آزادی اندیشه در قلمرو آزادی سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آزادی اندیشه در قلمرو آزادی سیاسی چگونه ترسیم شده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیآزادی اندیشه
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آزادی اندیشه در قلمرو آزادی سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید کاظم سیدباقری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» در این‌باره گفته‌ است:

«از لوازم حتمی آزادی بیان، آزادی اندیشه است، هر چند که اصولاً نمی‌توان آزادی اندیشه را قید و بند زد یا جلوی آن را گرفت، اندیشه، امری نرم‌افزاری و نامحسوس است که در هزارتو و لایه‌های درونی ذهن انسان‌ها شکل می‌گیرد، طبعاً کسی نمی‌تواند آن را محدود کند، اما طبیعی است که بیان هر اندیشه‌ای که به ذهن می‌آید بدون در نظر گرفتن هنجارها، ارزش‌ها و قوانین هر جامعه، شایسته به نظر نمی‌رسد. با این همه، بیان اندیشه، بحثی کلیدی و مهم است و حقی بنیادین که همه افراد به اقتضای انسانیت به طور برابر آن را دارند و می‌توانند فکر خویش را آزادانه بیان کنند تا آنجا که حقوق دیگران و حدود الهی نادیده گرفته نشود. سیدابوالفضل زنجانی با تمسک به آیه ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ[۱] می‌گوید: اسلام، آزادی فکر را نه تنها یکی از حقوق بشر، بلکه از وظایف طبیعی و تکوینی او می‌داند، وی به ساختاری که قرآن برای رشد فکر انسان معرفی کرده است اشاره می‌کند و کلمات «تذکّر”، «تدبّر”، «تفکّر”، «تعقّل” و «تفقّه” در قرآن را اشاره به همین موضوع می‌داند. در این راه حتی پیامبر خدا نیز مأمور بود، امنیت محیط و فرصت کافی را برای تفاهم با مشرکان آماده سازد، چراکه وظیفه رهبران بشر «پرورش افکار مردم، و آماده نمودن آن برای حقایق وجود و کمک در تفکیک واقعیات از موهومات” است[۲].

البته خوانش آزادی بیان نسبت به مکتب‌های مختلف، متفاوت است؛ برای نمونه به بیان شهید صدر، آزادی فکری در تمدن غربی به معنای آن است که هر فردی اجازه داشته باشد که هرگونه می‌خواهد فکر کند، افکارش را اعلان کند و افراد را به سوی آن فراخواند، اما دیدگاه اسلام از نگرش دموکراسی سرمایه‌داری متفاوت است و آن، نتیجه اختلاف در مبنای فکری است که توحید باشد و اینکه همه عالم به مالک و پروردگاری یگانه وابسته است، اسلام هم اجازه می‌دهد فکر انسانی، آزاد باشد و آن را اعلام کند، اما تا زمانی که از آن قاعده و مبنای فکری که بنیاد حقیقی برای ارائه آزادی انسان است، تمرد و سرپیچی نکند، اسلام به انسان، شخصیتی آزاد و کریمانه می‌بخشد تا در برابر شهوات، از میان نرود و در مقابل بت‌ها، سر خم نکند[۳]. آن گونه که به بهانه آزادی بیان، نباید امنیت اجتماعی، آبرو و حیثیت افراد را به خطر انداخت، جامعه را به هرج‌و‌مرج کشاند و توهین به مقدّسات، آزاد پنداشته شود. به بیان دیگر: اسلام با رفتاری تخریبی، جاسوسی، دزدی و هر آنچه که امنیت و آرامش را بر هم زند و به آشفتگی انجامد، معارضه شدید می‌کند، مانند شایعه‌پراکنی، ترویج اتهامات و تردیدهای باطل[۴].

سیدابوالفضل زنجانی با تکیه بر آیات قرآن، معتقد است آزادی فکر و آزادی در بیان و قلم و آزادی در عمل، نه تنها یکی از حقوق مسلم انسان، بلکه از مشخصات و از حدود موجودات این نوع می‌باشد؛ وی تأکید دارد نباید فکر کسی را خفه کرد یا زبان آن دیگری را فرو بست یا قلم این یکی را در هم شکست[۵]. سید قطب در همین باره می‌نویسد دعوت با حکمت، دقت در احوال و شرایط مخاطبان است، جدال نیکو، بدون تحمیل بر مخالف و تقبیح اوست، تا او دریابد که هدف، غلبه و پیروزی نیست، بلکه هدف، قانع‌سازی و رسیدن به حق است[۶].

در کتاب «آزادی در قرآن”، چنین می‌خوانیم، تردیدی نیست که آزادی بیان در حقوق و قوانین اسلام پذیرفته شده است و از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد، مگر آنکه این آزادی به سوء استفاده برخی افراد سودجو تبدیل شود. با توجه به اهمیتی که دین اسلام برای کسب علم و دانش قائل است، نمی‌توان پذیرفت که چنین دینی قائل به ممنوعیت بیان و علم باشد. اگر این گونه بود باید قرآن به جای این همه استدلال و توضیح و نقد نظرهای مخالفان خود و تأیید شیوه پیامبر در امر تبلیغ، شیوه دیگری در پیش می‌گرفت و با اشکال‌های مطرح شده از سوی مخالفان مخالفت کرده، جلوی آنها را می‌گرفت. سپس نویسنده به نکته‌ای معرفت‌شناختی اشاره می‌کند که تمام حق و زوایای فرهنگ دینی برای ما روشن نیست و حق کامل در پیشگاه حق تعالی و راسخان در علم و متصلان به وحی است، لذا چاره‌ای نداریم جز اینکه بگوییم معرفت دینی ما در جامعه، همواره نیازمند نقد و بررسی همه جانبه است، پس باید آزادی بیان را بپذیریم و از نقد دیگران برای تصحیح یا شفاف‌تر کردن معرفت دینی خود استقبال کنیم[۷]»[۸]

پانویس

  1. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  2. سید ابوالفضل موسوی زنجانی، حریت در نظر اسلام، ص۱۷۳.
  3. سیدمحمدباقر الصدر، المدرسة الإسلامیة (موسوعة الشهید الصدر)، ج۵، ص۱۰۷.
  4. جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۲، ص۴۱۲.
  5. سیدابوالفضل موسوی زنجانی، حریت در نظر اسلام، ص۱۹۸.
  6. ر.ک: سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۲۰۲.
  7. ر.ک: سیدمحمدعلی ایازی، آزادی در قرآن، ص۱۸۱.
  8. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۱۵۸.