و داوری میان بندگان، کافی هستی»[۷].
نفرین بر منکران ولایت
«فَلَعَنَ اللَّهُ جَاحِدَ وَلَايَتِكَ بَعْدَ الْإِقْرَارِ، وَ نَاكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْمِيثَاقِ»؛ پس خداوند، انکار کننده ولایتت را پس از اقرار نمودن به آن و شکننده پیمانت را پس از پیمان بستن، نفرین کند![۸]
وفای به عهد
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَوْفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى مُوفٍ بِعَهْدِهِ لَكَ، وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا[۹]»؛ و گواهی میدهم که تو به عهد خدای متعال، وفا کردی و خداوند متعال هم به عهدش برای تو وفا میکند: «و هرکس به پیمانی که با خدا بسته، وفا کند، به زودی خدا پاداشی بزرگ به او بخشد»[۱۰].
امیر حقیقی مؤمنان
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ الْحَقُّ، الَّذِي نَطَقَ بِوَلَايَتِكَ التَّنْزِيلُ، وَ أَخَذَ لَكَ الْعَهْدَ عَلَى الْأُمَّةِ بِذَلِكَ الرَّسُولُ»؛ و گواهی میدهم که تو همان امیر حقیقی مؤمنانی که قرآن به ولایتت زبان گشود[۱۱] و پیامبر خدا بر آن از امت، تعهد گرفت[۱۲].
جانفشانی در راه خدا
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَ عَمَّكَ وَ أَخَاكَ الَّذِينَ تَاجَرْتُمُ اللَّهَ بِنُفُوسِكُمْ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيكُمْ: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۱۳]»؛ و گواهی میدهم که تو و عمو و برادرت کسانی هستید که جانهای خود را با خدا داد و ستد کردید. پس خداوند درباره شما این آیه را نازل کرد: «خداوند، جانها و اموال مؤمنان را در برابر بهشت از آنان خریده است؛ آنان که در راه خدا میجنگند و میکشند و کشته میشوند. وعده راستینی است که در تورات و انجیل و قرآن بر عهده گرفته است؛ و چه کسی از خداوند به عهدش وفادارتر است؟ پس، مژده باد به داد و ستدی که بدان دست یازیدهاید و این همان رستگاری بزرگ است. آنان توبه کاران و عابدان و سپاسگزاران و روزهداران و رکوع کنندگان و سجود کنندگان و فرمان دهندگان به معروف و بازدارندگان از منکر و پاسداران احکام الهیاند. و مؤمنان را مژده بده»[۱۴].
تردید در ولایت
«أَشْهَدُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَّ الشَّاكَ فِيكَ مَا آمَنَ بِالرَّسُولِ الْأَمِينِ وَ أَنَّ الْعَادِلَ بِكَ غَيْرَكَ عَادِلٌ عَنِ الدِّينِ الْقَوِيمِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لَنَا رَبُّ الْعَالَمِينَ وَ أَكْمَلَهُ بِوَلَايَتِكَ يَوْمَ الْغَدِيرِ»؛ گواهی میدهم ای امیرمؤمنان! آنکه در تو شک ورزد، به پیامبر امین، ایمان نیاورده و آنکه از تو به دیگران متمایل شود، از دین استوار، منحرف گشته است؛ دینی که پروردگار جهانیان برای ما پسندید و روز غدیر، آن را به ولایت تو کامل کرد[۱۵].
صراط مستقیم
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمَعْنِيُّ بِقَوْلِ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ: وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ[۱۶] ضَلَّ وَ اللَّهِ وَ أَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِوَاكَ، وَ عَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عَادَاكَ»؛ و گواهی میدهم که تو، مقصود گفته خدای عزیز و رحیمی: «و این، راه راست من است. پس، آن را بپویید و به راههای دیگر نروید، که شما را از راه او جدا میسازد». به خدا سوگند، هر که از جز تو پیروی کرد، گمراه شد و گمراه کرد و هر که با تو دشمنی کرد، از حق جدا گشت[۱۷].
اطاعت فرمان الهی
«اللَّهُمَّ سَمِعْنَا لِأَمْرِكَ، وَ أَطَعْنَا وَ اتَّبَعْنَا صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ، فَاهْدِنَا رَبَّنَا، لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ الْهُدَى عَنْ طَاعَتِكَ، وَ اجْعَلْنَا مِنَ الشَّاكِرِينَ لِأَنْعُمِكَ»؛ خدایا! فرمانت را شنیدیم و اطاعت کردیم و راه راست تو را پیمودیم. پس ای پروردگار ما، ما را هدایت کن و دلهایمان را پس از هدایت، از اطاعتت منحرف مگردان و ما را از سپاسگزاران نعمتهایت قرار ده![۱۸]
وارستگیهای امیرالمؤمنین (ع)
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ لَمْ تَزَلْ لِلْهَوَى مُخَالِفاً وَ لِلتُّقَى مُحَالِفاً وَ عَلَى كَظْمِ الْغَيْظِ قَادِراً وَ عَنِ النَّاسِ غَافِراً عَافِياً وَ إِذَا عُصِيَ اللَّهُ سَاخِطاً وَ إِذَا أُطِيعَ اللَّهُ رَاضِياً وَ بِمَا عَهِدَ إِلَيْكَ عَامِلًا رَاعِياً لِمَا اسْتُحْفِظْتَ حَافِظاً مَا اسْتُودِعْتَ مُبَلِّغاً مَا حُمِّلْتَ مُنْتَظِراً مَا وَعَدْتَ»؛ و گواهی میدهم که تو همواره با هوای نفست مخالف، و با تقوا هم پیمان، و بر فروخوردن خشم، توانا، و عفو کننده مردم بودی. و چون خدا نافرمانی میشد، خشمگین، و چون خدا اطاعت میشد، خشنود میشدی؛ به آنچه خدا با تو پیمان بست، عمل کننده، و برای آنچه حفاظتش را به عهده داشتی مراقب، و آنچه را به تو سپرده بودند نگاهدار بودی؛ آنچه را بر دوشت نهادند، به مقصد رساندی و آنچه را وعده داده شدی، انتظار کشیدی[۱۹].
استقامت در راه حق
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضَارِعاً وَ لَا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جَازِعاً وَ لَا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجَاهَدَةِ غَاصِبِيكَ نَاكِلًا وَ لَا أَظْهَرْتَ الرِّضَا بِخِلَافِ مَا يَرْضَى اللَّهُ مُدَاهِناً وَ لَا وَهَنْتَ لِمَا أَصَابَكَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا ضَعُفْتَ وَ لَا اسْتَكَنْتَ[۲۰] عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُرَاقِباً مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ تَكُونَ كَذَلِكَ بَلْ إِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّكَ وَ فَوَّضْتَ إِلَيْهِ أَمْرَكَ وَ ذَكَّرْتَهُمْ فَمَا اذَّكَرُوا وَ وَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا وَ خَوَّفْتَهُمُ اللَّهَ فَلَمْ يَخَافُوا»؛ و گواهی میدهم که از سر ناتوانی پروا نکردی، و از سر ناشکیبایی حقت را فرو نگذاشتی، و از بیم کارزار با نافرمانهایت پا پس نگذاشتی، و از سر سازشکاری و برخلاف رضایت خدا خود را خشنود ننمودی، و گرفتاریهایت در راه خدا، تو را سست نکرد، و به چشمداشت دنیا، در طلب حق خود، ناتوانی و زبونی نشان ندادی. پناه بر خدا که تو این گونه باشی؛ بلکه چون بر تو ستم شد، به حساب پروردگارت گذاشتی و کارت را به او واگذاشتی، و تذکر دادی و نشنیدند، و پند دادی و نگرفتند، و آنان را از خدا ترساندی و نترسیدند[۲۱].
مجاهدت در راه خدا
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَ جِهادِهِ، حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ، وَ قَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ، وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ، بِقَتْلِهِمْ إِيَّاكَ، لِتَكُونَ لَكَ الْحُجَّةُ عَلَيْهِمْ، مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ»؛ و گواهی میدهم که تو ای امیرمؤمنان! در راه خدا، آنگونه که بایست، کوشیدی، تا اینکه خدا تو را برگزید و جان تو را به نزد خویش برکشید و کشتنت را به دست دشمنان، حجت بر آنها قرار داد تا بر آنان، افزون بر حجتهای رسای دیگری که بر همه خلقش داری، حجتی داشته باشی[۲۲].
عبودیت خالصانه
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ صَابِراً وَ جُدْتَ بِنَفْسِكَ مُحْتَسِباً وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ وَ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ مَا اسْتَطَعْتَ مُبْتَغِياً مَا عِنْدَ اللَّهِ رَاغِباً فِيمَا وَعَدَ اللَّهُ لَا تَحْفِلُ بِالنَّوَائِبِ وَ لَا تَهِنُ عِنْدَ الشَّدَائِدِ وَ لَا تُحْجِمُ عَنْ مُحَارِبٍ أَفِكَ مَنْ نَسَبَ غَيْرَ ذَلِكَ إِلَيْكَ وَ افْتَرَى بَاطِلًا عَلَيْكَ وَ أَوْلَى لِمَنْ عَنَدَ عَنْكَ»؛ سلام بر تو، ای امیرمؤمنان! خدا را خالصانه پرستیدی و در راه خدا صابرانه جنگیدی و جانت را برای خدا بخشیدی و به کتابش عمل کردی و از سنت پیامبرش پیروی نمودی. نماز را برپا داشتی و زکات را پرداختی و تا آنجا که توانستی، به نیکی فرمان دادی و از زشتی بازداشتی، و این همه را برای کسب رضایت الهی و شوق به وعده خداوند انجام دادی. به گرفتاریها اهمیت ندادی و در سختیها سست نگشتی و از کارزار، پا پس نگذاشتی. هر که جز این گوید، تهمت زده و باطلی را به تو نسبت داده است. وای بر کسی که از تو جدا شد![۲۳]
نخستین کسی که ایمان آورد!
«لَقَدْ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى صَبْرَ احْتِسَابٍ وَ أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ صَلَّى لَهُ وَ جَاهَدَ وَ أَبْدَى صَفْحَتَهُ فِي دَارِ الشِّرْكِ وَ الْأَرْضُ مَشْحُونَةٌ ضَلَالَةً وَ الشَّيْطَانُ يُعْبَدُ جَهْرَةً»؛ در راه خدا به شایستهترین وجه، جهاد نمودی و مخلصانه بر آزارها صبر کردی. و تو نخستین کسی بودی که به خدا ایمان آورد و برای او نماز گزارد و جنگید و برای او در خانه شرک سینه سپر کرد، در حالی که زمین از گمراهی پر بود و شیطان آشکارا پرستیده میشد[۲۴].
تمسک به خدای تعالی
«وَ أَنْتَ الْقَائِلُ لَا تَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً وَ لَوْ أَسْلَمَنِي النَّاسُ جَمِيعاً لَمْ أَكُنْ مُتَضَرِّعاً اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ وَ أَيَّدَكَ اللَّهُ وَ هَدَاكَ وَ أَخْلَصَكَ وَ اجْتَبَاكَ فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُكَ وَ لَا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُكَ وَ لَا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُكَ وَ لَا ادَّعَيْتَ وَ لَا افْتَرَيْتَ عَلَى اللَّهِ كَذِباً وَ لَا شَرِهْتَ إِلَى الْحُطَامِ وَ لَا دَنَّسَتْكَ الْآثَامُ وَ لَمْ تَزَلْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ يَقِينٍ مِنْ أَمْرِكَ تَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ»؛ و تو گوینده این سخنی که: «فراوانی مردم پیرامونم بر عزتم نمیافزاید و پراکنده شدن آنان، بر تنهاییام نمیافزاید و اگر همه مردم مرا وا نهند، زاری نمیکنم». به خدا چنگ زدی، پس عزیزت داشت و آخرت را بر دنیا مقدم داشتی، پس زهد ورزیدی. خدا هم تو را تأیید و هدایت کرد و تو را خالص گرداند و از میان مردم برگزید. پس، کارهایت ضد و نقیض نگشت و گفتههایت مختلف نگردید و احوالت دگرگون نشد و بر خدا ادعای دروغین و بهتان نیستی و به کالای بیارزش دنیا حریص نشدی و گناهان، تو را نیالودند و هماره بر دلیلی روشن از جانب پروردگارت بودی و در کارت یقین داشتی. و تو به حقیقت و راه راست، ره مینمایی[۲۵].
مولای اهل ایمان
«أَشْهَدُ شَهَادَةَ حَقٍّ وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ قَسَمَ صِدْقٍ أَنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ سَادَاتُ الْخَلْقِ وَ أَنَّكَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَنَّكَ عَبْدُ اللَّهِ وَ وَلِيُّهُ وَ أَخُو الرَّسُولِ وَ وَصِيُّهُ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّهُ الْقَائِلُ لَكَ وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ مَا آمَنَ بِي مَنْ كَفَرَ بِكَ وَ لَا أَقَرَّ بِاللَّهِ مَنْ جَحَدَكَ وَ قَدْ ضَلَّ مَنْ صَدَّ عَنْكَ وَ لَمْ يَهْتَدِ إِلَى اللَّهِ وَ لَا إِلَى مَنْ لَا يَهْتَدِي بِكَ وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى[۲۶] إِلَى وَلَايَتِكَ»؛ به حق، گواهی میدهم و به خداوند، سوگندی راستین میخورم که محمد و خاندانش که درودهای خدا بر آنان باد، سروران مردماند و تو، مولای من و مولای مؤمنانی و تو، بنده خدا و ولی او و برادر پیامبر (ص) و و وصی و وارث اویی؛ و او درباره تو گفت: «سوگند به کسی که مرا به حق برانگیخت، آنکه به تو کفر ورزید، به من ایمان نیاورده و آنکه تو را انکار کرد، به خداوند، اقرار نکرده است. آنکه از تو دوری گزید، گمراه شد و آنکه از تو هدایت نجست، نه به خدای متعال راه یافت و نه به من؛ و این، همان گفته پروردگار من عزوجل است: «و من، آمرزشگر کسی هستم که توبه کرد و ایمان آورد و کار صالح کرد و سپس هدایت یافت» به ولایت تو»[۲۷].
فضیلتهای روشن
«مَوْلَايَ فَضْلُكَ لَا يَخْفَى وَ نُورُكَ لَا يُطْفَأُ وَ أَنَّ مَنْ جَحَدَكَ الظَّلُومُ الْأَشْقَى»؛ مولای من! فضیلت تو مخفی و نور تو خاموش شدنی نیست. راستی که هر که تو را انکار کرد، ستمکارتر و بدبختتر است. «مَوْلَايَ أَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبَادِ وَ الْهَادِي إِلَى الرَّشَادِ وَ الْعُدَّةُ لِلْمَعَادِ»؛مولای من! تو حجت بر بندگان و هدایتگر به راه صلاح و توشه آخرتی[۲۸].
منزلت والا
«مَوْلَايَ لَقَدْ رَفَعَ اللَّهُ فِي الْأُولَى مَنْزِلَتَكَ، وَ أَعْلَى فِي الْآخِرَةِ دَرَجَتَكَ، وَ بَصَّرَكَ مَا عَمِيَ عَلَى مَنْ خَالَفَكَ، وَ حَالَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مَوَاهِبِ اللَّهِ لَكَ؛ فَلَعَنَ اللَّهُ مُسْتَحِلِّي الْحُرْمَةِ مِنْكَ وَ ذَائِدِي الْحَقِّ عَنْكَ»؛ مولای من! خداوند، منزلتت را در دنیا والا گردانید و درجهات را در آخرت، تعالی بخشید و آنچه را بر مخالفان تو پوشیده ماند، برای تو روشن ساخت؛ مخالفانی که میان تو و موهبتهای خداوندی به تو، جدایی انداختند. پس خداوند، کسانی را که حرمت تو را پاس نداشتند و تو را از حقت باز داشتند، لعنت کند![۲۹]
زیانکارترین انسانها
«وَ أَشْهَدُ أَنَّهُمُ الْأَخْسَرُونَ، الَّذِينَ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ[۳۰]»؛ گواهی میدهم که آنان، زیانکارتریناند، کسانی که «آتش، بر چهرههایشان میزند و آنان، در آنجا ترش رویاند»[۳۱].
گوش به فرمان خدا و رسول
«وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مَا أَقْدَمْتَ وَ لَا أَحْجَمْتَ، وَ لَا نَطَقْتَ، وَ لَا أَمْسَكْتَ إِلَّا بِأَمْرٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»؛ و گواهی میدهم که نه خود را پیش انداختی، و نه پا پس کشیدی، و جز به فرمان خدا و پیامبر او نگفتی و دست نکشیدی[۳۲].
به منزله هارون
«قُلْتَ: وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَنَظَرَ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَضْرِبُ قُدَّامَهُ بِسَيْفِي فَقَالَ: يَا عَلِيُّ أَنْتَ عِنْدِي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، وَ أُعْلِمُكَ أَنَّ مَوْتَكَ وَ حَيَاتَكَ مَعِي وَ عَلَى سُنَّتِي، فَوَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ، وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِي، وَ لَا نَسِيتُ مَا عَهِدَ إِلَيَّ رَبِّي، وَ إِنِّي لَعَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي، بَيَّنَهَا لِنَبِيِّهِ، وَ بَيَّنَهَا النَّبِيُّ لِي، وَ إِنِّي لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ، أَلْفِظُهُ لَفْظاً»؛ گفتی: سوگند به آنکه جانم در دست اوست، پیامبر خدا، در حالی که در جلوی رویش شمشیر میزدم، به من نگریست و فرمود: «ای علی! تو برای من، به منزله هارون برای موسی هستی، جز آنکه پیامبری پس از من نیست و به تو اعلام میکنم که مرگ و زندگیات، با من و به روش من است». به خدا سوگند، نه دروغ گفتهام و نه به من دروغ گفته شده است، نه گمراه شدهام و نه گمراه نمودهام و نه عهد پروردگارم را از یاد بردهام. من بر آن دلیل روشنی هستم که پروردگارم برای پیامبرش روشن نمود و پیامبر (ص) نیز برای من روشن ساخت. من بر راهی آشکارم و به حقیقت میگویم و باکی از کسی ندارم[۳۳].
علی (ع) و برابری؟!!!
«صَدَقْتَ وَ اللَّهِ وَ قُلْتَ الْحَقَّ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَاوَاكَ بِمَنْ نَاوَاكَ وَ اللَّهُ جَلَّ اسْمُهُ يَقُولُ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۳۴] فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَايَتَكَ وَ أَنْتَ وَلِيُّ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ الذَّابُّ عَنْ دِينِهِ وَ الَّذِي نَطَقَ الْقُرْآنُ بِتَفْضِيلِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا * دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا[۳۵]»؛ به خدا سوگند که راست و حقیقت گفتی. پس خدا نفرین کند آنکه تو را با دشمنانت برابر نهاد، در حالی که خداوند که یادش بلند باد میگوید: «آیا دانایان، با نادانان برابرند؟» و خداوند، لعنت کند آنکه تو را با کسی که ولایتت بر او واجب است، همسنگ کرد، در حالی که تو ولی خدا و برادر پیامبرش و حمایتگر دینش بودی؛ همان کسی که قرآن به برتریاش زبان گشود و خدای متعال فرمود: «خداوند، مجاهدان را بر خانهنشینان، به پاداشی بزرگ، برتری بخشیده است، به درجاتی از جانبش و نیز آمرزش و رحمت؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است».
«وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ * يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ * خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ»[۳۶].[۳۷].
مورد ستایش خداوند
«أَشْهَدُ أَنَّكَ الْمَخْصُوصُ بِمِدْحَةِ اللَّهِ الْمُخْلِصِ لِطَاعَةِ اللَّهِ لَمْ تَبْغِ بِالْهُدَى بَدَلًا وَ لَا تُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّكَ أَحَداً وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى اسْتَجَابَ لِنَبِيِّهِ (ص) فِيكَ دَعْوَتَهُ»؛ گواهی میدهم که تو به ستایش خداوند، اختصاص یافتی و در طاعت خداوند، اخلاص ورزیدی، در برابر هدایت، چیزی نخواستی، و در عبادت پروردگارت احدی را شریک نساختی. خداوند متعال هم دعای پیامبرش را درباره تو اجابت کرد[۳۸].
ابلاغ ولایت
«ثُمَّ أَمَرَهُ بِإِظْهَارِ مَا أَوْلَاكَ لِأُمَّتِهِ، إِعْلَاءً لِشَأْنِكَ، وَ إِعْلَاناً لِبُرْهَانِكَ، وَ دَحْضاً لِلْأَبَاطِيلِ، وَ قَطْعاً لِلْمَعَاذِيرِ، فَلَمَّا أَشْفَقَ مِنْ فِتْنَةِ الْفَاسِقِينَ، وَ اتَّقَى فِيكَ الْمُنَافِقِينَ، أَوْحَى اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۳۹]»؛ سپس برای بالا بردن منزلت تو و اعلان حجت تو و ابطال نمودن باطلها و از میان بردن بهانهها، او را به اظهار کردن ولایتت بر امتش، فرمان داد و چون پیامبر (ص) از فتنهانگیزی فاسقان، بیمناک و از کار منافقان درباره تو هراسناک شد، خداوند پروردگار جهانیان، وحی کرد: «ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ کن، که اگر نکنی، پیامش را نرساندهای و خداوند، تو را از گزند مردم، حفظ میکند». «فَوَضَعَ عَلَى نَفْسِهِ أَوْزَارَ الْمَسِيرِ، وَ نَهَضَ فِي رَمْضَاءِ الْهَجِيرِ، فَخَطَبَ فَأَسْمَعَ، وَ نَادَى فَأَبْلَغَ، ثُمَّ سَأَلَهُمْ أَجْمَعَ، فَقَالَ: هَلْ بَلَّغْتُ»؛ پس، سختیهای راه را به جان خرید و در اوج گرما برخاست و سخن راند و به گوش همه رساند و ندا داد و ابلاغ کرد و سپس از همه آنان پرسید و فرمود: «آیا (پیام حق را رساندم؟».
«فَقَالُوا: اللَّهُمَّ بَلَى»؛ گفتند: آری. «فَقَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ»؛ فرمود: «خدایا! شاهد باش».
«ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟»؛ سپس فرمود: «آیا من به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر نیستم؟» «فَقَالُوا: بَلَى»؛ گفتند: چرا. «فَأَخَذَ بِيَدِكَ، وَ قَالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»؛ پس دستت را گرفت و فرمود: «هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار و یاورش را یاری ده و واگذارندهاش را واگذار!»[۴۰]
ایمان آورندگانی اندک!
«فَمَا آمَنَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيكَ عَلَى نَبِيِّهِ إِلَّا قَلِيلٌ، وَ لَا زَادَ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا تَخْسِيراً»؛ پس به آنچه خداوند درباره تو بر پیامبرش نازل کرده بود، جز اندکی ایمان نیاوردند و بیشترشان، جز بر زیان (خود) نیفزوند. «وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِيكَ مِنْ قَبْلُ وَ هُمْ كَارِهُونَ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ[۴۱]». و خداوند، پیش از آن هم درباره تو چیزهایی نازل کرده بود که آنان را خوش نمیآمد: «ای مؤمنان! هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودی خدا گروهی (دیگر) را میآورد که آنان را دوست دارد و آنان هم او را دوست دارند. آنان در برابر مؤمنان، فروتن و بر کافران، سرفراز و در راه خدا جهادگر و از سرزنش ملامتگر، بیهراساند».
ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ * وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ[۴۲]؛ رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ[۴۳]؛ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ[۴۴]. «اللَّهُمَّ إِنَّا نَعْلَمُ أَنَّ هَذَا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ، فَالْعَنْ مَنْ عَارَضَهُ وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ كَفَرَ، وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[۴۵]»؛ خدایا! ما میدانیم که این، حق است و از جانب تو. پس، هر کس را که با آن میستیزد و گردن فرازی میکند و آن را تکذیب و انکار مینماید، لعنت کن «و ستمکاران، به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه، باز میگردند»[۴۶].
بخشش و ایثار
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ، وَ أَوَّلَ الْعَابِدِينَ، وَ أَزْهَدَ الزَّاهِدِينَ، وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ صَلَوَاتُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ»؛ سلام و رحمت و برکات و صلوات و درودهای خدا بر تو، ای امیرمؤمنان و سرور اوصیا و اولین عابدان و زاهدترین زاهدان! «أَنْتَ مُطْعِمُ الطَّعَامِ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً لِوَجْهِ اللَّهِ، لَا تُرِيدُ مِنْهُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً وَ فِيكَ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى: وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۴۷]»؛ تو همانی که خوراکت را با وجود میل به آن، برای خدا به مسکین و یتیم و اسیر دادی و پاداش و سپاس نخواستی[۴۸] و خداوند متعال درباره تو(چنین) نازل کرد: «هرچند خود نیازی مبرم دارند، دیگران را بر خود، مقدم میدارند و هر کس از خست نفس خود، نگاه داشته شود، رستگار است». «وَ أَنْتَ الْكَاظِمُ لِلْغَيْظِ وَ الْعَافِي عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ تو فرو خورنده خشم و عفو کننده مردم بودی و خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد[۴۹].
در صحنه عمل
«وَ أَنْتَ الصَّابِرُ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ وَ أَنْتَ الْقَاسِمُ بِالسَّوِيَّةِ وَ الْعَادِلُ فِي الرَّعِيَّةِ وَ الْعَالِمُ بِحُدُودِ اللَّهِ مِنْ جَمِيعِ الْبَرِيَّةِ وَ اللَّهُ تَعَالَى أَخْبَرَ عَمَّا اوْلَاكَ مِنْ فَضْلِهِ بِقَوْلِهِ أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقًا لَا يَسْتَوُونَ * أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَى نُزُلًا بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۵۰]»؛ تو در سختی و زیان و هنگامه جنگ، شکیبا بودی و مساوی تقسیم کردی و در میان مردم، عادل و از همه مردمان به احکام الهی داناتر بودی، و خداوند متعال با این آیه از آنچه به تو عطا کرده بود، خبر داد: «آیا مؤمن، همچون فاسق است؟ یکسان نیستند؛ اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، در برابر کارهایشان، باغهایی دارند که در آنها، جای میگیرند»[۵۱].
دارای علم تنزیل و حکم تأویل
«وَ أَنْتَ الْمَخْصُوصُ بِعِلْمِ التَّنْزِيلِ وَ حُكْمِ التَّأْوِيلِ، وَ نَصْرِ الرَّسُولِ، وَ لَكَ الْمَوَاقِفُ الْمَشْهُورَةُ، وَ الْمَقَامَاتُ الْمَشْهُورَةُ وَ الْأَيَّامُ الْمَذْكُورَةُ، يَوْمَ بَدْرٍ وَ يَوْمَ الْأَحْزَابِ: وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا * هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا * وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا * وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا[۵۲] وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا[۵۳] فَقَتَلْتَ عَمْرَوهُمْ وَ هَزَمْتَ جَمْعَهُمْ وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا[۵۴]»؛ و تو ویژه به علم تنزیل (قرآن) و حکم تأویل و یاری پیامبر (ص) هستی و تو جایگاههایی مشهود و مقامهایی مشهور و روزهایی به یاد ماندنی داری: روز بدر و روز احزاب: «آنگاه که چشمها خیره شد و جانها به لب رسید و به خدا گمانهایی (نابهجا) میبردید. آنجا مؤمنان، آزمایش شدند و سخت تکان خوردند؛ و هنگامی که منافقان و کسانی که دلهایشان بیمار بود، میگفتند: خدا و پیامبرش وعدهای جز فریب به ما ندادند؛ و هنگامی که گروهی از آنان گفتند: ای مردم مدینه! دیگر جای درنگ ندارید. پس بازگردید و گروهی از آنان از پیامبر (ص) اجازه میخواستند و میگفتند: خانههای ما بیحفاظ است، و حال آنکه خانههایشان بیحفاظ نبود. آنان جز فرار نمیخواستند». و خداوند متعال فرمود: «و چون مؤمنان دستههای دشمن را دیدند، گفتند: این همان است که خدا و پیامبرش به ما وعده دادند و خدا و پیامبرش راست گفتند و جز بر ایمان و تسلیم آنان، نیفزود». پس، عمرو (قهرمان آنان) را کشتی و گروهشان را پراکندی «و خداوند، کافران را بیآنکه به مال برسند، به غیظ و حسرت، بازگرداند و خدا (زحمت) جنگیدن را از مؤمنان برداشت و خدا نیرومند پیروز است»[۵۵].
در جنگ احد
«وَ يَوْمَ أُحُدٍ إِذْ يُصْعِدُونَ وَ لَا يَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ يَدْعُوهُمْ فِي أُخْرَاهُمْ[۵۶] وَ أَنْتَ تَذُودُ بِهِمُ الْمُشْرِكِينَ عَنِ النَّبِيِّ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ حَتَّى رَدَّهُمُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْكُمَا خَائِفِينَ وَ نَصَرَ بِكَ الْخَاذِلِينَ»؛و روز جنگ احد، هنگامی که (مسلمانان کم ایمان)، راه خویش در پیش گرفتند و به پشت سرشان هم ننگریستند و پیامبر (ص) به دنبالشان، آنها را فرا میخواند، تو حمله مشرکان را از چپ و راست، دفع میکردی و آنان را از پیامبر (ص) دور میساختی، تا آنکه خداوند، آنان را ترسان و هراسان از شما دور ساخت و هزیمت یافتگان را با تو یاری نمود[۵۷].
در جنگ حنین
«وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ عَلَى مَا نَطَقَ بِهِ التَّنْزِيلُ: إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ * ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ[۵۸] وَ الْمُؤْمِنُونَ أَنْتَ وَ مَنْ يَلِيكَ، وَ عَمُّكَ الْعَبَّاسُ يُنَادِي الْمُنْهَزِمِينَ: يَا أَصْحَابَ سُورَةِ الْبَقَرَةِ، يَا أَهْلَ بَيْعَةِ الشَّجَرَةِ، حَتَّى اسْتَجَابَ لَهُ قَوْمٌ قَدْ كَفَيْتَهُمُ الْمَؤُونَةَ، وَ تَكَفَّلْتَ دُونَهُمُ الْمَعُونَةَ. فَعَادُوا آيِسِينَ مِنَ الْمَثُوبَةِ، رَاجِينَ وَعْدَ اللَّهِ تَعَالَى بِالتَّوْبَةِ، وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ جَلَّ ذِكْرُهُ: ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَلَى مَنْ يَشَاءُ[۵۹]، وَ أَنْتَ حَائِزٌ دَرَجَةَ الصَّبْرِ، فَائِزٌ بِعَظِيمِ الْأَجْرِ»؛ و روز جنگ حنین بنا به آنچه قرآن میگوید: «(و به یاد آورید) آنگاه را که فراوانیتان شما را خوش آمده بود؛ ولی هیچ سودی برایتان نداشت، و زمین با همه فراخیاش بر شما تنگ آمد و عقبنشینی کردید. سپس خداوند، آرامش خویش را بر پیامبرش و برمؤمنان فرو فرستاد» و «مؤمنان»، تو و همراهانت بودید و عمویت عباس، که فراریان را ندا میداد: ای اصحاب سوره بقره، ای بیعت کنندگان شجره! تا آنکه گروهی او را اجابت کردند. به جای آنان، رنج جنگ را به دوش کشیدی و یاری (پیامبر (ص)) را به عهده گرفتی و آنان، مأیوس از پاداش و تنها به امید وعده خداوند متعال به قبول توبه، باز آمدند و این، همان گفته خداوند بلند مرتبه است: «و در پی آن، خداوند از هر کس که بخواهد، در میگذرد». تو به درجه صبر نائل گشتی و به پاداشی بزرگ رسیدی[۶۰].
در روز خیبر
«وَ يَوْمَ خَيْبَرَ إِذْ أَظْهَرَ اللَّهُ خَوَرَ الْمُنَافِقِينَ، وَ قَطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا[۶۱]»؛ و روز جنگ خیبر، آنگاه که خداوند، منافقان را سست و کافران را ریشهکن ساخت. سپاس، از آن خدای جهانیان است. «و همینان بودند که پیشتر، با خدا پیمان بسته بودند که پشت نکنند، و پیمان الهی بازخواست دارد»[۶۲].
حجت بالغه الهی
«مَوْلَايَ أَنْتَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ، وَ الْمَحَجَّةُ الْوَاضِحَةُ، وَ النِّعْمَةُ السَّابِغَةُ، وَ الْبُرْهَانُ الْمُنِيرُ، فَهَنِيئاً لَكَ مَا آتَاكَ اللَّهُ مِنْ فَضْلٍ، وَ تَبّاً لِشَانِئِكَ ذِي الْجَهْلِ»؛ مولای من! تو حجت رسا و راه آشکار و نعمت فراوان و برهان نورافشانی! مبارکت باد فضیلتی را که خدا به تو بخشید و نابود باد دشمن جاهلت![۶۳]
همراه پیامبر (ص) در همه جنگها
«شَهِدْتَ مَعَ النَّبِيِّ (ص) جَمِيعَ حُرُوبِهِ وَ مَغَازِيهِ، تَحْمِلُ الرَّايَةَ أَمَامَهُ، وَ تَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدَّامَهُ، ثُمَّ لِحَزْمِكَ الْمَشْهُورِ، وَ بَصِيرَتِكَ بِمَا فِي الْأُمُورِ، أَمَّرَكَ فِي الْمَوَاطِنِ، وَ لَمْ يَكُ عَلَيْكَ أَمِيرٌ»؛ در همه جنگها و نبردهای پیامبر (ص) با او بودی و پرچم را پیشاپیش او حمل میکردی و در جلوی او شمشیر میزدی. سپس تو را به خاطر دوراندیشی مشهور و بینشت در امور، در معرکهها فرمانده کرد و کسی بر تو فرمانده نبود[۶۴].
امام المتقین
«وَ كَمْ مِنْ أَمْرٍ صَدَّكَ عَنْ إِمْضَاءِ عَزْمِكَ فِيهِ الْتُّقَى، وَ اتَّبَعَ غَيْرُكَ فِي نَيْلِهِ الْهَوَى، فَظَنَّ الْجَاهِلُونَ أَنَّكَ عَجَزْتَ عَمَّا إِلَيْهِ انْتَهَى، ضَلَّ وَ اللَّهِ الظَّانُّ لِذَلِكَ وَ مَا اهْتَدَى وَ لَقَدْ أَوْضَحْتَ مَا أَشْكَلَ مِنْ ذَلِكَ لِمَنْ تَوَهَّمَ وَ امْتَرَى بِقَوْلِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ: قَدْ يَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِيلَةِ وَ دُونَهَا حَاجِزٌ مِنْ تَقْوَى اللَّهِ، فَيَدَعُهَا رَأْيَ الْعَيْنِ، وَ يَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لَا جَرِيحَةَ لَهُ فِي الدِّينِ، صَدَقْتَ وَ خَسِرَ الْمُبْطِلُونَ»؛ چه بسیار که تقوا تو را از اجرای تصمیمت بازداشت؛ ولی غیر تو برای دستیابی بدان، از هوا و هوس خویش پیروی کرد. از اینرو، جاهلان پنداشتند که تو در آنچه اتفاق افتاد، ناتوان بودی. به خدا سوگند، کسی که چنین پنداشت، گمراه شد و ره نیافت و تو خود - که درود خدا بر تو باد! - با این سخنت که فرمودی: «بینا و آگاه به امور میداند چگونه حیله کند؛ اما تقوای الهی مانع اوست. پس، دیده را نادیده میگیرد؛ اما آنکه پروای دین ندارد، از آن فرصت، سوء استفاده میکند»، هرچه را در این میان مبهم بود، برای آنان که دچار توهم و تردید بودند، توضیح دادی. تو راست گفتی و باطل اندیشان زیانکارند[۶۵].
در برابر حیله پیمان شکنان
«وَ إِذْ مَاكَرَكَ النَّاكِثَانِ فَقَالا: نُرِيدُ الْعُمْرَةَ، فَقُلْتَ لَهُمَا: لَعَمْرِي لَمَا تُرِيدَانِ الْعُمْرَةَ لَكِنِ الْغَدْرَةَ، وَ أَخَذْتَ الْبَيْعَةَ عَلَيْهِمَا، وَ جَدَّدْتَ الْمِيثَاقَ فَجَدَّا فِي النِّفَاقِ، فَلَمَّا نَبَّهْتَهُمَا عَلَى فِعْلِهِمَا أَغْفَلَا وَ عَادَا، وَ مَا انْتَفَعَا، وَ كَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِهِمَا خُسْراً»؛ و چون پیمان شکنان (طلحه و زبیر) با تو مکر کردند و گفتند: قصد عمره داریم، تو به آنان گفتی: «به جانتان سوگند که آهنگ عمره ندارید؛ بلکه قصد خیانت دارید و از آن دو، بیعت گرفتی و تجدید پیمان کردی؛ اما آن دو در نفاق، جدیت ورزیدند و چون آن دو را بر کارشان آگاهی دادی، بیاعتنایی کردند و بازگشتند و (از تذکرت) سود نبردند و فرجامشان به زیان کشید[۶۶].
در برابر شامیان
«ثُمَّ تَلَاهُمَا أَهْلُ الشَّامِ فَسِرْتَ إِلَيْهِمْ بَعْدَ الْإِعْذَارِ، وَ هُمْ لَا يَدِينُونَ دِينَ لْحَقِّ وَ لَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، هَمَجٌ رَعَاعٌ ضَالُّونَ، وَ بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ فِيكَ كَافِرُونَ، وَ لِأَهْلِ الْخِلَافِ عَلَيْكَ نَاصِرُونَ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى بِاتِّبَاعِكَ وَ نَدَبَ إِلَى نَصْرِكَ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۶۷]»؛ پس از آن دو، اهالی شام بودند که پس از اتمام حجت بر آنان، به سویشان حرکت کردی، در حالی که نه به دین حق گرویده بودند و نه تدبری در قرآن داشتند؛ «کسانی) پَست و سبکْ سر و گمراه. و به آنچه درباره تو بر محمد (ص) نازل شد، منکر و یاور مخالفان تو بودند، در حالی که خدای متعال، به پیروی از تو فرمان داده بود و مؤمنان را به یاری تو فرا خوانده بود، (آنجا که) خداوند متعال فرمود: «ای مؤمنان! از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید»[۶۸].
ظهور حق
«مَوْلَايَ بِكَ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ قَدْ نَبَذَهُ الْخَلْقُ، وَ أَوْضَحَتِ السُّنَنُ بَعْدَ الدُّرُوسِ وَ الطَّمْسِ، وَ لَكَ سَابِقَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَصْدِيقِ التَّنْزِيلِ، وَ لَكَ فَضِيلَةُ الْجِهَادِ عَلَى تَحْقِيقِ التَّأْوِيلِ، وَ عَدُوُّكَ عَدُوُّ اللَّهِ، جَاحِدٌ لِرَسُولِ اللَّهِ، يَدْعُو بَاطِلًا، وَ يَحْكُمُ جَائِراً، وَ يَتَأَمَّرُ غَاصِباً، وَ يَدْعُو حِزْبَهُ إِلَى النَّارِ»؛ مولای من! حق، با تو آشکار شد، در حالی که مردم، آن را دور افکنده بودند. سنتها را پس از کهنگی و فرسودگی، روشن ساختی و برای توست سابقه جهاد بر سر تصدیق ظاهر قرآن و برای توست فضیلت جهاد در تحقق باطنی آن. دشمن تو، دشمن خدا و منکر پیامبر خداست، که به باطل میخواند و به ستم، حکم میدهد و غاصبانه فرمان میراند و پیروانش را به سوی آتش میکشاند[۶۹].
عمار در صفین
«وَ عَمَّارٌ يُجَاهِدُ وَ يُنَادِي بَيْنَ الصَّفَّيْنِ: الرَّوَاحَ الرَّوَاحَ إِلَى الْجَنَّةِ، وَ لَمَّا اسْتَسْقَى، فَسُقِيَ اللَّبَنَ كَبَّرَ وَ قَالَ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (ص): آخِرُ شَرَابِكَ مِنَ الدُّنْيَا ضَيَاحٌ مِنْ لَبَنٍ وَ تَقْتُلُكَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ»؛ عمار، میجنگید و میان دو لشکر، ندا میداد: پیش به سوی بهشت! و چون آب خواست و با شیر سیرابش کردند، تکبیر راند و گفت: پیامبر (ص) به من فرمود: «آخرین نوشیدنی تو از دنیا، شیر رقیق شده است و تو را گروه ستمکار میکشد». «فَاعْتَرَضَهُ أَبُو الْعَادِيَةِ الْفَزَارِيُّ فَقَتَلَهُ فَعَلَى أَبِي الْعَادِيَةِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ أَجْمَعِينَ، وَ عَلَى مَنْ سَلَّ سَيْفَهُ عَلَيْكَ وَ سَلَلْتَ عَلَيْهِ سَيْفَكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ، وَ عَلَى مَنْ رَضِيَ بِمَا سَاءَكَ وَ لَمْ يَكْرَهْهُ، وَ أَغْمَضَ عَيْنَهُ وَ لَمْ يُنْكِرْهُ، أَوْ أَعَانَ عَلَيْكَ بِيَدٍ أَوْ لِسَانٍ، أَوْ قَعَدَ عَنْ نَصْرِكَ، أَوْ خَذَلَ عَنِ الْجِهَادِ مَعَكَ، أَوْ غَمَطَ فَضْلَكَ، أَوْ جَحَدَ حَقَّكَ، أَوْ عَدَلَ بِكَ مَنْ جَعَلَكَ اللَّهُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ»؛ پس، ابوعادیه فزاری راه بر او گرفت و وی را به شهادت رساند. پس، لعنت خدا و لعنت همه فرشتگان و فرستادگانش تا روز قیامت بر ابو عادیه باد و نیز بر هر کسی که به روی تو شمشیر کشید و نیز بر مشرکان و منافقانی که تو ای امیر مؤمنان! بر آنها شمشیر کشیدی و نیز لعنت خدا بر آنکه به ناخشنودی تو رضایت داد و آن را ناپسند نداشت و چشم برهم نهاد وانکارش نکرد، یا با دست و زبان (دشمنت را) بر ضد تو یاری داد، یا از یاریات دست کشید، یا از جهاد در کنار تو تن زد، یا فضلت را برنتافت، یا حقت را انکار کرد، یا کسی را که خداوند، تو را به او از خودش سزاوارتر قرار داده بود، با تو همتراز شمرد! «وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ وَ سَلَامُهُ وَ تَحِيَّاتُهُ، وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِكَ الطَّاهِرِينَ، إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ»؛ و درودهای خدا و نیز رحمت و برکات و سلام و شادباشهای او بر تو و پیشوایان از میان خاندان پاک تو که او ستوده و شکوهمند است![۷۰]
حادثه ناگوار فدک
«وَ الْأَمْرُ الْأَعْجَبُ وَ الْخَطْبُ الْأَفْظَعُ بَعْدَ جَحْدِكَ حَقَّكَ، غَصْبُ الصِّدِّيقَةِ الزَّهْرَاءِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَدَكاً، وَ رَدُّ شَهَادَتِكَ وَ شَهَادَةِ السَّيِّدَيْنِ سُلَالَتِكَ وَ عِتْرَةِ أَخِيكَ الْمُصْطَفَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ، وَ قَدْ أَعْلَى اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الْأُمَّةِ دَرَجَتَكُمْ، وَ رَفَعَ مَنْزِلَتَكُمْ، وَ أَبَانَ فَضْلَكُمْ، وَ شَرَّفَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ، فَأَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً»[۷۱]؛ امر عجیبتر و حادثه ناگوارتر بعد از غصب امامت تو، غصب فدک حضرت صدیقه طاهره، سیده زنان عالم بود و رد کردن شهادت تو و دو سید اهل بهشت، حضرت امام حسن و حضرت امام حسین، فرزندانت که عترت پیغمبر خدا بودند. درود و رحمت خدا بر شما اهل بیت پیغمبر باد که خدا شما را بر تمام امت بلند مرتبهتر و منزلت شما را رفیعتر قرار داد و فضل و شرافت شما را بر اهل عالم آشکار کرد و شما را از هر رجس و ناپاکی کاملاً پاک و منزه ساخت! «قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ: إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا * إِلَّا الْمُصَلِّينَ[۷۲] فَاسْتَثْنَى اللَّهُ تَعَالَى نَبِيَّهُ الْمُصْطَفَى وَ أَنْتَ يَا سَيِّدَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ جَمِيعِ الْخَلْقِ، فَمَا أَعْمَهَ مَنْ ظَلَمَكَ عَنِ الْحَقِّ، ثُمَّ أَفْرَضُوكَ سَهْمَ ذَوِي الْقُرْبَى مَكْراً، أَوْ حَادُوهُ عَنْ أَهْلِهِ جَوْراً. فَلَمَّا آلَ الْأَمْرُ إِلَيْكَ أَجْرَيْتَهُمْ عَلَى مَا أَجْرَيَا رَغْبَةً عَنْهُمَا بِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَكَ، فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُكَ بِهِمَا مِحَنَ الْأَنْبِيَاءِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَ عَدَمِ الْأَنْصَارِ»؛ خدای عزوجل فرمود: «انسان طبعاً و خلقتاً حریص و ناشکیباست هرگاه شری به او برسد به جزع و ناله درآید و چون به خیری نایل گردد از حرص منع احسان میکند، مگر اهل نماز» که مراد پیغمبر برگزیدهاش و شخص توست ای امیر مؤمنان، که از تمام خلق، تو سید اوصیای رسولی! پس چه اندازه در گمراهی سرگشته و حیران ماندند آنان که در امر امامت و سلطنت الهیه درباره تو ستم کردند، آنگاه از راه مکر و خدعه سهم ذوی القربی را بر تو فرض و لازم گردانیدند و به ظلم و جور از اهل آن فدک و حقوق ذوی القربی را منع کردند. و سپس که امر خلافت به تو باز گشت باز از آن برای رضای حق درگذشتی؛ پس حال مظلومی و محنت و آلام تو به محن و آلام پیغمبران (ع) شبیه بود، در هنگامی که آنها تنها و بییار و یاور بودند[۷۳].
در بستر پیامبر (ص)
«وَ أَشْبَهْتَ فِي الْبَيَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبِيحَ (ع)، إِذْ أَجَبْتَ كَمَا أَجَابَ، وَ أَطَعْتَ كَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِيلُ صَابِراً مُحْتَسِباً، إِذْ قَالَ لَهُ: يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۷۴]»؛ تو با شب خوابیدن در بستر (پیامبر (ص))، به «اسماعیل) ذبیح (ع) (در قربانگاه) مانند بودی، هنگامی که همچون او (به پیامبر (ص)) پاسخ مثبت دادی و همانند اسماعیل، صبورانه و خالصانه اطاعت نمودی، آنگاه که (ابراهیم) به او گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را قربانی میکنم، نظر تو چیست؟ گفت: ای پدرم! آنچه را فرمان یافتهای، انجام بده، که إن شاء الله مرا از صابران مییابی». «وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا أَبَاتَكَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمَا، وَ أَمَرَكَ أَنْ تَضْطَجِعَ فِي مَرْقَدِهِ، وَاقِياً لَهُ بِنَفْسِكَ، أَسْرَعْتَ إِلَى إِجَابَتِهِ مُطِيعاً، وَ لِنَفْسِكَ عَلَى الْقَتْلِ مُوَطِّناً»؛ و همینگونه تو، آنگاه که پیامبر تو را - که درود خدا بر شما دو تن باد - بر بستر خویش خواباند و به تو فرمان داد که در خوابگاه او بیارامی تا با (بذل) جانت او را حفظ کنی، از سر اطاعت، بیدرنگ اجابتش کردی و خود را برای کشته شدن، آماده ساختی! «فَشَكَرَ اللَّهُ تَعَالَى طَاعَتَكَ، وَ أَبَانَ عَنْ جَمِيلِ فِعْلِكَ بِقَوْلِهِ جَلَّ ذِكْرُهُ: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ[۷۵]»؛ پس، خدای متعال از این فرمانبرداریات سپاسگزاری نمود و این کار زیبایت را در گفته خویش که یادش بزرگ باد، چنین آشکار کرد: «و از مردم، کسی است که در طلب رضایت خدا، جان فشانی میکند»[۷۶].
فتنه حکمیت در صفین
«ثُمَّ مِحْنَتُكَ يَوْمَ صِفِّينَ، وَ قَدْ رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ حِيلَةً وَ مَكْراً، فَأَعْرَضَ الشَّكُّ وَ عُرِفَ الْحَقُّ وَ اتُّبِعَ الظَّنُّ، أَشْبَهَتْ مِحْنَةَ هَارُونَ إِذْ أَمَّرَهُ مُوسَى عَلَى قَوْمِهِ فَتَفَرَّقُوا عَنْهُ، وَ هَارُونُ يُنَادِيهِمْ: يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي * قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى[۷۷]»؛ سپس در نبرد صفین، تو را آزمود، در حالی که قرآنها را به حیله و مکر، بالا بردند و شک، رو آورد و در حالی که حق مشخص بود، از گمان پیروی شد، همچون ابتلای هارون، آنگاه که موسی (ع) او را بر قوم خود فرمانروا کرد؛ اما از او گسستند و هارون ندایشان میداد: «ای قوم من! شما با این (گوساله) به فتنه افتادید و پروردگار شما، خدای رحمان است. پس مرا پیروی کنید و فرمان مرا بپذیرید. (آن) قوم (در پاسخ هارون) گفتند: ما به پرستش گوساله ادامه میدهیم تا موسی (از میقات) به نزد ما بازگردد».
«وَ كَذَلِكَ أَنْتَ لَمَّا رُفِعَتِ الْمَصَاحِفُ قُلْتَ: يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهَا وَ خُدِعْتُمْ، فَعَصَوْكَ وَ خَالَفُوا عَلَيْكَ، وَ اسْتَدْعَوْا نَصْبَ الْحَكَمَيْنِ، فَأَبَيْتَ عَلَيْهِمْ، وَ تَبَرَّأْتَ إِلَى اللَّهِ مِنْ فِعْلِهِمْ وَ فَوَّضْتَهُ إِلَيْهِمْ فَلَمَّا أَسْفَرَ الْحَقُّ وَ سَفِهَ الْمُنْكَرُ، وَ اعْتَرَفُوا بِالزَّلَلِ وَ الْجَوْرِ عَنِ الْقَصْدِ وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهِ، وَ أَلْزَمُوكَ عَلَى سَفَهِ التَّحْكِيمِ الَّذِي أَبَيْتَهُ، وَ أَحَبُّوهُ وَ حَظَرْتَهُ، وَ أَبَاحُوا ذَنْبَهُمُ الَّذِي اقْتَرَفُوهُ وَ أَنْتَ عَلَى نَهْجِ بَصِيرَةٍ وَ هُدًى، وَ هُمْ عَلَى سُنَنِ ضَلَالَةٍ وَ عَمًى»؛ تو نیز، آن هنگام که قرآنها بر سر نیزه رفت، اینگونه گفتی: «ای قوم من! شما (با این حیله) فتنه زده و گول خوردهاید»؛ اما آنان از تو سر پیچیدند و با تو مخالفت کردند و خواستار تعیین داور شدند، و تو امتناع کردی و از کار آنان، نزد خدا بیزاری جستی و (کار را) به خودشان واگذار نمودی و چون حق چهره گشود و زشتی منکر نمایان شد، به لغزش و انحراف خود از حق، اقرار نمودند و پس از آن، اختلاف کردند و تو را با وجود خودداریات، به (پذیرش) حکمیتی نابخردانه وادار کردند و بدان علاقه نشان دادند، با آنکه آنان را هشدار داده بودی؛ و گناه خود کرده را روا دانستند، در حالی که تو بر راه روشن و هدایت بودی و آنان بر (کج) راه تاریکی و ضلالت. «فَمَا زَالُوا عَلَى النِّفَاقِ مُصِرِّينَ، وَ فِي الْغَيِّ مُتَرَدِّدِينَ، حَتَّى أَذَاقَهُمُ اللَّهُ وَبَالَ أَمْرِهِمْ، فَأَمَاتَ بِسَيْفِكَ مَنْ عَانَدَكَ، فَشَقِيَ وَ هَوَى، وَ أَحْيَا بِحُجَّتِكَ مَنْ سَعِدَ فَهَدَى»؛ پس همواره بر نفاق خود، اصرار داشتند و در گمراهی میچرخیدند، تا آنکه خداوند، سرانجام کارشان را به آنان چشانید و با شمشیر تو، معاندانت را کشت، که بدبخت و نگونسار شدند. و (خداوند) با حجت تو، سعادتمندان را زنده و هدایت کرد[۷۸].
فضائل بیانتها
«صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ غَادِيَةً وَ رَائِحَةً، وَ عَاكِفَةً وَ ذَاهِبَةً، فَمَا يُحِيطُ الْمَادِحُ وَصْفَكَ، وَ لَا يُحْبِطُ الطَّاعِنُ فَضْلَكَ. أَنْتَ أَحْسَنُ الْخَلْقِ عِبَادَةً، وَ أَخْلَصُهُمْ زَهَادَةً، وَ أَذَبُّهُمْ عَنِ الدِّينِ، أَقَمْتَ حُدُودَ اللَّهِ بِجُهْدِكَ، وَ فَلَلْتَ عَسَاكِرَ الْمَارِقِينَ بِسَيْفِكَ، تُخْمِدُ لَهَبَ الْحُرُوبِ بِبَنَانِكَ، وَ تَهْتِكُ سُتُورَ الشُّبَهِ بِبَيَانِكَ، وَ تَكْشِفُ لُبْسَ الْبَاطِلِ عَنْ صَرِيحِ الْحَقِّ، لَا تَأْخُذُكَ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ. وَ فِي مَدْحِ اللَّهِ تَعَالَى لَكَ غِنًى عَنْ مَدْحِ الْمَادِحِينَ وَ تَقْرِيظِ الْوَاصِفِينَ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا[۷۹]»؛ درودهای خدا هر صبح و شام، و در سفر و در خضر بر تو باد که ستایشگر، به اوصاف تو احاطه نیابد و سرزنشگر، فضیلتت را نابود نمیتواند کرد. تو نیکوترین مردم در عبادت و خالصترین آنان در زهد و غیورترین حامی دین بودی. با تمام توانت، احکام الهی را جاری کردی و لشکر خوارج را با شمشیرت در هم شکستی. با سرپنجهات آتش جنگ را خاموش کردی و با بیانت پردههای شبهه را دریدی و حق را از میان تیرگیهای باطل، بیرون کشیدی. در راه خدا از سرزنش ملامتگران نهراسیدی و مدح خدای متعال، تو را از مدح مداحان و ستایش توصیفگران، بینیاز کرده است، (که) خدای متعال فرمود: «از میان مؤمنان، مردانی هستند که صادقانه به عهدشان با خدا وفا کردند. برخی به شهادت رسیدند و برخی در انتظارند و آنان هرگز (عقیده خود را) تغییر ندادند»[۸۰].
در اشتیاق دیدار حق تعالی
«وَ لَمَّا رَأَيْتَ قَدْ قَتَلَتْ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ، وَ صَدَّقَكَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَعْدَهُ، فَأَوْفَيْتَ بِعَهْدِهِ، قُلْتَ: أَمَا آنَ أَنْ تُخْضَبَ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ، أَمْ مَتَى يُبْعَثُ أَشْقَاهَا، وَاثِقاً بِأَنَّكَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ، قَادِماً عَلَى اللَّهِ، مُسْتَبْشِراً بِبَيْعِكَ الَّذِي بَايَعْتَهُ بِهِ، وَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»؛ چون دیدی با کشتن عهدشکنان (ناکثین) و ستمکاران (قاسطین) و از دین به در رفتگان (مارقین)، وعده پیامبر خدا به تو درست بود و به عهدش وفا نمودی، گفتی: «آیا وقت آن نرسیده است که این (ریش) با این (خون سر) خضاب شود؟» یا: «بدبختترین فرد امت، کی دست به کار میشود؟»؛ چون، به این که دلیلی روشن از جانب پروردگارت داری، مطمئن بودی و در کارت بینش داشتی و به سوی خداوند، میرفتی و از سودایی که با او کردهای، بشارت یافته بودی و این، همان رستگاری بزرگ است[۸۱].
بیزاری از غاصبان ولایت و ظالمان به اهل بیت (ع)
«اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيَائِكَ وَ أَوْصِيَاءِ أَنْبِيَائِكَ بِجَمِيعِ لَعَنَاتِكَ وَ أَصْلِهِمْ حَرَّ نَارِكَ»؛ خدایا! قاتلان پیامبرانت و (قاتلان) اوصیای پیامبران را با همه نفرینهایت نفرین کن و داغ آتشت را به آنان بچشان! «وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ حَقَّهُ، وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ، وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقِينِ، وَ الْإِقْرَارِ بِالْوَلَايَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدِّينَ»؛ و لعنت کن کسی را که حق ولی تو را غصب کرد، و پس از اقرار و بعد از یقین به ولایت او، در روز غدیر، که روز تکمیل دین حق بود، باز عهد او و بیعت با او را انکار کرد. «اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ قَتَلْتَهُ، وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ»؛ خدایا! قاتلان امیرمؤمنان و ستمکاران بر او و پیروان و یاورانشان را نفرین کن!
«اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِي الْحُسَيْنِ وَ قَاتِلِيهِ وَ الْمُتَابِعِينَ عَدُوَّهُ وَ نَاصِرِيهِ، وَ الرَّاضِينَ بِقَتْلِهِ وَ خَاذِلِيهِ، لَعْناً وَبِيلًا»؛ خدایا! ستمکاران بر حسین (ع) و قاتلان او و پیروان و یاوران دشمنش و رضایتمندان به قتلش و فروگذاران او را نفرینی سخت و شدید بنما! «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَانِعِيهِمْ حُقُوقَهُمْ»؛ خدایا! نخستین ستمکاری را که بر خاندان محمد (ص) ظلم کرد و (آنان را) از حقشان بازداشت، لعنت فرست! «اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظَالِمٍ وَ غَاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ كُلَّ مُسْتَنٍّ بِمَا سَنَّ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ»؛ خدایا! اولین ظالم و غاصب حق آل محمد را و هر کس تا قیامت از سنت او پیروی کرد به لعن، مخصوص بدار! «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ وَ سَيِّدِ الْمُرْسَلِينَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَ اجْعَلْنَا بِهِمْ مُتَمَسِّكِينَ، وَ بِمُوَالاتِهِمْ مِنَ الْفَائِزِينَ الْآمِنِينَ، الَّذِينَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا يَحْزَنُونَ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ»[۸۲]؛ خدایا! بر محمد، خاتم پیامبران و شرور فرستادگان و خاندان پاکش درود فرست و آنان را دستاویز ما، و ولایتشان را مایه رستگاری و ایمنی ما قرار ده؛ (همان) کسانی که بیمی بر آنها نیست و اندوهگین نیز نمیشوند، که تو ستوده بزرگی![۸۳]
منابع
پانویس
- ↑ الإقبال، ج۲، ص۳۰۶؛ بحار الأنوار، ج۱۰، ص۳۷۲، ح۸.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۴۶.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۴۸.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۶.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۶.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۷.
- ↑ «و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد» سوره فتح، آیه ۱۰.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۷.
- ↑ اشاره به آیه إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۷.
- ↑ «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و داراییهاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار میکنند، میکشند و کشته میشوند بنا به وعدهای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کردهاید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است * آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۱-۱۱۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۸.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۸.
- ↑ «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راهها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۹.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۹.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۵۹.
- ↑ اشاره به آیه وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ «و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۰.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۰.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۱.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۲.
- ↑ «و به راستی من آمرزنده آن کسم که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته کند سپس به راه آید» سوره طه، آیه ۸۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۴.
- ↑ «آتش، چهرههاشان را میسوزاند و آنان در آن ترشرویند» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۵.
- ↑ «آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟» سوره زمر، آیه ۹.
- ↑ «و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری بخشیده است * به پایگاههایی و آمرزش و بخشایشی از سوی خویش و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۹۵-۹۶.
- ↑ «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار دادهاید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمیکند * آنان که ایمان آوردهاند و هجرت کردهاند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیدهاند، نزد خداوند بلند پایگاهترند و آنانند که رستگارند * پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستانهایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید میدهد * در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بیگمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره توبه، آیه ۱۹-۲۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۷.
- ↑ «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۷.
- ↑ «ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند» سوره مائده، آیه ۵۴.
- ↑ «این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانی میدارد و خداوند نعمتگستری داناست * سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند * و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۴-۵۶.
- ↑ «پروردگارا! بدانچه فرو فرستادهای، ایمان آوردیم و از این پیامبر پیروی کردیم پس ما را در شمار گواهان بنگار» سوره آل عمران، آیه ۵۳.
- ↑ «پروردگارا پس از آنکه راهنماییمان کردی، دلمان را به کژی میفکن و از نزد خویش به ما بخشایش ارزانی دار که این تویی که بسیار بخشندهای» سوره آل عمران، آیه ۸.
- ↑ «و آنان که ستم ورزیدهاند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۶۸.
- ↑ «و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.
- ↑ اشاره به آیات وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند * (با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۸-۹.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۰.
- ↑ «آیا آنکه مؤمن است همگون کسی است که نافرمان است؟ (هرگز) برابر نیستند * اما آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند برای آنچه انجام میدادند به پذیرایی، آنان را بوستانسراهاست» سوره سجده، آیه ۱۸.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۰.
- ↑ «هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشمها کلاپیسه شد و دلها به گلوها رسید و به خداوند گمانها (ی نادرست) بردید * در آنجا مؤمنان را آزمودند و سخت لرزاندند * و هنگامی که دو رویان و بیماردلان گفتند: خداوند و پیامبرش به ما جز وعده فریبنده ندادهاند * و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دستهای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) میخواستند؛ میگفتند خانههای ما بیحفاظ است با آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۰-۱۳.
- ↑ «و چون مؤمنان دستهها (ی مشرک) را دیدند گفتند: این همان است که خداوند و فرستاده او به ما وعده دادهاند و خداوند و فرستاده او راست گفتند و جز بر ایمان و فرمانبرداری آنان نیفزود» سوره احزاب، آیه ۲۲.
- ↑ «و خداوند کافران را در (اوج) کینهشان بیآنکه به دستاوردی رسیده باشند بازگرداند و خداوند در جنگ، مؤمنان را بسنده شد و خداوند توانایی پیروزمند است» سوره احزاب، آیه ۲۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۱.
- ↑ اشاره به آیه إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ «یاد کنید هنگامی را که (در احد) به بالا میگریختید و به کسی (جز خود) توجهی نمیکردید و پیامبر شما را از پی فرا میخواند آنگاه (خداوند) شما را با اندوهی از پی اندوهی کیفر داد تا بر آنچه از دست دادید یا بر سرتان آمد اندوه مخورید و خداوند از آنچه انجام می» سوره آل عمران، آیه ۱۵۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۲.
- ↑ «بیگمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید * آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد» سوره توبه، آیه ۲۵-۲۶.
- ↑ «سپس خداوند توبه هر که را بخواهد پس از آن میپذیرد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۲۷.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۳.
- ↑ «و بیگمان اینان پیشتر با خداوند پیمان بسته بودند که (در جنگ به دشمن) پشت نکنند و پیمان خداوند بازخواست میگردد» سوره احزاب، آیه ۱۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۴.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۵.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۵.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۶.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۶.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۷.
- ↑ اشاره به آیه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «بیگمان انسان را آزمندی بیشکیب آفریدهاند * چون شرّی بدو رسد بیتاب است * چون شرّی بدو رسد بیتاب است * و چون خیری بدو رسد بازدارنده است * جز نمازگزاران» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۸.
- ↑ «پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
- ↑ «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۷۹.
- ↑ «ای قوم من! شما با این (گوساله) آزمون شدهاید و پروردگار شما (خداوند) بخشنده است پس، از من پیروی و از دستور من فرمانبرداری کنید * گفتند: یکسره در خدمت آن (گوساله) خواهیم بود تا موسی نزد ما باز گردد» سوره طه، آیه ۹۰-۹۱.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۸۰.
- ↑ «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۸۲.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۸۳.
- ↑ المزار الکبیر، ص۲۶۴، ح۱۲، عن أبی القاسم بن روح و عثمان بن سعید العمری، عن الإمام العسکری (ع)؛ شهید اول، المزار، ص۶۶؛ بحارالأنوار، ج۱۰۰، ص۳۵۹، ح۶، نقلاً عن المفید.
- ↑ فرحزاد، حبیبالله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۳۸۳.