ابواناس بن زنیم دئلی کنانی
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
او فرزند زنیم بن عمرو بن عبدالله بن جابر بن محمیة بن عبد بن عدی بن الدیل بن بکر بن عبد مناة بن کنانه از قریش است[۱] که شاعر و از اشراف قومش بود[۲]. نام جد وی را به اختلاف، محمد، صحبه و محمیه آوردهاند که به احتمال با تصحیف همراه است [۳]. برخی منسوب به بنودُئَل یا بنودِیل را، دؤلی - به فتح و کسر همزه - تلفظ کردهاند[۴].
نام وی را ابوأناس دئلی، ابوأناس لیثی، زنیم بن زنیم، ابوایاس دئلی کنانی، ابوأیاس لیثی و ابوأیاس اشجعی آوردهاند که به بررسی هر یک میپردازیم؛ ابن حجر وی را ابوأناس لیثی خوانده است[۵]. لقب "لیثی" منسوب به لیث بن کنانه، حلیف بنی زهره و نیز منسوب به لیث بن بکر بن عبد مناة است[۶]. در هر صورت، انتساب وی به کنانه صحیح است و انتساب ابوأناس به لیث، عموی اجدادش، نیز استبعادی ندارد.
نام و کنیه او یکی است؛ زیرا ابن صلاح، ابوأناس را شاهد مثالی برای این دسته از افراد که نام و کنیهشان یکی است، آورده است[۷]. از این رو، احتمال اینکه ابوأناس، همان زنیم بن زنیم باشد، مردود است؛ زیرا برخی "اسید بن ابی اناس بن زنی" را اسید بن زنیم" و نام برادرش را "انس بن زنیم" دانستهاند[۸]. البته گفتنی است هیچ کس به صراحت نام ابواناس را زنیم نگفته است، بلکه به خلاف آن تصریح داریم؛ زیرا نام و کنیه ابواناس یکی است[۹].
ابن عبدالبر[۱۰] مدخلی با عنوان أبوإیاس دیلی (یا کنانی) آورده است و برخی اطلاعات مربوط به ابوأناس و نمونههایی از قصیدهاش را آورده، ولی به شباهت یا تصحیف آن با ابوأناس دئلی کنانی اشاره نکرده است. البته در برخی از نسخه بدلهای آن، ابوأناس آمده است. همچنین ابنسید الناس[۱۱] به نقل از ابن عبدالبر، نام ابوأناس را گزارش کرده است. ابن اثیر[۱۲] نیز مدخلی با عنوان ابویاس کنانی دیلی، بدون ذکر نام پدر وی دارد که شرح است حال. گزارش شده برای او، با شرح حال ابواناس بن زنیم مطابق است.
همچنین ابن حجر[۱۳]، مدخل مختصری با عنوان ابو أیاس لیثی دارد که وی را اشجعی نیز خوانده است. اطلاعات مربوط به وی، اندکی با اطلاعات مربوط به ابوأناس بن زنیم متفاوت است و ابن حجر میگوید: احتمال دارد وی، ابوأناس دئلی کنانی باشد، اما صواب آن است که ابوأیاس لیثی، همان ابوزائدة لیثی است. ابن حزم نیز هر دو نام را آورده است[۱۴]. به یقین "ابو إیاس" تصحیف "ابوأناس" است.
گفتنی است صرف نظر از تصحیفهایی که میان این نامها صورت پذیرفته، گزارشهای مشابهی به سه نفر؛ ابوأناس بن زنیم، اسید بن ابی أناس بن زنیم و انس بن زنیم، نسبت داده شده است[۱۵]. از آن جمله گفتهاند انس بن زنیم در غزوه در صف مشرکان حضور داشت و با اشعار خویش، مشرکان را بر ضد امیرمؤمنان علی(ع)تحریک میکرد: "او در هر جمعی، پرچم و رایتی است که شما را به نهایت خواری کشاند و چون بچه شتر سه سالهای بود که بر شتران ده ساله غلبه میکرد"[۱۶].
براساس گزارشهای تاریخی، شخصی رسول خدا(ص) را هجو گفت و به حکم پیامبر، مهدورالدم شناخته شد، آنگاه از محل سکونت خویش به مکه یا طائف پناه برد. سپس با اظهار پشیمانی مدح حضرت را گفت و به حضور رسول خدا(ص) رسید و مورد عفو و رأفت اسلامی قرار گرفت. این داستان را به چند نفر نسبت دادهاند. در مورد ابوأناس، تنها گزارش مربوط به مدیحه سرایی وی را نقل کردهاند که پیامبر از خطای او درگذشت و باقی ماجراهای پیش از آن را به غیر ابوأناس نسبت دادهاند[۱۷].
از قصیده معروف ابوأناس در مدح رسول خدا(ص)، هنگام بازگشت به اسلام چنین است: "وَمَا حَمَلَتْ مِنْ نَاقَةٍ فَوْقَ رَحْلِهَا … أَبَرَّ وَأَوْفَى ذِمَّةً مِنُ مُحَمَّدِ"[۱۸]؛
صحابهنگاران، این بیت و باقی قصیده را به ابو ناس و به فرزندش أَسید و به نوهاش أنس بن آسید و به برادرانش أنس و ساریه و أَیمن[۱۹] فرزندان زُنَیم نسبت میدهند[۲۰]. ابن قتیبه دینوری[۲۱] و نیز ابن سیدالناس[۲۲] به نقل از ابن عبدالبر، این شعر را از ابوأناس میدانند. در کتاب ابن عبدالبر این صراحت وجود ندارد و البته این اشعار به ابوأیاس (تصحیف ابوأناس) منسوب است[۲۳]. زبیدی[۲۴] با عبارت "قیل"، وی را صحابی دانسته است و همان شعر را به او نسبت میدهد.
در اخبار است که مردم مدینه را خشکسالی فرا گرفت و شکوه نزد رسول خدا(ص) بردند. حضرت دست به دعا برداشت و باران طلبید. خداوند باران رحمتش را نازل فرمود و مردم از فراوانی باران به وحشت افتادند و دوباره نزد پیامبر آمدند و از حضرت خواستند دعای دیگری کند تا باران آسیبی به آنان نرساند. حضرت در دعا عرض کرد: «اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلاَ عَلَيْنَا». آنگاه باران در داخل مدینه قطع شد و در پیرامون مدینه ادامه یافت. حضرت فرمود: "خدا ابوطالب را خیر دهد"؛ اگر او بود به این باران خشنود میشد، سپس در ادامه فرمود: "چه کسی شعر او را برایمان میخواند". عمر گفت: مراد شما این شعر است "وَمَا حَمَلَتْ مِنْ نَاقَةٍ فَوْقَ رَحْلِهَا"؛ پیامبر فرمود: "این شعر از حسان بن ثابت است". آن گاه امام علی(ع) شعر "وَ أَبْيَضَ يُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهِهِ"؛ را خواند[۲۵]. ابن شهر آشوب[۲۶] در جایی دیگر، آن را به کعب بن نمط نسبت داده است. بدین ترتیب، این اشعار را به هشت نفر نسبت دادهاند. واقدی دوازده بیت از این قصیده "وَمَا حَمَلَتْ مِنْ نَاقَةٍ فَوْقَ رَحْلِهَا؟"؛ را آورده و آن را به انس بن زنیم نسبت داده است[۲۷].
ابوأناس فرزندی به نام أنس دارد که حکم بن عمرو غفاری هنگام مرگ در سال پنجاه هجری، وی را به جانشینی خویش بر خراسان گمارد[۲۸] و زیاد بن ابیه وی را عزل کرد[۲۹]. ابن قتیبه، انس بن ابی أناس بن زنیم را شاعر و یک چشم (اعور) معرفی کرده و میافزاید ابوالاسود دؤلی در شعری، وی را بسیار دروغگو و در امانتداری بسیار خائن وصف کرده است[۳۰].[۳۱]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ سمعانی، ج۵، ص۱۰۰؛ ابن حزم، ص۱۸۴.
- ↑ ابن اثیر، ج۴، ص۲۰.
- ↑ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۱؛ همو، الارشاد، ج۱، ص۷۷؛ سید مرتضی، ج۴، ص۱۲۰؛ ابن ماکولا، ج۱، ص۱۳.
- ↑ ابن صلاح، ص۱۹۳؛ برای آگاهی بیشتر از نسب و اختلاف در دیل، دؤل و دئل، ر.ک: سمعانی، ج۲، ص۵۲۸؛ ابن حجر، فتح الباری، ج۷، ص۱۸۶.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۰.
- ↑ سمعانی، ج۵، ص۱۵۱؛ سیوطی، ص۲۳۱.
- ↑ ابن صلاح، ص۱۹۳.
- ↑ ابوهلال عسکری، ص۲۲۴.
- ↑ ابن صلاح، ص۱۹۳؛ ریک: سید بن ابی اناس دئلی.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۸.
- ↑ ابن سیدالناس، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ ابن اثیر، ج۵، ص۱۴۱-۱۴۲.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۲۲.
- ↑ ابن حزم، ص۱۸۴.
- ↑ ر.ک: مدخلهای مربوط
- ↑ «فِی کُلِّ مَجْمَعِ غَایَةٍ أَخْزَاکُمُ جَذَعٌ أَبَرُّ عَلَی اَلْمَذَاکِی اَلْقُرَّحِ»؛ابن اثیر، ج۱، ص۲۹۰؛ ابن حزم، ص۱۸۴، ۱۸۵، همچو جوانی کم سن و سال که بر بزرگان پیروز شد.
- ↑ ر.ک: اسید بن ابی أناس بن زنیم و نیز انس بن زنیم.
- ↑ بان اثیر، ج۶، ص۱۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۰؛ ابن حزم، ص۱۸۴، ۱۸۵.
- ↑ ابن هشام، ج۴، ص۸۷۹.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۹۰ و ج۷، ص۲۰، وی این شعر را به پنج نفر نسبت میدهد، ر.ک: مدخل أنس بن أسید و أنس بن زنیم دئلی.
- ↑ ابن قتیبه دینوری، ص۴۴۱.
- ↑ ابن سید الناس، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۶۸.
- ↑ زبیدی، ج۴، ص۹۹.
- ↑ مفید، امالی، ص۳۰۴؛ ابن قدامه، ج۸، ص۲۹۳؛ ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۱۹ البته این شعر در دیوان موجود حسان یافت نشد.
- ↑ ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۴۵.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۷۸۹-۷۹۰.
- ↑ ابن اثیر، ج۲، ص۳۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۰.
- ↑ طبری، ج۴، ص۱۷۰ و ۱۸۸؛ طبری این را در اخبار سالهای ۴۵ و ۵۰ آورده است.
- ↑ ابن قتیبه، ص۴۴۱.
- ↑ حیدری آقایی، محمود، مقاله «ابواناس بن زنیم دئلی کنانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۳۱-۱۳۳.