آیا معصوم برای آگاهی از غیب به معلم نیاز دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا معصوم برای آگاهی از غیب به معلم نیاز دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا معصوم (ع) برای آگاهی از غیب به معلم نیاز دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

جعفر سبحانی

آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب «سیمای فرزانگان» در این‌باره گفته است:

«امامان (ع) در هیچ مکتب بشری درس نخوانده‌اند، ولی اگر معلم الهی یعنی تعلیم مستقیم الهی یا از طریق فرشتگان و یا تعلیم ویژه پیامبر (ص) باشد چنین چیزی وجود داشته است و تعلیم الهی چه مستقیم و چه با وساطت فرشته همان علم لدنی است.

بر اساس احادیث و روایات شیعی، امامان (ع) از علم غیب موهبتی از سوی خداوند بهره‌مندند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ[۱] این آیه نشان می‌دهد که علم غیب اختصاص به خداوند دارد و کسی جز خدا ان را نمی‌داند. اما ممکن است پیامبر (ص) با رضایت پروردگار متعال، بداند و نیز ممکن است دیگر انسان‌ها از سوی خدا و یا به تعلیم پیامبران، از ان اگاهی یابند.

علم غیب امامان (ع) بر دو گونه تصور می‌شود: ۱. از درون و بدون تعلیم الهی، آگاه باشند. ۲. خدای آگاه، به پیامبران تعلیم کرده باشد و امامان (ع) نیز هر کدام از امام قبل، و سرانجام از پیامبر (ص) آموخته باشند و یا خداوند از راه دیگری به انان تعلیم کرده باشد. دانشمندان شیعه همگی تصریح کرده‌اند که آگاهی پیامبر (ص) و امام (ع) از غیب، ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست و به گونه دوم؛ یعنی به تعلیم الهی است و کسانی که علم امامان (ع) را ذاتی و بدون تعلیم الهی بدانند و علم انان را به گونه علم الهی بدانند از غلاه [۲] به شمار می‌آیند و اصولا این عقیده مستلزم شرک می‌باشد، در اینجا لازم است توجه خواننده عزیز را به مطالبی جلب کنیم: با مراجعه به روایات و گفته‌های دانشمندان بزرگ روشن می‌شود که در زمان پیامبران گرامی و امامان معصوم (ع) و نیز در دوره‌های بعد، گاهی از واژه علم غیب علم ذاتی و بدون تعلیم الهی فهمیده می‌شده است، از این جهت در آیات و روایات و نیز در کلمات دانشمندان مکرراً تصریح شده است که آگاهی پیامبر (ص) و امام (ع) از غیب، ذاتی نیست، بلکه به تعلیم الهی از راه وحی و غیره و یا آموختن از پیامبر (ص) و امام (ع) قبل است و اگر در برخی از احادیث اگاهی از غیب آنان نفی شده است، مقصود این نوع از علم غیب است. و اینک متن برخی از روایات و گفتارهای دانشمندان:

  1. بعد از پایان جنگ جمل، علی (ع) در بصره خطبه‌ای خواند و در ضمن آن، از برخی حوادث آینده خبر داد یکی از یاران آن حضرت با تعجبی فراوان، به ایشان گفت: آیا به شما [[علم غیب داده شده؟ و این جمله اشاره به این بود که علم غیب اختصاص به خدا دارد، زیرا خدا است که ذاتا از همه چیز اگاه است. آن گرامی در پاسخ او خندید و گفت: اینکه من از حوادث آینده خبر می‌دهم علم غیب یعنی ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست بلکه به وسیله پیامبر خدا (ص) به من تعلیم شده است [۳].
  2. یحیی بن عبداالله بن الحسن به امام هفتم (ع) گفت: فدایت شوم گروهی از مردم عقیده دارند که شما علم غیب دارید. حضرت در پاسخ او فرمود: نه به خدا سوگند آنچه ما می‌دانیم از پیامبر خدا (ص) به ما رسیده و از آن حضرت آموخته‌ایم.
  3. شیخ بزرگوار محمد بن، محمد بن نعمان مفید می‌نویسد: کسی را می‌توان به طور مطلق دارای صفت عالم به غیب دانست که علم او ذاتی باشد و از کسی نیاموخته باشد و علم هیچ کس جز خداوند بزرگ ذاتی نیست و از این رو شیعه معتقد است که نباید درباره امامان (ع) به طور مطلق گفته شود، بلکه باید توضیح داده شود که علم آنان مستفاد از امام (ع) قبل و از پیامبر (ص) و سرانجام به تعلیم الهی است.[۴]
  4. مفسر عالیقدر جهان اسلام مرحوم شیخ طبرسی می‌نویسد: به عقیده شیعه کسی را می‌توان با جمله عالم به غیب توصیف کرد که همه غیب‌ها را بداند و علم او ذاتی باشد و هیچ کس جز خدا این چنین نیست و اما خبرهای غیبی فراوانی که دانشمندان شیعه و سنی از علی (ع) و سایر امامان (ع) نقل کرده‌اند همه از رسول خدا (ص) به آنان رسیده و رسول خدا (ص) نیز از خداوند آموخته است.
  5. رشید الدین محمد بن شهر آشوب مازندانی می‌نویسد: پیامبر (ص) و امام (ع) از غیب آگاهی دارند اما نه به این معنی که علم آنان ذاتی باشد بلکه خداوند، بخشی از علم غیب را به آنان آموخته است، و عقیده به این که علم آنان ذاتی است و با علم خدا تفاوتی ندارد مستلزم شرک می‌باشد. [۵].
  6. کمال الدین ابن میثم بحرانی می‌نویسد: منظور از علم غیبی که جز خدا نمی‌داند علم غیبی است که بدون تعلیم و آموختن باشد و علم غیب بدون تعلیم، اختصاص به خدا دارد و جز خدا هر کس آگاهی از غیب پیدا کند به تعلیم الهی بوده است.[۶].
  7. ابن ابی الحدید معتزلی می‌نویسد: ما انکار نمی‌کنیم که در میان افراد بشر اشخاصی باشند که از غیب خبر بدهند اما می‌گوییم آگاهی آنان از غیب، مستند به خداوند است و خداوند وسیله آگاه شدن آنان را از غیب فراهم می‌آورد. [۷].
  8. فضل بن روزبهان همان دانشمند سنی که در اواخر سده نهم و اوایل دهم می‌زیسته، با همه تعصبش در کتاب «ابطال نهج الباطل» می‌نویسد: روا نیست درباره کسی گفته شود: علم غیب دارد، آری، خبر دادن از غیب به تعلیم الهی جایز است و راه این تعلیم یا وحی است و یا الهام، البته نزد کسی که الهام را یکی از راههای آگاهی از غیب می‌داند [۸].
  9. علامه مرحوم شیخ محمد حسین مظفر می‌نویسد: علم خدا ذاتی است و علم امامان (ع) به تعلیم الهی است و هیچ کس نباید توهم کند که علم امامان (ع) مانند علم خدا است، پس مانعی ندارد که بگوییم امامان (ع) ذاتا علم غیب ندارند اما به تعلیم الهی، از غیب اگاهی دارند. [۹]
  10. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌نویسد: خداوند ذاتا از غیب آگاه است و هر کس جز او از غیب اگاه باشد به تعلیم او خواهد بود و هر جا پیامبر (ص) آگاهی خود از غیب را انکار می‌کند و می‌گوید: علم غیب ندارم معنای آن این است که مستقلاً و ذاتاً عالم به غیب نیستم و هر چه می‌دانم از جانب خدا به من آموخته شده است. [۱۰]»[۱۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آقای دکتر رستمی و خانم آل‌بویه.
آقای دکتر محمد زمان رستمی (استادیار دانشگاه قم) و خانم طاهره آل‌بویه (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب «علم امام» در این‌باره گفته‌‌اند: «ابی حمزه از امام صادق (ع) پرسید: علم و دانش شما مانند علومی است که از استاد یاد می‌گیرند و یا در کتابی نزد خود شما است که آن را می‌خوانید و فرا می‌گیرید. امام (ع) فرمود: موضوع علم ما از این مهم‌تر و ثابت‌تر است، مگر قول خداوند را در آیه ۵۲ سوره شوری نشنیدی؟ اصحاب شما در این آیه چه می‌گویند؟ آیا معتقدند که پیامبر (ص) در حالی هم به‌سر برد که نمی‌دانست کتاب چیست و ایمان چیست؟ ابی حمزه عرض کرد: قربان شما من نمی‌دانم. امام فرمود: آری در حالی هم بود که نمی‌دانست کتاب و ایمان چیست تا خدا روحی که در قرآن نام برده است را مبعوث کرد و چون آن را بر وی نازل نمود، علم و فهم را به وی آموخت و این روحی است که خدا به هر که خواهد عطا کند و چون آن را به بنده‌ای عطا کرد به او فهم آموزد[۱۲]»[۱۳].

پرسش‌های وابسته

  1. منابع علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  2. رابطه علم لدنی با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  3. رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  4. رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  5. رابطه کشف یا شهود با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  6. رابطه امام مبین یا کتاب مبین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  7. رابطه ام الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  8. رابطه کتاب اعمال با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  9. رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  10. رابطه عرش با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  11. رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  12. رابطه ارتباط با فرشته با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  13. رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  14. رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  15. رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  16. رابطه علم‌الکتاب با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)
  17. آیا برهان می‌تواند راه آگاهی به غیب باشد؟ (پرسش)
  18. علم غیب امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)
  19. آیا معصومان کتابی داشتند که نام‌های پادشاهان یا شیعیان یا اهل بهشت و جهنم در آن ذکر شده است؟ (پرسش)
  20. آیا تعلیم اسماء با علم غیب پیامبر ارتباط دارد؟ (پرسش)
  21. آیا علم غیب با خاتمیت منافات دارد؟ (پرسش)

پانویس

  1. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد»، سوره جن، آیه۲۶ و ۲۷.
  2. غلاه، کسانی که امامان (ع) را از حدود موجود امکانی خارج دانسته و برخی از صفاتی را که اختصاص به خدا دارد بر انان ثابت می‌دانند.
  3. نهج البلاغه خطبه صدو بیست و چهار، شرح نهج البلاغه ابن میثم:۱/۸۳-۸۵ و ج ۳/۱۳۸-۱۴۱. شماره خطبه‌ها و یا کلمات قصار مطابق شرح نهج البلاغه (عبده) چاپ مصر است.
  4. اوایل المقالات:۳۸؛ بحار الانوار۲۶/۱۰.)
  5. (متشابهات القران،ص ۲۱۱، مضمون کلام ایشان نقل شد.
  6. شرح نهج البلاغه ابن میثم۱/۸۴ و ۳/۱۴۰.
  7. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید۱/۴۲
  8. دلایل الصدق مظفر/۳۴۳.
  9. علم الامام:۷و۴۷.
  10. المیزان۲۰، ص ۱۳۱ -۱۳۲.
  11. سيماى فرزانگان ج۲..
  12. کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۴۶.
  13. علم امام