برمکیان
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
از خاندان بزرگ و دولتمرد ایرانی و غالبا ادب پیشه بودند که در دوره امویان در خراسان بزرگ و در شهر بلخ میزیستند[۱]. نیای بزرگ این خاندان «برمک» بود که تولیت آتشکدهای در بلخ را عهدهدار بود. او در روزگار عثمان بن عفان اسلام آورد و مقارن با حکومت بنی امیه بر خراسان بزرگ و بلخ، به دستور اسد بن عبدالله قسری، حاکم اموی، بازسازی شهر بلخ بهدست خاندان برمکی افتاد و چون آنها خاندان با نفوذی بودند توانستند به زودی صاحب قدرت شوند.
همزمان با اوجگیری قیام عباسیان علیه بنی امیه، خاندان برمکی، دوستی و رابطه خویش را با بنی امیه قطع نمودند و با عباسیان متحد شدند. عباسیان که شیوه درست کشور داری را نمیدانستند از همان ابتدا دریافتند که برای اداره متصرفات خویش به ایرانیان و بخصوص خاندان برمکی نیاز دارند. از این رو، عباسیان وزیران خویش را از این خاندان برگزیدند. آنها در جنگها و نبردهای عباسیان علیه شورشیان گرگان و توس و دیگر مناطق حضور داشتند. کارگزاران این خاندان از نبوغ بالایی برخوردار بودند و برخی از خلفای عباسی در دامان این کارگزاران تربیت شدند که میتوان به امین و مأمون - فرزندان هارون الرشید- اشاره کرد.
نخستین فرد از برمکیان که در دستگاه عباسیان وارد شد، «خالد بن برمکی» بود که با پیوستن به سپاه ابومسلم خراسانی نزد عباسیان مقام یافت. به دنبال او فرزندش «یحیی» و نوههایش «فضل و جعفر» نیز در دولت عباسیان وارد و دارای نفوذ شدند. سلطه برمکیان به قدری بود که به نام آنها سکه زدند و تمام مناصب مهم دولتی را به دست ایشان سپردند. درخشانترین دوران خلافت عباسیان همان هفده سال و هشت ماه و ۱۵ روزی بود که زمام اصلی امور در دست برمکیان بود. «خیزران» - مادر هارون الرشید- همواره برمکیان را پشتیبانی میکرد. با مرگ خیزران موقعیت برمکیان متزلزل گردید و طبق پیشگویی امام رضا(ع)، هارون الرشید بر آنها خشم گرفت. در سال ۱۸۷ هجری قمری، جعفر برمکی به قتل رسید و پدر و برادرش به زندان افتادند و تمام املاک و اموالشان مصادره شد و بدین نحو طومار برمکیان برچیده گردید[۲].[۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغت نامه دهخدا، ذیل واژه برمک و خاندان برمکی.
- ↑ برگرفته از کتاب برمکیان، لوسین بودا؛ مروج الذهب، ج۲، ص۲۲۸؛ فتوح البلدان، ص۴۵۰.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۵۱.