علائم ظهور چند قسم است؟ (پرسش)
علائم ظهور چند قسم است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
علائم ظهور چند قسم است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- آیت الله شهید سید محمد صدر در کتاب «تاریخ غیبت کبری» در اینباره گفته است:
- «علامت متضمن معنای کشف، دلالت، نشان دادن چیزی، که این شیء علامت آن است میباشد. و چون ما اکنون درباره ظهور حضرت بقیة الله بحث میکنیم، درباره سبب وجود این حالت در علائم ظهور صحبت خواهیم کرد.
علائم به این مفهوم و معنی از دو دیدگاه تقسیم میشود:
- تقسیم اول:[۱]
با در نظر گرفتن ارتباط این علائم با برنامهریزی الهی، به دو قسم تقسیم میشود:
- رویدادهایی که در برنامهریزی الهی دخالت دارند، همچون انحرافات که نشانهای از ظهور نیز هستند.
- حوادثی که در این برنامهریزی دخالتی ندارند، بلکه به خودی خود بدون ارتباط با وجود انسان وجودی مستقل دارند، مانند گرفتن ماه در شبهای آخر ماه، و گرفتن خورشید در وسط ماه و دیگر رویدادهایی نظیر اینها که به عنوان علائم ظهور ذکر شدهاند.
- تقسیم دوم: علائم از جهت نزدیکی و دوری از زمان ظهور، به دو قسم تقسیم میشود:
- رویدادهائی که نزدیک و چسبیده به زمان ظهور است، بهطوریکه از آخرین مقدمات ظهور شمرده میشود؛ همچون قتل نفس زکیه، چنانکه در اخبار و روایات آمده است.
- روایاتی که گویای وقوع حادثهای پیش از ظهور میباشند و لو اینکه با فاصله زمانی دور باشد. بنابراین مجموعه علائم را میتوان به چهار گروه تقسیم کرد:
- آنهائی که در برنامهریزی الهی داخل و نزدیک زمان ظهور میباشند، مانند قتل نفس زکیه؛ اگر دلیل نقلی آن ثابت شود.
- آنها که در برنامهریزی داخل و دور از زمان ظهورند، همچون وجود دولت بنی عباس و جنگهای صلیبی.
- امور تکوینی نزدیک به زمان ظهور، همچون کسوف و خسوفی که بدان اشاره شد.
- امور تکوینی دور از زمان ظهور، همچون پیدایش آبهای جاری و سیلابها، و هجوم گروههای ملخ و قحطی و خشکسالی در دوران غیبت کبری.
- بررسی دقیق درباره خود این علائم از یک طرف و از طرف دیگر ارتباط و وابستگی اینها با ظهور و اینکه به چه جهت اینها را به عنوان علامت ذکر کردهاند در اینجا لازم و ضروری است. اما علائمی که بطور عموم مربوط به برنامهریزی الهی است، از آنجا که واضح است که هدف این برنامهریزی آماده ساختن و زمینهسازی دوران ظهور است، از این جهت وقتی یک انسان این مطلب را فهمید و روش این برنامهریزی را دانست، میتواند بفهمد که کدامیک از این رویدادها مربوط به ظهور است و کدامیک مربوط نیست، و حوادثی که بار مقدماتی ظهور را دارا است و زمینهساز ظهور حضرت بقیة الله میباشد از نظر اندیشه یک انسان متفکر بناچار همگی جزو نشانهها و کاشف از روز ظهور خواهد بود. و این علامت با قواعد عمومی اولیه مطابق بوده و میبایست آن را پذیرفت؛ چه اینکه در روایات آمده باشد یا نیامده باشد، زیرا با دلیل و برهان صحت برنامهریزی الهی را فهمیدیم و این خود یک مزیت و ویژگی است در اینگونه روایات نسبت به دیگر روایات. بعلاوه که در احادیث هم عملا نقل شده و شامل اخبار و روایاتی است که دال بر انحراف زمان و مردم آن بود، چه آنها که در رابطه با زمان ظهور است و چه آنها که مربوط به قیامت است و یا اینکه بدون ارتباط به هیچیک ذکر شده است (چنانکه در جهت اول درباره آن بحث کردیم).
- و اما نسبت به رویدادهای تکوینی که بشارت وقوع آنها و لو در فاصله زمانی بسیار دور پیش از ظهور داده شده است، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه آنها را به عنوان علامت ذکر کردهاند، آن است که رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) برخی از حوادث بزرگی را که در آینده اتفاق خواهد افتاد و جلب نظر میکرده است، از طریق وحی و یا الهام فهمیده و به مردم میگفتند، و آن را مرتبط به ظهور حضرت بقیة الله میکردند تا مردمی که در زمان وقوع آن حوادث بسر میبرند، صداقت گفتار ائمه را درباره آن حوادث ببینند و نسبت به اخبار مربوط به حضرت بقیة الله نیز اعتقادشان محکمتر شود، و آنها را نیز درست بدانند. پس از این جهت این حوادث نشانه ظهورند که دلیل بر صدق اعتقاد و روایات مربوط به حضرت بقیة الله میباشند. و از اینجا میفهمیم که این حوادث را وقتی میتوانیم علامت ظهور بدانیم که در روایات اسمی از آنها برده شده باشد و آنها را به عنوان نشانه و علامت ذکر کرده باشند؛ ولی اگر در روایات نیامده بود این گونه رویدادهای تکوینی را که در دوران پیش از ظهور واقع میشوند نمیتوان گفت ارتباطی با ظهور حضرت بقیة الله (ع) دارند.
- و اما نسبت به رویدادهای تکوینی نزدیک به زمان ظهور بر طبق دلالت اخبار و احادیث، سر اساسی و نکته اصلی در اینکه اینها را علامت ظهور دانستهاند آن است که انگیزه ایجاد آنها در نظر خداوند متعال همان است که اینها را نشانهای برای ظهور قرار دهد، و نظر مردم را نسبت به ظهور جلب کرده، و مخصوصا افراد با اخلاص و آزمایش شده را که همیشه در حال انتظار به سر میبردهاند آماده ظهور گرداند. بنابراین، اینگونه روایات نشانه بودن برای ظهور را در برنامهریزی الهی از آن جهت دارا میباشند که نظر مردم را به ظهور حضرت مهدی (ع) جلب میکنند. لکن باید بدانیم که رویدادهای مذکور همچون رویدادهای سابق، در صورتی میتوانند نشانی برای ظهور حضرت باشند که روایات متذکر آنها شده باشند؛ زیرا این مطلب واضح است که هر حادثهای را و لو نزدیک به زمان ظهور و باعث جلب نظر مردم باشد، نمیشود علامت ظهور بدانیم[۲].
پاسخهای دیگر
۱. آیتالله محمدی ریشهری؛ |
---|
|
۲. حجت الاسلام والمسلمین موسوینسب؛ |
---|
|
۳. حجت الاسلام والمسلمین هاشمی شهیدی؛ |
---|
|
۴. حجت الاسلام والمسلمین زهادت؛ |
---|
|
۵. آقای باقریزاده اشعری؛ |
---|
|
۶. حجت الاسلام و المسلمین زمانی؛ |
---|
|
۷. آقای السادة (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ |
---|
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ صدر، محمد، تاریخ غیبت کبری (ترجمه)، ۱جلد، نیک معارف - تهران (ایران)، چاپ: ۲، ۱۳۸۲ ه.ش.
- ↑ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۵۴۹، ۵۵۲.
- ↑ الإرشاد، ج ۲، ص ۳۶۸- ۳۷۰.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص ۴۲۳-۴۲۵.
- ↑ الغیبة، نعمانی، ص ۲۷۲، ح ۲۶ باب ۱۴.
- ↑ الغیبة، نعمانی، ص ۲۶۲ و ۲۶۵، ح ۱۱ و ۱۵ باب ۱۴.
- ↑ الغیبة، طوسی، ص ۴۳۵، کمال الدین، ص ۶۸۰.
- ↑ " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ (ع) وَ فَزْعَةٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تُوقِظُ النَّائِمَ وَ تُفْزِعُ الْيَقْظَانَ وَ تُخْرِجُ الْفَتَاةَ مِنْ خِدْرِهَا "الغیبة، نعمانی، ص ۲۶۲.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص ۴۲۹-۴۳۱.
- ↑ فضیل بن یسار از امام باقر(ع) روایت کرده که: نشانههاى ظهور دو دسته است؛ یکى نشانههاى غیر حتمى و دیگرى نشانههاى حتمى...؛ ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، ترجمه جواد غفارى، کتابخانه صدوق، باب ۱۸، ص ۴۲۹.
- ↑ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، ص ۶۵۰.
- ↑ ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، پیشین، باب ۱۴، ص ۳۶۵.
- ↑ علامه مجلسى، بحار الانوار، پیشین، ج ۵۲، ص ۲۰۹.
- ↑ شیخ طوسى، کتاب الغیبة، انتشارات بصیرتى، قم، ص ۲۷۴.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۳۳-۴۳.
- ↑ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینهسازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۲۵، ۲۶.
- ↑ غیبة نعمانی، ص ۳۰۱، ح ۶.
- ↑ از این علامت به قریب و بعید نیز میتوان تعبیر کرد.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۴۴۵، ش ۴۴۰.
- ↑ معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۶۲.
- ↑ یادآور میشویم که شهرت این نشانهها به "نشانههای حتمی"، به معنای صحت همه آنها نیست، چنان که خروج خراسانی، نشانهای است که اگر چه در دوره معاصر، شهرت یافته و زبانزد خاص و عام شده است و به عنوان نشانهای قطعی برای ظهور شمرده میشود؛ ولی احادیث چندانی برای آن موجود نیست.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۷، ص ۴۲۹–۴۳۱.
- ↑ باقریزاده اشعری، محمد، از امام مهدی بیشتر بدانیم، ص۷۱، ۷۲.
- ↑ بین قیام قائم(ع) و کشته شدن نفس زکیه، فاصلهای نیست مگر پانزده شب؛ غیبت، طوسی، ص۴۴۵، ح۴۴.
- ↑ کافی، ج۸، ص۲۵۸، ح۴۸۴.
- ↑ زمانی، سید حسن، نشانههای قیام حضرت مهدی، ص ۱۰ - ۱۲.
- ↑ الارشاد، ج ۲، ص ۳۶۸؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۰؛ بشارة الاسلام، ص ۱۷۵.
- ↑ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص: ۴۶-۵۰.