وهب بن وهب قرشی مدنی اسدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ابوالبختری وهب بن وهب بن وهب بن کثیر بن عبدالله قرشی مدنی اسدی، مشهور به ابوالبختری از شاگردان[۱] و راویان امام صادق(ع) می‌باشد. بنا به نقلی، امام با مادر او ازدواج کرده بود.[۲] از هشام بن عروه،عبیدالله بن عمر، ابن جریج،[۳] ثور بن یزید و ابن عجلان[۴] نیز روایت کرده است. راویان زیادی از اهل شام و عراقیون[۵] از شیعه همچون محمد بن ابی عمیر، محمد بن خالد برقی، احمد بن محمد بن خالد، سندی بن محمد،[۶] رجاء بن سهل صنعانی، قاسم بن سعید بن مسیب بن شریک،[۷] مسیب بن واضح، ربیع بن ثعلب و نوح بن هیثم[۸] از ابوالبختری روایت کرده‌اند.

وی از فقهای اهل سنت، مورخ و عالم به علم انساب بود[۹] که در مدینه زاده شد و رشد یافت، سپس به بغداد رفته و مقیم شد.[۱۰] مادرش عبده، دختر علی بن یزید از بنی هاشم و جده‌اش دختر عقیل بن ابی طالب بود. [۱۱] او از معدود افرادی است که علمای فریقین در کذاب، جعال و ضعیف بودنش اتفاق نظر دارند. ابوالبختری در جعل حدیث و دروغگویی جسور بود[۱۲] و به دستور هارون الرشید روایت جعل می‌‌کرد[۱۳] و به افراد موثق همانند امام صادق(ع) نسبت می‌‌داد.[۱۴] به گفته بعضی، پول می‌‌گرفت و هر شب زیر نور چراغ حدیث جعل می‌‌کرد. اهل سنت اغلب وی را خبیث و متروک الحدیث می‌‌دانند. احمد بن حنبل او را دروغگوترین مردم می‌‌داند.[۱۵] عثمان بن ابی شیبه می‌‌گوید که ابوالبختری در روز قیامت به شکل دجّال مبعوث خواهد شد،[۱۶] اما برخی از علمای شیعه در عین حال که او را کذاب توصیف کرده‌اند، همه روایات وی از امام صادق(ع) را مورد اعتماد دانسته‌اند.[۱۷] هارون ابتدا او را قاضی اردوگاه نظامی مهدی قرار داد و سپس عزل کرد و پس از بکار بن عبدالله زبیری، والی مدینه قرار داد و در ضمن، امور قضاوت پس از هشام بن عبدالله بن عکرمه را هم به او واگذار نمود. وقتی محمد امین او را از این منصب‌ها عزل کرد، به بغداد برگشت.[۱۸] او به همراه هارون سفری به ری نیز داشته است.[۱۹] در اواخر عمر، مدتی نیز به شهر صیدا در ساحل فلسطین منتقل شده بود.[۲۰] ظاهراً زمانی هم قاضی القضاة بغداد بوده است و در همان ایام که هارون الرشید تصمیم گرفته بود تا امان نامه خود به یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی(ع) را که در دیلم به سال ۱۷۶ هـ قیام کرد و با امان نامه دستنویس هارون به صلح راضی شده بود، نادیده بگیرد، ابوالبختری به کمک هارون آمد. هارون ابتدا از محمد بن حسن کوفی که فقیه بود، در مورد امان نامه سؤال کرد، او گفت که اگر کسی امان داده شد دیگر در امان است. سپس خلیفه از ابوالبختری خواست تا امان نامه را بررسی کند و او با دلایلی امان نامه را نقض شده اعلام کرد. هارون گفت: تو قاضی القضاة هستی و به حکم آن عالم تری، و امان نامه را پاره کرد و ابوالبختری بر آن آب دهان انداخت.[۲۱] ابوالبختری تألیفاتی داشته است که از آن جمله می‌‌توان آثار ذیل را نام برد: مولد امیرالمؤمنین(ع) و خبره مع النبی(ص) [۲۲] صفات النبی(ص)[۲۳] فضائل الانصار نسب ولد اسماعیل بن ابراهیم(ع) الرایات طسم و جریس الفضائل الکبیر[۲۴] و کتاب الحدیث.[۲۵] سرانجام در سال ۲۰۰ یا به نقلی ۱۹۹ هـ در بغداد درگذشت.[۲۶].[۲۷]

جستارهای وابسته

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. رجال الطوسی ۳۲۷.
  2. رجال النجاشی ۲/۳۹۱.
  3. تاریخ بغداد ۱۳/۴۸۱.
  4. میزان الاعتدال ۵/۳۵۳.
  5. المجروحین ۲/۷۴.
  6. معجم رجال الحدیث ۲۱/۴۰.
  7. تاریخ بغداد ۱۳/۴۸۱.
  8. میزان الاعتدال ۵/۳۵۳.
  9. الفهرست (الندیم) ۱۱۳ معجم الادباء ۱۹/۲۶۰.
  10. معجم المؤلفین ۱۳/۱۷۴.
  11. تاریخ بغداد ۱۳/۴۸۱.
  12. لسان المیزان ۶/۲۳۱.
  13. رجال النجاشی ۲/۳۹۱.
  14. تاریخ بغداد ۱۳/۴۸۱ لسان المیزان ۶/۲۳۱.
  15. لسان المیزان ۶/۲۳۱.
  16. تاریخ بغداد ۱۳/۴۸۱.
  17. معجم رجال الحدیث ۱۹/۲۱۱، به نقل از ابن غضائری.
  18. المعارف ۵۹۰ اخبار القضاة ۲۴۳ ـ ۲۵۴.
  19. تاریخ بغداد ۱۳/۴۸۱.
  20. المجروحین ۲/۷۴.
  21. المنتظم ۹/۱۶.
  22. الفهرست (طوسی) ۱۷۳.
  23. رجال النجاشی ۲/۳۹۱.
  24. الفهرست (الندیم) ۱۱۳.
  25. الذریعه ۶/۳۷۰.
  26. المعارف ۵۹۰ تاریخ بغداد ۱۳/۴۸۱.
  27. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۸۱۵.