ابوحازم انصاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
ابوحازم انصاری
تصویر کهنی از مدینه
نام کاملابوحازم انصاری
جنسیتمرد
از قبیلهبنوبیاضه
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

وی از تیره بنوبیاضه (بیاضة بن عامر بن خزرج)[۱] و هم‌پیمان (پیمان ولاء) با انصار است[۲]. در صحابی بودن او اختلاف است. بغوی[۳]، ابونعیم[۴] و برخی دیگر او را صحابی[۵] و برخی او را تابعی دانسته‌اند[۶]. علت این اختلاف نظر، به دو روایت او مربوط است. بنا بر روایت اول وی می‌گوید: پیامبر a در بدر زیر سایه بود، در حالی که مسلمانان زیر آفتاب می‌جنگیدند. جبرئیل نزد او آمد و گفت: تو زیر سایه باشی و مسلمانان زیر آفتاب بجنگند؟! رسول خدا a نیز به زیر آفتاب آمد[۷].

روایت دیگری شبیه به روایت یاد شده چنین نقل کرده که از غنیمت‌های بدر پوستی برای پیامبر a آوردند و اصحاب گفتند با آن سایه‌بانی برای پیامبر a درست شود. رسول خدا a فرمود: آیا دوست دارید روز قیامت برای شما سایه‌ای از آتش فراهم آید؟![۸] بغوی و ابوداوود این روایت را مرسل دانسته‌اند[۹]. همچنین راوی این خبر، یعنی حسن بن صالح به شدت تضعیف شده است[۱۰].

در روایت دوم که به اعتکاف و قرائت نماز مربوط است، ابوحازم از بیاضی ۔ مردی از اصحاب پیامبر a - نقل کرده که رسول خدا a بر گروهی که با صدای بلند نماز می‌خواندند وارد شد. فرمود: نمازگزار با پروردگار خود مناجات می‌کند. پس باید متوجه آنچه با خدا نجوا می‌کند باشد و نباید گروهی با بلند خواند قرآن، صدایشان را بر گروهی دیگر آشکار کنند[۱۱]. در این روایت، ابوحازم با عناوین «التمار»، «مولی الانصار»، «مولی الغفارین» مقید شده است. ابن حجر[۱۲] ابوحازم بیاضی و ابوحازم تمار را یکی ندانسته؛ زیرا بیاضی از انصار است و تمار مولای ابو رُهم غفاری و تابعی است، ولی وی معین نمی‌کند که منظور از ابوحازم در این روایت کدام است. ابوداوود او را بیاضی[۱۳] و قریب به اتفاق محدثان (منابع پیشین) و تراجم نگاران[۱۴] او را ابوحازم تمار می‌دانند. حتی کسانی که این روایت را ذیل ابوحازم انصاری آورده‌اند، برای معرفی او می‌گویند وی همان است که محمد بن ابراهیم از او روایت کرده[۱۵] و این شخص تنها راوی ابوحازم تمار است[۱۶].

نکته اصلی اینکه، چه این دو یک نفر باشند یا دو نفر، ابوحازم از پیامبر a موضوع اعتکاف را نقل نکرده، بلکه بیاضی نقل کرده است (ابوحازم عن البیاضی) و نام این شخص را برخی فروة بن عمر[۱۷] دینار[۱۸] و برخی عبدالله بن جابر[۱۹] گفته‌اند. با توجه به این مطالب است که قریب به اتفاق منابع حدیثی یاد شده این روایت را از ابوحازم التمار نقل کرده و تنها بخاری[۲۰] با عنوان التمار البیاضی از او نام برده است؛ البته خود او هم در کتاب دیگرش[۲۱]

باز با ابوحازم التمار نقل کرده که معلوم می‌شود کلمه «عن البیاضی» افتاده و ابوحازم التمار البیاضی شده است، باید گفت این روایت، به أبوحازم انصاری بیاضی ارتباط ندارد و ابونعیم و ابن اثیر نیز تنها همان روایت مربوط به بدر را آورده‌اند. بنابراین، معلوم می‌شود در نقل روایت اعتکاف از بغوی و برخی دیگر، دو اشتباه صورت گرفته است: نخست خلط ابوحازم تمار با ابوحازم انصاری بیاضی، و دیگر مرسل بودن روایت آنان که خود بغوی نیز به این موضوع تصریح کرده بود. در غیر این صورت، چنانچه همانند دیگر محدثان، بیاضی (دینار یا عبدالله با فروه) از سند حذف نشده باشد، دلیلی ندارد با این روایت بر صحابی بودن او استناد شود.

علی بن یوسف حلی[۲۲] به نقل از کتاب «الارشاد لکیفیة الطلب فی ائمة العباد» نوشته محمد بن حسن صفار خطبه‌ای را از امیرمؤمنان S نقل کرده که در آن، علی S از قریش و ستم‌هایی که بر او رفته، شکوه کرده است. شخصی به نام ابوحازم انصاری از او پرسیده که ای امیر مؤمنان! آیا ابوبکر و عمر بر تو ستم کردند و حق تو را گرفتند و به راه باطل رفتند یا آنان بر حق و صواب بودند یا میراث تو را غصب کردند؟ برای ما روشن کن تا باطل ایشان را از حق تفکیک یا حق آن دو را از حق تو بشناسیم. آیا با خلافت تو خود را برابر دانستند یا اینکه امامت تو را غصب کردند یا با زور بر امامت تو غالب آمدند یا با عجله بدان شتافتند و فتنه شد و شما نتوانستید به تنهایی کاری انجام دهید؟ چرا که مهاجران و انصار بر این گمان‌اند که آن دو بر حق‌اند و دلیل و حجت آشکار دارند. امیرمؤمنان S بر حقانیت خود و باطل بودن آن دو به ابوحازم انصاری پاسخی طولانی داده است. چنانچه این شخص، فرد مورد بحث ما باشد، گرایش تشیع او در این پرسش‌ها به خوبی آشکار است.[۲۳]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: کحاله، ج۱، ص۱۱۲.
  2. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۷۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۷۰.
  3. ابن حجر، ج۷، ص۷۰.
  4. ابونعیم، ج۵، ص۲۸۷۳.
  5. مزی، ج۳۰، ص۲۱۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۶۱؛ ابن حجر، ج۷، ص۷۰.
  6. مزی، ج۳۳، ص۲۱۷؛ ابن حجر، ج۷، ص۷۰.
  7. طبرانی، ج۷، ص۱۵۲؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۷۳؛ مزی، ج۳۳، ص۲۱۷.
  8. طبرانی، ج۷، ص۱۵۲؛ مزی، ج۳۳، ص۲۱۷.
  9. ابن حجر، ج۷، ص۷۰.
  10. هیثمی، ج۶، ص۸۳.
  11. مالک، ج۱، ص۸۰؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۲، ص۴۹۸؛ بخاری، خلق أفعال العباد، ص۱۰۷؛ نسائی، ج۲، ص۲۶۴؛ بیهقی، ج۳، ص۱۱.
  12. ابن حجر، ج۷، ص۷۰.
  13. ابن حجر، ج۷، ص۲۷۰.
  14. ابن حبان، ج۴، ص۲۱۸؛ کشی، ج۱، ص۲۱۶؛ ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۴۳۱؛ مزی ج۳۵، ص۸؛ مبارکفوری، ج۴، ص۳۲۱.
  15. ابن حجر، ج۷، ص۷۰.
  16. احمد بن حنبل، ج۲، ص۵۵۰؛ ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۴۳۱؛ مزی، ج۲۴، ص۳۰۳.
  17. ابن اثیر، ج۴، ص۳۴۱.
  18. ابن حبان، ج۴، ص۲۱۸؛ ابن ابی‌حاتم، ج۳، ص۴۳۱؛ مزی، ج۲، ص۲۷۹.
  19. کشی، ج۱، ص۲۱۶؛ مزی، ج۳۳، ص۲۱۸.
  20. تاریخ الکبیر، ج۳، ص۲۴۵.
  21. خلق افعال العباد، ص۱۰۷.
  22. علی بن یوسف حلی، ص۱۸۹-۱۹۹ و به نقل از اون مجلسی، ج۲۹، ص۵۶۷-۵۵۸.
  23. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابوحازم انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۲۹-۲۳۰.