رابطه علم معصوم با عصمت چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

رابطه علم معصوم با عصمت چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم
مدخل اصلیعلم معصوم

رابطه علم معصوم با عصمت چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

شریعتمدار جزایری

آیت‌الله سید نورالدین شریعتمدار جزایری در مقاله «امام حسین و علم به شهادت» در این باره گفته است:

«از دیدگاه‌ عقل‌ این‌ موضوع‌ بررسی‌ شود که‌ آیا مانعی‌ در علم‌ گسترده امام‌ وجود دارد؟(...) عقل‌ این‌ گونه‌ علم‌ و خبررسانی‌ را محال‌ نمی‌داند و مانعی‌ را در دارا بودن‌ آن‌ تصوّر نمی‌کند. بلکه بالعکس اگر این‌ علم‌ گسترده‌ و فراگیر نبود، ادعای‌ رهبری‌ امّت‌ اثر نداشت‌ و چگونه‌ کسی‌ که‌ آگاهی‌ به‌ حال‌ مردم‌ ندارد، می‌تواند سعادت‌ دنیا و آخرت‌ آنان‌ را تأمین‌ و تضمین‌ نماید. (...) از باورهای‌ شیعیان‌ درباره پیامبر و امام‌، عصمت‌ و محفوظ‌ بودن‌ از گناه‌، اشتباه‌، سهو، نسیان‌ و غفلت‌ است‌ که‌ در تمام‌ مدت‌ عمر خود در یک‌ لحظه‌ و در یک‌ بار نیز خطا،اشتباه‌ و گناه‌ از او سر نمی‌زند. معصوم‌ بودن‌ از گناه‌ و خطا، در تمام‌ لحظه‌های‌ عمر و برخوردهای‌ زندگانی‌، زمانی‌ تحقق‌ می‌یابد که‌ دانش‌ و آگاهی‌ فراگیر شود و به‌ هر چیزی‌ در هر حال‌ علم‌ داشته‌ باشد و اگر یک‌ مورد را نداند، مقام‌ عصمت‌ را به‌ نمی‌یابد، زیرا آن‌ چه‌ با عصمت‌ سازگار نیست‌گناه‌ و اشتباه‌ و ... از نادانی‌ و جهل‌ است‌ و کسی‌ که‌ از مصالح‌ و مفاسد واقعی‌ باخبر است‌، گناه‌ و اشتباه‌ نمی‌کند. پس‌ معصوم‌ بودن‌ پیامبر و امام‌، دانش‌ و آگاهی‌ او را به‌ تمام‌ مصالح‌ و مفاسد و حقایق‌ اشیاء در هر حالی‌ نیاز دارد»[۱].

پاسخ‌های دیگر

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛ | تصویر = 11720.JPG|100px|right|بندانگشتی|هاشمی]] حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید علی هاشمی نویسنده کتاب «ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی» در پاسخ به این پرسش گفته است:

«به‌ نظر می‌رسد آیاتی از قرآن بر خطای دانش‌های عادی پیامبران دلالت دارند. در ادامه، برخی از این موارد را ـ که در بحث افزایش‌پذیری علوم آنان نیز بدان‌ها اشاره شد ـ ذکر می‌کنیم. حضرت نوح(ع) در تطبیق وعده خداوند بر نجات خانواده‌اش اشتباه کرد و خداوند او را به این خطا آگاه ساخت. حضرت ابراهیم(ع)، فرشتگانی را که برای دادن بشارت فرزند و هلاکت قوم لوط نزد ایشان آمده بودند، نشناخت و گمان کرد که آنها انسان‌های عادی‌اند. آن حضرت غذایی برای آنان تهیه کرد؛ اما آنان نخوردند و ابراهیم(ع) از مشاهده این رفتار نگران شد. حضرت لوط(ع) نیز این فرشتگان را نشناخت و از مشاهده آنان ـ به دلیل رفتار قومش ـ بسیار نگران شد. این آیات نشان می‌دهند که این دو پیامبر، پس از مشاهده این فرشتگان می‌پنداشتند که آن فرشتگان انسان‌هایی هستند که نزد ایشان آمده‌اند. حضرت موسی(ع) هنگام مشاهده نور از جانب وادی مقدس طوی گمان کرد که آنجا آتشی فراهم است و به قصد تهیه آتش یا خبر آوردن، به آنجا قدم نهاد. بنابراین گمان عادی ایشان خطا بوده است. در ماجرای فتنه سامری، آن حضرت ابتدا گمان کرد که برادرش حضرت هارون(ع) در انجام مأموریتش کوتاهی کرده است و از همین روی با او تندی کرد. دلیل تندی حضرت موسی(ع) با حضرت هارون(ع) هر چه بوده، گمانی نادرست بوده است. به همین دلیل، پس از توضیح حضرت هارون(ع) آرام شد. (...) این‌گونه آیات نشان می‌دهند که علوم عادی پیامبران، دست‌کم برخی از این علوم که تأیید‌های الهی همراه آن نبوده است، گرفتار خطا شده‌اند. البته در آیات قرآن شاهدی بر خطای دانش عادی رسول ‌خدا(ص) دیده نشد. در مقابل، به ‌نظر می‌رسد علوم الهی و ویژه پیامبران و برگزیدگان خداوند، با عصمت همراه بوده است. اقتضای اینکه خداوند این علوم را به ‌طور ویژه به برگزیدگان خود داده، این است که این علوم، درست و خطاناپذیر باشند. در برخی آیات، این برگزیدگی چنین بیان شده است: ﴿وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ*ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ[۲] لازمه چنین برگزیدگی و هدایت الهی آن است که دانش اعطایی به ایشان، صحیح و مطابق با واقع باشد؛ وگرنه دانشی که خطا در آن باشد، منسوب به خداوند نیست و منت و لطف الهی به ‌شمار نمی‌آید. بنابراین اقتضای علوم ویژه الهی، عصمت این علوم است. در آیاتی دیگر، خداوند به‌صراحت از حفاظت علوم ویژه و الهی عطاشده به پیامبران سخن گفته است: "دانای نهان است. کسی را بر غیب خود آگاه نمی‏‌کند؛ جز فرستاد‌ه‌ای را که از او خشنود باشد، که [در این صورت‏] برای او از پیش رو و از پشت سرش نگاهبانانی برخواهد گماشت، تا معلوم بدارد که پیام‌های پروردگار خود را رسانیده‏‌اند و [خدا] بدان چه نزد ایشان است احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است". این آیات به‌روشنی نشان می‌دهند که پیام‌های الهی خداوند، از طریق رسولانش با حفاظت ویژه به پیامبران رسیده و توسط ایشان به مردم ابلاغ می‌شود و در این مسیر، خطایی رخ نمی‌دهد؛ زیرا در این صورت، پیام خدا به‌درستی به مردم ابلاغ نخواهد شد. این همان نکته‌ای است که در پایان آیات یادشده به‌عنوان دلیل محافظت از علوم غیبی داده‌شده به پیامبران بیان شده است؛ یعنی اگر پیامبران در دریافت و ابلاغ علوم وحیانی معصوم نباشند، پیام خداوند به‌درستی به مردم نخواهد رسید و این مخالف خواست خداوند و هدف بعثت پیامبران است. بنابراین از آیات یادشده می‌توان این‌گونه استفاده کرد که پیامبران در علوم ویژه و موهبتی خود معصوم‌اند؛ هر‌چند در برخی دانش‌های عادی آنان، مانند شواهد یادشده، خطاپذیری دیده می‌شود. البته چنین خطاهایی، محدود و مربوط به مواردی است که ارتباطی به شأن هدایت‌گری آنان ندارد. از مطالعه واکنش‌های مؤمنان به ادیان الهی در مقابل پیامبرانشان، و مسلمانان در برابر قرآن کریم و سخنان رسول‌ خدا(ص)، این نکته را می‌توان دریافت که آنان با شک و تردید به علوم وحیانی نمی‌نگریستند؛ بلکه آن را حکم قطعی خداوند می‌دانستند و عصمت پیامبران را، دست‌کم در قلمرو دریافت و ابلاغ وحی، پذیرفته بودند. حوادثی مانند سخنان شکاکانه نعمان‌بن‌حارث، نادر و نوعی ضعف در دین‌داری او تلقی می‌شده است»[۳].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین بیابانی اسکوئی؛ | تصویر = 098554.jpg | پاسخ‌دهنده = محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی]]]] حجت الاسلام و المسلمین محمد بیابانی اسکوئی در کتاب «امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«علم و عصمت رابطه نزدیکی دارند. ریشه اساسی عصمت را علم تشکیل می‌دهد. انسان وقتی چیزی را به حقیقت و واقعیّت درک کند، کنه وجودی آن را بداند و تمام آثار و پیامدهای آن را به عیان ببیند در مواجهه با آن با شناختی که دارد از خود عکس‌العملی متناسب نشان می‌دهد. ولی اگر چنین شناختی از شیء برای او نباشد ممکن است درباره آن دچار اشتباه شود و نسبت به او کاری انجام دهد که موجب پشیمانی گردد. نسیان، غفلت، سهو و جهل و نادانی از ریشه‌های مهم معاصی و آلودگی‌ها به شمار می‌آید. ممکن است انسانی از روی غفلت و یا جهل و نادانی مرتکب شرب خمر شود و در اثر آن مهم‌ترین موهبت الهی یعنی عقل و هوشیاری خویش را از دست بدهد و دست به کارهایی بزند که بعد از هوشیاری از خود شرم کند»[۴].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛ | تصویر = 11819.jpg | پاسخ‌دهنده = اصغر غلامی|غلامی]]]] آقای دکتر اصغر غلامی در مقاله «آفاق علم امام در الکافی» در این‌باره گفته است:

«عصمت در لغت به معنای منع و حفظ است و همه انواع حفظ را در بر می‌گیرد.[۵] اما از نظر احادیث، معصوم کسی است که از محارم الهی امتناع و اجتناب کند.[۶] امتناع و اجتناب، فعل شخص معصوم است؛ اما توفیق و تسدید الهی نیز در عصمت نقش دارد. توفیق و تسدید الهی نیز از طریق افاضه علم است. امام رضا(ع) می‌فرماید: هنگامی که خداوند بنده‌ای را برای "سرپرستی" امور بندگانش بر می گزیند، سینه‌اش را برای این امر گشاده می‌گرداند و چشمه‌های حکمت را در قلبش به ودیعه می‌گذارد و به او علم الهام می‌کند. پس او معصوم و مؤید است.[۷] در برخی روایات، قرآن [۸] و در برخی روح القدس [۹] عامل تسدید و حفظ الهی معرفی شده‌اند که اینها هر دو، از منابع اساسی علم امامان‌اند. پس روشن است که منشأ عصمت، علم موهوبی الهی است و علم به عمل و پیامدهای آن، موجب حفظ انسان از ارتکاب اعمال ناشایست شده و او را به امور صواب ترغیب می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) بالا در این باره می‌فرماید: اگر آنچه را مردگان شما ( پس از مرگ می‌بینند، شما هم به عیان می‌دیدید، قطعاً بی‌تاب می‌شدید و ترس وجود شما را فرا می‌گرفت و به امر خدا و حجت او گوش فرا می‌دارید و از او اطاعت می‌کردید.[۱۰] البته وجود علم ضرورت، موجب فعل یا ترک نیست و از انسان سلب اختیار نمی‌کند. اما مسلم است که عصمت بدون علم ممکن نیست. در نتیجه، وجود عصمت، از وجود علم الهی در معصوم حکایت می کند»[۱۱].

|}

{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. خانم عسکری (پژوهشگر حوزه علميه حضرت رقيه)؛ | تصویر = 11934.jpg | پاسخ‌دهنده = ]] خانم حدیثه عسکری در وبگاه حوزه علمیه حضرت رقیه، در این باره گفته است:

«خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص) می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا؛[۱۲] از این آیه شریفه استفاده می‌شد که خداوند دو نوع علم به پیغمبر اکرم تعلیم نموده است: یکی، تعلیم از راه وحی و نزول روح الامین بر ایشان، که ﴿أَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ[۱۳] بیانگر آن است. و دیگری،‌ ﴿وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ؛[۱۴] که نوعی القا بر قلب پیغمبر و الهام الهی بدون واسطه ملک و انزال آن است. این موهبت الهی همان عصمت و نوعی علم است که بر تمام قوای طبیعی و غرایز و امیال نفسانی غالب و صاحبش را از گمراهی و گناه به طور کلی باز می‌دارد و به واسطه آن نسبت به گناه تنفر و انزجار قلبی پیدا می‌کند. عصمت نوعی علم است که صاحبش را به طور دائم و برای همیشه در راه بندگی قرار می‌دهد، و مانع از صدور معصیت از او می‌شود نه از قبیل علم متعارف به حسن و قبح فعل یا علم به مصلحت و مفسده آن؛ زیرا این گونه علم گاهی با گمراهی و ارتکاب عصیان و گناه جمع می‌شود. و انسان با اینکه قبح و مفسده فعل را می‌داند، در عین حال، قوه شهویه یا غضبیه بر او غالب می‌گردد و مرتکب آن فعل می‌شود»[۱۵]

|}

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم معصوم

پانویس

  1. مقاله امام حسین و علم شهادت.
  2. (و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم*این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون می‌شود)، یوره مبارکه انعام، آیه ۸۷و۸۸.
  3. ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۱۴۲.
  4. امامت.
  5. لسان العرب ۴۰۴/۱۲ - ۴۰۳.
  6. معانی الاخبار / ۱۳۲.
  7. کافی ۲۰۲/۱.
  8. نک: معانی الاخبار / ۱۳۲.
  9. نک: کافی ۲۶۶/۱ و ۲۷۲.
  10. نهج البلاغه، خطبه ۲۰۰.
  11. آفاق علم امام در الکافی، ص۱۱۲.
  12. «و خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد، و آنچه را نمی‌دانستی به تو آموخت، و تفضل خدا بر تو همواره بزرگ بوده است»؛ سوره نسا،‌ آیه ۱۱۳.
  13. «خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد»؛ سوره نسا،‌ آیه ۱۱۳.
  14. «و آنچه را نمی‌دانستی به تو آموخت»؛ سوره نسا،‌ آیه ۱۱۳.
  15. حوزه علمیه حضرت رقیه