ستاره

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ستاره (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

ستاره واژه‌ای است فارسی که به اجرام و کرات آسمانی‌ای گفته می‌شود که به حالت گازی بوده و با نور خود می‌درخشند.[۱] معادل ستاره در زبان عربی دو لفظ "نجم" و "کوکب" است. نجم در لغت به معنای ظهور و طلوع است [۲] و ستاره را از آن‌رو که طلوع می‌کند نجم گفته‌اند.[۳] کوکب که در لغت عبری، سریانی و آرامی ریشه دارد،[۴] در اصل به مجموعه چیزهایی گفته می‌شود که از لحاظ نور، بزرگی یا زیبایی ظهور دارند [۵] و به ستاره هنگام ظهور، کوکب گفته می‌شود.[۶] در تفاوت کوکب و نجم گفته شده: کوکب به ستاره‌های بزرگ و ثابت و نجم به ستاره‌هایی که از خود نور داشته و دارای طلوع و غروب هستند، اعم از بزرگ و کوچک، گفته می‌شود.[۷] فرق ستاره با سیاره نیز در این است که سیاره بر خلاف ستاره از خود نور ندارد و نور خود را از ستاره می‌گیرد و به دور ستاره و خورشید می‌گردد و دارای دو حرکت وضعی و انتقالی است،[۸] از همین رو به ستاره‌ها "ثوابت" هم گفته می‌شود.[۹]

ستاره در قرآن

در قرآن واژه نجم و مشتقات آن ۱۳ بار و کوکب ۵ بار به صورت مفرد و جمع، اغلب به معنای ستاره به کار رفته‌اند و در آیاتی چند نیز با عناوینِ مَصَابِيحَ؛ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۱۰]؛ وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ[۱۱] و...، بُرُوجً وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ[۱۲]؛ تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِيرًا[۱۳]، فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوَارِ الْكُنَّسِ[۱۴]، همچنین ذیل برخی آیات مربوط به آسمان [۱۵] از ستارگان یاد شده است. افزون بر این، آیات پرشماری نیز درباره خورشیدند، که از ستارگان است.[۱۶] ستارگان در نظام خلقت الهی از لحاظ فراوانی و به لحاظ نظم و پیوستگی، شگفت‌آور و حاکی از تدبیر متقن عالم‌اند. قرآن از جهات گوناگون به نقش ستارگان در نظام آفرینش و تأثیر آنها در زندگی بشر توجه کرده است[۱۷]:

آفرینش ستاره

برپایه محاسبات دانشمندان فلکی، خداوند متعالی میلیون‌ها کهکشان آفریده و هر کهکشانی دارای میلیاردها ستاره و سیاره و قمر و غیره است.[۱۸] تنها در کهکشان ما بالغ ۰۰۰ / ۰۰۰ / ۰۰۰ / ۱۰۰ ستاره وجود دارد که خورشید با همه عظمتش یکی از ستاره‌های متوسط آن به شمار می‌آید.[۱۹]

آیه وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۲۰] هدف آفرینش ستارگان را راهیابی به وسیله آنها در تاریکی‌های خشکی و دریا بیان کرده [۲۱] و در آیه وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۲۲] و إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ[۲۳] از مسخّر بودن ستارگان به امر الهی، سخن به میان آمده است.[۲۴] غرض از بیان مسخر و رام بودن ستارگان در برابر قدرت الهی، یادآوری منافع آنها برای مخلوقات است؛[۲۵] بدین معنا که همه به فرمان پروردگار در مدار مخصوص در راستای منافع بندگان در جریان هستند.[۲۶] برخی، سجده ستارگان در آیات را نیز به معنای مسخّر بودن آنها در برابر قدرت بی‌پایان خدا دانسته‌اند.[۲۷].[۲۸]

نقش ستارگان در نظام آفرینش

ستارگان افزون بر نشان دادن عظمت خالق متعالی، در زینت‌بخشی و حفظ آسمان از شر شیاطین و راهنمایی انسان‌ها نقش اساسی دارند و آیاتی از قرآن به آن تصریح کرده‌اند:

جهت یابی

آیه وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ[۲۹] از ستارگان به عنوان نشانه و عامل راهیابی انسان یاد کرده است: "و عَلمتٍ و بِالنَّجمِ هُم یَهتَدون". افزون بر نقش ستارگان در تعیین قبله،[۳۰] در زمان‌های پیشین که دستگاه قطب‌نما و ابزارهای پیشرفته اختراع نشده بودند، تنها وسیله برای جهت‌یابی در سفرهای دریایی و خشکی بودند؛[۳۱] به ویژه در اقیانوس‌های پهناور که هیچ نشانه‌ای برای پیدا کردن راه در دست نبوده است:[۳۲] وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۳۳] در اینکه آیا همه ستارگان در راهیابی انسان نقش دارند یا آیات به ستارگانی خاص اشاره دارند، میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد: به اعتقاد برخی، مراد از "نجم" در آیه وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ[۳۴]، جنس ستاره است و شامل همه ستارگان می‌شود.[۳۵] در مقابل، برخی عقیده دارند که مراد، ستارگان خاصی از قبیل جُدَیّ،[۳۶] فرقدان،[۳۷] ثریّا و بنات نعش [۳۸] است؛ به عنوان مثال در انتهای "دُبّ اصغر" (مجموعه‌ای از ستارگان که به شکل خرس در آسمان مشاهده می‌شوند و میان منجمان به این نام شهرت دارند) ستاره‌ای قرار دارد به نام ستاره قطبی که اگر در برابر آن بایستیم، شمال در مقابل و جنوب پشت سر ما قرار می‌گیرد.[۳۹] در برخی از روایات عامه [۴۰] و خاصه [۴۱] نیز مراد از نجم در آیه یاد شده ستاره جُدی بیان شده است.

گفتنی است در روایات شیعی، نجم در معنایی تأویلی بر پیامبرa و اهل‌بیتS تطبیق شده، چنان‌که در تفسیر آیه وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ[۴۲] "علامات" را بر ائمهS و "نجم" را بر رسول اکرمa[۴۳] و در تفسیر آیه وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ[۴۴] "نجوم" را بر اهل بیتS[۴۵] و در تفسیر آیات وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ النَّجْمُ الثَّاقِبُ[۴۶] النَّجْمُ الثَّاقِبُ را بر رسول خداa و در آیه وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى[۴۷] را بر آن حضرت هنگام بازگشت از معراج [۴۸] تطبیق داده‌اند. این تأویل بدان جهت است که زندگی معنوی انسان مانند زندگی مادی نیاز به نشانه‌هایی دارد تا راه هدف را گم نکند.[۴۹].[۵۰]

زینت آسمان

در برخی آیات، ستارگان، زینت‌بخش نزدیک‌ترین آسمان معرفی شده‌اند: إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ[۵۱] در آیات فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ[۵۲] و وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ[۵۳] از تزیین نزدیک‌ترین آسمان با چراغ‌ها یاد شده است: وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ. مصابیح جمع "مصباح" به معنای چراغ و ابزار روشنایی است [۵۴] و مراد از آن، ستارگان است.[۵۵]

در آیه وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ[۵۶] نیز از برج‌های آسمان و آراستن آسمان با آنها سخن به میان آمده است. مفسران، ضمیر زَيَّنَّاهَا را به آسمان بازگردانده [۵۷] و "برج" را به ستارگان [۵۸] و منازل سیر ستارگان [۵۹] تفسیر کرده‌اند. در آیه أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ[۶۰] نیز از زینت آسمان‌ها یاد شده که مراد، زینت‌بخشی آسمان با ستارگان است.[۶۱] مفسران در اینکه آیا ستارگان تنها در نزدیک‌ترین آسمان هستند یا در همه آسمان‌ها پراکنده‌اند و نور آنها بر آسمان اول می‌تابد، اختلاف نظر دارند.[۶۲]

حفظ آسمان از حضور شیاطین

قرآن، از ستارگان به عنوان سنگ‌های آتشین [۶۳] برای راندن شیاطین از آسمان و جلوگیری از خبرچینی آنها یاد کرده است: وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ[۶۴].[۶۵] در اینکه مراد از رجم شیاطین با ستارگان چیست، میان مفسران اختلاف نظر وجود دارد. در آیه إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ[۶۶] و إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ[۶۷] نیز از جلوگیری شهاب سنگ‌ها (که قطعه‌ای از ستارگان هستند)[۶۸] از استراق سمع شیاطین سخن به میان آمده است. عمده مفسران، شهاب را همان ستارگان دانسته‌اند.[۶۹] آیه إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ[۷۰] از ربودن اخبار غیبی توسط شیاطین و جن سخن گفته است"[۷۱]. بر اساس نقل ابن‌عباس در تفسیر آیه إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ[۷۲] شیاطین پیش از بعثت حضرت عیسیS برای رفتن به آسمان‌ها هیچ محدودیتی نداشتند و پس از بعثت آن حضرت از عبور و مرور تا سه آسمان منع شدند و پس از بعثت حضرت محمدa از رفتن به همه آسمان‌ها منع شدند.[۷۳].[۷۴]

تشبیه به ستاره

آیه اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۷۵] خداوند متعالی را نور آسمان‌ها و زمین معرفی کرده، سپس آن نور را به چراغدانی تشبیه کرده که در آن چراغی باشد و آن چراغ در شیشه‌ای قرار گیرد و شیشه همانند ستاره‌ای فروزان باشد. تشبیه زجاجه به ستاره درخشان به سبب فراوانی تابش نور چراغ و درخشش آن است، چون اگر شیشه بر روی چراغ قرار گیرد، شعله آن افزون‌تر شده و با وزش باد نوسان نمی‌یابد، و در درخشش نور و ثبات تابش که بر اثر آن هیچ تاریکی‌ای نمی‌ماند،[۷۶] همانند ستاره درخشان می‌شود.[۷۷].[۷۸]

سوگند به ستاره

قرآن کریم در مواردی به پدیده‌های طبیعی مانند خورشید، ماه و ستارگان سوگند یاد کرده که بیانگر جایگاه هریک از آنها در زندگی‌انسان‌هاست:

قسم به ستاره درخشان

وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ النَّجْمُ الثَّاقِبُ[۷۹] "طارق" چیزی است که در شب می‌آید [۸۰] و مراد از آن، ستاره‌ای است که در شب آشکار می‌شود.[۸۱] النَّجْمُ الثَّاقِبُ در اینجا به معنای ستاره روشن ‌کننده و شکافنده تاریکی‌هاست.[۸۲] به گفته برخی، مراد از النَّجْمُ الثَّاقِبُ اجرام پُرنوری است که نورشان از زمین به خوبی قابل تشخیص است و در آسمان انگشت‌نمایند و احتمال داده‌اند که مراد، ستاره زهره باشد، چون زهره نخستین ستاره‌ای است که با غروب خورشید نمایان و آخرین جرمی است که با طلوع آفتاب ناپدید می‌شود؛ حتی برخی مواقع در طول روز نیز قابل مشاهده است.[۸۳] برخی با توجه به معنای لغوی ثاقب که سوراخ کننده است، "نجم ثاقب" و نیز ستاره فرود آینده را بر ستارگانی حمل کرده‌اند که شیاطین را رجم می‌کنند.[۸۴].[۸۵]

قسم به ستاره فرود آینده

وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى[۸۶]؛ هَوَى به معنای فرود آمدن [۸۷] از بالا به پایین است [۸۸] و گفته شده مراد، غروب ستارگان است.[۸۹] در اینکه مراد از نجم در این سوگند ستاره خاصی است یا همه ستارگان مورد قسم قرار گرفته‌اند، اختلاف است: برخی آن را بر عموم ستارگان حمل کرده‌اند.[۹۰] برخی به ستارگان خاصی، مانند ثریّا،[۹۱] شعری [۹۲] و ماه [۹۳] تفسیر کرده‌اند.

برخی در تفسیر آیه وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى[۹۴] گفته‌اند: خداوند متعالی به غروب ستارگان سوگند یاد کرده تا به ستاره‌پرستان بفهماند که طلوع و غروب ستارگان به تدبیر و قدرت الهی‌اند.[۹۵] برخی گفته‌اند: غروبی که طلوع به همراه داشته باشد دلیل بر تدبیر حکیمانه ستارگان است.[۹۶] برخی، اهمیت قسم به غروب ستارگان [۹۷] را از جهت نزدیکی به سحر دانسته‌اند که نشان متهجدان است.[۹۸] برخی نیز احتمال داده‌اند مراد از غروب ستارگان فرو ریختن و منهدم شدن آنها در قیامت باشد.[۹۹].[۱۰۰]

قسم به جایگاه ستارگان

قرآن برای بیان عظمت ستارگان به جایگاه آنها سوگند یاد کرده است: فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ[۱۰۱].[۱۰۲] "مَواقِع" جمع "موقع" به معنای جایگاه است.[۱۰۳]برخی آن را اسم زمان به معنای زمان غروب ستارگان در پایان شب [۱۰۴] و برخی اسم مکان به معنای مکان غروب ستارگان [۱۰۵] و برخی نیز مصدر میمی به معنای سقوط ستارگان در قیامت [۱۰۶] و افتادن شهاب‌ها بر سر شیطان دانسته‌اند.[۱۰۷].[۱۰۸]

یاد خدا هنگام ناپدید شدن ستارگان

آیه وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ[۱۰۹] به تسبیح خدای متعالی هنگام ناپدید شدن و غروب ستارگان فرمان داده است. اِدبار نجوم به معنای زمان پنهان شدن ستارگان به سبب روشنایی صبح[۱۱۰] و هنگام قرار گرفتن نور ستارگان تحت شعاع نور خورشید است. [۱۱۱]تسبیح در آیه به دو سجده، [۱۱۲] یا دو رکعت نمازِ پیش از نماز صبح [۱۱۳]که در روایات نیز آمده است [۱۱۴] و نماز صبح،[۱۱۵] تفسیر شده است؛ بدین معنا که غروب ستارگان تعیین کننده وقت تسبیح است.[۱۱۶]

سجده ستاره

ستارگان و دیگر آفریدگان در برابر خداوند متعالی سجده می‌کنند: أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ[۱۱۷] به نظر بیشتر مفسران، سجده موجودات و ستارگان به معنای سجده تکوینی[۱۱۸] و مسخر بودن آنها در دست قدرت الهی است.[۱۱۹] حرکت هر ستاره در مدار خاص خود و طلوع و غروبشان سجده و خضوع آنها در برابر خداوند متعالی به شمار می‌آید.[۱۲۰] بر این اساس، تعبیر سجده درباره اشیایی که ادراک و شعور ندارند، تعبیری مجازی است.[۱۲۱] گفتنی است نجم در آیه وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ[۱۲۲] را گرچه غالب مفسران به معنای گیاه بی‌ساقه گرفته‌اند،[۱۲۳] برخی، احتمال داده‌اند به معنای‌ستاره باشد[۱۲۴] و برخی نجم به معنای ستاره را ارجح دانسته‌اند.[۱۲۵] برخی نیز گفته‌اند در اینجا هم ستاره و هم گیاه مورد نظر است و خداوند متعالی خواسته با استفاده از لفظ نجم میان نعمت‌های آسمانی و زمینی رابطه برقرار کند.[۱۲۶].[۱۲۷]

نابودی ستاره در قیامت

برپایی قیامت با دگرگونی عظیم و شگرفی همراه خواهد بود و همه پدیده‌های طبیعی از جمله ستارگان دستخوش این تغییرات خواهند شد: آیه فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ[۱۲۸] از محو شدن آثار و تاریک شدن ستارگان سخن گفته است. "طَمْس" به معنای لازم و متعدی هر دو آمده[۱۲۹] و به معنای محو شدن و محو کردن است،[۱۳۰] یا از بین بردن اثر شی‌ء به وسیله محو کردن آن اثر.[۱۳۱] براساس این آیه، در روز قیامت اثر ستارگان و نور آنها [۱۳۲] و دیگر آثارشان محو می‌شوند.[۱۳۳] برخی مفسران معتقدند خود ستارگان در روز قیامت محو و نابود می‌شوند،[۱۳۴]چنان‌که آیه وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ[۱۳۵] از پراکنده شدن ستارگان و فروپاشی آنها پرده برداشته است. "نثر" به معنای انداختن چیزی به صورت متفرق و پراکنده[۱۳۶] و پراکندن است.[۱۳۷] در روز قیامت ستارگان پراکنده شده و فرو می‌ریزند.[۱۳۸] قرآن کریم با به‌کارگیری واژه انتثار، ستارگان را به رشته‌ای مروارید تشبیه کرده که دانه‌های آن را با نظمی معین به نخ کشیده باشند که ناگهان رشته آنها پاره شود و دانه‌ها پراکنده شوند؛[۱۳۹] نیز آیه وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ[۱۴۰] فرو ریختن ستارگان در روز قیامت را بیان کرده است: "و اِذَا النُّجومُ انکَدَرَت". انکدار، به معنای فرود آمدن سوی زمین و سقوط پرنده از آشیانه خود [۱۴۱] و آیه، بیانگر فروپاشی و سقوط ستارگان است.[۱۴۲].[۱۴۳]

ناشایستگی ستاره برای پرستش

ستارگان مانند دیگر پدیده‌های آسمانی مورد تقدیس بوده‌اند و این تقدیس در میان برخی اقوام تا حد پرستش پیش رفته است. وجود ستاره‌پرستان در میان قبیله ابراهیمS[۱۴۴] سبب شد وی برای شایسته پرستش نبودن ستارگان از راه برهان حدوث به غروب آنها استدلال کند فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ[۱۴۵]؛ به این بیان که چیزی که پس از ظهور غایب شود حادث و مسخر غیر است و موجود حادث نمی‌تواند از غیر بی‌نیاز باشد. شی‌ء محتاج و نیازمند به غیر، ربّ نیست، پس ستاره شایستگی پرستش ندارد، چنان‌که هیچ حادثی سزاوار پرستش نیست،[۱۴۶] بدین‌رو در رد برخی مشرکان که ستاره شِعْری را می‌پرستیدند، خداوند متعالی را خالق شِعْری معرفی می‌کند: وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى[۱۴۷].[۱۴۸] یعنی او که خالق همه پدیده‌ها از جمله ستاره شعری است شایسته پرستش است نه ستاره. (ستاره‌پرستی، شعری) ستارگان از دیرباز مورد توجه انسان‌ها بوده و افزون بر لذّت بردن از نگاه به آنها و بهره‌مندشدن از زیبایی‌شان، برای راهنمایی و راهیابی از آنها استفاده می‌شده است. برخی نیز ادعا داشتند که به کمک ستارگان می‌توانند از امور آینده همچون ارزانی یا گرانی کالا، جنگ یا صلح، شیوع بیماری مانند وبا و نحوست یا سعادت ایّام خبر دهند. در اصطلاح فقه به چنین خبر دادنی "تنجیم"[۱۴۹] و به علمی که با استفاده از شکل‌های فلکی و اوضاع کواکب، حوادث جهان ماده را تبیین می‌کند، علم نجوم و ستاره‌شناسی گفته می‌شود و به اقسام مختلفی تقسیم می‌شود.[۱۵۰] در اینکه آیا علم ستاره‌شناسی از علوم مفید و قابل اعتماد است یا نه، روایات مختلفی وارد شده‌اند که برخی از آنها بیانگر ممنوعیت و زیانبار بودن این علم‌اند [۱۵۱] و برخی مجاز بودن آن را در صورت استفاده صحیح در محاسبات، و پی بردن به خالق یکتا تأیید کرده‌اند.[۱۵۲] فقها نیز با توجه به روایات، تنجیم (خبردادن از حوادث به وسیله ستارگان) و نیز یادگیری علم نجوم را با اعتقاد به تأثیر استقلالی اجرام آسمانی یا مشارکت آنها با خداوند در اثرگذاری و ایجاد حوادث، حرام شمرده‌اند [۱۵۳] و اگر برای پی بردن به عظمت خالق و استفاده در اموری باشد که با اعتقادات و شرع منافی نیست، جایز می‌دانند.[۱۵۴].[۱۵۵]

ستاره‌شناسی

برخی مفسران، آیه وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ[۱۵۶] را اشاره به علم نجوم،[۱۵۷] و نگاه ابراهیم به آسمان و اظهار بیماری وی در آیات فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ[۱۵۸] را بیانگر رواج ستاره‌شناسی میان قوم حضرت ابراهیمS دانسته‌اند،[۱۵۹] از این رو نگاه حضرت ابراهیم، میان مفسران مورد بحث واقع شده است: به اعتقاد برخی، نگاه حضرت ابراهیمS به ستارگان برای آگاهی از حوادث آینده مانند بیماری خودش بود که به آن اشاره کرده بوده، چنان‌که منجمان از اوضاع فلک به حوادث آینده آگاه می‌شوند.[۱۶۰] برخی نیز نگاه به ستارگان و اظهار بیماری را به گونه توریه و معاریض دانسته‌اند؛ بدین معنا که گوینده چیزی بگوید که شنونده از ظاهر آن معنایی بفهمد و خود او معنایی دیگر اراده کند.[۱۶۱] برخی در تفسیر آیه وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ[۱۶۲] احتمال داده‌اند که فرعون با ساختن رصدخانه‌ای (قصر بلند) در پی رصد ستارگان بود تا بر بعثت موسی و حقیقت مدّعای او دست یابد.[۱۶۳].[۱۶۴]

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ گیتاشناسی، ص۷۶؛ فرهنگ فارسی، ج۲، ص۱۸۳۰، "ستاره".
  2. الصحاح، ج۵، ص۲۰۳۹؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۶۸، "نجم".
  3. مفردات، ص۷۹۱، "نجم".
  4. التحقیق، ج۱۰، ص۱۳۵، "کوکب".
  5. التحقیق، ج۱۰، ص۱۳۵-۱۳۶.
  6. مفردات، ص۶۹۵، "کب".
  7. معجم الفروق اللغویه، ص۴۵۹.
  8. فرهنگ گیتاشناسی، ص۲۲۰؛ فرهنگ سخن، ج۵، ص۴۳۴۳، "سیاره".
  9. فرهنگ گیتاشناسی، ص۷۶.
  10. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  11. «آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵.
  12. «و بی‌گمان در آسمان کوشک هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۶.
  13. «بزرگوار است آنکه در آسمان برج‌هایی پدید آورد و در آن چراغی و ماهی درخشان نهاد» سوره فرقان، آیه ۶۱.
  14. «نه، سوگند به اختران فراگرد، و به سیّارگان پنهان‌نورد» سوره تکویر، آیه ۱۵-۱۶.
  15. تفسیر قمی، ج۲، ص۲۹۳.
  16. العلوم الفلکیه، ص۸۷-۹۳.
  17. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  18. قرآن و علوم طبیعی، ص۳۰۳.
  19. قرآن و علوم طبیعی، ص۳۷۳؛ نمونه، ج۲۴، ص۳۲۴.
  20. «و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشته‌ایم» سوره انعام، آیه ۹۷.
  21. التبیان، ج۴، ص۲۱۲؛ روض الجنان، ج۷، ص۳۸۸-۳۸۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۵.
  22. «و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رام‌شدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هایی است» سوره نحل، آیه ۱۲.
  23. «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
  24. تفسیر لاهیجی، ج۲، ص۴۴؛ زبدة التفاسیر، ج۲، ص۵۳۱؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۱۶.
  25. تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۲۲۱؛ منهج الصادقین، ج۵، ص۱۷۹؛ روح البیان، ج۵، ص۱۷.
  26. مجمع البیان، ج۴، ص۶۶۰.
  27. زبدة التفاسیر، ج۴، ص۳۷۸.
  28. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  29. «و نشانه‌هایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی می‌کنند» سوره نحل، آیه ۱۶.
  30. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۵۶؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۵.
  31. روح البیان، ج۵، ص۲۱.
  32. قرآن و طبیعت، حمیدی، ص۲۲۲؛ نمونه، ج۵، ص۳۶۳-۳۶۴.
  33. «و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشته‌ایم» سوره انعام، آیه ۹۷.
  34. «و نشانه‌هایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی می‌کنند» سوره نحل، آیه ۱۶.
  35. التبیان، ج۶، ص۳۶۸؛ مجمع البیان، ج۶، ص۵۴۵؛ التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۹۱.
  36. زادالمسیر، ج۲، ص۵۵۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۹۲.
  37. جامع‌البیان، ج۱۴، ص۶۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۹۲.
  38. تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۲۲۲.
  39. قرآن و طبیعت، بی‌آزار، ص۱۴.
  40. تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۹۲.
  41. تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۵۶.
  42. «و نشانه‌هایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی می‌کنند» سوره نحل، آیه ۱۶.
  43. الکافی، ج۱، ص۲۰۶-۲۰۷؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۵۵-۲۵۶.
  44. «و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشته‌ایم» سوره انعام، آیه ۹۷.
  45. تفسیر قمی، ج۱، ص۲۱۱.
  46. «سوگند به آسمان و به ستاره صبح (شب‌شکن)، و چه دانی که ستاره صبح (شب‌شکن) چیست؟ ستاره درخشان است» سوره طارق، آیه ۱-۳.
  47. «سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.
  48. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۳۳؛ روض‌الجنان، ج۱۸، ص۱۵۵.
  49. نک: نمونه، ج۵، ص۳۶۴.
  50. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  51. «ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم» سوره صافات، آیه ۶.
  52. «آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
  53. «آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵.
  54. تفسیر لاهیجی، ج۴، ص۷؛ روح البیان، ج۸، ص۲۳۸؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۵۱.
  55. مجمع البیان، ج۹، ص۹؛ الصافی، ج۴، ص۳۵۴؛ المیزان، ج۱۷، ص۳۶۹.
  56. «و بی‌گمان در آسمان کوشک هایی آفریده‌ایم و آن را برای بینندگان آراسته‌ایم» سوره حجر، آیه ۱۶.
  57. تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۲۵۲؛ جامع البیان، ج۱۴، ص۱۰؛ المیزان، ج۱۲، ص۱۳۸.
  58. تفسیر بغوی، ج۳، ص۵۲؛ زاد المسیر، ج۲، ص۵۲۶.
  59. کشف الاسرار، ج۵، ص۲۹۵؛ روض الجنان، ج۱۱، ص۳۱۳؛ روح البیان، ج۴، ص۴۴۷.
  60. «آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریسته‌اند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنه‌ای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.
  61. مجمع البیان، ج۹، ص۲۱۳؛ تفسیر مراغی، ج۲۶، ص۱۵۴؛ روح‌البیان، ج۹، ص۱۰۶.
  62. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  63. مفردات، ص۳۴۵، "رجم"؛ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۵۸۳؛ الصافی، ج۵، ص۲۰۱.
  64. «آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵.
  65. مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۸۴؛ روح البیان، ج۱۰، ص۸۱؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۵۱.
  66. «مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد» سوره حجر، آیه ۱۸.
  67. «مگر کسی که ربایشی ویژه کند که شهابی فروزان در پی‌اش می‌افتد» سوره صافات، آیه ۱۰.
  68. التفسیر الوسیط، الزحیلی، ج۲، ص۱۲۱۶؛ المنیر، ج۱۴، ص۲۲.
  69. تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۱؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۲۰۸؛ منهج الصادقین، ج۵، ص۱۵۵.
  70. «مگر کسی که ربایشی ویژه کند که شهابی فروزان در پی‌اش می‌افتد» سوره صافات، آیه ۱۰.
  71. مفردات، ص۲۸۶؛ لسان العرب، ج۹، ص۷۵، "خطف".
  72. «مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد» سوره حجر، آیه ۱۸.
  73. مجمع البیان، ج۶، ص۵۱۰؛ کشف الاسرار، ج۵، ص۲۹۵-۲۹۶؛ زبدة التفاسیر، ج۳، ص۵۱۲-۵۱۳.
  74. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  75. «خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.
  76. مخزن العرفان، ج۹، ص۱۱۶.
  77. المیزان، ج۱۵، ص۱۲۳.
  78. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  79. «سوگند به آسمان و به ستاره صبح (شب‌شکن)، و چه دانی که ستاره صبح (شب‌شکن) چیست؟ ستاره درخشان است» سوره طارق، آیه ۱-۳.
  80. التبیان، ج۱۰، ص۳۲۳؛ روض الجنان، ج۲۰، ص۲۲۶؛ التفسیر الکبیر، ج۳۱، ص۱۱۷.
  81. روح المعانی، ج۱۵، ص۳۰۵؛ المیزان، ج۲۰، ص۲۵۸.
  82. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۴؛ روح البیان، ج۱۰، ص۳۹۶؛ المیزان، ج۲۰، ص۲۵۸.
  83. قرآن و طبیعت، حمیدی، ص۲۲۳.
  84. روض الجنان، ج۲۰، ص۲۲۶؛ الکشاف، ج۴، ص۳۴.
  85. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  86. «سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.
  87. معجم مقاییس اللغه، ج۶، ص۱۵، "هوی".
  88. الصحاح، ج۶، ص۲۵۳۸؛ مفردات، ص۸۴۹، "هوی".
  89. تفسیر سور آبادی، ج۴، ص۲۴۵۰؛ تفسیر ثعالبی، ج۵، ص۳۲۱؛ زبدة التفاسیر، ج۶، ص۵۰۲.
  90. مجمع ‌البیان، ج۱۰، ص۷۱۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص ۳۰۳؛ تفسیر صدر المتألهین، ج۷، ص۳۲۴.
  91. جامع‌البیان، ج۲۷، ص۲۴-۲۵؛ ج۳۰، ص۹۱؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۴.
  92. المیزان، ج۱۹، ص۲۷؛ التفسیر الوسیط، طنطاوی، ج۱۴، ص۵۷.
  93. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۴.
  94. «سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.
  95. التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۹۹.
  96. مجمع‌البیان، ج۹، ص۲۶۱؛ نک: مخزن العرفان، ج۱۳، ص۳۶۴.
  97. المیزان، ج۱۹، ص۲۷.
  98. منهج الصادقین، ج۹، ص۶۵.
  99. مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۱؛ نک: کشف‌الاسرار، ج۹، ص۳۵۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۲.
  100. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  101. «نه، سوگند می‌خورم به جایگاه (فلکی) ستارگان» سوره واقعه، آیه ۷۵.
  102. قرآن و طبیعت، بی‌آزار، ص۱۳.
  103. المیزان، ج۱۹، ص۱۳۶؛ التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۳۰۲؛ نمونه، ج۲۳، ص۲۶۴-۲۶۵.
  104. الکشاف، ج۴، ص۴۶۸.
  105. التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۳۰۲.
  106. مجمع البیان، ج۹، ص۳۴۱؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۱۵۲.
  107. مجمع البیان، ج۹، ص۳۴۱.
  108. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  109. «و پاسی از شباهنگام و هنگام رفتن ستارگان او را به پاکی بستای!» سوره طور، آیه ۴۹.
  110. مجمع البیان، ج۹، ص۲۵۷؛ روض الجنان، ج۱۸، ص۱۴۶؛ زاد المسیر، ج۴، ص۱۸۲.
  111. التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۲۳۰.
  112. جامع‌البیان، ج۲۷، ص۲۳.
  113. جامع البیان، ج۲۷، ص۲۳.
  114. تفسیر قمی، ج۲، ص۳۳۳؛ الکافی، ج۳، ص۴۴۴.
  115. جامع‌البیان، ج۲۷، ص۲۴؛ الکشاف، ج۴، ص۴۱۵؛ تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۰.
  116. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  117. «آیا درنیافته‌ای که هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم به خداوند سجده می‌برند؟ و بر بسیاری (با خودداری از سجده) عذاب سزاوار گشته است؛ و کسی را که خداوند خوار دارد هیچ کس گرامی نخواهد داشت؛ بی‌گمان خداوند آنچه بخواهد انجام می‌دهد» سوره حج، آیه ۱۸.
  118. التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۱۳-۲۱۴؛ روح المعانی، ج۹، ص۱۲۵؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۵۹.
  119. التفسیر الوسیط، طنطاوی، ج۹، ص۲۹۲.
  120. جامع‌البیان، ج۱۷، ص۹۸؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۳۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۴.
  121. روح المعانی، ج۹، ص۱۲۵؛ روح البیان، ج۶، ص۱۶.
  122. «و گیاه و درخت سجده می‌آورند» سوره الرحمن، آیه ۶.
  123. مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۰؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۱۷۰؛ التفسیر الکاشف، ج۷، ص۲۰۵.
  124. جامع البیان، ج۲۷، ص۶۹؛ مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۰؛ زاد المسیر، ج۴، ص۲۰۶.
  125. تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۴۵۲؛ تفسیر سور آبادی، ج۴، ص۲۴۹۳.
  126. التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۲۲۱.
  127. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  128. «پس آنگاه که ستارگان فرو میرند،» سوره مرسلات، آیه ۸.
  129. لسان العرب، ج۶، ص۱۲۶؛ التحقیق، ج۷، ص۱۱۶ - ۱۱۸، "طمس".
  130. معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۴۲۴؛ الصحاح، ج۳، ص۹۴۴، "طمس".
  131. مفردات، ص۵۲۴، "طمس".
  132. التبیان، ج۱۰، ص۲۲۵؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۲۹.
  133. المیزان، ج۲۰، ص۱۴۹.
  134. الکشاف، ج۴، ص۶۷۸؛ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۷۶۸؛ روح المعانی، ج۱۵، ص۱۹۱.
  135. «و هنگامی که ستارگان بپراکنند،» سوره انفطار، آیه ۲.
  136. العین، ج۸، ص۲۱۹؛ معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۳۸۹، "نثر".
  137. مفردات، ص۷۹۰، "نثر".
  138. جامع البیان، ج۳۰، ص۵۴؛ التبیان، ج۱۰، ص۲۹۰؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۸۱.
  139. المیزان، ج۲۰، ص۲۲۳؛ نک: روح المعانی، ج۱۵، ص۲۶۷.
  140. «و آنگاه که ستارگان به تیرگی گرایند،» سوره تکویر، آیه ۲.
  141. روض الجنان، ج۲۰، ص۱۵۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۲۱۳.
  142. جامع البیان، ج۳۰، ص۴۲؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۷۳؛ روح المعانی، ج۱۵، ص۲۵۴.
  143. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  144. مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۰؛ الکشاف، ج۲، ص۴۰؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۶۹.
  145. «و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه ۷۶.
  146. کشف الاسرار، ج۳، ص۴۰۶؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۳۹۰؛ الفواتح الالهیه، ج۱، ص۲۲۴.
  147. «و اوست که پروردگار (ستاره) شعری است» سوره نجم، آیه ۴۹.
  148. جامع‌البیان، ج۲۷، ص۴۵؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۶؛ الکشاف، ج۴، ص۴۲۸.
  149. جامع‌المقاصد، ج۴، ص۳۱؛ منهاج الصالحین، ج۲، ص۸.
  150. کشف الظنون، ج۲، ص۱۹۳۰؛ نیز نک: القاموس الفقهی، ص۳۴۸؛ معجم الفاظ الفقه، ص۱۲۷ نیز نک: دائرة المعارف الشیعیه، ج۱۸، ص۶۶، "نجم".
  151. نهج البلاغه، خطبه ۷۹؛ الدعوات، ص۱۱۲؛ کشف الظنون، ج۲، ص۱۹۳۱.
  152. الکافی، ج۸، ص۱۹۵؛ فرج المهموم، ص۸۶.
  153. قواعد الاحکام، ج۲، ص۹؛ جامع المقاصد، ج۴، ص۳۱-۳۲؛ الدروس، ج۳، ص۱۶۵.
  154. جامع المقاصد، ج۴، ص۳۱-۳۳؛ مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۸.
  155. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.
  156. «و نشانه‌هایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی می‌کنند» سوره نحل، آیه ۱۶.
  157. المنیر، ج۱۴، ص۱۰۱.
  158. «آنگاه نگاهی به ستارگان افکند و گفت: من بیمارم» سوره صافات، آیه ۸۸-۸۹.
  159. التبیان، ج۸، ص۵۰۹؛ جوامع الجامع، ج۳، ص۴۱۳-۴۱۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۹۲.
  160. تنزیه الانبیاء، ص۴۵-۴۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۰۲؛ المیزان، ج۱۷، ص۱۴۸.
  161. المیزان، ج۱۷، ص۱۴۸.
  162. «و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمی‌شناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان می‌پندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.
  163. المیزان، ج۱۶، ص۳۷.
  164. حسینی و صادقی، مقاله "ستاره"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.