عبیدالله بن زیاد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام حسین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عبیدالله بن زیاد والی کوفه در زمان حادثۀ عاشورا، که شهادت امام حسین(ع) و یارانش به دستور او انجام گرفت. ابن زیاد را “ابن مرجانه” هم می‌گویند، زیرا نام مادرش کنیزی زناکار و مجوسی به نام “مرجانه” بود.

مقدمه

در کوفه پس از عاشورا که اسرای اهل بیت را وارد دار الأماره کردند، حضرت زینب(ع) در خطاب به ابن زیاد، او را ”یابن مرجانه” خواند و این اشاره به نسبت ناپاک او بود و رسواگر حاکم مغرور کوفه. او از سرداران مشهور اموی بود که در سال ۵۴ هجری از طرف معاویه به حکومت خراسان منصوب شد. در سال ۵۶ از آنجا معزول و به حکمرانی بصره منصوب گشت. پس از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید، وقتی نهضت مسلم بن عقیل در کوفه آغاز شد، با حفظ سمت، والی کوفه نیز شد و اوضاع را تحت کنترل درآورد و مسلم بن عقیل را به شهادت رساند. پس از حرکت امام حسین(ع) از مکه به سوی عراق، وی عمر سعد را با لشکری گسیل داشت تا با آن حضرت بجنگد یا او را به بیعت با یزید وادارد. فرمان کشتن سیدالشهدا و یارانش و اسیر گرفتن اهل بیت او را به عمر سعد (که فرمانده سپاه کوفه در کربلا بود) داد[۱].

ابن زیاد، پس از مرگ یزید، ادعای خلافت کرد و اهل بصره و کوفه را به بیعت فرا خواند، ولی کوفیان دعوتگران او را از شهر بیرون کردند، وی سپس از بیم انتقام فراری شد و مدّتی به شام رفت، همزمان با نهضت توّابین، مأموریت سرکوب توابین را یافت[۲]. در سال ۶۵ هجری با لشکری به جنگ سلیمان بن صرد رفت و در عین الورده با او درگیر شد. سرانجام در یکی از درگیری‌ها با سپاه مختار، در سال ۶۷ هجری خودش و جمعی از همراهانش کشته شدند و باقی سپاهیانش پراکنده گشتند. سر ابن زیاد را نزد مختار بردند. مختار هم آن سر را نزد محمد حنفیه و امام سجاد(ع) فرستاد. برخی هم گفته‌اند که سر را پیش عبدالله زبیر فرستاد[۳]. وی از کسانی است که در زیارت عاشورا، مورد لعن قرار گرفته است: «لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ» و «وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ»[۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سفینة البحار، ج۱، ص۵۸۰.
  2. معارف و معاریف، ج۴، ص۱۵۳۰.
  3. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۳، ص۶۴۰.
  4. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۳۳۰.