بحث:ابراهیم فرزند پیامبر خاتم

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

ابراهیم، فرزند رسول خدا(ص)، مادرش ماریه قبطیه بود. ماریه، از هدایای مُقَوقِس، حاکم اسکندریه به پیامبر اکرم(ص) بود[۱]. رسول خدا(ص) در سال ششم هجری و هنگام بازگشت از حدیبیه، حاطب بن ابی بلتعه لخمی را همراه نامه‌ای نزد مُقَوقِس فرستاد و او را به اسلام دعوت کرد. مُقَوقِس، اسلام نیاورد، ولی نامه پیامبر را محترم شمرد و هدایایی برای آن حضرت فرستاد و ایشان هدایای او را پذیرفت. از جمله این هدایا، ماریه، مادر ابراهیم بود[۲].

ماریه، سفید و زیبا بود و حضرت نیز او را بسیار دوست داشت. رسول خدا(ص)، اسلام را بر ماریه و خواهرش عرضه کرد و آنها مسلمان شدند. سپس با ماریه ازدواج کرد و او را در نخلستانی جای داد که امروز به "مشربة أم ابراهیم" معروف است و از اموال بنی نضیر به شمار می‌آمد[۳].

ابراهیم، در ذیحجه سال هشتم هجری در مدینه به دنیا آمد[۴]. خبر ولادت او را قابله ماریه، سلمی، کنیز آزاد کرده رسول خدا(ص)، پیش شوهرش، ابورافع آورد. أبو رافع، مژده تولد ابراهیم را به آن حضرت داد و پیامبر نیز غلامی به عنوان مژدگانی بدو بخشید [۵] و فرمود: "امشب برای من فرزندی به دنیا آمد، او را به نام پدرم ابراهیم نام نهادم"[۶]. همچنین فرمود: "این پسر، مادرش را از بردگی آزاد کرد"[۷].

چون ابراهیم به دنیا آمد، جبرئیل نزد رسول خدا(ص) رفت و گفت: سلام بر تو ای ابو ابراهیم[۸]. حضرت، روز هفتم تولد ابراهیم گوسفندی به عنوان عقیقه، قربانی و به وزن موهای سر او، میان نیازمندان نقره تقسیم کرد. سپس دستور داد موها را دفن کردند[۹]. این عمل رسول خدا(ص)، منشأ استحباب این کارها زمان ولادت فرزند است.

ابراهیم پس از یک سال و اندی، روز سه‌شنبه دهم ربیع الاول سال دهم هجری وفات یافت[۱۰]. بعد از تولد ابراهیم، زنان انصار بسیار مشتاق بودند به وی شیر دهند. حضرت او را به ام برده، دختر منذر بن زید از طایفه بنی نجار[۱۱] و همسر براء بن اوس سپرد[۱۲]. ابراهیم نزد مادر رضاعی خود در قبیله بنی نجار بود. رسول خدا(ص) هر روز برای دیدن ابراهیم به آنجا می‌رفت و خواب قیلوله - نیم‌روز - خود را نیز آنجا و در کنار فرزندش ابراهیم بود[۱۳]. برخی، "ام‌برده" را همان "ام‌سیف" و شوهرش براء بن اوس را نیز، همان ابوسیف دانسته‌اند. برخی نیز گفته‌اند: ابراهیم ابتدا نزد ام‌برده بود، سپس رسول خدا(ص) او را به ام‌سیف سپرد[۱۴].

تولد ابراهیم برای برخی از زنان پیامبر خوش‌آیند نبود. چنان که زهری از عروه و او از عایشه نقل کرده که روزی رسول خدا(ص) ابراهیم را همرا خود نزد عایشه برد و به او فرمود: "شباهتش را به من بنگر". عایشه گفت: بیشتر شبیه مادرش است. حضرت فرمود: مگر سفیدی او را نمی‌بینی؟ عایشه پاسخ داد: کسی که دوران بارداری‌اش کوتاه باشد، سفید و چاق می‌شود[۱۵]. ابن سعد[۱۶] به سند خود از عایشه نقل کرده است که گفت: هر بچه‌ای که شیر تازه بخورد، سفید و چاق می‌شود. در روایتی دیگر، ابن سعد [۱۷] به سند اسحاق بن عبدالله از امام باقر(ع) نقل کرده است که رسول خدا(ص) به ماریه دستور حجاب داد و این مسئله بر زنان حضرت ناخوش آمد و سبب حسودی آنان به ماریه قبطیه شد. گفته شده ابراهیم، شانزده، هجده[۱۸] یا بیست و دو ماه زنده بود [۱۹]. البته بنا بر اینکه او در ذیحجه سال هشتم متولد و در ربیع الاول سال دهم رحلت کرده باشد، دقیقاً شانزده ماه زنده بوده است. رسول خدا(ص) پس از درگذشت ابراهیم فرمود: "در بهشت برای او دایه‌ای است که بقیه مدت شیرخواری‌اش را تکمیل خواهد کرد"[۲۰].

هنگام مرگ او، خورشید گرفت. مردم پنداشتند خورشید گرفتگی به دلیل درگذشت ابراهیم است. رسول خدا(ص) دستور داد همگان در مسجد جمع شدند و سپس فرمود: "خورشید و ماه، دو نشانه از نشانه‌های خدایند که برای مرگ یا زندگی کسی نمی‌گیرند"[۲۱]. حضرت در مرگ فرزندش ابراهیم سخت متأثر شده بود و گریه می‌کرد. از ایشان پرسیدند: آیا شما هم گریه می‌کنید؟ فرمود: "دل می‌سوزد و اشک چشم سرازیر است، ولی سخنی که خدا را به خشم آورد نمی‌گویم. این گریه از سر مهربانی و ترحم است"[۲۲].

پس از درگذشت ابراهیم رسول خدا(ص) دستور داد علی بن ابی طالب(ع) او را برای دفن آماده کند. امام علی(ع) او را غسل داد و کفن کرد[۲۳]. سپس حضرت فرمودند: "به دلیل اینکه عثمان نخستین کسی بود که در بقیع دفن شد، آن حضرت فرمود: "او را کنار پیشگام ما، عثمان بن مظنون دفن کنید". پس دستور داد ابراهیم را در قبرستان بقیع و کنار قبر عثمان بن مظعون که به او علاقه وافری داشته، دفن کردند[۲۴]. هنگام دفن ابراهیم، پیامبر به علی بن ابی طالب(ع) دستور داد داخل قبر شود و سنگ لحد را بگذارد. مردم گمان کردند جایز نیست کسی در مرگ فرزند خویش داخل قبر شود، حضرت فرمود: "بر شما حرام نیست وارد بر قبر اولاد خویش شوید، ولی من ایمن از این نیستم که وقتی وارد بر قبر شوید و کفن را از صورت فرزند کنار زنید، شیطان با شما بازی کند و در جزع افراط کنید و اجر و پاداشتان، ضایع شود"[۲۵]. بعد از دفن ابراهیم حضرت دستور داد آب آورند و آن را بر روی قبر ابراهیم پاشیدند [۲۶]. از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: "اگر ابراهیم زنده می‌ماند، جزیه را از هر قبطی بر می‌داشتم و هیچ یک از دایی‌های او برده نمی‌شدند". همچنین گفته شده که امام حسن مجتبی(ع) با معاویه گفتگو کرد تا در گرفتن جزیه از اهالی زادگاه مادر ابراهیم مسامحه کند[۲۷].[۲۸]

پانویس

  1. ابن هشام، ج۱، ص۲۰۲؛ ابن قتیبه، ص۱۴۳؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۵۳.
  2. ابن سعد، ج۱، ص۲۰۰؛ مسعودی، ج۲، ص۲۸۹؛ طبری، ج۲، ص۶۴۵.
  3. ابن سعد، ج۱، ص۱۰۷.
  4. یعقوبی، ج۲، ص۸۷؛ طبری، ج۲، ص۹۵.
  5. بلاذری، ج۲، ص۱۱۹؛ نوری، ج۵، ص۱۹۱.
  6. ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۵۳.
  7. ابن سعد، ج۱، ص۱۰۸.
  8. ابن سعد، ج۱، ص۱۰۸.
  9. ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۵۳.
  10. ابن سعد، ج۱، ص۱۱۵.
  11. یعقوبی، ج۲، ص۸۷، بلاذری، ج۲، ص۸۶.
  12. ابن اثیر، ج۱، ص۲۳۷ و ج۴، ص۴۸۰.
  13. ابن سعد، ج۱، ص۱۰۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۶۱.
  14. ر.ک: ام سیف و ابوسیف.
  15. بلاذری، ج۲، ص۸۶.
  16. ابن سعد، ج۱، ص۱۰۹.
  17. ابن سعد، ج۱، ص۱۰۸.
  18. ابن سعد، ج۱، ص۱۱۲؛ بلاذری، ج۲، ص۸۸.
  19. یعقوبی، ج۲، ص۸۷.
  20. ابن سعد، ج۱، ص۱۱۱؛ ابونعیم، ج۱، ص۲۰۵؛ ابن حجر، فتح، ج۳، ص۱۹۵.
  21. احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۵۳؛ ابن حزم، ج۵، ص۹۷.
  22. عبدالرزاق صنعانی، ج۳، ص۲۶۶ و ۵۵۳؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۰۹؛ ابن حزم، ج۵، ص۱۴۶.
  23. کلینی، ج۳، ص۲۰۸.
  24. ابن سعد، ج۳، ص۳۰۰؛ بلاذری، ج۱، ص۲۴۳ و ج۱۰، ص۲۵۳.
  25. کلینی، ج۳، ص۳۰۹؛ برقی، ج۲، ص۳۱۴.
  26. ابن سعد، ج۱، ص۱۱۳؛ ابن عبد البر، ج۱، ص۱۵۷.
  27. ابن سعد، ج۱، ص۱۱۵؛ سیوطی، ج۳، ص۴۳۳؛ شربینی، ج۴، ص۲۵۹.
  28. محمدی، رمضان، مقاله «ابراهیم بن رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۹۸-۹۹.