علل ازدواج‌های متعدد پیامبر اسلام چه بوده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

علل ازدواج‌های متعدد پیامبر اسلام چه بوده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ پیامبر خاتم
مدخل اصلیپیامبر خاتم

علل ازدواج‌های متعدد پیامبر اسلام چه بوده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث پیامبر خاتم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی پیامبر خاتم مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • چرا پیامبر (ص) اجازه داد مسلمانان جلوی قافله مال‌التجاره کفار قریش را وقتی از نزدیک مدینه عبور می‌کرد بگیرند و کالای آن را تصاحب کنند که اروپایی‌ها حتى تعبیر زشت راهزنی را به کار برده‌اند؟ آیا غیر از این بود که این کار برای هدف مقدسی بود؟

پاسخ به این پرسش

پورامینی
حجت الاسلام و المسلمین محمد باقر پورامینی در کتاب «پیامبر اسلام(ص)» به نقل از آثار شهید مطهری در این باره گفته است:
«ازدواج اول پیامبر (ص) با خدیجه (س) بود که پانزده سال از خودش بزرگ‌تر بود. ازدواج با خدیجه (س) در بیست‌وپنج سالگی پیامبر و چهل سالگی خدیجه صورت گرفت. خدیجه بیست‌وپنج سال به‌عنوان زن منحصر به فرد پیامبر (ص) در خانه پیامبر (ص) بود، و فرزندانی آورد و در شصت‌وپنج سالگی وفات کرد. پس از خدیجه (س)، پیامبر (ص) با یک بیوه دیگر به نام سوده ازدواج کرد. پس از او با عایشه که دختر خانه بود و قبلاً شوهر نکرده بود و مستقیماً از خانه پدر به خانه پیامبر (ص) می‌آمد، ازدواج کرد. پس از عایشه نیز با آنکه پیامبر (ص) زنان متعددی گرفت، هیچ کدام دختر خانه نبودند، همه بیوه و غالباً سالخورده و احیاناً صاحب فرزندان برومندی بودند. عایشه همواره در میان زنان پیامبر به خود می‌بالید، و می‌گفت: "من تنها زنی هستم که با غیر پیامبر آمیزش نکرده‌ام". او به زیبایی خود نیز می‌بالید و این دو جهت او را مغرور کرده بود و احیاناً پیامبر را می‌آزرد. عایشه پیش خود انتظار داشت با بودن او پیامبر به زن دیگر التفات نکند، زیرا طبیعی است برای یک مرد با داشتن زنی جوان و زیبا، به‌سر بردن با زنانی سالخورده و بی‌بهره از زیبایی جز تحمل محرومیت و ناکامی چیز دیگر نیست؛ به‌خصوص اگر مانند پیامبر (ص) بخواهد رعایت حق و نوبت همه را در کمال دقت و عدالت بنماید. اما پیامبر (ص) که ازدواج‌های متعددش بر مبنای مصالح اجتماعی و سیاسی آن روز اسلام بود، نه بر مبانی دیگر، به این جهات التفاتی نمی‌کرد و از آن تاریخ تا آخر عمر که مجموعاً در حدود ده سال بود، زنان متعددی از میان زنان بی‌سرپرست، که شوهرهاشان کشته شده بودند، یا به علت دیگر بی‌سرپرست شده بودند، به همسری برگزید.[۱] به عبارتی، علل ازدواج مختلف است: گاهی برای کسب نیرو و قوت و پیوند با اقویا بود که پیوند با عایشه و حفصه (دختران ابوبکر و عمر) روی این جهت بود؛ پیوند با ام‌حبیبه (دختر ابوسفیان) شاید جنبه استمالت قلب خویشاوندان را داشت، چون شوهرش مرتد شد و خودش در حبشه بود. یا بعضی فقط به‌خاطر تکفل مخارج و تحت حمایت گرفتن آنان را داشت که بعدها هم سنت باشد، مثل پیوند با ام‌سلمه. بعضی هم برای برای شکستن سنت انحرافی بود، مثل ازدواج با زینب بنت جحش، همسر پیشین پسر خوانده خود.[۲] این ازدواج برای اعراب جاهلیت مستنکر بود، اما قرآن زشتی ازدواج با زن پسر خوانده را نسخ کرد.[۳] رسول اکرم (ص) منتهای عدالت را درباره همه آنها رعایت می‌کرد و هیچ‌گونه تبعیضی میان آنها قائل نمی‌شد. عروة بن زبیر خواهرزاده عایشه است. درباره طرز رفتار پیامبر اکرم (ص) با زنان خود از خاله خویش (عایشه) سؤالاتی کرده است. عایشه گفت: رسم پیامبر (ص) این بود که هیچ‌یک از ما را بر دیگری ترجیح نمی‌داد. با همه به عدالت و تساوی کامل رفتار می‌کرد. کمتر روزی اتفاق می‌افتاد که به همه زنان خود سر نزند و احوال‌پرسی و تفقد نکند؛ ولی نوبت هرکس بود نسبت به دیگران به احوالپرسی قناعت می‌کرد و شب را در خانه آن کس به‌سر می‌برد که نوبت او بود. اگر احیاناً در وقتی که نوبت زنی بود می‌خواست نزد زن دیگر برود، رسماً می‌آمد و اجازه می‌گرفت؛ اگر اجازه داده می‌شد می‌رفت و اگر اجازه داده نمی‌شد، نمی‌رفت. من شخصاً این‌طور بودم که هر وقت از من اجازه می‌خواست نمی‌دادم. رسول اکرم (ص) حتی در بیماری‌ای که به فوت ایشان منجر شد که توانایی حرکت نداشت، عدالت را در کمال دقت اجرا کرد. برای اینکه عدالت و نوبت را رعایت کرده باشد، هر روز بسترش را از اتاقی به اتاق دیگر منتقل می‌کردند، تا آنکه یک روز همه را جمع کرد و اجازه خواست در یک اتاق بماند و همه اجازه دادند در خانه عایشه بماند[۴]»[۵]

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. مطهری، مرتضی، داستان راستان مجموعه آثار، ج ۱۸، صص ۴۳۸ و ۴۳۹.
  2. یادداشت‌ها، ج ۹، ص ۱۰۱.
  3. خاتمیت، ص ۴۰.
  4. مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۳۶۰.
  5. پورامینی، محمد باقر، پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت، ص ۱۰۷ تا ۱۱۰.