آیا دعا برای ظهور امام مهدی با نهی از عجله در ظهور منافات دارد؟ (پرسش)
نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۶ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
آیا دعا برای ظهور امام مهدی با نهی از عجله در ظهور منافات دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
دعا برای تعجیل فرجحضرت مهدی(ع) از موضوعاتی است که در روایات فراوانی به آن پرداخته شده است، مانند اینکه حضرت مهدی(ع) فرمودند: «برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما همان است»[۱]. اما روایاتی هم وجود دارد که در آنها از عجله در امر ظهورنهی شده است، مانند: «هلک المستعجلون»[۲] و یا اینکه شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: مرا از امری که منتظرش هستم خبر دهید که چه زمانی خواهد بود؟ حضرت فرمودند: «وقت گذاران دروغ میگویند و عجلهکنندگان هلاک میگردند و تسلیمشدگان نجات مییابند»[۳].
دعا برای تعجیل فرج اولاً، به معنای خواستن ظهور امام است که خود از شرایط ظهور است و ثانیاً، هرگز از عمل جدا نیست و این خواستن پیش از آن که با زبان باشد، باید با عمل به وظیفه انجام گردد[۵].
گاهی عجله در امر ظهور سبب میشود شخص از افراد گمراهکننده ای که ادعای ظهور میکنند پیروی کرده و این امر موجب مأیوس شدن از وقوع ظهور میگردد و ممکن است نتیجه چنین عجلهای، تکذیبپیامبر و امامان(ع) شود. در حقیقتعجله و شتاب زدگی برای ظهور، موجب شقاوت و هلاکت میشود و یا اینکه ممکن است شتابزدگی و بیصبری در بعضی از اشخاص، موجب ترک دعا برای تعجیل فَرَج شده و بر اثر آن از نتایج و فوایدی که در دعا برای تعجیل فَرَج وجود دارد محروم گردد[۷].
«بسا میشود که شتابزدگی و بیصبری در بعضی از اشخاص مایه ترک دعا کردن برای تعجیل فَرَج صاحب الزمان(ع) میگردد، و بر اثر آن از نتایج و فوایدی که در دعا برای تعجیل فَرَج هست محروم میشود، به سبب این که شخص مدتی مدید به دعا کردن برای این امر مشغول گردیده، و اهل دعا و دوستی آن حضرت را نیز میبیند که به این دعا مشغولند، سپس مشاهده میکند که فَرَج و ظهور به تأخیر افتاد و به خوشحالی و سرور نرسید، لذا به سبب کم صبری و شتابزدگی در این امر چنین میپندارد که آن دعاها در حاصل شدن مطلب او تأثیری ندارد، و این باعث میشود که دعا برای تعجیل فَرَج را ترک گوید، غافل از این که این دعا نیز مانند سایر دعاها به شروط و صفاتی بستگی دارد که اثرش آشکار نمیگردد مگر بعد از پیدایش آن شروط و ویژگیها در آن. البته این منافات ندارد با آن که امر به دعا شده، و فوایدی بر آن مترتب میگردد، همان طور که امر شده به نماز و آثار ارزنده و ثوابهای بسیاری بر آن هست، ولی هرگاه کسی صورت نماز را انجام داد بدون این که شرایط در آن جمع باشد، امر مولایش را امتثال نکرده، و آنچه از آثار نماز آرزومند است به دست نمیآورد، بلکه مورد عقاب نیز خواهد بود، پس بر دعا کننده لازم است که در تحصیل شروط دعاجدیت نماید تا به آرزو و مقصودش نایل آید.
اگر بگویید: در روایات آمده که پیغمبر و امامان(ع) برای تعجیل ظهورحضرت صاحب الأمر(ع) دعا میکردهاند، و بیتردید دعای آنان جامع تمام شرایط صحت و کمال میباشد، با این حال ظهور آن حضرت(ع) تاکنون انجام نیافته است، در صورتی که مستجاب بودن دعای ایشان نزد اهل ایمان مورد شک نیست؟ گوییم: جواب این مطلب به دو وجه بیان میگردد؛
این که اخبار گویای آن است که ظهورحضرت صاحب الأمر(ع) از امور بدائیه است که امکان پیش و پس افتادن دارد، هرچند که اصل واقع شدن و تحقق یافتن آن از امور حتمی است که خدای تعالی آن را به طور قطع وعده فرموده، و او خلفوعده نمیکند، پس ممکن است که به سبب دعای آنان(ع) زودتر واقع گردد، و آن وقت هنوز نیامده که اگر دعای ایشان نبود، از آن وقت نیز تأخیر میافتاد.
این که هم چنین اخبار گویای آن است که - به جز ترک کردن دعا - موانع متعدد دیگری نیز برای تعجیل ظهور آن جناب وجود دارد، و ترک کردن دعا نیز یکی از موانع است، پس هرگاه مؤمنین نسبت به دعا کردن اهتمام بورزند این مانع برداشته میشود و به سبب دعا کردن وقت فَرَج پیش میافتد، و نیز باید برای برداشته شدن موانع دیگر هم تلاش کنند، که آن موانع در حرف غین از بخش چهارم کتاب بیان گردید، به آنجا مراجعه شود. و اگر دعا ترک گردد تأخیر هم بیشتر خواهد بود.
و از آنچه یادآور شدیم معلوم شد که بین امر کردن به دعا برای تعجیل فَرَج و ظهور با اخباری که از استعجال و شتابزدگینهی میکنند منافاتی نیست، و عجلهای که مذمت گردیده آن است که از اقسام یاد شده باشد. و اما دعا کردن برای تعجیل فَرَج در عین حال که دعا کننده از اهل تسلیم و رضا به قضا و تقدیر خدای - عزوجل - باشد چیزی است که خداوند و اولیای او به آن امر فرمودهاند و بر آن تأکید کردهاند، بنابراین دعا کننده به یکی از این دو نیکیرستگار میشود:
یا مولایش در زمانش ظهور میکند، با رسیدن به فواید و آثار دیگر دعا، اگر تأخیر افتادن از آن زمان از امور حتمی نباشد که وسایل در تغییر دادن آنها هیچ گونه تأثیری ندارند، چنان که در دعا از حضرتسید العابدین(ع) آمده: «وَ يَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ»[۹]؛ و ای خدایی که وسایل، حکمتش را تغییر نمیدهند. و این نظیر طول عمر میباشد که مثلاً بر صله رحم متوقف است به شرط آن که غیر آن حتمی نباشد.
و یا رستگار شدن به سایر فواید دعا، و قرار گرفتن در شمار دعا کنندگان و منتظران. بنابراین دعا کردن برای تعجیل فَرَج در هر حال مورد امر و پسندیده است، و منافاتی بین آن و بین نهی از شتابزدگی نیست»[۱۰].
«استعجال یعنی شتابزده عمل کردن و توقع تحقق امری را داشتن بدون فراهم شدن زمینههای آن. به عبارت روشنتر برخی نشستهاند و فقط به آینده نگاه میکنند و درباره تحقق ظهور بیصبرند، بدون اینکه حقیقت انتظار و وظایف منتظرانِ راستین را بشناسند و در عمل بکوشند. وقتی راوی به امام صادق(ع) عرض کرد: فرج کی خواهد بود؟ امام از این سؤال ناراحت شد؛ زیرا دریافت مقصود او این است که چه وقت حضرت مهدی (ع) میآید تا راحت شویم؟!
بنابراین، در پاسخ به او فرمود: "فلانی تو هم از کسانی هستی که به دنبال دنیا هستند، همانا کسی که این امر را بشناسد، به خاطر انتظارش فرجش حاصل شده است"[۱۱].
یعنی لازمه انتظار مصلح جهانی این است که تمام سعی و توان خود را به کار گیریم و به اصل قرآنی لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون[۱۲] عمل کنیم و با شناخت امام، از فیوضات و برکات وی همانند خورشید پشت ابر خود را بهرهمند سازیم و در یک جمله بدانیم که "منتظرانمصلح خود باید صالح باشند".
دعا برای تعجیل فرج اولاً، به معنای خواستن ظهور امام است که خود از شرایط ظهور است و ثانیاً، هرگز از عمل جدا نیست و این خواستن پیش از آن که با زبان باشد، باید با عمل به وظیفه انجام گردد»[۱۳].
«در روایات فراوان به مسأله دعا برای تعجیل فرجحضرت مهدی (ع) اشاره شده است و در برخی روایات دیگر از عجله کردن و استعجال نهی شده است. از جمله: هلک المستعجلون؛ کسانی که عجله کردند هلاک شدند. آیا بین این دو دسته روایاتاختلاف و تنافی وجود دارد؟ در جواب میگوییم: خیر؛ زیرا:
اولاً: استعجال در ظهور، اصرار زیاد بر فرجحضرت بدون تمهید مقدمات و شرایط و زمینههاست، ولی دعا برای ظهورحضرت، با تمهید مقدمات و شروط است.
ثانیاً: نفسدعا برای تعجیل فرج در ظهورحضرت تأثیر به سزایی دارد، به این معنا که خود دعا میتواند به منزله جزء علت تامه در تسریع ظهور تأثیر به سزایی داشته باشد»[۱۴].
«عجله نکردن و تسلیم بودن از تکالیف عصر غیبت است. راوی به امام صادق (ع) عرضه داشت: مرا از این امری که منتظرش هستم خبر ده که کی خواهد بود؟ حضرت فرمود: "وقت گذاران دروغ میگویند و عجلهکنندگان هلاک میگردند و تسلیمشدگان نجات مییابند"[۱۵]. امام صادق (ع) درباره آیهأَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ فرمود: آن امر ماست. خدای عز و جل امر فرموده که در آن تعجیل نشود تا اینکه سه لشگر آن را تایید کنند: فرشتگان، مؤمنان و رعب[۱۶]. در روایتی از امیر المؤمنین (ع) آمده است که: "درباره امری پیش از رسیدن وقتش شتاب مکنید که پشیمان خواهید شد و مدت را طولانی مشمارید که دلهایتان را قساوت میگیرد".
گاهی عجله کردن در این امر، و از دست دادن صبر و تحمل سبب میشود که شخص از افراد گمراهکننده و ملحدی پیروی کند، که ادعای ظهور مینمایند. و چهبسا میشود که شتاب کردن در امری، سبب مأیوس شدن از وقوع آن میگردد که نتیجه چنین عجلهای، تکذیب کردن پیغمبر و امامان (ع) خواهد بود که اخبارمتواتر و روایات بسیاری از آنان رسیده، مبنی بر اینکه آن حکومت الهی واقع خواهد شد. احیانا شتابزدگی در این امر، مایه انکار کردن حضرت صاحب الزمان (ع) شده و یا حداقل آدمی را به شک و تردید میاندازد. حاصل اینکه عجلهای که از آن مذمت شده، ضد صبر و تسلیم است. شتابزدگی بهمعنای رها کردن تسلیم و زود خواستن چیزی، پیش از رسیدن وقتش است که این مایه پشیمانی است، ولی درخواست تعجیل فرج از خداوند، اقرار به بندگی و اعتراف به قدرت و اراده الهی و باور به عجز و ناتوانی خود و نداشتن چاره است[۱۷]»[۱۸].
«عجله خواهی غیر از عجله کردن در ظهور است، زیرا در ادعیه ما بسیار برای تعجیل در ظهورحضرتدعا میکنیم، مثلاً در دعای عهد از خداوند میطلبیم: «عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ... اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَرَاهُ قَرِيباً»؛ (خداوندا در فرجحضرت قائم(ع) تعجیل کن و راه قیام او را هموار ساز و توسعهبخش" "خداوندا با حضور حضرت مهدی(ع) این اندوه (غیبت) را از این امت برطرف کن، در آشکار شدن او برای ما تعجیل کن، زیرا دشمنانظهور را دور میپندارند، اما گمان ما این است که ظهورحضرت نزدیک است" سپس سه بار از حضرت میخواهیم و میگوییم: «الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلَايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ» (تعجیل کن، تعجیل کن!ای سرور من!ای صاحب الزمان)[۱۹].
مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان، در اعمالشب جمعه روایتی نقل میکند، که در شب مستحب است که هزار بار بگویند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ».در اعمالروز جمعه نیز حدیثینقل فرموده: هر کس که بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»، از دنیا نخواهد رفت تا اینکه حضرت قائم(ع) را ببیند.و صد بار صلوات با « عَجِّلْ فَرَجَهُمْ » از اعمالمستحب در عصر جمعه است.
این عجلهخواهی، چون درخواستی است از مدبرالامور و صاحب همه تقدیرات، بنابراین از سوی بندگان هیچ نارضایتی و عدم تسیلم و ناامیدی دیده نمیشود، بلکه حکایت از شوق و ایمان مضاعف نسبت به ظهورحضرت مینماید. در دعاهای وارد شده درباره حضرت مهدی(ع) به عجله منفی نیز اشاره شده است.
مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب شریفمفاتیح الجنان دعایی را برای عصر غیبتروایت میکند. این دعا از سوی یکی از نواب اربعهامام عصر(ع) نقل شده است و شاید بتوان گفت برتریناعمالروز جمعه محسوب میشود. در این دعا درباره عجلهکنندگان در ظهور میخوانیم: خداوندا! مرا بر دین خود استوار بدار و مرا در پیروی از تو کوشا کن، دلم را برای (اطاعت از) ولی خودت (حضرت مهدی(ع)) نرم و فرمانبردار قرار ده و مرا از آزمایشهایی که مردم را بدان میآزمایی معاف بدار و سربلند گردان، و مرا بر پیروی از ولی امر خودت ثابت قدم بدار، ولی امری که از میان خلقت پنهانش ساختی و به دستور تو از میان مخلوقات غایب گشته است و پیوسته منتظرفرمان توست (که ظهور نماید). همانا تو بدون اینکه یاددهندهای داشته باشی، به زمان ظهور او دانایی، همان زمانی که امر (غیبت) ولی تو در آن به پایان میرسد و اجازه ظهور و قیام را به وی خواهد داد و او را از پرده (ی غیبت) برونخواهی آورد. پس (ای خدای من) مرا بر این (دوری و غیبت اماممعصوم) بردباریعنایت فرما، تا در آنچه تو تأخیرش را دوست داری، شتابزدگی ننمایم و در آنچه تو دوست داری زودتر اتفاق بیفتد، تأخیر و سستی نکنم، و آنچه را که پوشیده ساختی آشکار نکنم، و آنچه را راز نهانی قرار دادی به لب نیاورم و در تدابیر (حکیمانهی) تو چون و چرا نکنم، و نگویم: "دنیا پر از ظلم و ستم شده است پس چه شده که ولی أمر (حضرت مهدی(ع)) ظهور نمینماید؟! چرا؟! برای چه؟!" بلکه یکسره امورم را به تو بسپارم.... .در این دعا از انتظار و عجله منفی یاد شده است. در این دعا و نظایر آن، چنین شتاب و انتظاری را ایجادکننده گمراهیها و کجرفتاریها دانسته، و تسلیم در برابر مقدرات الهی و قبول دستورات الهی را ایمان و ثبات قدم میداند»[۲۰].
بنابراین روایاتی که منتظران را از عجله داشتن نهی نموده و امر به صبر مینمایند، مرادشان عجلههای ضدتسلیم و انقیاد است که منجر به امور فوق الذکر میشود؛ ولی دعا کردن و درخواست تعجیل فرج از این امور خارج است؛ زیرا دعاکننده با دعایش یقین و ایمان خود را ظاهر میسازد که ظهور امام (ع) و تهیه مقدماتش هم در قدرتپروردگار است و دعاکردن و خواستن از خداوند متعال مطلوب و مرجوح است.
به عبارت دیگر، عجله داشتن و اصرار داشتن بر فرج بدون تهیه مقدمات، و سایل و شرایط است؛ اما دعا برای فرج، تهیه مقدمات و شروط است. لذا بین دعا و روایتهلک المستعجلون،[۲۲] هیچ تنافی وجود ندارد»[۲۳].
↑مرحوم موسوی اصفهانی در این رابطه حدود بیست روایت در کتاب مکیال المکارم، ج۲، ص۲۸۴، در ذیل بیست و دومین وظیفه منتظران ذکر کرده است و چهارده نکته سودمند را نیز بیان نموده است