میهمان و میهمانی
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل میهمان و میهمانی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- داشتن دستی گشاده، سفرهای گشوده و عطایی پیوسته و میهمانداری و میهماننوازی از نشانهها و جلوههای روحیه جوانمردی است که در آموزههای دینی ما خصلتی شایسته و پسندیده به شمار میآید[۱].
تشویق به میهمانپذیری
- میهماننوازی و پذیرایی از میهمان از ویژگیهای بارزی است که در سیره رسول خدا(ص) بسیار بر آن تأکید شده است. پیامبر خدا(ص) میهمان را راهنمای بهشت[۲] و هدیه ارزشمند الهی معرفی کرده و فرموده است: "هرگاه خداوند برای قومی خیر اراده بکند، به سویش هدیه میفرستد"؛ گفتند: "آن هدیه چیست؟" فرمود: "میهمان؛ میهمانی که روزی را نازل میکند و گناه اهل خانه را میبرد"[۳][۴].
- همچنین از ایشان روایت شده است که فرمود: "تا وقتی که امتم، دوستی خود را بر یکدیگر آشکار و امانت را ادا کنند و از حرام خدا بپرهیزند و از میهمان، پذیرایی کنند و نماز را به پا دارند و زکات دهند، خیر و برکت از ایشان گرفته نمیشود و اگر جز این باشد، به خشکسالی مبتلا میشوند"[۵][۶].
- آن حضرت، پذیرایی از میهمان را کفاره گناهان مؤمن شمرده است[۷]. نقل شده است، روزی مردی به رسول خدا(ص) گفت: "پدر و مادرم فدایت! برنامه زندگیام این است که وضو را به طور کامل انجام میدهم، نماز میخوانم، زکات مالم را هم به موقع میپردازم و از میهمان با آغوش باز و برای رضای خدا پذیرایی میکنم"؛حضرت به او فرمود: "آفرین، آفرین، آفرین بر تو باد! جهنم راهی به سوی تو ندارد اگر چنین باشی؛ خداوند تو را از هرگونه بخل پاک ساخته است"[۸][۹].
- از دلایلی که بعضی مردم را از پذیرفتن میهمان بازداشته، ترس از مخارج مهمانی است؛ اما رسول خدا(ص) مهمان را باعث خیر و برکت معرفی میکرد و میفرمود: "خیر و برکت به خانهای که در آن اطعام میشود، سریعتر از فرو رفتن تیغ در کوهان شتر، میرسد"[۱۰][۱۱].
نکوهش خانه بیمیهمان
- پیامبر خدا(ص) خانه بیمهمان را دوست نداشت و میفرمود: "در خانهای که میهمان وارد نمیشود، ملائکه هم فرود نمیآیند"[۱۲] و کسانی را که از قبول مهمان شانه خالی میکردند، سرزنش میکرد و میفرمود: "در کسی که میهمان نمیپذیرد، خبری نیست"[۱۳]. و نیز میفرمود: « بئس القوم لا ینزلون الضیف»؛ بد قومیاند کسانی که میهمان به خانه نمیآورند[۱۴][۱۵].
مهماندوستی؛ لطف خداوند به بندگان
- رسول اکرم(ص) مهماندوستی و مهماننوازی را از الطاف خداوند به بندگان خاصش میدانست و میفرمود: "جز مؤمن پرهیزگار، کسی پذیرایی از میهمان رادوست ندارد و از او پذیرایی نمیکند"[۱۶]. نقل شده است، روزی، پیامبر خدا(ص) از کنار مردی گذشت که صاحب گاو و شتر بود و پیامبر(ص) را میهمان نکرد ؛ اما وقتی از کنار زنی عبور کرد که او تنها چند بره داشت، او یکی از برهها را برای خاتم انبیا(ص) سر برید. پس پیامبر(ص) به اصحاب فرمود: "به این دو نفر بنگرید؛ به راستی که این قبیل خصلتها به دست خداست و به هر کس که بخواهد، خوی نیک میدهد"[۱۷][۱۸].
تشویق افراد به پذیرفتن دعوت مؤمن
- پذیرفتن دعوت مسلمانان از سنتهای رسول خدا(ص) است که در سیره و گفتار آن حضرت، به شدت به آن توجه و تأکید شده بود. آن حضرت، خطاب به تمامی مسلمان میفرمود: "به حاضر و غایب امت خود سفارش میکنم که دعوت مسلمانان را اگرچه به فاصله پنج میل هم باشد، بپذیرند که این عمل از دیانت است"[۱۹] او نپذیرفتن دعوت مؤمنان را به دور از ادب میدانست[۲۰] و میفرمود: "اگر مؤمنی مرا به خوردن پاچه گوسفندی دعوت کنند، میپذیرم و این، جزو دین است"[۲۱][۲۲].
- البته نکته مهم آن است که پیامبر(ص) از نپذیرفتن دعوت شخص مؤمن داشت؛ و گرنه به فرموده خود ایشان، مسلمانان از پذیرش دعوت منافقان و فاسقان منع شدهاند؛ چنانکه آن حضرت به ابوذر چنین توصیه فرموده بود: « لَا تَأْكُلْ طَعَامَ الْفَاسِقِينَ!»[۲۳][۲۴].
رعایت رضای الهی در میهمانیها
- به مهمانی رفتن و پذیرش مهمان باید تنها برای رضای خدا و برای تکریم و بزرگداشت برادر مؤمن صورت گیرد و به دلیل ریا، طمع ورزی و...؛ رسول خدا(ص) نیز در توصیههای خود به ابوذر فرمود: "ای ابوذر! به کسی که او را برای رضای خدا دوست داری، از غذای خود بخوران و از غذای کسی که برای خدا تو را دوست دارد، بخور!"[۲۵][۲۶].
آداب میهماننوازی
- روایات بسیاری از رسول خدا(ص) درباره تکریم و تعظیم شأن میهمان نقل شده و در حدیثی آمده است: "هر که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید میهمانش را گرامی بدارد"[۲۷][۲۸].
- از مصادیق تکریم میهمان، غذا خوردن همراه میهمان است؛ رسول خدا(ص) در این باره میفرمود: "هر کس دوست دارد که خدا و رسولش او را دوست بدارند، پس با مهمانش غذا بخورد"[۲۹]. همچنین فرموده است: "هر کس غذای خود را با میهمانش بخورد، میان او و پروردگارش هیچ پردهای (حجابی) نخواهد بود"[۳۰][۳۱].
- خاتم انبیا(ص) میزبان را از روزه گرفتن مستحبی نهی کرده؛ زیرا ممکن است باعث شود که میهمان خجالت بکشد و زودتر از غذا خوردن دست بردارد[۳۲]. همچنین رسول خدا(ص) میزبان را از اموری که باعث زحمت افتادن میهمان میشود بازداشته است[۳۳] و میفرماید: "میهمان را به زحمت و سختی نیندازید تا اینکه او را عصبانی کنید؛ پس اگر او را عصبانی کنید، به تحقیق که خدا را عصبانی کردهاید و کسی که خدا را عصبانی کند، خدا بر او خشم میگیرد"[۳۴]. به خدمت گرفتن میهمان هم از امور دیگری است که رسول خدا(ص) به شدت از آن نهی کرده است؛ آن بزرگوار به خدمت گرفتن میهمان را دلیل سبکی عقل میدانست و از آن نهی میکرد[۳۵][۳۶].
- تهیه خلال دندان میهمان، یکی از حقوق میهمان بر میزبان است و این مطلب، از دیگر نکات جالب توجه در مهمانیهاست که رسول خدا(ص) بدان اشاره میفرماید[۳۷]. آن حضرت، بدرقه میهمان را هم از حقوق مهمان بر میزبان دانسته است و میفرماید: "از حقوق میهمان، این است که او را تا در منزل بدرقه کنی"[۳۸][۳۹].
آداب میهمانی
- میهمانی، دو طرف دارد: میهمان و میزبان و میهمان نیز در قبال میزبان، وظایفی دارد که پسندیده است آن را به بهترین وجه رعایت کند. از اموری که شایسته مهمانی نیست این است که میهمان روزه بگیرد و رسول خدا(ص) میهمانان را از گرفتن روزه [مستحبی] مگر با اجازه میزبان برحذر داشته، آن را باعث هدر رفتن زحمات میزبان میدانست[۴۰][۴۱].
- نقل شده است، روزی آن حضرت به خانه یکی از یاران خویش رفت و هنگامی که سفره غذا گسترده شد، یکی از حاضران از خوردن غذا خودداری ورزید و گفت: "من روزهام"؛ پس پیامبر خدا(ص) به او فرمود: "برادر مسلمان تو، برای پذیرایی از تو زحمت کشیده است و تو میگویی روزه هستی؟! روزهات را [ که مستحبی است] افطار کن و به جای آن روز دیگری روزه بگیر"[۴۲]. از موارد دیگری که رسول خدا(ص) میهمانان را از آن بر حذر میداشتند، همراه بردن فرزندان خود در مهمانیهاست. رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: "هر گاه به مهمانی دعوت شدید، فرزندان خود را [ که دعوت نشدهاند] همراه نبرید که این، کاری حرام و عملی غاصبانه است"[۴۳][۴۴].
حد میهمانی
- پیامبر اکرم(ص) میهمانی را سه روز میدانست و میفرمود: "مهمانی، سه روز است و افزون بر آن، حق نیست؛ بلکه صدقهای است که صاحبخانه میپردازد"[۴۵] در روایتی از رسول خدا(ص) نقل شده است: "هیچ مسلمانی حق ندارد نزد برادرش تا زمانی بماند که او را به گناه بیندازد" گفتند: "چگونه او را به گناه میاندازد؟" فرمود: "آن قدر در خانه میزبان بماند که او دیگر چیزی نداشته باشد که برای میهمان خود انفاق کند"[۴۶][۴۷].
به سختی نیفتادن در مهمانی
- از سفارشهای مهم رسول خدا(ص)، به سختی نیفتادن میهمان و میزبان در مهمانی است. در سیره آن بزرگوار، میزبان تا آنجا که به سختی نیفتد، موظف است وسایل آسایش میهمان را تأمین کند[۴۸]؛ چنانکه از سلمان فارسی نقل شده است: « انَّ لَا نَتَكَلَّفُ لِلضَّيْفِ مَا لَيْسَ عِنْدَنَا وَ انَّ نقدم اليه مَا حَضَرٍ»[۴۹]. میهمان نیز باید که با رویی گشاده، پذیرایی هر چند مختصر میزبانش را بپذیرد. در این باره از پیامبر خدا(ص) چنین نقل شده است: "از بزرگواری مرد، آن است که آنچه برادرش نزد او میگذارد، بپذیرد و سختگیری نکند"[۵۰][۵۱].
- همچنین نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود: "برای میزبان همین گناه بس که غذایی را که پیش برادران خود میگذارد، کم شمارد و برای میهمانان نیز همین گناه بس که آنچه را برادرشان در برابرشان میگذارد، کم بشمارند"[۵۲][۵۳].
مهماندوستی خاتم انبیا(ص)
- نقل شده است، پیامبر خدا(ص) در یکی از سفرها به خواندن نماز مشغول بود که عدهای سواره آمدند و حال رسول اکرم(ص) را از یاران آن حضرت پرسیدند و آن حضرت را ستودند و گفتند: "اگر عجله نداشتیم منتظر آن حضرت میماندیم؛ سلام ما را به او برسانید". آنها این سخنان را گفتند و رفتند؛ وقتی پیامبر(ص) از خواندن نماز فارغ شد، غضبناک شد و فرمود: عدهای نزد شما میآیند و حال مرا میپرسند و به من سلام میفرستند؛ اما شما آنها را دعوت نمیکنید که پایین بیایند و چیزی بخورند و از آنها پذیرایی نمیکنید...؟"[۵۴][۵۵].
مهماننوازی در سیره نبوی(ص)
- عادت آن حضرت این بود که با خانواده و خادمان خانهاش غذا میخورد؛ اما با آمدن میهمان، غذایش را همراه میهمان میخورد[۵۶] و دوستداشتنیترین غذا برای ایشان غذایی بود که با مهمان و همراه او میخورد[۵۷][۵۸].
- نقل شده است که هرگاه برای آن حضرت میهمان میرسید و همراه میهمان غذا میخورد، به سفره دست دراز نمیکرد تا اینکه نخست، میهمان، خوردن را آغاز کند و دست از غذا نمیکشید تا میهمان دست از غذا بکشد (تا میهمان خجالت نکشد)[۵۹]؛ اگر هم در میان جمعی غذا میخورد، پیش از همه شروع میکرد و آخر از همه، از غذا دست میکشید تا اینکه همه غذا خورده باشند [۶۰][۶۱].
روایاتی درباره آداب مهمانی پیامبر(ص)
- نقل شده است، رسول خدا(ص) با فروتنی تمام، دعوت همگان را میپذیرفت. ایشان بارها دعوت کسانی را پذیرفته بود که گاه غذای سفرهشان نانی جو و دنبهای بو گرفته بود[۶۲]؛ اما ایشان با رویی گشاده در این مهمانیها شرکت میکرد و میفرمود: "اگر مرا به خوردن استخوان شانه و سردستی هم دعوت کنند، خواهم پذیرفت"[۶۳]. سختگیری در سیره حضرتش جایی نداشت و میفرمود:« لَا أُحِبُ الْمُتَكَلِّفِينَ»[۶۴].
- اجازه گرفتن از میزبان برای میهمان بیدعوت : روایت شده است، روزی گروهی از ساکنان مدینه پیامبر خدا(ص) را همراه پنج نفر از اصحاب آن حضرت به میهمانی دعوت کردند. پیامبر اکرم(ص) هم دعوت آنها را پذیرفت و به میهمانی رفت. پیامبر(ص) در بین راه شخص دیگری را دیدند که او هم از اصحاب ایشان بود و آن شخص نیز همراه رسول خدا(ص) و یارانش به راه افتاد تا اینکه به نزدیکی خانه میزبان رسیدند. پس در این هنگام، پیامبر خاتم(ص) به آن شخص فرمود: "این گروه، شما را دعوت نکردهاند؛ اینجا بمان تا ما حضور شما را به آنها یاد آوری کنیم و اجازه بگیریم..."[۶۵].
- پاداش دادن به میزبان: از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است: روزی ابوالهیثم انصاری غذایی تهیه و پیامبر خدا(ص) و یاران آن حضرت را به خوردن آن دعوت کرد. وقتی یاران پیامبر(ص) از خوردن غذا فارغ شدند، رسول اکرم(ص) به همراهان فرمود: "به برادر میزبان خود پاداش و ثواب برسانید!" گفتند: "چگونه به او ثواب برسانیم؟" فرمود: "هنگامی که میهمان، به خانه میزبان وارد شود و غذایش را بخورد و نوشیدنیهایش را بنوشد، برای او دعای خیر بکند که همین دعای خیر باعث پاداش برای میزبان خواهد بود"[۶۶].
- کراهت از حضور در مهمانی خاص ثروتمندان: رسول خدا(ص) از حضور در میهمانی مخصوص توانگران نهی فرموده است[۶۷] و آن بزرگوار، خود، کراهت داشت میهمان شخصی شود که فقط ثروتمندان را دعوت کرده و نیازمندان را دعوت نکرده بود[۶۸].
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۱.
- ↑ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ج ۱، ص ۱۳۶ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۵۷.
- ↑ المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۹، ص ۲۴۲؛ ورام بن ابیفراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص ۶ و جامع الاخبار، ص ۱۳۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۱.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۱۸ و جامع الاخبار، ص ۱۳۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۱.
- ↑ ملا محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۳۲ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۵۹.
- ↑ حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۳۶ و وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۸۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ج ۴، ص ۵۱؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۲۹۰ و قطب الدین راوندی، الدعوات، ص ۱۵۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۲.
- ↑ جامع الاخبار، ص ۱۳۶ و المستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۵۸.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۴، ص ۱۵۵؛ الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۸، ص ۱۷۵؛ جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر ، ج۲، ص۷۴۷ و المحجة البیضاء، ص ۳۲.
- ↑ کنزالعمال، ج۹، ص ۲۴۴ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۹۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۳ و حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۳۶.
- ↑ المحجة البیضاء، ص ۳۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۲-۶۳۳.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۷۶؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج ۹، ص ۹۴ و المحاسن، ج ۲، ص۴۱۱.
- ↑ قرب الاسناد، ص۷۴ و وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۴۵.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۷۴ و المحاسن، ج ۲، ص۴۱۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۳.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۵۳۵؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۶۶ و حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص۱۹۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۳.
- ↑ امالی طوسی، ص ۵۳۵؛ اعلام الدین، ص ۱۹۸ و مکارم الاخلاق، ص ۶۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۳-۶۳۴.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۶۶۷؛ جامع الاخبار، ص ۱۳۶؛ مسند احمد، ص ۳۱ و بخاری، صحیح، ج ۷، ص ۱۰۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۴.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۶ و مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۶۰.
- ↑ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۴.
- ↑ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۲، ص ۳۸۴؛ الکافی، ج ۴، ص ۱۵۱ - ۱۵۲ و شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۱۵۴ - ۱۵۵.
- ↑ المحجة البیضاء، ص ۳۱.
- ↑ همان، ص ۳۱ - ۳۲.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۰ و کنزالعمال، ج ۹، ص ۲۴۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۴-۶۳۵.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۵۷، الکافی، ج ۶، ص ۲۸۵ و المحاسن، ج ۲، ص ۵۶۴.
- ↑ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۷۰؛ ابن سلامة، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۱۸۴ و ابن ماجه، سنن، ج۲، ص۱۱۱۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۵.
- ↑ علل الشرایع ، ج ۲، ص ۳۸۴، الکافی، ج ۴، ص ۱۵۱ - ۱۵۲ و من لایحضره الفقیه، ص ۱۵۴ - ۱۵۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۵.
- ↑ المحجة البیضاء، ص ۳۵ - ۳۶ و محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج ۲۹، ص ۵۰.
- ↑ المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۱ و الدعوات، ص ۱۴۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۵.
- ↑ « الضِّيَافَةُ أَوَّلَ يَوْمٍ وَ الثَّانِيَ وَ الثَّالِثَ وَ مَا بَعْدَ ذَلِكَ فَإِنَّهَا صَدَقَةٌ تُصُدِّقَ بِهَا عَلَيْهِ»؛ الکافی، ج ۶، ص ۲۸۳ و شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۴۹.
- ↑ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۳۸ و مسند احمد، ج ۴، ص ۳۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۶.
- ↑ کنز العمال، ج ۹، ص ۲۴۸ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۷۵۴.
- ↑ بخاری، التاریخ الکبیر، ج ۲، ص ۳۸۶؛ خطیب، بغدادی ج۸، ص۴۶؛ ۴۶؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۵، ص ۳۲۱؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۳۵ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ص ۱۲۳.
- ↑ الکافی، ج ۵، ص ۱۴۳؛ فضل اللّه راوندی، النوادر، ص ۱۱ و المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۷۷ و المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۶.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۷۵؛ المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۶ - ۴۱۷ و وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۷۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۷.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۲۶ - ۲۷ و وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۲۶۴.
- ↑ المستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۳۱ و مکارم الاخلاق، ص ۲۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۲۰ و الکافی، ج ۶، ص ۲۸۶.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۸۵؛ المحاسن، ج ۲، ص ۴۴۸ و علی بن جعفر(ع)، مسائل، ص ۳۴۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۷.
- ↑ ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۹۰؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۴۰۲ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۲۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۷۹ - ۲۸۰؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۴۲۴ و نهج الفصاحه، ص ۳۹۳.
- ↑ المحاسن، ج ۲، ص ۴۱۵؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۳۲۶ و الکافی، ج ۶، ص ۲۷۶.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۲۲ و المستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۰۷.
- ↑ ابن اشعث، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۲۱۸؛ محیی الدین النووی، المجموع، ج ۱۶، ص ۴۰۴ - ۴۰۵ و ابنالاثیر الجزری، جامع الاصول من احادیث الرسول(ص)، ج ۵، ص ۱۰۱.
- ↑ الدعوات، ص ۱۴۱؛ المحجة البیضاء، ص ۳۷ و مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۴۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۳۸-۶۳۹.