علائم ظهور چند قسم است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

علائم ظهور چند قسم است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

علائم ظهور چند قسم است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

سید محمد صدر
آیت‌ الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در این‌باره گفته‌ است:
«علامت متضمن معنای کشف، دلالت، نشان دادن چیزی، که این شی‏ء علامت آن است می‏‌باشد. و چون ما اکنون درباره ظهور حضرت بقیة الله بحث می‏‌کنیم، درباره سبب وجود این حالت در علائم ظهور صحبت خواهیم کرد.

علائم به این مفهوم و معنی از دو دیدگاه تقسیم می‌‏شود:

  • تقسیم اول:[۱]

با در نظر گرفتن ارتباط این علائم با برنامه‏‌ریزی الهی، به دو قسم تقسیم می‌‏شود:

  1. رویدادهایی که در برنامه‏‌ریزی الهی دخالت دارند، همچون انحرافات که نشانه‏‌ای از ظهور نیز هستند.
  2. حوادثی که در این برنامه‌‏ریزی دخالتی ندارند، بلکه به خودی خود بدون ارتباط با وجود انسان وجودی مستقل دارند، مانند گرفتن ماه در شب‌های آخر ماه، و گرفتن خورشید در وسط ماه و دیگر رویدادهایی نظیر اینها که به عنوان علائم ظهور ذکر شده‌‏اند.
  • تقسیم دوم:‏ علائم از جهت نزدیکی و دوری از زمان ظهور، به دو قسم تقسیم می‏‌شود:
  1. رویدادهائی که نزدیک و چسبیده به زمان ظهور است، به‌طوری‌که از آخرین مقدمات ظهور شمرده می‌‏شود؛ همچون قتل نفس زکیه، چنانکه در اخبار و روایات آمده است.
  2. روایاتی که گویای وقوع حادثه‏‌ای پیش از ظهور می‌‏باشند و لو اینکه با فاصله زمانی دور باشد. بنابراین مجموعه علائم را می‌‏توان به چهار گروه تقسیم کرد:
    1. آنهائی که در برنامه‏‌ریزی الهی داخل و نزدیک زمان ظهور می‏‌باشند، مانند قتل نفس زکیه؛ اگر دلیل نقلی آن ثابت شود.
    2. آنها که در برنامه‏‌ریزی داخل و دور از زمان ظهورند، همچون وجود دولت بنی عباس و جنگ‌های صلیبی.
    3. امور تکوینی نزدیک به زمان ظهور، همچون کسوف و خسوفی که بدان اشاره شد.
    4. امور تکوینی دور از زمان ظهور، همچون پیدایش آب‌های جاری و سیلاب‌ها، و هجوم گروه‌های ملخ و قحطی و خشکسالی در دوران غیبت کبری.
بررسی دقیق درباره خود این علائم از یک طرف و از طرف دیگر ارتباط و وابستگی اینها با ظهور و اینکه به چه جهت اینها را به عنوان علامت ذکر کرده‏اند در اینجا لازم و ضروری است. اما علائمی که بطور عموم مربوط به برنامه‏‌ریزی الهی است، از آنجا که واضح است که هدف این برنامه‏ریزی آماده ساختن و زمینه‌‏سازی دوران ظهور است، از این جهت وقتی یک انسان این مطلب را فهمید و روش این برنامه‏ریزی را دانست، می‏‌تواند بفهمد که کدامیک از این رویدادها مربوط به ظهور است و کدامیک مربوط نیست، و حوادثی که بار مقدماتی ظهور را دارا است و زمینه‌‏ساز ظهور حضرت بقیة الله می‌‏باشد از نظر اندیشه یک انسان متفکر بناچار همگی جزو نشانه‌‏ها و کاشف از روز ظهور خواهد بود. و این علامت با قواعد عمومی اولیه مطابق بوده و می‏‌بایست آن را پذیرفت؛ چه اینکه در روایات آمده باشد یا نیامده باشد، زیرا با دلیل و برهان صحت برنامه‏ریزی الهی را فهمیدیم و این خود یک مزیت و ویژگی است در اینگونه روایات نسبت به دیگر روایات. بعلاوه که در احادیث هم عملا نقل شده و شامل اخبار و روایاتی است که دال بر انحراف زمان و مردم آن بود، چه آنها که در رابطه با زمان ظهور است و چه آنها که مربوط به قیامت است و یا اینکه بدون‏ ارتباط به هیچ‏یک ذکر شده است (چنانکه در جهت اول درباره آن بحث کردیم).
و اما نسبت به رویدادهای تکوینی که بشارت وقوع آنها و لو در فاصله زمانی بسیار دور پیش از ظهور داده شده است، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه آنها را به عنوان علامت ذکر کرده‏‌اند، آن است که رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) برخی از حوادث بزرگی را که در آینده اتفاق خواهد افتاد و جلب نظر می‌‏کرده است، از طریق وحی و یا الهام فهمیده و به مردم می‏‌گفتند، و آن را مرتبط به ظهور حضرت بقیة الله می‌‏کردند تا مردمی که در زمان وقوع آن حوادث بسر می‏‌برند، صداقت گفتار ائمه را درباره آن حوادث ببینند و نسبت به اخبار مربوط به حضرت بقیة الله نیز اعتقادشان محکمتر شود، و آنها را نیز درست بدانند. پس از این جهت این حوادث نشانه ظهورند که دلیل بر صدق اعتقاد و روایات مربوط به حضرت بقیة الله می‌‏باشند. و از اینجا می‏‌فهمیم که این حوادث را وقتی می‏‌توانیم علامت ظهور بدانیم که در روایات اسمی از آنها برده شده باشد و آنها را به عنوان نشانه و علامت ذکر کرده باشند؛ ولی اگر در روایات نیامده بود این گونه رویدادهای تکوینی را که در دوران پیش از ظهور واقع می‌‏شوند نمی‌‏توان گفت ارتباطی با ظهور حضرت بقیة الله (ع) دارند.
و اما نسبت به رویدادهای تکوینی نزدیک به زمان ظهور بر طبق دلالت اخبار و احادیث، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه اینها را علامت ظهور دانسته‌‏اند آن است که انگیزه ایجاد آنها در نظر خداوند متعال همان است که اینها را نشانه‏‌ای برای ظهور قرار دهد، و نظر مردم را نسبت به ظهور جلب کرده، و مخصوصا افراد با اخلاص و آزمایش شده را که همیشه در حال انتظار به سر می‌‏برده‌‏اند آماده ظهور گرداند. بنابراین، اینگونه روایات نشانه بودن برای ظهور را در برنامه‏ریزی الهی از آن جهت دارا می‌‏باشند که نظر مردم را به ظهور حضرت مهدی (ع) جلب می‏‌کنند. لکن باید بدانیم که رویدادهای مذکور همچون رویدادهای سابق، در صورتی‏ می‌‏توانند نشانی برای ظهور حضرت باشند که روایات متذکر آنها شده باشند؛ زیرا این مطلب واضح است که هر حادثه‌‏ای را و لو نزدیک به زمان ظهور و باعث جلب نظر مردم باشد، نمی‌‏شود علامت ظهور بدانیم[۲].

پاسخ‌های دیگر

 با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته می‌شود:  

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. صدر، محمد، تاریخ غیبت کبری (ترجمه)، ۱جلد، نیک معارف - تهران (ایران)، چاپ: ۲، ۱۳۸۲ ه.ش.
  2. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹، ۵۵۲.
  3. الإرشاد، ج ۲، ص ۳۶۸- ۳۷۰.
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص ۴۲۳-۴۲۵.
  5. الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۲، ح ۲۶ باب ۱۴.
  6. الغیبة، نعمانی، ص ۲۶۲ و ۲۶۵، ح ۱۱ و ۱۵ باب ۱۴.
  7. الغیبة، طوسی، ص ۴۳۵، کمال الدین، ص ۶۸۰.
  8. " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ‏ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ (ع) وَ فَزْعَةٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ‏ الْيَقْظَانَ‏ وَ تُخْرِجُ‏ الْفَتَاةَ مِنْ‏ خِدْرِهَا‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"الغیبة، نعمانی، ص ۲۶۲.
  9. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص ۴۲۹-۴۳۱.
  10. فضیل بن یسار از امام باقر(ع) روایت کرده که: نشانه‌هاى ظهور دو دسته است؛ یکى نشانه‌هاى غیر حتمى و دیگرى نشانه‌هاى حتمى...؛ ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، ترجمه جواد غفارى، کتابخانه صدوق، باب ۱۸، ص ۴۲۹.
  11. محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶.
  12. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، ص ۶۵۰.
  13. ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، پیشین، باب ۱۴، ص ۳۶۵.
  14. علامه مجلسى، بحار الانوار، پیشین، ج ۵۲، ص ۲۰۹.
  15. شیخ طوسى، کتاب الغیبة، انتشارات بصیرتى، قم، ص ۲۷۴.
  16. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۳۳-۴۳.
  17. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۲۵، ۲۶.
  18. غیبة نعمانی، ص ۳۰۱، ح ۶.
  19. از این علامت به قریب و بعید نیز می‌توان تعبیر کرد.
  20. غیبة طوسی، ص ۴۴۵، ش ۴۴۰.
  21. معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۶۲.
  22. یادآور می‌شویم که شهرت این نشانه‌ها به "نشانه‌های حتمی"، به معنای صحت همه آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانه‌ای است که اگر چه در دوره معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده است و به عنوان نشانه‌ای قطعی برای ظهور شمرده می‌شود؛ ولی احادیث چندانی برای آن موجود نیست.
  23. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص ۴۲۹–۴۳۱.
  24. باقری‌زاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۷۱، ۷۲.
  25. بین قیام قائم(ع) و کشته شدن نفس زکیه، فاصله‌ای نیست مگر پانزده شب؛ غیبت، طوسی، ص۴۴۵، ح۴۴.
  26. کافی، ج۸، ص۲۵۸، ح۴۸۴.
  27. زمانی، سید حسن، نشانه‌های قیام حضرت مهدی، ص ۱۰ - ۱۲.
  28. الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ بشارة الاسلام، ص ۱۷۵.
  29. الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص: ۴۶-۵۰.