نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۰ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در یکی از این شبهات، احمد امین مصری میگوید: اگر بنا باشد امیال نفسانی را از انسان جداسازیم، در حقیقت ویژگی ماهوی انسانی او را از بین برده و به او ماهیت دیگری دادهایم[۷]. در واقع از نظر او چون منطقاً نمیتوان خاصیت و ماهیت ذاتی انسان را از او جدا ساخت، عصمت بیمورد خواهد بود[۸].
حقیقت عصمت: عصمت، به معنای درجه نهایی ایمان است. چنانچه ایمانانسان به حد کمال رسید، غفلت به او دست نمیدهد و در این صورت هر کاری را که صورت میدهد، با یاد خداست.
عصمت پیامبران، بدان معناست که آنها نه مرتکب گناه میشوند و نه در کار خود به خطا و اشتباه دچار میگردند. مصونیت از گناه، به معنای آن است که انسان موجودی مختار است و کارهای خویش را بر اساس منافع و مضار و مصالح و مفاسدی که تشخیص میدهد، انتخاب میکند. از این رو "تشخیص"، در اختیار و انتخابکارها نقش مهمی دارد و طبعاً محال است انسان چیزی را که بر حسب تشخیص او متضمن هیچ فایدهای نیست و به علاوه زبان و ضرر دارد، انتخاب کند.
عصمت بر این نکته تأسیس شده است که هر اندازه ایمان افراد قویتر و توجهشان به آثار گناهان شدیدتر باشد، اجتنابشان از گناه بیشتر و احتمال ارتکاب آن کمتر میشود. اگر درجه ایمان در حد شهود و عیان برسد، به حدی که شخص حالت خود را در حین ارتکاب گناه حالت شخصی ببیند که میخواهد خود را از کوه به زیر افکند و یا زهر کشندهای را بنوشد، در اینجا احتمال اختیارگناه به صفر میرسد، چنین حالی را عصمت از گناه مینامیم.
مصونیت از اشتباه نیز مولود نوع بینشپیامبران است. اشتباه زمانی رخ میدهد که انسان به وسیله حسی درونی یا بیرونی با واقعیتی مرتبط شود؛ یک سلسله صورتهای ذهنی از آنها در ذهن خود تهیه میکند؛ با قوهعقل خود آن صورتها را تجزیه و ترکیب میکند و در آنها انواع تصرفات را صورت دهد؛ آنگاه در تطبیق صورتهای ذهنی با واقعیتهای خارجی و در ترتیب آن صورتها گاه خطا و اشتباه رخ میدهد؛ حال تصور کنید که انسانی مستقیماً با واقعیتهای عینی به وسیله حسی خاص مواجه است و ادراک واقعیت، عین اتصال با واقعیت است نه صورتی ذهنی از اتصال با واقعیت؛ در چنین صورتی برای چنین انسانی خطا و اشتباه معنی ندارد.
برای آنها اشتباه فرض نمیشود؛ زیرا آنان از درون خود با واقعیت هستی ارتباط و اتصال دارند.
عصمت نسبی است، یعنی مراتب و درجات دارد. معصومین نسبت به چیزهایی که برای ما گناه است، معصوم هستند و هرگز گناه نمیکنند؛ ولی معصومین هم مراحل و مراتبی دارند و مراتب همه یکسان نیست.
انسان در هر درجهای از ایمان باشد، نسبت به موضوعی که نهایت و کمال ایمان را به آن دارد، یعنی در مرحله ﴿لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ﴾[۹]، قهراً عصمت دارد[۱۰][۱۱].
عصمت، ناشی از کثرت علم است و هر چه علم، قویتر و شدیدتر باشد، عمل نیز به مقتضای علم، قویتر خواهد بود. معصوم به زشتی و قبحگناه، علم دارد و با توجه به این علم، ارتکاب معصیت، محال است و باید توجه داشت که این علم، موجب سلب اختیار نخواهد شد[۱۳].
بسیاری از ما انسانها در قبال برخی گناهان خاص، با تأمل در وضعیت خویش در موارد پیش آمد گناه، درمییابیم که از روی اختیار و اراده، ترک عمل را بر انجام آن ترجیح میدهیم. انسانهای معصوم هم، به دلیل مشاهده حضوری باطنگناهان و آثار و عواقب شوم آن، هیچگاه اراده انجام معصیت نمیکنند مثل انسان تشنهای که ظرف آب خنکی را که به زهر کشنده آمیخته شده است، پیش روی خود دارد، ولی به هیچ بها و بهانهای حاضر به نوشیدن آب نیست. انسانمعصوم نیز چنان مستغرق اوصاف پروردگار است که هیچگاه به خود اجازه معصیت نمیدهد.
ممکن است گفته شود، شخص معصوم برای رسیدن به مقام عصمت تلاشی نکرده پس برتر از دیگران نیست، زیرا عصمت نیز مانند زیبایی، حُسنی خدادادی است. پاسخ: هرچند عصمت موهبتی الهی است اما اعطای آن مشروط به وجود شایستگی لازم در فرد است[۱۴].
پاسخ آن است که، عصمت امام در همه مسائل و عرصههای فردی و اجتماعی است، پس امام هم در مسائل دینی و غیردینی معصوم است. او هم در امور فردی و شخصی معصوم است و هم در امور عمومیو اجتماعی[۱۵].
عصمت در کلام اسلامی، دارای مراتبی است که عبارتند از: