علم پیامبر خاتم به خواندن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث علم معصوم است. "علم پیامبر خاتم به خواندن" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • سید مرتضی در پاسخ به سؤالی در مورد علم پیامبر(ص) به خواندن و نوشتن، به بیان قلمرو و گستره علم پیامبران پرداخته است. او معتقد است علم به نوشتن از علومی نیست که قطعاً بتوان گفت باید پیامبر و امام دارای آن باشند. به‌یقین هر پیامبری باید به خداوند و احوال و صفات و افعال او آگاه باشد و احکام شریعت را بداند، زیرا اگر به این امور آگاه نباشد نیازمند به پرسش از غیر خود است، چنانکه عقیده مخالفان ماست، اما دانستن علوم دیگر نظیر صنعت و حرفه‌های مختلف مانند بافندگی و رنگرزی و ... و نیز نویسندگی بر پیامبر و امام واجب نیست. واجب دانستن این علوم مستلزم آن است که پیامبر به همه معلومات، عالم باشد و درنتیجه هر یک از امامان و پیامبران به همه معلومات الهی احاطه داشته باشند. این امر مستلزم آن است که محدَث همچون قدیم تعالی عالم لنفسه و دارای معلومات نامتناهی باشد که هر دو برای محدث محال است. در مورد علم پیامبر گرامی اسلام به نوشتن، اصحاب ما براساس آیه ﴿وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ... [۱] بر این باورند که آن حضرت قبل از نبوت به نوشتن آگاه نبوده است، ولی بعد از نبوت آن را از جبرئیل آموخته است. "امّی" که قرآن پیامبر را به آن وصف کرده، به معنای نسبت داشتن به ام‌القری (مکه) است و اگر هم این معنا قطعی نباشد بدون هیچ شاهد و دلیلی نمی‌توان بر یکی از دو احتمال تکیه کرد.[۲][۳].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

منابع


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی می‌خواندی و نه به دست خویش آن را می‌نوشتی که آنگاه، تباه‌اندیشان، بدگمان می‌شدند؛ سوره عنکبوت، آیه۴۸.
  2. رسائل الشریف‌المرتضی، ج۱، جوابات المسائل الرازیة، ص۱۰۴-۱۰۸.
  3. سید مرتضی، ص۲۹۱.