عبدالله بن حارث بن نوفل در تاریخ اسلامی
مقدمه
عبدالله بن حارث بن نوفل بن حارث بن عبدالمطلب بن هاشم هاشمی، کنیهاش «ابومحمد» و لقبش «بَیَّه» و مادرش هند دختر ابوسفیان است. وی در زمان پیامبر(ص) به دنیا آمد و مادرش او را نزد ام حبیبه همسر پیامبر(ص) و دختر ابوسفیان آورد. آنگاه که پیامبر(ص) نزد امحبیبه آمد، فرمود: این کیست؟ عرض کرد: عموزاده تو و خواهرزاده من، حضرت کام وی را برداشت و با آب دهان خویش دهان وی را متبرک ساخت و دعایش کرد. عبدالله هنگام رحلت پیامبر(ص) دو سال داشت و احادیثی مرسل از آن حضرت(ص) نقل کرده است [۱]. برخی نیز وی را از اصحاب امام علی(ع) دانستهاند[۲].
وی که به روایتی فقیه و ثقه بود[۳]، مدتی از طرف مروان منصب قضاوت مدینه داشت و سپس غزل شد[۴]. پس از آن در بصره سکونت گزید[۵] و آنگاه که نامه یزید بن معاویه به ابن زیاد رسید، وی پانصد تن از اهل بصره را برای همراهی خود برگزید که عبدالله بن حارث بن نوفل، و شریک بن اعور از جمله آنان بودند، نخست شریک بن اعور و سپس عبدالله بن حارث خود را به بیماری زدند و از اسب بر زمین انداختند، گروهی دیگر نیز به پیروی از آن دو چنین کردند، به امید آنکه ابنزیاد به آنها بپردازد و امام حسین(ع) پیش از او وارد کوفه گردد. ولی ابنزیاد به افتادگان توجه نکرد و به حرکت خویش ادامه داد....
پس از رسیدن مسلم بن عقیل به کوفه، مختار با پرچم سبز و عبدالله که به این شهر آمده بود با پرچم و لباس قرمز با مسلم بن عقیل قیام کردند و پس از پراکنده شدن مردم از دور مسلم، ابنزیاد فرمان داد آن دو را دستگیر کنند و برای آوردنشان نیز جایزه تعیین کرد. به این ترتیب آن دو دستگیر و زندانی شدند[۶].
صاحب ذخیرة الدارین فیما یتعلق بمصائب الحسین میگوید: پس از دستگیری و شهادت مسلم، عبیدالله بن زیاد گفت: عبدالله بن حارث را حاضر کنید. کثیر بن شهاب او را از زندان نزد ابنزیاد آورد. ابن زیاد پرسید: کیستی؟ او پاسخ نداد. آنگاه پرسید: آیا تو صاحب آن پرچم سرخ نیستی که درب خانه عمرو بن حریث نصب کرده بودی! باز هم پاسخ نداد. گفت: تو برای مسلم از مردم بیعت میگرفتی! عبدالله بازهم پاسخ نداد. ابنزیاد گفت او را ببرید و در میان قبیلهاش گردن بزنید؛ و آنها چنین کردند[۷]. ولی عسقلانی میگوید: وی از طرف ابن زبیر حاکم بصره شد و در سال ۸۴ هـ درگذشت و برخی نیز وفات وی را در سال ۷۹ ه در ابواء دانستهاند و نیز آوردهاند که وی را مسموم کردند[۸].[۹]
جستارهای وابسته
منابع
- جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا
پانویس
- ↑ الاصابه، ج۵، ص۸-۹، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۱۸۰-۱۸۱.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص۷۴، معجم الرجال الحدیث، ج۱۰، ص۱۵۴.
- ↑ الاصابه، ج۵، ص۸-۹، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۱۸۰-۱۸۱.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۱۷۲ و ۲۳۲، دار المعارف.
- ↑ الاصابه، ج۵، ص۸-۹، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۱۸۰-۱۸۱.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۹ و ۳۸۱، دار المعارف.
- ↑ ذخیرة الدارین، ص۲۸۵. نیز ر.ک فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۳۷-۲۳۸، مدینة الحسین(ع)، ص۴۲.
- ↑ الاصابه، ج۵، ص۹.
- ↑ جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص:۲۳۰-۲۳۱.