آیه شعوبیه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

شعوبیه نام فرقه‌ای است که معتقد به فضیلت عرب بر سایر اقوام نیست و به معنای خاص، عبارت از فرقه‌ای است که دشمن جنس عرب است و این قوم را پست‌ترین اقوام عالم می‌شمارد و جنس عجم را بر عرب ترجیح می‌دهد. شعوبیان برای عرب‌ها در نژاد و فرهنگ هیچ ارزش و اعتباری قائل نبودند و خود را برتر از عرب می‌دانستند. کار برتری‌جویی عرب و تحقیر عجم به جایی رسید که امویان، غیر عرب و از جمله ایرانیان را موالی می‌خواندند، عکس‌العمل منطقی ایرانیان در برابر این تبعیض نژادی اعراب به دو شکل پدیدار شد: گروهی که با تمسک به متن این آیه که ملاک برتری میان شعوب و قبائل را تقوای الهی می‌شمارد به اصل مساوات میان عرب و عجم اعتقاد داشتند. اینها اگر چه در ابتدا "اهل تسویه" خوانده می‌شدند، اما بعدها به شعوبیه شهرت یافتند[۱]. لذا به دلیل تمسک این فرقه به آیه ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۲] که در متن آن لفظ "شُعوب" به کار رفته این آیه را آیه شعوبیه نامیده‌اند.

شعوب از ریشه "ش ع ب" می‌باشد که در لغت از جمله اضداد است، یعنی هم به معنی جمع کردن آمده و هم به معنی پراکنده ساختن. شعب به معنی مجموعه‌ای است که قبائل از آن شاخه گرفته و منشعب شده‌اند[۳]. در این که میان شعوب به معنای ملت یا گروه عظیمی از مردم و قبائل (جمع قبیله) چه تفاوتی است؟ مفسران احتمالات گوناگونی داده‌اند. جمعی گفته‌اند دایره شعوب گسترده‌تر از دایره قبائل است، همان‌طور که "شَعب" امروز بر یک "ملت" اطلاق می‌شود. بعضی شعوب را اشاره به طوایف عجم و قبائل را اشاره به طوایف عرب می‌دانند و بعضی دیگر از قول ابن‌عباس می‌گویند: منظور از شعوب، موالی و قبائل عرب است. برخی دیگر، شعوب را از نظر انتساب انسان به مناطق جغرافیایی (نسب‌های دور) و قبائل را ناظر به انتساب او به نژاد و خون (نسب‌های نزدیک) شمرده‌اند [۴].

در سبب نزول این آیه چند گونه گزارش وجود دارد:

  1. از ابن عباس روایت شده است هنگامی که بلال حبشی در روز فتح مکه به امر رسول خدا (ص) بر بام کعبه بالا رفت تا اذان گوید، عتاب بن أسید زبان به اعتراض گشوده گفت: سپاس خدا را که پدرم از دنیا رفت تا این روز را نبیند؛ دیگری گفت: آیا محمد، مؤذّنی جز این کلاغ سیاه نیافت؟ سهیل بن عمرو گفت: اگر خدا بخواهد چیزی را تغییر دهد، آن کار را می‌کند؛ ابوسفیان گفت: من می‌ترسم سخنی بگویم و پروردگار آسمان آن را خبر دهد. به هرحال، هر یک از آنان، به لحاظ خوی خودبزرگ‌بینی که داشتند عیب دیگری میجستند، تا این که آیه فرود آمد و ایشان را از تفاخر به حسب و نسب و اموال برحذر داشت.
  2. نقل است که پیامبر خدا (ص) به بزرگان بنی‌بیاضه فرمود تا زنی از آن قبیله را به ازدواج أبوهند - که از موالی بود - در آوردند، ایشان با حالت اعتراض گفتند: ای پیامبر خدا، آیا دختران ما را به ازدواج غلامان ما در می‌آوری؟ و خداوند این آیه را فرستاد[۵].

علامه طباطبایی می‌گوید: آیه در صدد آن است که بگوید: ما شما را از یک پدر و یک مادر آفریدیم که همگی شما در آن دو شریک هستید، بدون آنکه میان سفید و سیاه و عرب و غیرعرب تفاوتی باشد و به این دلیل شما را از ملت‌ها و قبیله‌های گوناگون قرار دادیم که یکدیگر را شناسایی کنید و به این وسیله امور اجتماع شما سر و سامان یابد و ارتباطات و معاملات‌تان برقرار گردد نه آنکه برخی بر برخی دیگر کرامت داشته باشند و آقایی کنند[۶].

گزارش کرده‌اند که پیامبر خدا (ص) در روز فتح مکه پس از طواف، خدا را حمد و ثنا کرده و فرمود: سپاس خدایی را که خودخواهی و تکبر جاهلیت را از شما برداشت؛ ای مردم، به راستی که مردمان دو گروه‌اند: مؤمن پرهیزکار، گرامی در نزد خدا و بدکار بدبخت، پست در نزد خدا، سپس این آیه را تلاوت فرمود[۷].

مخاطب در این آیه به دلیل آشکار و رسای ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ، کل جامعه بشری است. این آیه در حقیقت مهمترین اصلی را که ضامن نظم و استحکام جوامع انسانی است بیان می‌کند و میزان واقعی ارزش‌های انسانی را در برابر ارزش‌های کاذب و دروغین مشخص می‌سازد. منظور از آفرینش از یک مرد و زن نیز، همان بازگشت نسب انسان‌ها به آدم و حوا است، بنابراین چون همه از ریشه واحلی هستند معنا ندارد که از نظر نسب و قبیله و جنسیت بر یکدیگر افتخار کنند با یکدیگر را مورد تحقیر و اهانت قرار دهند و اگر خداوند برای هر قبیله و یا طایفه‌ای ویژگی‌هایی آفریده، تنها برای حفظ نظم زندگی اجتماعی مردم است، چرا که این تفاوت‌ها سبب شناسایی یکدیگر است و بدون شناسایی افراد، نظم در جامعه انسانی حکم‌فرما نمی‌شود، زیرا اگر همه انسان‌ها یکسان و شبیه یکدیگر بودند، هرج و مرج عظیمی سراسر جامعه انسانی را فرا می‌گرفت. به هر حال، قرآن کریم بعد از آنکه بزرگ‌ترین مایه مباهات و تفاخر عصر جاهلی - یعنی نسب و قبیله - را از اعتبار می‌اندازد در ادامه آیه می‌گوید: برای تقرب به خدا و نزدیکی به ساحت مقدس او، هیچ امتیازی جز تقوا ملاک نبوده و مؤثر نیست.[۸]

منابع

پانویس

  1. اسلام در ایران، ص۳۵۷؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج۱، ص۲۶؛ دلیران جانباز، ص۵۲؛ مجله بررسی‌های تاریخی، ص۱۸۸.
  2. «ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروه‌ها و قبیله‌ها کردیم تا یکدیگر را باز‌شناسید، بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است» سوره حجرات، آیه ۱۳.
  3. مفردات، ص۴۵۵.
  4. الدر المنثور، ج۶، ص۹۸؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۸؛ جامع البیان، ج۲۶، ص۱۳۹؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۴.
  5. الدر المنثور، ج۶، ص۹۸؛ مجمع البیان، ج۹، ص۱۳۶؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۲۶۴.
  6. المیزان، ج۱۸، ص۳۵۴.
  7. الکشاف، ج۲، ص۳۹۹.
  8. سرمدی، محمود، مقاله «آیه شعوبیه»، دانشنامه معاصر قرآن کریم