نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۴ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
علم نیز یکی از ویژگیهای اساسی پیامبران است و حتی میتوان گفت مهمترین ویژگی آنان به شمار میآید. تمایز و تفاوت اصلی فرستادگان الهی با مردم عادی در برخورداری آنان از علوموحیانی است. مبحث علمانبیا دارای گستره وسیع و ابعاد گوناگونی است که در اینجا به چند محور اصلی بسنده میکنیم[۲].
اصولاً تبعیت فرع علم است. عقلحکم میکند از کسی باید تبعیت کرد و سخن کسی را باید گوش داد که نسبت به مورد تبعیت، آگاه باشد. خداوند در قرآن کریم، این اصل خردمندانه را چنین تبیین میفرماید: ﴿أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[۳]
بدیهی است پیروی از ناآگاهی و همراهی با کسی که خود از هدایت الهی بیبهره است، به گمراهی منجر خواهد شد، و انسان راه به جایی نخواهد برد. قرآن کریم میفرماید: ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّهُمْ لَن يُغْنُوا عَنكَ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ﴾[۴]
دستیابی به علوم و معارف الهی، و همچنین آگاهی از اوامر و نواهیخداوند متعال برای افراد بشر امکانپذیر نیست و این اهداف جز به مدد الهی که همان طریق انبیای عظام و حجتهای الهی است، میسر نمیگردد. لذا خداوند از طریق وحی، این بزرگواران را به دانشهای مورد نیاز مجهز میفرماید تا امکان هدایت مردم توسط ایشان فراهم گردد. قرآن کریم این حقیقت را به این صورت بیان میفرماید: ﴿وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلاء فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَافِرِينَ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ﴾[۵]
نکاتی که آیه فوق به آنها اشاره میفرماید، عبارتاند از:
حضرت رضا(ع) در راستای هدایتبندگان، نه تنها علم اعطایی را برای انبیا لازم شمردهاند، بلکه تأکید فرمودهاند که علم باید به گونهای باشد که برتری ایشان را بر سایرین تأمین کند و آنها از پاسخگویی به هیچ سؤال و ابهامی درنمانند. "إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّة(ع) يُوَفِّقُهُمُ اللَّهُ وَ يُؤْتِيهِمْ مِنْ مَخْزُونِ عِلْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ مَا لَا يُؤْتِيهِ غَيْرَهُمْ فَيَكُونُ عِلْمُهُمْ فَوْقَ عِلْمِ أَهْلِ زَمَانِهِمْ... إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ تَعَالَى لِأُمُورِ عِبَادِهِ يَشْرَحُ لِذَلِكَ صَدْرَهُ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحِير فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ"[۶]خداوند، انبیا و ائمه را توفیق داده و از علم مخزون و حکمتش، آنچه به دیگران نداده، به ایشان اعطا میکند، تا دانش ایشان برتر از دانشاهل زمانشان گردد. هنگامیکه خداوند عزوجل بندهای را برای امور بندگانش برمیگزیند، سینهاش را برای آن کار میگشاید، و چشمههای حکمت را بر قلبش به ودیعت میسپارد، و دانش را به او الهام میکند. لذا از آن پس در پاسخ سؤالی نمانده و در جوابگویی درباره سخن حق سرگردان نمیشود.
در روايات به صراحت بيان شده است خداوند متعالعلم را به پیامبرانالهام كرده و در قلب آنها قرار مىدهد و يا به آنها تلقين مىشود. امام رضا(ع) مىفرمايند: «همانا بنده آنگاه كه خدا او را براى امور بندگانش برمى گزيند سينه او را براى اين امر فراخ مىكند و در قلب او چشمههاى حكمت را به وديعه مىگذارد و علم را به او الهام مىكند پس بعد از آن در هيچ جوابى فرو نمىماند و از حق در تحيّر نمىشود». [۷][۸]
علومی که خداوند متعال به انبیا و رسولان الهی اعطا نموده است، یکسان نبوده، و هر یک از ایشان، در درجات متفاوتی از دانش قرار داشتهاند. به عنوان مثال از امام صادق(ع) نقل شده است: «همانا خداوند متعالاسم اعظم را هفتاد و سه حرف قرار داد. بيست و پنج حرف از آن را به آدم داد. و به نوح هم بيست و پنج حرف عطا كرد. و به ابراهيم هشت حرف داد. و به موسى چهار حرف داد. و به عيسى دو حرف داد كه با آن دو مردگان را زنده مىكرد و كوران مادر زاد و پيسى را شفا مىداد. و به محمّد هفتاد و دو حرف داد و يكى را پوشاند تا آنچه در نفس اوست دانسته نشود و بداند آنچه در نفس بندگان است». [۱۳]. [۱۴].
علاوه بر اينكه جريان حضرت خضر و حضرت موسى در قرآن كريم به صراحت دلالت دارد حضرت خضر چيزى مىدانست كه حضرت موسى از آن آگاهى نداشت. خداى تعالى مىفرمايد: «قالَ لَهُ مُوسى هَلْ أَتـَّبِعُکَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً» [۱۵].
↑ آیا آنکه به حقّ رهنمون میگردد سزاوارتر است که پیروی شود یا آنکه راه نمییابد مگر آنکه راه برده شود؟ پس چه بر سرتان آمده است؟ چگونه داوری میکنید؟؛ سوره یونس، آیه:۹.
↑ سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن و از هوسهای کسانی که (چیزی) نمیدانند پیروی مکن.بیگمان آنان در برابر (عذاب) خداوند هرگز چیزی را از تو باز نمیتوانند داشت و ستمگران، دوستان یکدیگرند و خداوند دوست پرهیزگاران است؛ سوره جاثیه، آیه:۱۸ - ۱۹.
↑و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم.این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون میشود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه میکردند تباه میشد. آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند.آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست؛ سوره انعام؛ آیه: ۸۷-۹۰.