خراج در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث خراج است. "خراج" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خراج (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

مالیاتی که حکومت از اراضی[۱] و اموال و غیر آنها به صورت سالیانه[۲] دریافت می‌کند.

﴿أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ[۳].

اضافه خراج به نام مقدس حق‌تعالی در این آیه شریفه به این نکته اشاره دارد که تشریع آن از جانب خداوند بوده است[۴]. این آیه پاسخی به تعلیل انکار رسالت از سوی کفار قریش است که دادن خراج به پیامبر(ص) در صورت پذیرش اسلام عنوان شده بود. خداوند این بهانه را ردّ می‌کند: ﴿قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ[۵][۶].[۷].

خراج در واژه‌نامه فقه سیاسی

خراج و مقاسمه در لغت، باج گرفتن را گویند[۸] و در اصطلاح، به مالیات بر اراضی گفته می‌شد که دولت اسلامی از مسلمانان و یا غیر آنها، طبق شرایطی اخذ می‌کرد. خراج و مقاسمه شامل: ضریبه، جزیه و مال الفیء بوده و دو نوع از مالیات بر اراضی است که از سوی دولت اسلامی، بر زمین‌های مفتوحة العنوة - زمین‌هایی که مسلمانان با جنگ و غلبه به دست آورده باشند - تعیین می‌گردید؛ به گونه‌ای که زارع زمین، موظف بود هر ساله مبلغی جهت مالیات ارضی، به دولت اسلامی بپردازد، تا منافع آن در مصالح عموم مسلمانان مصرف گردد. خراج و مقاسمه هر دو مالیات ارضی بودند، ولی با این تفاوت که خراج عبارت بود از مالیات نقدی و از طرف دولت تعیین می‌گردید و کسانی که روی زمین کار می‌کردند موظف بودند سالیانه مبلغی را به خزانه دولت واریز کنند؛ برای مثال می‌بایست در هر جریب زمین، مبلغ ده دینار رایج بپردازند، اما مقاسمه آن بود که خود دولت، در محصول زمین‌های خراجیه، با کشاورزان سهیم و شریک می‌شد، مثلا ربع یا ثلث محصولات از آن دولت و بقیه مال کشاورز بود[۹]. انواع خراج به شرح ذیل تقسیم می‌گردید: خراج موظف: (وظیفه یا مواظفه) مقدار معینی از نقود و زراعت که طبق نظر حاکم و خلیفه تعیین می‌گردید؛ چنانکه عمر، بر اراضی سواد (عراق) نسبت به هر جریب، صاعی از گندم و جو و یک درهم معین کرد[۱۰]. خراج الرأس: (خراج سرانه) پولی که در سرشماری از رعایا می‌گرفتند. خراجی: منسوب به خراج مالیاتی، نام سالی بود که در یک روز معین از آن، خراج وصول می‌شد[۱۱].

منابع

پانویس

  1. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۷۸.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۲، ص۲۵۱.
  3. «یا مگر از آنان مزدی می‌خواهی؟ مزد پروردگارت بهتر و او بهترین روزی‌دهندگان است» سوره مؤمنون، آیه ۷۲.
  4. احمد بن یوسف سمین حلبی، عمدة الحفاظ، ج۱، ص۵۷۲.
  5. «بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست و او به هر چیزی گواه است» سوره سبأ، آیه ۴۷.
  6. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۸، ص۷۶.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۲۵۰.
  8. لغت‌نامه دهخدا، ج۷، ص۹۶۲۷.
  9. تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۳۲۶؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۴۵؛ قاطعة اللجاج، ص۳۴-۲۷.
  10. صبح الاعشی، ج۱، ص۴۲۴؛ مفتاح الکرامه، ج۱۳، ص۶۵؛ ابویعلی، الاحکام السلطانیه، ص۱۶۵.
  11. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۸۹.