ابراهیم بن عمر یمانی صنعانی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ابراهیم بن عمر

ابراهیم بن عمر[۱] در سند ۵ روایت تفسیر کنز الدقائق[۲] آمده که ۳ موردش از تفسیر عیاشی، و دو مورد دیگر آن از کتاب کافی و تهذیب الأحکام نقل شده:

«عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ رفعه إلی أبی عبدالله (ع) فی قول الله: فَقَالَ صَلَاةُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّيْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ النَّهَارِ»[۳][۴]

شرح حال راوی

مراد از راوی مورد بحث، ابراهیم بن عمر الیمانی است، به دو دلیل:

  1. روایت تفسیر عیاشی که در سند آن ابراهیم بن عمر مطلق آمده، در کتاب کافی در سند چنین آمده: «...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِ عمن حدثه عن أبی عبدالله (ع)...»[۵]؛
  2. به تصریح نجاشی[۶] و شیخ طوسی[۷] راوی کتاب ابراهیم بن عمر الیمانی، حماد بن عیسی است که در بعضی اسناد، بی‌قید «الیمانی» از وی حدیث نقل کرده است[۸].[۹]

ابراهیم بن ابی عمیر

ابراهیم بن ابی عمیر[۱۰] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق، به نقل از کتاب علل الشرائع آمده است:

«و باسناده إلی إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَيْرٍ رَفَعَهُ إِلَى أَحَدِهِمَا (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ (ص) فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ[۱۱] قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): لَا أَشُكُ وَ لَا أَسْأَلُ»[۱۲]؛

سند این حدیث در منبع اصلی و بحار الأنوار به صورت ابراهیم بن عمیر[۱۳]؛ و در تفسیر البرهان به صورت ابراهیم بن عمر[۱۴] ثبت گردیده که عنوان ابراهیم بن عمر درست است و عناوین دیگر مصحف‌اند و مراد از آن، ابراهیم بن عمر یمانی است، به قرینه روایت حماد بن عیسی از ایشان؛ زیرا حماد راوی اصل ابراهیم بن عمر یمانی است[۱۵] و در اسناد بسیاری از روایات هم از وی روایت کرده است [۱۶][۱۷]

ابراهیم بن عمر یمانی

ابراهیم بن عمر یمانی[۱۸] ۱۹ بار[۱۹] و با عنوان «ابراهیم بن عمر»[۲۰] ۵ بار در اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق به نقل از کتاب‌های کافی، تفسیر قمی، تفسیر عیاشی، توحید صدوق و... یاد شده؛ مانند:

«و فی الکافی: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: الرِّبَا رِبَاءَانِ رِبًا يُؤْكَلُ وَ رِبًا لَا يُؤْكَلُ. فَأَمَّا الَّذِي يُؤْكَلُ فَهَدِيَّتُكَ إِلَى الرَّجُلِ تَطْلُبُ مِنْهُ الثَّوَابَ أَفْضَلَ مِنْهَا فَذَلِكَ الرِّبَا الَّذِي يُؤْكَلُ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ[۲۱] وَ أَمَّا الَّذِي لَا يُؤْكَلُ فَهُوَ الرِّبَا الَّذِي نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ وَ أَوْعَدَ عَلَيْهِ النَّارَ»[۲۲][۲۳]

شرح حال راوی

ابراهیم بن عمر یمانی[۲۴] صنعانی [۲۵]، مکنی به «ابواسحاق» از بزرگان و فقهای شیعه است که نام وی در اسناد بسیاری از روایات دیده می‌شود و رجالیان در کتب رجالی خود از ایشان یاد کرده‌اند:

نجاشی: إبراهیم بن عمر الیمانی الصنعانی شیخ من أصحابنا ثقة روی عن أبی جعفر و أبی عبدالله (ع)، ذکر ذلک أبوالعباس و غیره. له کتاب یرویه عنه حماد بن عیسی و غیره، أخبرنا محمد بن عثمان قال: حدثنا أبوالقاسم جعفر بن محمد قال: حدثنا عبیدالله بن أحمد بن نهیک قال: حدثنا ابن أبی عمیر عن حماد بن عیسی عن إبراهیم بن عمر به[۲۶].

شیخ طوسی: إبراهیم بن عمر الیمانی، و هو الصنعانی. له أصل، أخبرنا به عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن الحسن بن الولید، عن أبیه، عن محمد بن الحسن الصفار، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسین بن سعید، عن حماد بن عیسی، عنه. و أخبرنا أحمد بن عبدون، عن أبی طالب الأنباری، عن حمید بن زیاد، عن ابن نهیک و القاسم بن إسماعیل القرشی، جمیعاً عنه[۲۷].

نیز: إبراهیم بن عمر الصنعانی الیمانی؛ له أصول رواها عنه حماد بن عیسی[۲۸].

ابن ندیم ذیل عنوان الکتب المصنفة فی الأصول الفقه و أسماء الذین صنفوها: قال محمد بن إسحاق: هؤلاء مشایخ الشیعة الذین رووا الفقه عن الأئمة، ذکرتهم علی غیر ترتیب. فمنهم... کتاب إبراهیم بن عمر الصنعانی[۲۹].

در کتب رجالی اهل سنت، دو تن با نام «ابراهیم بن عمر یمانی صنعانی» و یک نفر با اسم «ابراهیم بن عمرو صنعانی» ذکر شده است:

  1. إبراهیم بن عمر بن کیسان الیمانی أبو إسحاق الصنعانی، والد عبدالله بن إبراهیم[۳۰].
  2. إبراهیم بن عمر الیمانی أبو إسحاق الصنعانی. و لیس بابن کیسان، هذا متأخر عن ذاک[۳۱].
  3. إبراهیم بن عمرو، و یقال: ابن عمر الصنعانی عن الوضین بن عطاء...[۳۲].

گرچه راوی مورد بحث با عناوین مذکور در کتب رجالی اهل سنت، در نام، نام پدر، کنیه و لقب یکی هستند، هیچ قرینه‌ای بر اتحاد یافت نشد، جز اینکه در باره ابراهیم بن عمر بن کیسان نوشته‌اند: و کان فی رأیه شیء[۳۳]؛ که در تشیع وی ایهام دارد و می‌تواند به راوی مورد بحث منطبق گردد.[۳۴]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت و وفات ابراهیم بن عمر یمانی گزارشی در دست نیست؛ لکن ابن غضائری و نجاشی وی را از راویان امامان امام باقر و امام صادق (ع) به شمار آورده‌اند[۳۵]، چنان که شیخ طوسی او را از اصحاب و راویان سه امام دانسته است.

ایشان در کتاب رجال ذیل عنوان أصحاب أبی الحسن موسی بن جعفر الکاظم (ع) باب الهمزة می‌نویسد: إبراهیم بن عمر الیمانی، له کتاب، روی عن أبی جعفر و أبی عبدالله (ع)[۳۶].

همچنین برقی وی را از اصحاب امام کاظم (ع)، که امام باقر (ع) را نیز درک کرده، نام برده است[۳۷].

اسناد روایات نیز گفته رجالیان را تأیید می‌کنند؛ زیرا هم از امام باقر (ع) روایت دارد[۳۸]؛ هم از امام صادق (ع)[۳۹]؛ هم از امام کاظم (ع)[۴۰] گرچه بیشترین روایاتش از امام صادق (ع) است، از این رو آیت الله بروجردی وی را از راویان طبقه پنجم شمرده است[۴۱][۴۲]

استادان و شاگردان راوی

ابراهیم بن عمر از افراد فراوانی روایت کرده که از مشایخ حدیثی او شمرده می‌شوند؛ مانند جابر جعفی، ابوالطفیل، عمر بن اذینة، ابان بن ابی عیاش[۴۳]، ابوحمزة ثمالی، حماد بن عثمان[۴۴]، سلیم بن قیس هلالی، حسین بن ابی علاء[۴۵]، عبدالاعلی مولی آل سام، عبدالملک، فضیل بن یسار[۴۶]، ابوبصیر[۴۷]، عمه عبدالرزاق بن همام صنعانی[۴۸]، ابوخالد قماط، عمرو بن شمر، سعد اسکاف[۴۹]، زید شحام، اسحاق بن عمار، اسماعیل بن عبدالخالق، محمد بن مسلم و معلی بن خنیس[۵۰].

از شاگردان حدیثی وی نیز می‌‌توان حماد بن عیسی[۵۱]، حسن بن علی بن ابی حمزة[۵۲]، حسن بن ابی یعقوب دینوری[۵۳] و یونس بن عبدالرحمن[۵۴] را نام برد.[۵۵]

جایگاه حدیثی راوی

در میان رجالیان قدما، تنها نجاشی و ابن غضائری درباره جایگاه حدیثی ابراهیم بن عمر یمانی نظر داده‌اند:

نجاشی وی را تعدیل و توثیق می‌کند: إبراهیم بن عمر الیمانی الصنعانی شیخ من أصحابنا؛ ثقة روی عن أبی جعفر و أبی عبدالله (ع)؛ ذکر ذلک أبوالعباس و غیره؛ له کتاب یرویه عنه حماد بن عیسی و غیره[۵۶].

ابن غضائری وی را تضعیف و جرح می‌کند: إبراهیم بن عمر الصنعانی الیمانی یکنی أبا إسحاق. ضعیف جداً[۵۷].

همین جرح و تعدیل، سبب اختلاف میان فقها و رجالیان شده است که در تعارض میان جرح و تعدیل، کدام را باید مقدم داشت:

علامه حلی بعد از نقل کلام نجاشی و ابن غضائری تعدیل را پیش داشته: والأرجح عندی قبول روایته و إن حصل بعض الشک بالطعن فیه[۵۸].

شهید ثانی به نقد دیدگاه علامه حلی پرداخته و جرح را مقدم داشته: أقول: فی ترجیح تعدیله نظر: أما أولاً: فلتعارض الجرح و التعدیل، و الأول مرجح، مع أن کلاً من الجارح و المعدل لم یذکر مستنداً، لینظر فی أمره. و أما ثانیاً: فلأن النجاشی نقل توثیقه و ما معه [کذا] عن أبی العباس و غیره کما یظهر من کلامه. والمراد بأبی العباس هذا هو أحمد بن عقدة، و هو زیدی المذهب، لا یعتمد علی توثیقه، أو ابن نوح. و مع الإشتباه لا یفید، و غیره مبهم لا یفید فائدة یعتمد علیها[۵۹].

برخی بزرگان[۶۰] اشکال شهید ثانی بر علامه حلی را نپذیرفته و وثاقت ابراهیم بن عمر را تأیید کردند؛ مانند نوه شهید ثانی که بعد از نقل عبارت جد بزرگوارش می‌نویسد: "و فیه نظر، أما أولاً: فلأنّ کون التوثیق من النجاشی مجرد النقل غیر معلوم، بل الظاهر خلافه؛ و أن النقل لروایته عن أبی عبدالله و أبی جعفر (ع)، لأنه أقرب؛ و أما ثانیاً: فلأنه بتقدیر الإحتمال فالظاهر من أبی العباس هو ابن نوح عند الإطلاق، و إذا ثبت التوثیق من النجاشی، لا عبرة بقول ابن الغضائری، لأنه غیر معلوم الحال"[۶۱].

میر داماد نیز اصل ترجیح جرح بر تعدیل را هنگام تعارض مخدوش دانسته و بر توثیق نجاشی تأکید کرده است[۶۲][۶۳]

تحقیق

مخالفان وثاقت ابراهیم بن عمر یمانی دو اشکال اساسی یاد کرده‌اند:

  1. نجاشی توثیق را از ابوالعباس نقل کرد و معلوم نیست که مراد از او کیست؛ زیرا کنیه چند نفر ابوالعباس است؛ مانند ابن عقده که زیدی مذهب است و ابن نوح ثقه.
  2. توثیق نجاشی با تضعیف ابن غضائری تعارض دارد و جرح، مقدم بر تعدیل است.

یادآوری

۱. جمله شیخ من أصحابنا؛ ثقة در کلام نجاشی: ابراهیم بن عمر الیمانی الصنعانی شیخ من أصحابنا؛ ثقة روی عن أبی جعفر و أبی عبدالله (ع) ذکر ذلک أبوالعباس و غیره از خود نجاشی است؛ نه گزارش ابوالعباس تا اشکال شود که مراد از آن مشخص نیست؛ زیرا به قرینه کلمه و غیره، مشار الیه ذلک، جمله روی عن أبی جعفر و أبی عبدالله (ع) است؛ نه همه عبارت.

مقصود از غیره هم شیخ طوسی است، چون او در کتاب رجال شیخ طوسی خود، ذیل عنوان أصحاب أبی الحسن موسی بن جعفر الکاظم (ع) باب الهمزة می‌نویسد: إبراهیم بن عمر الیمانی، له کتاب، روی عن أبی جعفر و أبی عبدالله (ع)[۶۴].

نجاشی هنگام تألیف کتاب رجال به آثار رجالی شیخ طوسی دسترسی داشته و بعضی از مطالب کتاب، درباره دیدگاه شیخ طوسی است.

۲. مراد از ابوالعباس در عبارت نجاشی ذکر ذلک أبوالعباس، ابن عقده است؛ نه ابن نوح.

توضیح: نجاشی در کتاب رجال خود در موارد گوناگون از این دو شخصیت، مطالب فراوانی درباره راویان نقل کرده و با بررسی تعابیر نجاشی روشن می‌شود که مرادش از جمله ذكر ذلك أبوالعباس، ابن عقده است؛ زیرا هر جا مطالبی از ابن نوح نقل کرده، تنها به کنیه بسنده ندارد، بلکه به نام وی نیز تصریح می‌کند؛ نمونه‌ها:

  • "قال أبو العباس احمد بن علی بن نوح".
  • "قال لی أبوالعباس احمد بن علی بن نوح".
  • "له کتاب قرأته علی أبی العباس احمد بن علی بن نوح".
  • "أخبرنی أبوالعباس احمد بن علی بن نوح".
  • "نقلتها من خط أبی العباس احمد بن علی بن نوح".
  • "ما کتب إلی به أبوالعباس احمد بن علی بن نوح السیرافی".
  • "سمعت أبا العباس احمد بن علی بن نوح"[۶۵].

نجاشی هر جا مطالبی از ابن عقده نقل کرده، تنها به کنیه وی بسنده می‌کند؛ نمونه‌هایش:

  • "ذکر ذلک أبوالعباس فی کتابه".
  • "ذکره أبو العباس فی رجال أبی عبدالله (ع)".
  • "ذکره أبوالعباس و غیره".
  • "ذکره أبوالعباس فی الرجال"[۶۶].

افزون بر آن، تعبیر "ذكر ذلك" بر نقل با واسطه دلالت دارد که با ابن عقده سازگاری دارد؛ نه با ابن نوح که از مشایخ نجاشی است،

بنابراین انصراف أبوالعباس به ابن نوح، بی‌دلیل است[۶۷].

۳. عبارت شیخ من أصحابنا در امامی بودن راوی ظهور دارد و با مذهب ابن عقده که زیدی است، سازگاری ندارد و قرینه دیگری است که جمله شیخ من أصحابنا؛ ثقة از نجاشی است.

۴. در بررسی رجال نجاشی، جایی دیده نشده که وی توثیق راوی را از ابن عقده گزارش کرده باشد، بلکه آنچه از ابن عقده نقل کرده، درباره مصاحبت و روایت راوی از معصوم (ع) است، که در این موضوع، ابن عقده آثار متعددی دارد، بنابراین در مواردی که ایهام دارند که توثیق از ابن عقده است، باید آن را نظر نجاشی دانست[۶۸] و این نکته مهمی است که تاکنون کسی به آن اشاره نکرده است.

۵. گیریم که تعبیر شیخ من أصحابنا؛ ثقة کلام ابن عقده باشد، قطعاً به تأیید خود نجاشی نیز بوده؛ زیرا هدف نجاشی تنها نقل عبارت ابن عقده نیست، بلکه با این گزارش می‌خواهد وثاقت راوی را تأیید کند.

۶. درست است که ابن عقده از جهت مذهب و گرایش فکری زیدی است، شخصی جلیل‌القدر، مأمون، ثقه و مورد اعتماد است[۶۹].

بر این اساس، توثیقات ایشان درباره راویان امامی بر اساس سزاوار اعتبار و اعتماد است، بنابراین تردیدی در وثاقت و جلالت ابراهیم بن عمر الیمانی صنعانی نیست.

یادآوری

درباره جایگاه و اعتبار دادن به روایات ابراهیم بن عمر یمانی به امور دیگری نیز استناد شده است؛ نمونه‌هایش:

  1. دارای اصول بوده است.
  2. روایت حماد بن عیسی از ایشان.
  3. روایت با واسطه ابن أبی عمیر از ایشان.
  4. عدم اعتبار تضعیفات ابن غضائری.
  5. روایت ابان بن عثمان از ایشان.
  6. اعتماد مشایخ ثلاث (کلینی، شیخ طوسی، شیخ صدوق) به ایشان و نقل روایات وی در کتب اربعه حدیثی شیعه[۷۰][۷۱]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: الفهرست (طوسی)، ص۲۱، ش۲۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۸۱، ش۳۷۰؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۴۰، ش۲۲۷.
  2. ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۶، ص۲۵۵؛ ج۷، ص۲۱۸ و ۵۳۲، ج۹، ص۳۸۹؛ ج۱۰، ص۲۱۰.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۶، ص۲۵۵ به گزارش از تفسیر العیاشی، ج۲، ص۱۶۲، ح۷۶.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۲۰.
  5. ر. ک: الکافی، ج۳، ص۲۶۶، ح۱۰.
  6. رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۶.
  7. الفهرست (طوسی)، ص۲۲، ش۲۰.
  8. «حَمَّادُ بْنُ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ...»؛ (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۳۹، ح۹ ۵۸؛ ج۷، ص۱۵، ح۶۷؛ و...).
  9. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۴۲۰-۴۲۱.
  10. مصحف ابراهیم بن عمر است.
  11. پس اگر در برخی از آنچه به سوی تو فرو فرستاده‌ایم شک داری از آنان که پیش از تو کتاب آسمانی را می‌خواندند بپرس، به راستی حق از سوی پروردگارت نزد تو آمده است پس هرگز از دودلان مباش! سوره یونس، آیه ۹۴.
  12. تفسیر کنز الدقائق، ج۶، ص۹۷ به گزارش از علل الشرائع، ج۱، ص۱۳۰، ح۲: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَيْرٍ رَفَعَهُ إِلَى أَحَدِهِمَا (ع):...».
  13. ر. ک: علل الشرائع، ج۱، ص۱۳۰، ج۲؛ بحار الأنوار، ج۱۷، ص۸۷ - ۸۸، ح۱۶.
  14. ر. ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۴، ح۴۹۷۰.
  15. ر. ک: رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۶؛ رجال الطوسی، ص۱۲۳، ش۱۲۳۵.
  16. مانند الکافی، ج۱، ص۶۲ (ح۱)، ۱۵۸ (ح۵)، ۱۹۱ (ح۵)، ۲۷۱ (۱) و....
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۱۸۹.
  18. ر. ک: رجال البرقی، ص۱۱ و ۴۷؛ رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۶؛ رجال الطوسی، ص۱۲۳ (ش۱۲۳۵)، ۱۵۸ (ش ۱۷۵۴) و ۳۳۱ (ش ۴۹۲۲)، الفهرست (طوسی)، ص۲۱، ش۲۰؛ الرجال (ابن الغضائری)، ص۳۶، ش۲؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۶، ش۱۵؛ الرجال (ابن داوود)، ص۴۱۷ (۱۲) و ۵۴۲؛ نقد الرجال، ج۱، ص۷۶، ش۱۰۷؛ جامع الرواة، ج۱، ص۲۹؛ إکلیل المنهج، ص۸۵، ش۴۶؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۵۰؛ منتهی المقال، ج۱، ص۱۸۵، ش۶۱؛ طرائف المقال، ج۱، ص۳۹۸، ش۳۱۴۲؛ شعب المقال، ص۱۵۹، ش۷؛ تنقیح المقال، ج۴، ص۲۱۸، ش۴۲۴؛ أعیان الشیعه، ج۲، ص۱۹۷، ش۳۰۵؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۲۵۲، ش۱۶۳؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۸۰، ش۳۶۹؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۴۰، ش۲۲۸.
  19. ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۷۸؛ ج۳، ص۳۰۰، ج۵، ص۱۲۷، ۳۳۵ و ۵۸۲؛ ج۶، ص۲۷ و ۱۲۹؛ و....
  20. ر. ک: عنوان ابراهیم بن عمر.
  21. و هر آنچه ربا بدهید تا (بهره شما را) در دارایی‌های مردم بیفزاید نزد خدا نمی‌افزاید و آنچه زکات بدهید که خشنودی خداوند را بخواهید؛ چنین کسان دو چندان (پاداش) دارند سوره روم، آیه ۳۹.
  22. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۲۰۹ - ۲۱۰ به گزارش از الکافی، ج۵، ص۱۴۵ - ۱۴۶، ح۶.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۴۲۲-۴۲۳.
  24. الیمانی: بفتح الیاء و المیم و بعد الألف نون هذه النسبة إلی الیمن و النسبة إلیه أیضاً یمنی؛ (اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۳، ص۴۱۷).
  25. صنعاء:... والنسبة إلیها صنعانی علی غیر قیاس کالنسبة إلی بهراء بهرانی؛ و صنعاء: موضعان: أحدهما بالیمن،... و أخری قریة بغوطة دمشق... و صنعاء ایضاً: قریة علی باب دمشق دون المزة مقابل مسجد خاتون خربت؛ (معجم البلدان، ج۳، ص۴۲۶ - ۴۲۹).
  26. رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۶.
  27. الفهرست (طوسی)، ص۲۱ - ۲۲، ش۲۰.
  28. رجال الطوسی، ص۱۲۳، ش۱۲۳۵.
  29. الفهرست (ابن ندیم)، ص۲۷۵.
  30. تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۵۶، ش۲۱۷.
  31. تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۵۹، ش۲۱۹.
  32. تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۶۰، ش۲۲۰.
  33. تهذیب الکمال، ج۲، ص۱۵۷، ش۲۱۷.
  34. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۴۲۳-۴۲۵.
  35. روی عن أبی جعفر و أبی عبدالله (ع)؛ (الرجال (ابن الغضائری)، ص۳۶، ش۲؛ رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۶).
  36. رجال الطوسی، ص۳۳۱، ش۴۹۲۲.
  37. ر. ک: رجال البرقی، ص۴۷.
  38. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ غَيْرَ ثَلَاثٍ...»؛ (الکافی، ج۲، ص۸۰، ح۲)، بنابراین اشکال بعضی محققان بر عدم روایت ابراهیم بن عمر الیمانی از امام باقر (ع) وارد نیست: لم أقف إلی الآن علی روایته عن أبی جعفر (ع) و إنما روی بواسطة الرجال عنه بل بواسطتین. (تهذیب المقال، ج۱، ص۳۱۲).
  39. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِذَا اتَّهَمَّ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ مِنْ قَلْبِهِ...»؛ (الکافی، ج۲، ص۳۶۱، ح۱)؛ نیز ر. ک: الکافی، ج۱، ص۱۵۸ (ح۵) و ۵۳۵ (ح ۲)، ج۲، ص۱۸۰، ح۵؛ و....
  40. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي (ع) قَالَ: لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ...»؛ (الکافی، ج۲، ص۴۵۳، ح۲).
  41. الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی)، ص۳۱.
  42. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۴۲۵-۴۲۶.
  43. تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۷۸؛ ج۳، ص۳۰۰، ج۵، ص۱۲۷؛ ج۱۰، ص۳۲۳.
  44. المحاسن، ج۲، ص۳۹۳ (ح ۴۱) و ۴۹۰ (ح۵۷۰).
  45. بصائر الدرجات، ج۱، ص۸۳ (ح۶) و ۴۶۲ (۱۱).
  46. الإختصاص، ص۲۹ و۷۱.
  47. الارشاد، ج۲، ص۳۷۶.
  48. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۱، ص۳۲۰.
  49. تهذیب الأحکام، ج۱، ص۴۰ - ۴۱، ح۱۱۲؛ ج۴، ص۱۹۶، ح۵۶۲؛ ج۵، ص۱۹، ح۵۵.
  50. الکافی، ج۲، ص۵۵۱، ح۴؛ ج۴، ص۴۱۱ (ح۲) و ۴۲۲ - ۴۲۳ (ح۵)، ج۵، ص۱۴۳، ح۱۰؛ ج۶، ص۲۷۴، ح۳.
  51. در بعضی اسناد روایات، ابراهیم بن عمر الیمانی از حماد بن عیسی روایت کرده است:«... قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو سُمَيْنَةَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الصَّيْرَفِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ عُمَرَ الْيَمَانِيُّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى الْمَعْرُوفِ بِغَرِيقِ الْجُحْفَةِ...»؛ (کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۹۳۳)، درحالی که به تصریح نجاشی و شیخ طوسی، حماد بن عیسی راوی کتاب ابراهیم بن عمر بوده است. (ر. ک: رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۶؛ الفهرست (طوسی)، ص۲۲، ش۲۰)، بنابراین سند مقلوب است.
  52. تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۷۸؛ ج۷، ص۵۳۲.
  53. کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۱، ص۳۲۰.
  54. الأمالی (طوسی)، ص۷۳۵، ح۱۵۳۵.
  55. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۴۲۶-۴۲۷.
  56. رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۶.
  57. الرجال (ابن الغضائری)، ص۳۶، ش۲.
  58. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۶، ش۱۵.
  59. رسائل الشهید الثانی، ج۲، ص۸۹۳ - ۸۹۴، ش۱۱.
  60. ر. ک: مسالک الأفهام، ج۲، ص۲۴۴؛ مناهج الأخیار، ج۳، ص۳۵۲؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۵۰؛ تهذیب المقال، ج۱، ص۳۱۳؛ و....
  61. استقصاء الاعتبار، ج۱، ص۸۶.
  62. و نحن نقول: إبراهیم بن عمر الیمانی قد وثقه و شیخه النجاشی علی البت، ثم نقل اتفاق ابن نوح و غیره علی ذلک... فاذن تضعیف ابن الغضائری... لا یوجب ضعفه... و ما یقال: إن الجرح مقدم علی التعدیل لکونه شهادة بأمر وجودی، بخلاف التعدیل، فقد أبطلناه فی الرواشح السماویة بأن التعدیل أیضاً شهادة بأمر وجودی بناءاً علی أن العدالة علی التحقیق هی ملکة اجتناب الکبائر لا مجرد عدم ارتکابها؛ (رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، تعلیقه میر داماد، ج۱، ص۲۷۳ - ۲۷۴).
  63. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۴۲۷-۴۲۹.
  64. رجال الطوسی، ص۳۳۱، ش۴۹۲۲.
  65. رجال النجاشی، ص۹ (ش ۶)، ۱۵ (ش۱۳)، ص۲۶ (ش۴۷)، ۳۲ (۷۰)، ۴۴ (ش ۸۶)، ۵۸ - ۵۹ (ش ۱۳۶ - ۱۳۷) و ۹۳ (ش ۲۳۱).
  66. رجال النجاشی، ص۲۰ (۲۵)، ۵۴ (ش ۱۲۲)، ۱۰۶ (۲۶۸) و ۱۹۱ (ش ۵۱۰).
  67. شهید ثانی: والظاهر أن أبا العباس هو ابن نوح... و ذلک لأن ابن نوح شیخ النجاشی و بینه و بین ابن عقدة وسائط مضافاً إلی أن ابن نوح جلیل و الأخر علیل، و الإطلاق ینصرف إلی الکامل سیما عند أهل هذا الفن خصوصاً النجاشی، بل ربما یعد إرادة الناقص عندهم تدلیساً. (مسالک الأفهام، ج۲، ص۲۴۴).
  68. مانند: حکم بن حکیم أبوخلاد الصیرفی، کوفی، مولی، ثقة، روی عن أبی عبدالله (ع)، ذکر ذلک أبوالعباس فی کتاب الرجال؛ (رجال النجاشی، ص۱۳۷، ش۳۵۳).
  69. نجاشی درباره‌اش می‌نویسد: احمد بن محمد بن سعید؛... هذا رجل جلیل فی أصحاب الحدیث، مشهور بالحفظ، و الحکایات تختلف عنه فی الحفظ و عظمه و کان کوفیا زیدیاً جارودیاً علی ذلک حتی مات، و ذکره أصحابنا لإختلاطه بهم و مداخلته إیاهم و عظم محله و ثقته و أمانته؛ (رجال النجاشی، ص۹۴، ش۲۳۳).
  70. ر. ک: روضة المتقین، ج۱۴، ص۳۶؛ خاتمة المستدرک، ج۴، ص۱۹ - ۲۱، ش۹؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۵۰.
  71. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص۴۲۹-۴۳۳.