جهاد ابتدایی در فقه سیاسی
مقدمه
از آنجا که خداوند متعال، دستوراتی برای سعادت بشر به وسیلۀ پیامبر(ص) فرستاد، حال اگر گروهی، بخواهند در ابلاغ چنین فرمانهایی به مردم ایجاد مزاحمت نمایند، جهاد با آنان واحب است، این نوع از جهاد را جهاد ابتدایی میگویند؛ مانند جنگ بدر. جهاد ابتدایی کارزار و نبردی است که مسلمانان به منظور دعوت مشرکین به اسلام، رساندن ندای منادیان راه خدا به مردم، آزاد کردن بندگان از قید اسارت و بردگی و رهایی گمراهان از آیینهایی که به آنها تحمیل شده بود، انجام میدادند[۱]. گفتنی است، این نوع از جهاد در تمامی ادیان آسمانی وجود داشته و همواره به اذن صریح پیامبر(ص) یا امام معصوم(ع) نیازمند، ولی در زمان غیبت مشروع نخواهد بود[۲][۳].
مفهومشناسی جهاد ابتدایی
جهاد ابتدایی را به معنای جهاد و جنگی دانستهاند که شروع کننده آن مسلمانان باشند. مهمترین سخن درباره جهاد ابتدایی، چرایی وجود این جهاد در عین اجباری نبودن پذیرش دین اسلام است؛ به عبارت دیگر آیا وجود این جهاد که به معنای اذن حمله به مشرکان و غیرمشرکانی است که هیچ گونه حملهای به مسلمانان نکردهاند، با آزادی انسان و عدم جبر به پذیرش دین سازگاری دارد؟ پاسخ به این سؤال را باید از بررسی هدف و اغراض وجوب جهاد ابتدایی آغاز کرد.
با نگاه اولیه به نصوص وارده در این حوزه، اهداف متعددی را برای جهاد میتوان مشاهده کرد. آنچه مورد ادعاست، آن است که بدون جهاد امکان تحقق این اهداف ممکن نیست. این اهداف را میتوان خلاصهوار به صورت زیر دستهبندی کرد:
- دفع فتنه و رفع موانع تبلیغ دین اسلام؛
- کمک به مستضعفان زیر سلطه کفر؛
- قدرتمند شدن اسلام در مقابل خطرهای خارجی؛
- عمل به اصل عدم ولایت.
اعتقاد به دین امری قلبی است؛ از اینرو امکان ایجاد اجبار در آن نیست، به عبارت دیگر نمیتوان افراد را به زور شمشیر و قوای قهریه به دین معتقد کرد؛ زیرا اساساً ایمان امری قبلی است. قرآن کریم تأکید میکند که اکراهی در دین نیست[۴]. همین مسئله اشعاری است بر این موضوع که هدف از جهاد، اجبار دیگران به پذیرش دین اسلام نیست؛ چه در مورد سرزمینهایی که با جهاد فتح میشدند نیز دستوری بر اجبار مردم آنان به پذیرش دین اسلام صادر نمیشد. با این حال تبلیغ دین اسلام و رساندن آن به گوش مردم وظیفه مسلمانان است.
حال در راه اجرای این وظیفه، اگر دولتها ممانعت ایجاد کنند، جنگ برای رفع این موانع شکل میگیرد. قرآن کریم این هدف را اینگونه بیان میکند: ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾[۵]. ﴿وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ﴾ به معنای انقیاد امر الهی و اطاعت از خداوند بیان شده است[۶]. نکته در خور توجه تأکید آیه بر جنگ تا زمانی است که کفار دست از اعمال ظالمانه خویش بردارند. در این آیه، هیچ تأکیدی به لزوم جنگ تا ایمان آوردن کفار و دیگران نشده است. ممانعت از اقامه دین یکی از موارد فتنهگری کفار است. شهید مطهری ذیل آیه فوق مینویسد: اما جهاد تهاجمی، اول باید دید محیط تهاجم چه محیطی است. یک وقت هست خود محیا محیط آزادی است برای عرضه داشتن هرگونه ایدئولوژی.... یک وقت بر خود آن محیط یک قدرت اهریمنی حکمفرماست که مانع آزادی و عرض عقیده است. اینجاست که جهاد تهاجمی برای کوبیدن قدرت اهریمنی و بسط آزادی و ایجاد محیط آزاد تجویز میشود. شاید منظور آیه کریمه ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ﴾، همین باشد که موجبات فتنه و قوههای اهریمنی را از بین ببرید و محیط را آزاد کنید[۷]. سید طباطبایی (۱۲۳۱ق) صاحب ریاض المسائل نیز یکی از اغراض جهاد ابتدایی را امر به معروف میداند که با کشته شدن سران کفر محقق میشود[۸].
توجه به اصل عدم ولایت، یکی دیگر از استناداتی است که برای تبیین غرض و هدف از جهاد ابتدایی مورد توجه قرار میگیرد[۹]. نداشتن حق حکومت، جز آنان که از جانب خدای متعال مشروع دانسته شدهاند، سبب میشود که حاکم اسلامی اقدام به از میان بردن حکومتهای غیرمشروع کند؛ زیرا آن حکومتها جواز اعمال ولایت ندارند. این اقدام پس از دعوت حاکمان جور به اسلام و استنکاف ایشان از پذیرش آن است؛ چراکه شرط جهاد ابتدایی دعوت کردن به اسلام و استنکاف از آن است.
در انتها ذکر این نکته برای درک بهتر غرض جهاد ابتدایی ضروری است که در جهاد با اهل کتاب، در صورت نپذیرفتن اسلام، با ایشان قرارداد ذمه منعقد میشود که ضمن آن، در اعتقاد به دین خود آزاد گذاشته میشوند. این قرارداد بین اهل کتاب و حاکم اسلامی بسته میشود و به موجب آن، اهل کتاب با پرداخت مالیاتی به نام “جزیه” و پایبندی به شروطی از جمله جاسوسی نکردن برای دشمنان، ترک تعرض به نوامیس مسلمانان و التزام به قواعد و احکام اسلامی، جان، مال، نوامیس و عبادتگاههایشان مورد تضمین حکومت اسلامی قرار میگیرد. پس از عقد ذمه، جهاد با اهل کتاب جایز نیست[۱۰].
منابع
پرسش مستقیم
پانویس
- ↑ شرح لمعه، ج۲، ص۳۷۹؛ شرایع الاسلام، ج۱، ص۳۱۰؛ مسالک الافهام، ج۳، ص۹؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۴۴۱؛ المحلّی، ج۷، ص۲۹۱، شمارۀ ۹۲۱؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۶۶.
- ↑ شرح لمعه، ج۲، ص۳۸۱؛ شرایع الاسلام، ج۱، ص۳۱۰؛ ریاض المسائل، ج۷، ص۴۴۱.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۷۴.
- ↑ ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ﴾ «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
- ↑ ر.ک: مجلسی، بحارالانوار لدرر الاخبار الائمة الاطهار(ع)، ج۱، ص۳۲۱؛ همچنین طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۱۳.
- ↑ مطهری، یادداشتها، ج۱، ص۸۸.
- ↑ حائری طباطبایی، ریاض المسائل فی تحقیق الأحکام بالدلائل، ج۸، ص۷.
- ↑ ر.ک: مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱۷، ص۷۴. همچنین برای آگاهی از این اصل، به فصل چهارم کتاب حاضر رجوع کنید.
- ↑ مهدوی و کاظمی، کلیات فقه سیاسی، ص ۱۱۲.