تفکر و تدبر
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تفکر و تدبر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- تفکر، مصدر باب تفعل از ماده "فکر"، به معنای تأمل درباره چیزی است[۱]. تفکر و تدبر در امور از ویژگیهای ممتازی است که در سیره و گفتار نبی خاتم (ص) جایگاه خاصی دارد؛ به گونهای که سیره و منطق عملی رسول خدا (ص) پیوسته بر تفکر و تدبر در همه امور، استوار بود[۲].
- روایت شده است که نبی خدا (ص) پیوسته اندوهگین به نظر میرسید، همواره در حال تفکر بود و جز به ضرورت سخن نمیگفت و بسیار سکوت میکرد[۳][۴].
- از امام حسن (ع) نیز روایت شده است که از دایی ام، هند بن ابی هاله تمیمی - که توصیف کننده اوصاف رسول خدا (ص) بود – از اوصاف رسول خدا (ص) پرسیدم؛ او گفت: "سکوتش بر چهارپایه بود:بردباری، دوراندیشی، اندازه نگاه داری و تفکر. سکوتش در اندازه نگاه داری به آن دلیل بود که همه مردم را به یک چشم ببیند و به گفتار همه یکسان گوش دهد؛ اما سکوتش در تفکر، آن بود که در چیزهای باقی و فانی فکر میکرد و بردباری و شکیبایی برای او با هم جمع شده بود؛ به همین سبب هیچ چیز، او را به خشم نمیآورد..."[۵][۶].
- رسول خاتم (ص) اینگونه بود و مردم را نیز به تفکر فرا خوانده، به تدبر توصیه میکرد. از امام صادق (ع) روایت شده است که روزی مردی نزد نبی خاتم (ص) آمد و گفت: "ای رسول خدا (ص)، مرا نصیحت کن و به من اندرزی بده!" حضرت فرمود: "اگر به تو نصیحتی کنم، بدان عمل میکنی؟" آن مرد گفت: "آری"؛ رسول خدا (ص) دوباره پرسید: "اگر به تو نصیحتی بکنم، آن را میپذیری و بدان عمل میکنی؟" آن مرد گفت: "بله"؛ آن حضرت برای سومین بار، این پرسش را تکرار فرمود و آن مرد، باز هم گفت: "آری"؛ سپس پیامبر خدا (ص) فرمود: "من به تو سفارش میکنم که هرگاه بر انجام کاری تصمیم گرفتی، در عاقبت آن کار، نیک بیندیش؛ پس اگر عاقبت آن کار، رشد و هدایت بود، آن را انجام بده و اگر عاقبت آن ضلالت و گمراهی بود، از انجام آن دست بکش و آن را رها کن"[۷][۸].
- همچنین تفکر، در سیره و گفتار نبی اکرم (ص) از بزرگترین عبادتها شمرده شده و آن حضرت در روایتی، یک ساعت اندیشیدن را بهتر از یک سال عبادت معرفی کرده[۹] و در حدیثی دیگر تفکر را عبادتی برشمرده است که از نظر عظمت در میان عبادات، همتایی ندارد[۱۰]. آن حضرت هم خود اینگونه بود و هم به شاگردان مکتبش نیز به خوبی آموخته بود که تدبر و تفکر را مهم دانسته، زندگی خویش را با تفکر بیامیزند[۱۱].
- نقل شده است، از مادر ابوذر غفاری، صحابی بزرگ و یار ارزنده رسول گرامی اسلام (ص)، درباره عبادت ابوذر پرسیده شد؛ وی جواب داد: "ابوذر روزها در گوشهای از منزل مینشست و به تفکر میپرداخت"[۱۲]. از امام صادق (ع) نیز چنین نقل شده است: «كَانَ أَكْثَرَ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ التَّفَكُّرُ وَ الِاعْتِبَارُ »[۱۳]؛ بیشترین عبادت ابوذر، تفکر و کسب عبرت بود[۱۴].
- رسول خدا (ص) نیز راستگوترین مؤمنان را کسی میدانست که بیشتر در امر دنیا و آخرتش بیندیشد [۱۵]. آن حضرت به اصحاب و یاران خود میفرمود: "دلهایتان را به مراقبه و بسیاری تفکر و عبرت گیری عادت دهید"[۱۶][۱۷].
موضوعات تفکر
- پیامبر اکرم (ص) مسلمانان را به تفکر در اموری فرامی خواندند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- خداشناسی: از مواردی که رسول خدا (ص) مسلمانان را به تفکر در آن فرا خوانده اند، اندیشه درباره شناخت خداوند متعال است. آنچه پیامبر (ص) مردم را به تفکر در آن فرامی خواند، تعقل و تفکر درباره ذات الهی نیست، بلکه اندیشه درباره صنع الهی است. در روایات متعددی از آن حضرت بر پرهیز از تفکر در ذات مقدس الهی، تأکید و آن، مایه گمراهی بشر معرفی شده است. رسول خدا (ص) فرمود: "درباره هر چیزی تفکر کنید؛ اما درباره ذات خداوند اندیشه نکنید"[۱۸]؛ و در روایتی دیگر میفرماید: "درباره نعمتهای خداوند بیندیشید و درباره ذات خدا نیندیشید"[۱۹]. از ابن عباس نیز نقل شده است: "روزی همراه جمعی در مسجد حلقه زده بودیم که رسول خدا (ص) به نزد ما وارد شد"؛ سپس پیامبر خدا (ص) فرمود: "چه میکنید؟" گفتی: درباره خورشید میاندیشیم که چگونه طلوع میکند و چگونه غروب میکند؛ آن حضرت فرمود: " آفرین بر شما! این چنین باشید! در مخلوق، تفکر کنید و در خالق، تفکر نکنید"[۲۰]. همچنین از او روایت شده است که گروهی درباره خدای عزوجل اندیشه میکردند و رسول خدا (ص) به آنان فرمود: "درباره خلق خدا تفکر کنید نه در ذات خداوند؛ به درستی که شما به در کش قادر نیستید"[۲۱][۲۲].
- جهان شناسی: از دیگر اموری که رسول خدا (ص) آن را از موضوعات تفکر مسلمانان دانسته، آنان را به اندیشه درباره آن فرا خوانده اند، تفکر درباره جهان آفرینش است. با تفکر در جهان آفرینش به خوبی روشن میشود که همه چیز، نشانه خداوند و عالم، جلوهای از ذات بیهمتای اوست.نقل شده است، پس از نزول آیات: إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ[۲۳]، حضرت رسول (ص) فرمود: وای بر کسی که این آیات را بخواند و در آن نیندیشد و از آن عبرت نگیرد![۲۴][۲۵].
- انسان شناسی: تفکر درباره انسان و کسب معرفت درباره او از سودمندترین و والاترین راهها در شناخت خداوند متعال است؛ از اینرو، رسول خدا (ص) ضمن نقل روایاتی، مسلمانان را به لزوم اندیشه درباره معرفت نفس فرامی خواند و بر شناخت خویشتن خود تأکید میفرمود. نقل شده است، روزی شخصی نزد رسول خدا (ص) آمد و پرسید: "راه شناخت حق چیست؟" رسول خدا (ص) پاسخ داد: "شناخت خود"[۲۶]. واضح است که این شناخت، جز از راه تفکر و اندیشه ممکن نیست. ایشان در روایتی دیگر نیز فرموده است: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ »[۲۷]؛ هر که خود را شناخت، پروردگار خویش را نیز شناخته است[۲۸].
- اندیشه درباره قرآن : رسول خدا (ص) بر تفکر و تدبر در قرآن و عبرت گرفتن از آموزههای آن، بسیار تأکید داشته، تدبر و تعقل درباره قرآن را عبادت شمرده است. از پیامبر خدا (ص) نقل شده است که روزی فرمود: "به چشمانتان بهرهای از عبادت برسانید"؛ مردم گفتند: "چگونه به چشمانمان بهرهای از عبادت برسانیم؟" فرمود: "با نگاه کردن به قرآن و تفکر در آن و عبرت گیری از عجایب آن"[۲۹][۳۰].
- اندیشه درباره مرگ : مرگ نیز از اموری است که رسول اکرم (ص) بر اندیشه درباره آن تأکید کرده است. آن حضرت، ضمن توصیههایشان، به ابوذر غفاری فرمود: "ای ابوذر! هرگاه جنازهای را همراهی کردی، پس عملت در آن حال، تفکر و فروتنی باشد و بدان که تو نیز روزی به او ملحق خواهی شد"[۳۱]. آن حضرت، با فضیلتترین اندیشهها را اندیشه درباره مرگ دانسته و فرموده است: «أَفْضَلُ التَّفَكُّرِ ذِكْرُ الْمَوْتِ »[۳۲][۳۳].
عبرتگیری
- سنتهای حاکم بر تاریخ، سنتهایی معین و ثابت اند؛ از اینرو، تفکر درباره تاریخ گذشتگان مایه پند و اندرز و سبب اصلاح امور مردم خواهد بود و با تفکر درست درباره تاریخ میتوان از دگرگونیهای زمانه و از هشدارهای روزگار بهره جست[۳۴].
- رسول خدا (ص) مسلمانان را به عبرت گیری از حوادث و وقایع روزگار فراخوانده و فرمودهاند: "عبرت بگیرید از آنانی که پیش از شما بودند و کیفرهای عبرت آموز دیدند"[۳۵]. ایشان در ضمن نصایحی، به ابن مسعود چنین میفرماید: "از گذشتگان و پادشاهان جابری که در گذشتند، یاد کن؛ پس به درستی که خداوند فرمود: وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا[۳۶][۳۷]. رسول خدا (ص) خوشبختترین مردم را کسی میدانست که از دیگران عبرت بگیرد[۳۸][۳۹].
- نقل شده است، در جنگ احد، عمرو بن عبداللّه، که کنیهاش ابوعزه شاعر بود، به اسارت مسلمانان در آمد. او پیش از این در جنگ بدر نیز به اسارت مسلمانان در آمده بود؛ اما توانست با گریه و زاری محبت رسول خدا (ص) را نسبت به خود برانگیخته، آزاد شود. این بار نیز ابوعزه گفت: "ای محمد (ص) [بار دیگر] بر من منت بگذار و آزادم کن!" اما پیامبر (ص) فرمود: مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیدن نمیشود[۴۰]؛ سپس فرمود: "تو دیگر به مکه بر نخواهی گشت که بهگونههایت دست بکشی و بگویی دوبار محمد (ص) را مسخره کردم". آنگاه رسول خدا (ص) به عاصم بن ثابت دستور داد تا گردنش را بزند[۴۱][۴۲].
- امام صادق (ع) در مصباح الشریعة با بیان روایتی از رسول خدا (ص) درباره عبرت و ثمرات آن، میفرماید: "شخصی که به نظر عبرت مینگرد، زندگی او در دنیا مانند زندگی کسی است که خواب میبیند و همانگونه که شخص خوابیده میبیند؛ ولی با بدن، مس جسمانی ندارد، مطالبی که آدم عبرت گیرنده نیز درک میکند، دیدنی و مس شدنی نیست و شخص عبرت گیرنده به دلیل زشت شمردن معاملات و کارهای آنان که فریفته زندگی دنیوی شدهاند، آن چه را که حساب و عقاب و عذاب داشته باشد، از قلب و نفس خود پاک میکند و در مقابل، به اعمالی توجه میکند که راه قرب به خداوند متعال است و باعث خشنودی و عفو اوست و سپس به کمک آن، موجبات عقاب و حساب را از بین میبرد و چیزهایی را که در آن دنیا او را به سوی خود دعوت میکند، و با مظاهر فریبندهاش خود را برایش میآراید، از خود پاک میکند؛ پس عبرت برای صاحبان خود سه اثر بر جای میگذارد:
- به حقیقت اعمال خود علم پیدا میکنند؛
- به آن چه که میدانند عمل میکنند؛
- به آنچه که آگاه نیستند، آگاه میشوند[۴۳].
- عبرت، در مقایسه با مقام زهد، در مقام دوم و در مقایسه با مقام خشیت، اول است. زهد، مقدمه مقام عبرت است و چون نظر انسان با عبرت همراه شد، به مقام عظمت و جلال حق مطلع میشود و برای او خشیت حاصل خواهد شد و تا انسان در نتیجه زهد، قلب صاف، پاک و روشن پیدا نکرده باشد نخواهد توانست نظر عبرت داشته باشد. خداوند متعال میفرماید: "پس، ای صاحبان چشم! عبرت بگیرید!" همچنین فرمود: "به درستی که چشمهای ظاهر، نابینا نمیشود؛ بلکه دلهایی که در سینه هاست، نابینا میشود". پس، هرکه خداوند، چشم دلش را باز سازد و چشمانش با عبرت بینا شود، برایش منزلتی رفیع و ملکی عظیم خواهد بود"[۴۴][۴۵].
ثمرات تفکر
- کمگویی و کوتاه کردن سخن از ثمرات تفکر است. انسانی که حقیقت تفکر را دریافته باشد، هرگز به گزاف سخن نمی گوید، جدال نمیکند و.... همچنان که پیامبر خدا (ص) نیز چنین بود. نقل شده است، ایشان خود را از سه چیز به شدت دور نگه میداشت: "جدال و کشمکش، پرحرفی و بیان سخنان بیفایده"[۴۶][۴۷].
منابع
پانویس
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۵، ص ۳۵۸ و ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۶۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۴.
- ↑ رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۱۲ - ۱۳؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص ۸۱؛ همو، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۳۱۷ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۴.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۳۱۹؛ معانی الاخبار، ص ۸۳؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۹ و ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۲۶ - ۳۲۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۸، ص ۱۵۰ و با اندکی اختلاف در: شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۱۰ - ۴۱۱ و احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۱، ص ۱۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۵.
- ↑ امام صادق (ع)، مصباح الشریعه، ص ۱۷۱؛ ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۵۶ و میرزای نوری، مستدرک الوسیله، ج ۲، ص ۱۰۵.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۴۴۴؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۲ و عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۷۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۵.
- ↑ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۴۲ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۵-۳۰۶.
- ↑ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۲۷۳.
- ↑ «عَوِّدُوا قُلُوبَكُمُ التَّرَقُّبِ وَ أَكْثِرُوا التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَارَ»؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۸۳ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۳، ص ۱۰۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۶.
- ↑ «تَفَكَّرُوا فِي كُلِ شَيْ ءٍ وَ لَا تَفَكَّرُوا فِي ذَاتِ اللَّهِ »؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۱۴ و کنز العمال، ج ۳، ص ۱۰۶.
- ↑ «تَفَكَّرُوا فِي الْآلَاءِ وَ لَا تَفَكَّرُوا فِي اللَّهِ »؛ سلیمان بن احمد الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۶، ص ۲۵۰ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۱۴.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۴۸ و با اندکی تغییر در: مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۴، ص ۳۴۸؛ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۱۴ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۶-۳۰۷.
- ↑ «بی گمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است * (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.
- ↑ «وَيْلٌ لِمَنْ قَرَأَ هَذِهِ الْآيَاتِ وَ لَمْ يَتَفَكَّرَ فِيهَا»؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۳۳۲ - ۳۳۳؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۷۲ و جاراللّه زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۴۵۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۶-۳۰۷.
- ↑ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۴۶ و مستدرک الوسیله، ج ۱۱، ص ۱۳۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۲ و عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۱۰۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۸.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۵۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۸.
- ↑ اعلام الدین، ص ۱۹۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۴۶۵.
- ↑ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۶۵ و مستدرک الوسیله، ج ۲، ص ۱۰۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۸-۳۰۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۹.
- ↑ ابو الفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج ۲، ص ۳۱ و بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۷۳.
- ↑ «و عاد و ثمود و اصحاب رسّ و نسلهای بسیاری را که در (فاصله) میان آنان بودند (از میان برداشتیم)» سوره فرقان، آیه ۳۸.
- ↑ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۰۶.
- ↑ ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۷۹؛ المعجم الکبیر، ج ۳، ص ۱۷۵، الکافی، ج ۸، ص ۸۱ و حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۱۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۰۹.
- ↑ «لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ»
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۳۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۴، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ و محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۱، ص ۳۰۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۱۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۱۰.
- ↑ مصباح الشریعه، ص ۲۰۱ و بحار الأنوار، ج ۶۸، ص ۳۲۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۱۰-۳۱۱.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۳۱۹؛ المعجم الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۵۸؛ مکارم الاخلاق، ص ۱۴ - ۱۵ و معانی الاخبار، ص ۸۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۳۱۱.