ابورزین اسدی در تراجم و رجال
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
- شیخ طوسی در جایی مسعود بن ابی وائل[۱] را با عنوان ابورزین[۲] اسدی، از روایت کنندگان از امام علی(ع) دانسته[۳] و در جای دیگری، از وی با عنوان مسعود مولی ابی وائل، یاد کرده و کنیهاش را ابارزین و او را از اصحاب امام حسن(ع) شمرده است[۴].
- شیخ مفید با بیان کنیه ابورزین اسدی برای او، او را از اصحاب امام حسن(ع) دانسته است [۵].
- ابن شهر آشوب مینویسد: عبدالله بن جعفر طیار، مسلم بن عقیل، عبدالله بن عباس، حبابه والبیه دختر جعفر، حذیفة بن اسید، جارود بن ابی بشر، جارود بن منذر، قیس بن اشعث بن سوار، سفیان بن ابی لیلای همدانی، عمرو بن قیس مشرفی، ابوصالح کیسان بن کلیب، ابو مخنف لوط بن یحیی ازدی، مسلم بن بطین، ابوزرین مسعود بن ابی وائل، هلال بن یساف و ابواسحاق ابن کلیب سبیعی و... از یاران امام حسن(ع) به شمار میرفتند[۶].
- مرحوم شوشتری مینویسد: کنیه مسعود بن ابی وائل، ابا رزین است و شیخ طوسی وی را از اصحاب امام حسن(ع) شمرده است و آنچه من در رجال شیخ طوسی یافتم و صاحب الوسیط به نقل از وی نقل کرده است، مسعود مولی ابی وائل است و نه ابن ابی وائل. در هر صورت، در کتاب التقریب؛ مسعود بن مالک ابورزین اسدی آمده است و در اصل هر دو (مسعود بن مالک و ابی وائل) یکی هستند[۷].
- مرحوم سید محسن امین در یک جا از وی با عنوان ابورزین اسدی که نامش مسعود بن مالک بوده است، یاد میکند[۸] و در جای دیگری مینویسد: نام او مسعود بن مالک ابورزین اسدی است و شیخ طوسی در کتاب رجالش وی را از اصحاب امام علی(ع) شمرده است[۹].
- مرحوم خویی در یک جا از وی با عنوان مسعود بن ابی وائل یاد میکند و سپس به جای دیگری ارجاع میدهد و مینویسد: درباره او در عنوان مسعود مولی ابی وائل مطالبی خواهد آمد[۱۰]. و سپس در زیر عنوان مسعود مولی ابی وائل مینویسد: کنیهاش ابارزین است و به نقل از رجال شیخ طوسی، او از اصحاب امام حسن(ع) بوده است. و ابن شهر آشوب از وی با عنوان ابارزین مسعود بن ابی وائل، از اصحاب امام حسن بن علی(ع) یاد کرده است[۱۱].[۱۲]
مسعود بن مالک صحابی است یا تابعی؟
- ابن اثیر مینویسد: ابورزین اسدی را ابن شاهین جزو صحابه آورده و سفیان از اسماعیل بن سمیع از ابی رزین اسدی نقل کرده که وی گفته است: روزی مردی به رسول خدا(ص) گفت: "یا رسول الله، قول الله تبارک و تعالی: ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ﴾[۱۳]؛ این طلاق، دو بار است و از آن، پس، نگه داشتن زن به صورت نیکوست و یا رها ساختن او به صورت نیکو؛ پس مطلب سوم چیست؟"
- آن حضرت فرمود: "﴿تَسْرِيحٌ بِإِحْسَان﴾ همان سومی است". او سپس مینویسد: ابو موسی وی را جزو صحابه و میگوید: ابورزین از تابعین است و کسی غیر از ابن شاهین وی را از صحابه نشمرده است [۱۴].
- ابن حجر نیز در جایی مینویسد: ابورزین اسدی: مسعود بن مالک که تابعی است و درباره صحابی بودنش اختلاف هست[۱۵]. و در جای دیگری مینویسد: ابن شاهین نام وی را در قسمت صحابه آورده است و به دنبال وی ابو موسی این مطلب را نقل کرده و گفته است: او از صحابه نیست و پیامبر(ص) را درک نکرده است. سپس از طریق عاصم بن ابی وائل نقل کرده: تعجب میکنی که ابورزین پیر شده است، در حالی که او در زمان عمر، نوجوانی بود؛ با اینکه من مرد کاملی بودم[۱۶].
- نظر اهل سنت: بیشتر علمای اهل سنت وی را با عنوان مسعود بن مالک ابورزین اسدی میشناسند[۱۷]. مزی و ابن حجر از وی با عنوان مولی ابی وائل اسدی کوفی نیز یاد کردهاند[۱۸]. البته درباره نام ابورزین بین ایشان اختلاف است و مزی به نقل از ابوبکر بن داود مینویسد: ابورزین اسدی، کنیه دو نفر بوده است؛ یکی از آنها اسم عبید بوده است که گردنش را بر مناره مسجد جامع بصره زدند و سرش را از بدنش جدا کردند. وی از علی(ع) روایت نقل کرده و گفته شده که وی غلام علی(ع) بوده است. نام دیگری، مسعود بن مالک بوده و از سعید بن جبیر روایت نقل کرده است که عبیدالله بن زیاد او را کشت[۱۹].
- ابن حجر نیز همین سخن مزی را نقل کرده است و سپس مینویسد: به نقل از ابوصفیة، ابن زیاد ابورزین را کشت. اما حاکم ابواحمد در قسمت کنیهها هر دو را یکی دانسته که اسم هر دو مسعود بن مالک بوده است، در حالی که این سخن، وهمی بیش نیست و سبب این اشتباه، یکی بودن اسم و اسم پدر و نسبت و نسبت قبیله و شهر آن دو است، و اعمش از هر دو نفر، روایت، نقل و نام هر دو را به اختصار ابارزین نقل کرده است، در حالی که اسم آنها متفاوت است. و نام درستتر، همان مسعود بن مالک است و روایت کننده، از سعید بن جبیر خیلی کوچکتر است. ولیکن مطلبی که برای من آشکار شده، این است که با رزین اسدی، که نامش عید[۲۰] است، همان کسی است که در زمان عبیدالله بن زیاد بعد از سال شصت یا قبل از آن، زنده بوده است و ابورزینی که نامش مسعود بن مالک بوده، تا حدودسال نود هجری زنده بوده است؛ و الله تعالی أعلم[۲۱].[۲۲]
مسعود بن مالک و امام زین العابدین(ع)
- آنگونه که ابن کثیر نقل کرده است، مسعود باید دوران امام سجاد(ع) را نیز درک کرده باشد. او نوشته است: ابومعاویه ضریر از اعمش، از مسعود بن مالک به ما خبر داد که گفته است: "روزی علی بن الحسین(ع) از من پرسید: سعید بن جبیر در چه حالی است؟. گفتم: خوب است. فرمود: "سعید، مردی بود که گاه پیش ما میآمد و درباره احکام میراث و مسائل دیگری که خداوند با آنها به ما سود میرساند، گفتگو میکردیم" و در حالی که با دست خود به جانب عراق اشاره میکرد، فرمود: "چیزهایی که آنان به ما نسبت میدهند، نزد ما نیست"[۲۳].[۲۴]
مسعود بن مالک و جنگ قادسیه
- گویا مسعود در جنگ قادسیه حضور داشته است؛ طبری و ابن اثیر در این باره نوشتهاند: در آن جنگ، مسعود بن مالک اسدی، عاصم بن عمرو، ابن ذی البردین، ابن ذی السهمین، قیس بن هبیره اسدی و جمعی مانند آنها به اطراف خود توجه نکرده؛ جز پیشرفت و رخنه در صف دشمن هدفی نداشتند. ایرانیان نیز صف پیشروان خود را مقدم داشته، تصمیم گرفتند همه باهم هجوم کنند. مردم هم بدون اجازه و فرمان سعد به مقابله با مهاجمان پرداخته، به آنها حمله کردند. در آن نبرد، خالد بن یعمر تمیمی عمری از پا افتاد، و نخستین کسی که به حمله پرداخت، قعقاع بود[۲۵].[۲۶]
مسعود بن مالک و نقل روایت
- طبق نقل علمای اهل سنت، مسعود بن مالک از زر بن حبیش اسدی، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، علی بن ابی طالب(ع)، عمرو بن ام مکتوم اعمی، فضیل بن غزوان، مصدع ابی یحیی، معاذ بن جبل، ابوموسی اشعری و ابوهریرة روایت نقل کرده است و اسماعیل بن ابی خالد، اسماعیل بن سمیع، زبیر بن عدی، سلیمان اعمش، عاصم بن ابی نجود، عبید بن مهران المکتب، عطاء بن سائب، علقمة بن مرثد، غالب ابوهذیل، مغیرة بن مقسم الضبی، منصور بن معتمر، موسی بن أبی عائشه و ابوصفیه شیخ عبدالعزیز بن صهیب از او روایت نقل کردهاند[۲۷].
- گویا مسعود، پسری به نام عبدالله بن ابی رزین اسدی داشته که از وی هم روایت نقل کرده است[۲۸]. بیشتر ایشان مسعود بن مالک را موثق دانستهاند[۲۹] و مینویسند که وی همراه امام علی(ع) در جنگ صفین حضور داشته است[۳۰]. مزی مینویسد: مسعود، از ابی وائل، بزرگتر و دانشمند فهیمی بوده است[۳۱]. ابن حجر نیز پس از نقل این مطلب، به نقل از دیگران مینویسد: قول مزی را خواندم که گفته بود: قال يحيى كان عالماً فهما؛ این عبارت، غلط نوشته شده است و قول درست آن مطلبی است که بخاری در تاریخش چنین نقل کرده است: و كان عالما بهما[۳۲].[۳۳]
نقل چند روایت
- ابیرزین اسدی از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: "چون نوح(ع) از ساختن کشتی فارغ شد و وعده او با پروردگارش در هلاکت قوم ناسپاس او جوشیدن آب از تنور بود؛ وقتی تنور جوشید، همسرش به او گفت که تنور جوشید و نوح(ع) برخاست و سر تنور رفت و بر آن مهر نهاد و آب نیز از جوشش ایستاد و او هر که را خواست، در کشتی، سوار و هر که را خواست، از کشتی خارج کرد و سپس آمد و مهر خود را از سر تنور برداشت؛ خدا عزوجل میفرماید: ﴿فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ * وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ * وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ﴾[۳۴]
- سپس فرمود: "آن کشتی را در میان همین مسجد شما نجاری کرد و ساخت و هفتصد ذراع از اندازه آن مسجد کاسته شده است"[۳۵].
- ابورزین گوید: حضرت امام سجاد(ع) فرمود: "هر کس ما را برای خدا دوست بدارد دوستیها به او سود میرساند و اگر چه در کوههای دیلم باشد، و اگر دوستی او با ما برای غیر خدا باشد، باز، خداوند هر چه بخواهد میکند؛ محبت ما خانواده گناهان را ساقط میکند، همانگونه که باد برگها را از درخت میریزد"[۳۶].[۳۷]
سرانجام
- ابن حجر مینویسد: مسعود بن مالک در سال ۸۵ هجری از دنیا رفت و او غیر از ابورزینی است که نامش عبیدست و به دست عبیدالله بن زیاد در بصره کشته شد؛ و هر کس این دو نفر را یک نفر بداند، به وهم افتاده است[۳۸]. او در جای دیگری مینویسد: ابن قانع تاریخ وفات وی را سال ۸۵ هجری و خلیفه، سال وفاتش را بعد از واقعه جماجم دانسته است[۳۹]. و در جای دیگری مینویسد: گفته شده است، مسعود بن مالک به دست عبیدالله بن زیاد بعد از سال شصت هجری کشته شد و به نقلی، وی تا جنگ جماجم و بعد از سال هشتاد هجری زندگی بود و این قانع سال وفاتش را ۹۵ هجری دانسته است[۴۰]. اما مزی مینویسد: مسعود بن مالک اسدی کوفی، فقیه مسنی بود و ابوبکر بن ابی داود میگوید: گردنش را بر مناره مسجد جامع بصره زدند و سرش را از بدنش جدا کردند[۴۱].[۴۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ أبو وائل: اسمش، شقیق بن سلمه اسدی است که دوران پیامبر را درک کرده اما ایشان را ندیده است. (عمدة القاری، عینی، ج۳، ص۲۶۰).
- ↑ از ابورزین دیگری نیز در منابع یاد شده که از اصحاب پیامبر(ص) بوده است. ابن عبدالبر در این باره مینویسد: لقيط بن عامر العقيلي. أبورزين، و هذا أيضاً ممن غلبت عليه كنيته (الاستیعاب، ج۳، ص۱۳۴۰) و در جای دیگری مینویسد: أبورزين العقيلي اسمه لقيط بن عامر بن صبر (الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۵۷).
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۸۸ (اسماء من روی علی أمیر المؤمنین).
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۹۶ (اصحاب ابی محمد الحسن بن علی: مسعود مولی أبی وائل یکنی أبا رزین).
- ↑ الاختصاص، ج۷ (اصحاب الحسن بن علی(ع)؛ سفیان بن ابی لیلی همدانی، حذیفة بن أسید غفاری، ابورزین اسدی).
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۰
- ↑ قاموس الرجال، ج۱۰، ص۵۷ - ۵۸.
- ↑ اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۲، ص۳۵۰.
- ↑ اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۱۰، ص۱۲۲.
- ↑ معجم رجال الحدیث، خویی، ج۱۸، ص۱۴۲.
- ↑ معجم رجال الحدیث، خویی، ج۱۸، ص۱۴۵.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسعود بن ابی وائل»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۵۱۹-۵۲۰.
- ↑ «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
- ↑ أسد الغابة، ابن اثیر، ج۵، ص۱۱۰.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۲۵ (تابعی مختلف فی إدراکه).
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۲۶. و نیز رک: التاریخ الصغیر، بخاری، ج۱، ص۲۶۵ و عمدة القاری، عینی، ج۳، ص۲۶۰.
- ↑ الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ذهبی، ج۲، ص۲۵۷؛ تاریخ الإسلام، همو ج۶، ص۵۱۷؛ الاصابه، ج۷، ص۱۲۵؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۱۰، ص۱۰۶-۱۰۸؛ تقریب التهذیب، همو ج۲، ص۱۷۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۷، ص۴۷۷؛ التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۶۵؛ عمدة القاری، ج۳، ص۲۶۰؛ الجرح والتعدیل، ابن أبی حاتم رازی، ج۸، ص۲۸۲ و المعرفة و التاریخ، فسوی، ج۲، ص۶۳۹.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۴۷۷ و تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۰۶. و نیز ر.ک: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۱۷.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۴۸۰-۴۷۷.
- ↑ در حالی که در جای دیگر نامش را عبید آورده است. (الإصابه، ج۷، ص۱۲۶).
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۰۶-۱۰۸.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسعود بن ابی وائل»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۵۲۰-۵۲۲.
- ↑ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۹، ص۱۰۶ و الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۶ و تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۴۱، ص۷۰ -۳۶۹.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسعود بن ابی وائل»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۵۲۲-۵۲۳.
- ↑ تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۵۵۹ و الکامل، ابن اثیر، ج۲، ص۴۸۰.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسعود بن ابی وائل»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۵۲۳.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۴۷۷؛ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۰۶؛ تاریخ الاسلام، ج۶، ص۵۱۷؛ الإصابه، ج۷، ص۱۲۶ و الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ج۲، ص۲۵۷.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۴۷۷؛ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۰۶و الإصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۲۶.
- ↑ الجرح والتعدیل، ابن أبی حاتم رازی، ج۸، ص۲۸۲ - ۲۸۳؛ تقریب التهذیب، ج۲، ص۱۷۶؛ الإصابه، ج۷، ص۱۲۶؛ تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۴۷۷ - ۴۸۰ و تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۰۶ - ۱۰۸.
- ↑ الجرح و التعدیل، ج۸، ص۲۸۲ - ۲۸۳؛ تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۴۷۷ - ۴۸۰؛ الإصابه، ج۷، ص۱۲۶ و تهذیب التهذیب ج۱۰، ص۱۰۶ -۱۰۸.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۲، ص۴۷۷ - ۴۸۰.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۰۶ - ۱۰۸ و الإصابه، ج۷، ص۱۲۶. بخاری در جای دیگری مینویسد: و كان أبورزين أكبر من أبي وائل وكان عالما بها. (التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۶۵).
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسعود بن ابی وائل»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۵۲۳-۵۲۴.
- ↑ «آنگاه درهای آسمان را با آبی ریزان گشودیم * و از زمین چشمههایی فرا جوشاندیم و آب برای کاری که پیشبینی شده بود فراهم آمد * و او را بر (کشتی) پر تخته و میخ، سوار کردیم» سوره قمر، آیه ۱۱-۱۳.
- ↑ کافی، کلینی، ج۸، ص۲۸۲.
- ↑ بشارة المصطفی، محمد بن ابی قاسم طبری، ص۱۹ و بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۶۵، ص۱۱۶، به نقل از بشاره المصطفی.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسعود بن ابی وائل»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۵۲۴-۵۲۵.
- ↑ تقریب التهذیب، ج۲، ص۱۷۶.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۰۶ - ۱۰۸.
- ↑ الإصابه، ج۷، ص۱۲۶.
- ↑ تاریخ الإسلام، ج۶، ص۵۱۷.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسعود بن ابی وائل»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۵۲۵-۵۲۶.