اهل سنت
مقدمه
- "اهل سنت" عنوانی است که تمام مکاتب غیرشیعی و دو نوع رویکرد، یعنی "فقهی" و "کلامی" که فرق اهل سنت باشد را دربر میگیرد. مذاهب فقهی اهل سنت که بررسی آنها از گنجایش این اثر بیرون است، از نظر مصادر شخصیتی و ترتیب پیدایش عبارتند از: حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی.
- فرقههای کلامی اهل سنت متعدد است که دو فرقه اصلی و محوری آن عبارتند از "معتزله" و "اشاعره"؛ هرچند گرایشهای اعتقادی مانند "خوارج"، "مرجئه" و "قدریه" در یک گستره مفهومی عام، زیرمجموعه اهل سنت به حساب میآید[۱].
تاریخچه
- سنت در نگاه اهل سنت قول، فعل و تقریر پیامبر(ص)، و نزد شیعه قول، فعل و تقریر معصوم بهعنوان یکی از ادله استنباط احکام شرعی است[۲]. تا قرن اول، صحابه احادیث پیامبر(ص) را نقل میکردند و مرجع نقل حدیث برای تابعین بودند.
- در مواردی که سخنی از قرآن یا پیامبر(ص) درباره آن وجود نداشت و باعث اختلاف گردیده بود نیز تابعین آرای صحابه را به عنوان مستند خود پذیرفتند. به همین ترتیب نظر تابعین برای تابعینِ تابعین حجت بود که از این اقوال و فتاوا به عنوان "اثر" یاد میشد و از نظر اعتبار، آنها را پس از حدیث نبوی قرار دادند. ازاینرو در قرن دوم به محدثان "اصحاب اثر" میگفتند.
- از قرن دوم تدوین حدیث آغاز شد و مکتب حدیثگرایی پدید آمد. از رهبران این گروه محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل در همین سده هستند. با شروع تدوین حدیث، این نگرش پیدا شد که با وجود احادیث مرفوع، دلیلی برای توجه به آثار صحابه و تابعین نیست. شافعی سنت را فقط قول، فعل و تقریر پیامبر(ص) معنا کرد و قول صحابه و تابعین را از تعریف سنت خارج نمود و تنها حدیث مرفوع را نماینده سنت دانست. احمد بن حنبل نیز سنت را به آثار رسول خدا(ص) تفسیر کرد و اصول سنت به آن چیزی که اصحاب رسول خدا بر آن بودند[۳].
- بعد از واقعه محنت، اهل حدیث خود را اهل سنت و مخالفان خود را که به نحوی عقلگرا بودند، اهل بدعت نامیدند که این شامل تمام فرق شیعه و غیر شیعه میشد. در حقیقت معنای اهل حدیث مرادف اهل سنت شد. پس از این مرحله بود که صحاح سته اهل سنت که بر احادیث پیامبر(ص) تأکید داشتند، به نگارش درآمد؛ به خصوص اینکه نویسندگان صحیح بخاری، صحیح مسلم و سنن ابیداود از شاگردان شخص احمد بن حنبل بودند.
- پس از اهل حدیث، ابوالحسن اشعری که خود را پیرو احمد بن حنبل مینامید، خود را اهل سنت و جماعت نامید و به ترویج این نام همراه با گسترش مکتب اشعری پرداخت. پس از او ابومنصور ماتریدی در شرق جهان اسلام ظهور کرد و او نیز خود را اهل سنت نامید. پس از نزدیکی اشاعره و ماتریدیه، عنوان اهل سنت دایره وسیعی پیدا کرد[۴][۵].
اصول اعتقادی مشترک
- شاید به سختی بتوان به وجوه اشتراک دقیقی در مباحث اعتقادی میان تمام فرق و مذاهب اهل سنت دست پیدا کرد. ابنخلدون اصول اعتقادی مشترک اهل سنت را شش اصل تعریف میکند؛ اعتقاد به خدا، فرشتگان، کتاب آسمانی، رسولان الهی، روز قیامت و تقدیر الهی[۶]. البته مسئله خلفا را نیز میتوان به عنوان یک محور اشتراکی مطرح کرد؛ اما واقعیت این است که اهل سنت مانند شیعیان مسئله جانشینی پیامبر(ص) را یک موضوع سیاسی - اجتماعی میدانند، نه یک اصل بنیادین اعتقادی[۷].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳.
- ↑ مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، مدخل سنت.
- ↑ زمرلی، عقائد ائمه السالف، ص۱۹.
- ↑ بنگرید به: انجمن علمی ادیان و مذاهب، آشنایی با فرق تسنن، ص۳۸ - ۳۵.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۴.
- ↑ ابنخلدون، مقدمه، ص۴۶۲.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۵.