احسان در نهج البلاغه
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل احسان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- احسان از جمله فضایلی است که در قرآن و روایات تأکید فراوانی بر آن شده است. "احسان" از ریشه "حُسن" به معنای زیبایی و نیکی است. در روایات دوگونه تعریف برای احسان ذکر شده است:
- احسان بهصورت عام که بنابر این تعریف، هر کار نیک، در هر شرایط و کیفیتی، احسان و نیکی شمرده میشود، از این رو امام علی (ع) هر معروفی را احسان مینامند[۱].
- احسان در مفهوم خاص، یعنی مصداق کار نیک. امام علی (ع) در تعریف عدل و احسان با توجّه به تفسیر آیه ۹۰ سوره نحل "خدا به عدل و احسان فرمان میدهد"، فرمود: "عدل، همان انصاف و احسان، همان بخشش است"[۲][۳].
احسان در قرآن
اهمیّت احسان
- در بعضی روایات به جهت اهمیّت احسان، از واژههای مانند: بهترین، کاملترین، زیباترین و... استفاده شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
- افزونترین احسان: بهجا آوردن صله رحم، اجر و ثوابی افزونتر و بیشتر از سایر نیکوییها دارد. حضرت علی میفرماید: " افزونترین نیکویی، پیوند کردن با خویشان است"[۴].
- کامل شدن احسان: احسان در این معنا شامل هر کار نیکی است و هنگامی کامل میشود که دارای سه ویژگی باشد. حضرت علی (ع) میفرماید: "احسان جز با سه چیز کامل نشود: تعجیل در کار خیر، ناچیز شمردن آن هر چند زیاد باشد، منت نگذاشتن"[۵].
- زیباترین احسان: هر چیزی زیبایی خاصّ خود را دارد و زیبایی نیکی به دیگران، ترک منّت بر آنان است. امام علی (ع) میفرماید: "زیبایی احسان به ترک منّت است[۶].
- برترین احسان: امام علی (ع) فرمود: برترین احسان، احسان به مؤمنان است[۷][۸].
فواید احسان
- در اهمیّت و فایده احسان نیز امام علی (ع) فواید بسیاری را برشمردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود. امام (ع) احسان را اساس فضیلت[۹]، غنیمت[۱۰]، سرمایه[۱۱]، تسخیر کردن قلبها[۱۲]، بخشش گناهان و موجب عزیز شدن در بین مردم[۱۳] و... دانستهاند[۱۴].
شناخت جایگاه احسان
- حضرت علی (ع) در خطبه ۱۴۲، جایگاه بخشش و احسان را نخست، بخشش به نااهلان و آسیبهای آن و دیگری، بخشش در جایگاه حق و ثمرات آن دانسته و فرمودهاند: "برای کسی که نابجا به ناکسان نیکی کند بهرهای جز ستایش فرومایگان، تعریف سرکشان ا اشرار و سخنان جاهلان بدگفتار ندارد و اینها نیز تا هنگامی که به آنها بخشش میکنند، ادامه دارد. دست سخاوتمندی ندارد آن کس که از بخشش در راه خدا بخل میورزد. آن کس که خدا او را مالی بخشید، پس باید بر خویشاوندان خود بخشش داشته باشد و سفره مهمانی خوب بگستراند و اسیر آزاد کند و رنجدیده را بنوازد و مستمند را بهرهمند کند و قرض وامدار را بپردازد و برای درک ثواب الهی در برابر پرداخت حقوق دیگران و مشکلاتی که در این راه به او میرسد، شکیبا باشد، زیرا به دست آوردن صفات یادشده موجب شرافت و بزرگی دنیا و درک فضایل سرای آخرت است[۱۵][۱۶].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۸.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۳۱: «وَ قَالَ (علیه السلام): فِي قَوْلِهِ تَعَالَى "إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ"، الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ، وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۸۸.
- ↑ غرر الحکم، ح ۹۲۹۱: «عليكم بصنايع الإحسان و حسن البرّ بذوي الرّحم»
- ↑ تحف العقول، ص ۳۲۳: «لَا يَتِمُّ الْمَعْرُوفُ إِلَّا بِثَلَاثِ خِلَالٍ تَعْجِيلُهُ وَ تَقْلِيلُ كَثِيرِهِ وَ تَرْكُ الِامْتِنَانِ بِه»
- ↑ غرر الحکم، ح ۸۹۵۹: «جمال الإحسان ترك الإمتنان»
- ↑ غرر الحکم، ح ۸۹۰۰: «رَأْسُ الْإِحْسَانِ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُؤْمِنِينَ»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 89.
- ↑ غرر الحکم، ح ۸۷۳۹
- ↑ غرر الحکم، ح ۸۶۷۰
- ↑ غرر الحکم، ۸۷۵
- ↑ غرر الحکم، ح ۸۷۹۲
- ↑ غرر الحکم، ح ۸۸۰۱
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 90.
- ↑ «وَ لَيْسَ لِوَاضِعِ الْمَعْرُوفِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ مِنَ الْحَظِّ فِيمَا أَتَى إِلَّا مَحْمَدَةُ اللِّئَامِ وَ ثَنَاءُ الْأَشْرَارِ وَ مَقَالَةُ الْجُهَّالَ، مَا دَامَ مُنْعِماً عَلَيْهِمْ مَا أَجْوَدَ يَدَهُ وَ هُوَ عَنْ ذَاتِ اللَّهِ بِخَيْلٌ. فَمَنْ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَلْيَصِلْ بِهِ الْقَرَابَةَ وَ لْيُحْسِنْ مِنْهُ الضِّيَافَةَ وَ لْيَفُكَّ بِهِ الْأَسِيرَ وَ الْعَانِيَ وَ لْيُعْطِ مِنْهُ الْفَقِيرَ وَ الْغَارِمَ وَ لْيَصْبِرْ نَفْسَهُ عَلَى الْحُقُوقِ وَ النَّوَائِبِ ابْتِغَاءَ الثَّوَابِ، فَإِنَّ فَوْزاً بِهَذِهِ الْخِصَالِ شَرَفُ مَكَارِمِ الدُّنْيَا وَ دَرْكُ فَضَائِلِ الْآخِرَةِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ»؛نهج البلاغه، خطبه ۱۴۲.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۹۰.