آیا عصمت با آزادی و اختیار انسان منافات دارد؟ (پرسش)
آیا عصمت با آزادی و اختیار انسان منافات دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | شبهات عصمت |
مدخل وابسته | آزادی - اختیار |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
آیا عصمت با آزادی و اختیار انسان منافات دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین سازندگی در کتاب «عصمت پیامبران اولوالعزم» در اینباره گفته است:
«بعضی مستشرقان[۱] و همچنین برخی محققان معاصر اهل سنت[۲] با پیش کشیدن مسئله نفسانیت و غرایز حیوانی و اصل آزادی و اختیار انسان، خواستهاند مسئله عصمت را ناسازگار با طبیعت و فطرت انسانی معرفی کنند و با انکار امکان عصمت، وقوع آن در انبیا را نیز حاشا کنند. «احمد امین» از معاصران اشاعره، در تحلیل و تقریر ناسازگاری عصمت با طبیعت انسان مینویسد: ایده عصمت با طبیعت انسان ناسازگار است، برای این که انسان دارای قوای شهوانی و نفسانی است، هم میل به انجام خوبی و هم میل به انجام بدی دارد. بر این اساس، طبیعت از آن متعارض با عصمت است. از این رو کمال و فضیلت آدمی به عصمت نیست، بلکه به انتخاب جانب خیر و پاکی در بیشتر مواقع در عین توانایی بر زشتیها است. حاصل آن که: انسان موجودی است که دارای امیال و غرایز متضاد است و اگر امیال نفسانی و شهوانی انسان را نادیده بنگاریم، لازمهاش سلب انسانیت و تبدیل جوهره انسانی به جوهره دیگر است[۳].
در سخنان احمد امین دو استدلال متفاوت وجود دارد که باید به هر کدام جداگانه پاسخ داد: ۱. عدم امکان عصمت به دلیل وجود غرایز حیوانی؛ ۲. دارا بودن عصمت موجب کمال و فضیلت آدمی نیست، چون شخص معصوم با امداد الهی قدرت گناه ندارد، بلکه فضیلت آدمی در عدم عصمت است که ضمن این که معصوم نیست و مانع الهی برای ارتکاب گناه ندارد، ولی در عین حال گناه نمیکند.
در بررسی دلایل مخالفان امکان، عصمت، باید به نکات زیر توجه کرد:
یکم: عدم ملازمه غرایز حیوانی با معصیت و خطا: ظاهر عبارات احمد امین نشان میدهد که او بین غرایز حیوانی و شهوانی و ارتکاب معصیت و خطا، نوعی ملازمه، آن هم ملازمه منطقی قائل شده است، در حالی که هیچ گونه دلیل و مدرکی برای مدعای خود ارائه نمیدهد. دلیل او عکس مدعایش را ثابت میکند؛ چراکه معنای ملازمه آن است که انسان واجد غرایز حیوانی، هیچ گونه مصونیتی از عدم ارتکاب گناه نداشته باشد، در حالی که انسان وارسته با وجود غرایز و اختیار، به سوی گناه نمیرود، یا کمتر میرود، که این خود مصونیت و خلاف ادعای ملازمه است. منکران امکان عصمت، با عصمت مطلق مخالفت کردند و عصمت فی الجمله در برخی مراتب را پذیرفتهاند و این با ادعای عدم امکان عصمت به طور مطلق در تعارض است؛ چراکه شخصی که میتواند نود درصد گناهان را مرتکب نشود، در صورت عزم راسخ و فراهم آمدن مقدمات دیگر، امکان عقلی پرهیز از همه گناهان نیز برای او وجود دارد. به دیگر سخن، مخالفان امکان عصمت، بین علت و خاستگاه انگاری غرایز خلط کردهاند؛ غرایز حیوانی میتواند خاستگاه و زمینه ساز گناه باشد، اما علت تامه گناه نیست و این نکته بر مخالفان امکان پوشیده مانده است.
دوم: وجود غرایز عقلانی: مخالفان عصمت، صرف وجود غرایز حیوانی را دلیل و علت تامه عدم عصمت تفسیر کردهاند. بیان شد که غرایز خاستگاه و نه علتاند، و در صورت چشم پوشی از این اشکال، در نقد آن میتوان به نیروی عقلانی اشاره کرد که در برابر غرایز حیوانی، انسان قادر بر تحلیل عقلانی و سنجش منافع بلند مدت است که او را از ارتکاب معصیت بازمی دارد و به عصمت سوق میدهد. پس علل ناسازگار با عصمت با علل و محرکات عصمت در تعارض و تکافی میافتند که حداقل نتیجه آن، ابطال عدم امکان عصمت است.
سوم: توفیق و لطف الهی: نکته آخر این که عصمت با ابعاد مختلف آن، هرچند برای اذهان انسانهای مبتلا به انواع آلودگیها بعید به نظر میآید، اما انسانهای معصوم، انسانهای برگزیده ای هستند که همیشه مورد لطف الهی قرار میگیرند و در صورت امکان خطا، لطف الهی به شیوههای مختلف شامل حال آنان میشود و آنان را از گناه و خطا حفظ میکند. از این جهت مخالفان امکان عصمت در انکار خود، سوی دیگر عصمت، یعنی توفیق و لطف الهی را نادیده انگاشتهاند»[۴].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین منصوری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خلیل منصوری در مقاله «نسبت عصمت و اختیار» در اینباره گفته است:
«انسان و جن بر اساس مشیت حکمیانه الهی دارای اراده هستند که به آنان این امکان و قدرت را میبخشد تا میان دو چیز متضاد یا متناقض انتخاب آزادانه داشته باشند که اگر این انتخاب، آزادانه، آگاهانه و عالمانه باشد، موجب انتخاب درست میشود و اگر جاهلانه یا براساس ظنون یا هواهای نفسانی باشد، انتخابی نادرست را به دنبال میآورد؛ اینگونه است که بسیاری از انتخابهای تودههای مردم به سبب آنکه بر اساس ظنون یا هواهای نفسانی است، انتخابهای نادرست میشود. از نظر قرآن، پیامبران دارای عصمت تفضلی از سوی خدا هستند. این عصمت به آنان این امکان را میدهد تا مصون از خطا، اشتباه، گناه، نسیان، سهو، غفلت و مانند آنها باشند و همواره از جهت عقل نظری و اندیشهای، انتخابی درست و جزمی استوار و از جهت عقل عملی و انگیزه، عملی درست و عزمی استوار داشته باشند. البته غیر از پیامبران دیگرانی هستند که با عصمت اکتسابی به درجه یا درجاتی میرسد؛ چنانکه کسانی که در مرتبه تقوای اخص هستند، از جهت عقل نظری، دارای قدرت تشخیص (فرقان) و از جهت عزم عملی نیز به دور از سلطه شیطانی بوده و جزم و عزم آنان نیز از نظر اندیشهای و انگیزهای استوار است[۵]. اما همانطوری که دارنده عصمت اکتسابی فاقد اختیار و قدرت مخالفت با علم قطعی و عمل صالح نیست، بلکه میتواند بر خلاف علم یقینی به عمل غیر صالح بپردازد، دارنده عصمت تفضّلی نیز فاقد اختیار نمیشود؛ زیرا عصمت موجب نمیشود تا گرفتار جبر باشد و نتواند حق انتخاب آزاد داشته باشد؛ چراکه چنان اراده انسانی برای هر دو نفر از دارندگان عصمت اکتسابی و تفضلی باقی است. پس عصمت موجب نمیشود تا شخص مجبور در مقام اندیشه یا انگیزه باشد؛ از همین رو هر دو میتوانند به جای ایمان، کفر بورزند؛ زیرا ایمان در انسان که بر اساس اندیشه صحیح جزمی و انگیزه قوی عزمی شکل میگیرد، به اراده و اختیار شخص بستگی دارد. پس همچنان که کسانی دارای یقین هستند، در مقام عزم به مخالفت با جزم میپردازند و به سبب علوّ یا ظلم، به انکار میپردازند[۶]، همچنین دارندگان عصمت نیز ممکن است چنین انتخابی داشته باشند، ولی آنان با اختیار و عقل صحیح خود چنین نمیکنند. البته فرشتگان نیز دارای ایمان هستند؛ زیرا خدا حتی برای فرشتگان از مصادیق غیب است و اینگونه نیست که خدا برای فرشتگان حتی فرشتگان عرش الهی و حول آن، در مرئی و منظر و قابل رؤیت باشد؛ بلکه برای آنان نیز غیب است و آنان به غیب ایمان دارند؛ ولی ایمان آنان به اراده و انتخاب آزاد همانند انسان و جن نیست[۷]. |
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ ر.ک: دوایت م، رونلدسن عقیده الشیعه، ص۳۲۹.
- ↑ ر.ک: احمد امین ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۲۹ و ۲۳۰؛ حسن حنفی، من العقیده الی الثوره، ج۴، ص۲۱۱.
- ↑ ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۲۹ و ۲۳۰.
- ↑ سازندگی، مهدی، عصمت پیامبران اولوالعزم، ص ۲۵۵.
- ↑ سوره طلاق، آیات ۲ و ۳؛ سوره انفال، آیه ۲۹.
- ↑ سوره نمل، آیه ۱۴.
- ↑ منصوری، خلیل، نسبت عصمت و اختیار.