نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۰۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۰۷ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
در تعبیرات "قیامت"، کلمه معاد نداریم. هرچند معاد از همه اسمها معروفتر است، این اصطلاح، اصطلاح شرعی نیست، بلکه اصطلاح متشرعه است. کلمه معاد را ظاهراً متکلمینجعل کردهاند؛ هرچند این کلمه میتواند با تعبیرات قرآن منطبق باشد. البته در قرآن کلماتی شبیه کلمه معاد ذکر شده است؛ مانند "مرجع" یا "مآب". مبنای ایجاد این کلمه آن است که آنان قیامت را زمان عود ارواح به اجساد میدانستند. "عود" یعنی برگشت چیزی به اصل خود. "رجوع" نیز به همین معناست و در حقیقت باید یک آمدنی باشد تا بازگشت صدق کند. از اینرو اگر در قرآن کریم درباره قیامت کلمه "رجوع" به کار رفته است، به معنای بازگشت به خداست: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۸].[۹] البته روز قیامتاسامی دیگری هم دارد مانند: "روز حساب"، "روز جزا"، "عالم آخرت"، "رستاخیز"، "محشر" و "حشر"[۱۰].
استدلال بر معاد، بر اساس توحید است. از منظر قرآن کریم ممکن نیست خداوندحکیم و عادل باشد، ولی سلسلۀ نظام هستی به معاد منتهی نشود؛ یعنی خلقت بدون معاد عبث است. قرآن به این مطلب استدلال کرده است: ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾[۱۱].[۱۲]
موضوع معاد با موضوع آخرت و قیامت، چندان درآمیخته است که نمیتوان تنها به یکی از آنها، جدای از دیگری، پرداخت و به شناخت رسید. آخرتانسان [در مقابل دنیای آن] نیز با مرگ او آغاز میشود و با قیامت و معاد [زنده شدن جسمانی مجدد] و حسابرسی و زندگی در جهان آخرت تداوم مییابد. قیامت نیز، زمان فنا و نابود شدن جهان، از جمله انسان است و پایانی برای دنیا و همه موجودات، اما سرآغازی برای معاد و شروع جهان آخرت[۱۴].
ترسیم سیمایی روشن از چند و چون روز قیامت برای ما ممکن نیست و از این رو، به آنچه در آیات و روایات آمده است، باید بسنده کرد. قیامت روزی است که خداوند، همۀ آدمیان ـ مؤمن و کافر و نیک و بد و امیر و اسیر ـ را دوباره زنده میکند و به آنچه در زندگیدنیایی کردهاند، پاداش داده و یا به کیفر میرساند. اسرارمردم در قیامتآشکار میگردد و پاکی و ناپاکی از سیمای خوبان و بدان بازشناخته میگردد. قیامت، هنگامۀ حسرت و ندامت است؛ زیرا چون آدمیان به عرصۀ قیامت درمیآیند و از اوضاع آن آگاه میگردند، درمییابند که توشۀ شایسته و بایستهای برای آن همراه نیاوردهاند و عمر خویش به غفلت گذرانیدهاند[۱۵].
قیامت، روزی است که نه مالآدمی نفعی میبخشد و نه زن و فرزند او به فریادش میرسند. تنها قلبپاک از شرک و نفاق و منزه از زشتی و گناه است که سود میبخشد[۱۶]. در آن روز مردم با نفخ صور اسرافیل به زندگی بازمیآیند و در آستان الهی حضور مییابند و چونان به هراس میافتند که به ذلت میافتند[۱۷] و همانند پروانگان، سرگردان و پراکنده میشوند[۱۸]، مواقف پنجاهگانه بر پا میگردد و در زمانی دراز به قدر پنجاه هزار سال، به حساب آدمیان رسیدگی میشود[۱۹].
ادلۀ متعددی در منابع کلامی بر جسمانی و روحانی بودن معاد از سوی معتقدان به این نظر آمده است؛ مهمترین آنها اینکه، خلقت و کمال انسان با دو بعد روحی و جسمی است، و قیامت که اوج کمال و شهود است نیز به تبع با وجود هردوی اینها امکانپذیر است. علاوه بر اینکه همچون موضوع جبر و اختیار، آیات و روایات متعددی از قرآن در هر دو موضوع آمده است؛ گروهی بر عذاب و لذت مادی و دسته دیگر بر عذاب و لذت روحی حکایت دارد. حالت منطقی این است که المعاد لا روحانیة و لا جسمانیة بل امر بین الجسمانی و الروحانی. همچنین همانگونه که در موضوع جبر و اختیار استدلالهای هر دوطرف تا آنجا که به نفی طرف مقابل نینجامد، دلیلی است بر اثبات امر بین الامرین، دقیقاً در اینجا نیز حکایت همانگونه است[۲۲].
موضوع معاد در گفتار و کردارحضرت علی(ع)، به عنوان کسیکه از اعماق جان موضوع معاد را درک کرده و به آن توجه دارد، به دفعات مطرح شده است. ایشان معاد، آخرت و وقوع قیامت را ادامه آفرینش جهان هستی و دنیا معرفی میکند، ولی توجه و محور کلام امام در مواردی همچون سرگذشت و سرنوشتدنیا و آخرت، دلیلآفرینش، مالک دنیا و آخرت، مقایسه و ارزیابی دنیا و آخرت و نیز دنیاجویان و آخرتپیشگان، نمود بیشتری مییابد. حضرتآخرت و قیامت را بسان سفری میداند که باید پیوسته به یاد آن بود و برای آن آمادگی داشت و رهتوشه آنرا فراهم کرد. ایشان در توصیف معاد میفرمایند: «چون رشته کارها از هم گسست و روزگاران سپری شد و رستاخیزمردم فرا رسید، خداوند آنها را از درون گورها یا آشیانههای پرندگان یا کنام درندگان یا هر جای دیگر که مرگ بر زمینشان زده است، بیرون آورد»[۲۳].[۲۴]
↑﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾«آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
↑﴿وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾«و روز دریغ را به آنان هشدار ده! آنگاه که کار یکسره شود و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند» سوره مریم، آیه ۳۹.
↑﴿يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ﴾«روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمیرسانند جز آن کس که دلی بیآلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۸ ـ ۸۹
↑﴿فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُكُرٍ خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ﴾«و روزی که فرا خواننده به چیزی ناشناس فرا خواند، روی از آنان بگردان با چشمانی فروافتاده از گورها بیرون میآیند گویی ملخهایی پراکندهاند» سوره قمر، آیه ۶ ـ ۷
↑﴿يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ﴾«در آن روز مردم چون پروانگان پراکندهاند و کوهها چون پشم رنگارنگ زدهاند.» سوره قارعة، آیه ۴ ـ ۵
↑ر.ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۳-۱۷۴.
↑اتفق المسلمون کافة علی وجوب المعاد البدنی لانه لولاه لقبح التکلیف. (حلی، باب حادی عشر، ص۶۶) این ادعای علامه در اجماع مسلمین بر این نظر، با توجه به دو دیدگاه دیگر قابل تأمل است. البته بعید نیست که در عصر ایشان چنین اجماع و اتفاق رأیی وجود داشته است.
↑ر.ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۵.