نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۴ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سمیه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
سميّه، دختر خباط [خياط] اوّل شهيد در اسلام، همسر ياسر و مادر عمّار و صحابى جليل القدر است كه بر اثر نيزه ابوجهل به شهادت رسيد. (پانویس: الطّبقات، ج8، ص207؛ اسدالغابه، ج7، ص152؛ الاصابه، ج8، ص189) به نقلى آيه ﴿مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱] درباره وى و برخى ديگر از مسلمانان بى پناه نازل گرديد كه به رغم مجبور ساختن مشركان براى رويگردانى شان از اسلام در برابر آنان مقاومت كرده، بر دين خود ثابت قدم ماندند.(پانویس: مجمع البيان، ج5-6، ص597؛ تفسير نورالثقلين، ج3، ص90، ح242).
برخى مفسّران، نزول آيه ﴿أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ﴾[۲] را نيز در مورد سميّه و جمعى ديگر از مسلمانان دانسته اند كه پس از ايمان آوردن به پيامبر صلى الله عليه و آله سخت تحت شكنجه مشركان قرار گرفتند. با نزول اين آيه، اين گونه سختي ها در راه حفظ عقيده، آزمايشى الهى دانسته شد.(منبع: فرهنگ قرآن، جلد 16، صص 315-314)
سمیه یکی از زنانی است که طبق روایتامام صادق (ع) جزو یارانحضرت مهدی (ع) خواهد بود. مادرعمار یاسر بود. او هفتمین نفری بود که به اسلام گروید و به همین سبب بدترین شکنجهها را بر او روا داشتند. گاهی که گذر پیامبر (ص) به عمّار و پدر و مادرش میافتاد و میدید که آنان در گرمای سوزان مکه روی زمینهای داغ در حال شکنجه هستند، میفرمود: ای خاندان یاسر! صبر کنید؛ بدانید که وعدهگاه شما بهشت است. سرانجام سمیه با نیزه دژخیمی خونخوار چون ابو جهل، به شهادت رسید و او نخستین زنشهید در اسلام است[۳][۴].
یکی از زنانی است که امام صادق (ع) در روایتمفضل بن عمر، از آن بهعنوان همراه حضرت قائم (ع) نام میبرد. در دولت مهدی (ع) سیزده زن برای معالجه زخمیان، زنده گشته، به دنیا بازمیگردند که یکی از آنان صیانه است که همسر حزقیل و آرایشگر دختر فرعون بوده است و شوهرش حزقیل، پسرعموی فرعون و گنجینهدار وی بوده است. به گفته او، حزقیل، مؤمنخاندانفرعون است و به پیامبر زمانش -حضرت موسی (ع)- ایمان آورد[۵]. پیامبر (ص) فرمود: "در شب معراج، در سیر میان مکه و مسجد الاقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییدهام. از جبرئیل پرسیدم که این بوی خوش چیست؟ گفت: ای رسول خدا! همسر حزقیل به حضرتموسی بن عمرانایمان آورده بود و ایمان خود را پنهان میکرد. عمل او آرایشگری در حرمسرای فرعون بود. روزی مشغول آرایش دختر فرعون بود که ناگهان شانه از دست او افتاد و بیاختیار گفت: "بسم الله" دختر فرعون گفت: آیا پدر مرا ستایش میکنی؟ گفت: نه؛ بلکه آنکسی را ستایش میکنم که پدر تو را آفریده است و او را از بین خواهد برد. دختر فرعون شتابان نزد پدر رفت و گفت: صیانه به موسیایمان دارد. فرعون او را احضار کرد و به او گفت: مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ صیانه گفت: هرگز، من از خدای حقیقی دست نمیکشم و تو را پرستش نمیکنم. فرعوندستور داد، تنور مسی را برافروختند و چون آن تنور سرخ شد، همه بچههای آن زن را در حضور او در آتش انداختند. زمانی که خواستند بچه شیرخوارش را که در بغل داشت، بگیرند و در آتش بیندازند، صیانه منقلب شد و خواست که با زبان، از دین اظهار برائت کند که ناگاه به امر خدا، آن کودک به سخن آمد و گفت: "مادر! صبر کن تو راه حق را میپیمایی". فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را نیز در آتش افکندند و سوزاندند و خاکسترشان را در این زمین ریختند و تا روز قیامت این بوی خوش، از این سرزمین استشمام میشود[۶]. صیانه از زنانی است که زنده میشود و به دنیا باز میگردد و در رکاب حضرت مهدی (ع) انجام وظیفه میکند[۷].
یاسر و سمیه با وجود تمام مشقتهای روحی، بدنی و ضعف جسمانی ناشی از پیری، با مقاومتی وصف ناپذیر، لحظهای از آرمانهای خود عقبنشینی نکردند. مشرکانمکه نیز با ابزارهای مختلف از جمله: تازیانه، شکنجه در میان آبهای آلوده، بر تن کردن زرههای فولادین و قرار دادن آنها در مقابل آفتاب سوزان، آن دو را شکنجه میکردند؛ به گونهای که گاه، حلقههای زره بر بدن آنها فرو میرفت[۱۵].
پیامبر(ص) گاهی از کنار آنها در بیابان سوزان عبور میکرد و میفرمود: «صَبْراً آلَ يَاسِرٍ مَوْعِدُكُمُ الْجَنَّةَ»[۱۶]. و نیز میفرمود: "خدایا! خاندانیاسر را بیامرز که مشمول آمرزش تو هستند"[۱۷].
روزی مشرکان، عمار را در آتش افکندند و پیامبر(ص) نیز از آنجا عبور میکرد که آنها را در آن حال دید. ایشان خطاب به آتش فرمود: «يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى آل یاسر» و به برکتدعای پیامبر(ص) آتش به او آسیب نرساند[۱۸][۱۹].
یاسر در پیری، تحت شدیدترین شکنجهها مقاومت کرد و سرانجام بر اثر همین شکنجهها به شهادت رسید. همسرش سمیه نیز در پیریمقاومت میکرد و پس از شهادت همسرش، همواره ابوجهل به او ناسزا میگفت. سرانجام کاسه صبرابوجهل لبریز شد، با نیزه بر پهلوی او زد و بدین ترتیب این بانوی با صلابت را هم به شهادت رساند[۲۰]. این دو قهرمان، از نخستین افراد در تاریخ اسلام بودند که مدال شهادت را دریافت کردند[۲۱].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑«بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شدهاند و دلشان به ایمان گرم است بلکه آن کسان که دل به کفر دهند- خشمی از خداوند خواهد بود و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره نحل، آیه 106.
↑«آیا مردم پنداشتهاند همان بگویند ایمان آوردهایم وانهاده میشوند و آنان را نمیآزمایند؟» سوره عنکبوت، آیه 2.