مقدمه

ابوزکریا یحیی بن معین بن عون بن زیاد بغدادی مری غطفانی در سال ۱۵۸ه‍ در روستای نیقا، نزدیکی شهر انبار عراق به دنیا آمد.[۱] ابن حبان بر آن است که اصل وی از سرخس بود.[۲] او از موالیان غطفان و پدرش مأمور خراج ری بود و برایش هر چه ثروت گذاشت، صرف حدیث کرد.[۳] وی از عبدالله بن حرب، عبدالله بن مبارک و حفص بن غیاث حدیث نقل کرد و افرادی چون بخاری، مسلم، ابوداود و احمد بن حنبل از او روایت نقل کرده‌اند. علی بن مدینی گفته است که هیچ کس مثل یحیی ننوشته است.[۴] وی با علم رجال و جرح و تعدیل راویان و فقه حنفی آشنایی داشت.[۵] دوری آورده که وی قائل به قدمت قرآن بوده و علی بن احمد نیز وی را از عالمان مهم دوره خود و سرآمد آنان دانسته است. از توصیفاتی که علمای اهل سنت از او کرده‌اند، می‌‌توان فهمید که حدیث بسیار زیادی نقل کرده است.[۶] یحیی بن معین در سال ۲۳۳ه‍ در مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع مدفون گردید.[۷] آثار وی عبارت‌اند از: معرفة الرجال؛ المسند؛ المجروحین؛ معرفة الرجال و سؤالات ابراهیم بن عبدالله الجنید الختلی؛ جزء من تاریخ ابن سعید هاشم بن مرثد؛ حدیث[۸] و التاریخ[۹].[۱۰]

یحیی بن معین

(متوفای سال ۲۳۳) وی در جرح و تعدیل موقعیت بالایی بین اهل سنت داشته و امام عصر خود بوده است. از او به عنوان «شیخ المحدثین» تعبیر می‌شود. با این حال یحیی بن معین مورد قبول و اعتماد همۀ علمای بزرگ سنی نیست. برخی مطالب نیز از فساد اخلاقی وی حکایت دارد. شخصی می‌گوید، از شنیدم یحیی بن معین گفت: کنت بمصر فرأیت جاریة بیعت بألف دینار ما رأیت أحسن منها صلی الله علیها؛ من در مصر بودم. کنیزکی را به بازار آوردند و به هزار دینار فروختند [که من] در زیبایی بهتر از او ندیده‌ام صلوات خدا بر او باد.

یحیی بن معین در مواجهه با کنیز زیباروئی بر او درود می‌فرستد، و این در حالی است که اهل سنت صلوات را بر کسی به غیر از پیامبر اکرم(ص) جایز نمی‌شمارند. شیعیان درود و صلوات را بر امامان اهل بیت(ع) جایز و بلکه لازم می‌دانند، اهل سنت برای مخالفت با شیعه صلوات را مختص پیامبر اکرم(ص) گفته و تصریح می‌کنند که جایز نیست در مورد کسی غیر از رسول خدا(ص) گفته شود. به همین جهت راوی به یحیی بن معین اعتراض کرده و خطاب به وی می‌گوید: یا أبا زکریا، مثلک یقول هذا؟؛ ای ابا زکریا آیا چون توئی چنین می‌گوید؟!

راوی شأن و منزلت یحیی بن معین را بالاتر از آن می‌داند که اعتقاد خود را در مواجهه با زیبارویی نادیده بگیرد، اما یحیی بن معین هوس بازی خود را آشکارتر می‌کند و در پاسخ وی می‌گوید: نعم صلی الله علیها و علی کل ملیح[۱۱]؛ بله صلوات خدا بر او و بر هر زیباروئی [اعم از مرد و زن]. علاوه بر فساد اخلاقی، اعتبار یحیی بن معین نیز از نظر برخی از بزرگان اهل سنت مخدوش است. از ابوداوود سجستانی-که مؤلف یکی از صحاح سته است - نقل شده که در مورد یحیی بن معین بد می‌گفته است. احمد بن حنبل نیز نقل حدیث و شاگردی نزد یحیی بن معین را جایز نمی‌دانسته است. حافظ ذهبی می‌نویسد: {{عربی|کان لا یری الکتابة عنه[۱۲]؛ او نوشتن احادیث [یحیی بن معین] را جایز نمی‌دانسته است.[۱۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۷۷.
  2. الثقات، ج۹، ص۲۶۳.
  3. تاریخ یحیی بن معین، ج۱، ص۷.
  4. تاریخ مدینة دمشق، ج ۳۴، ص۱۴۹ و ۱۵۲.
  5. سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۸۶.
  6. تاریخ یحیی بن معین، ج۱، ص۸.
  7. وفیات الاعیان، ج۶، ص۱۴۲.
  8. تاریخ التراث العربی، ج۱، ص۲۰۳.
  9. الفهرست (الندیم)، ص۲۸۷.
  10. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۸۳۷-۸۳۸.
  11. سیر أعلام النبلاء، ج۱۱، ص۸۷؛ تاریخ الاسلام، ج۱۷، ص۴۱۰؛ تاریخ دمشق، ج۶۵، ص۳۴؛ تهذیب الکمال، ج۳۱، ص۵۶۱، المنتظم، ج۹، ص۱۷۸.
  12. ر.ک: سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۸۷؛ میزان الاعتدال، ج۴، ص۴۱۰، ۹۶۳۹.
  13. حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱، ص ۱۲۵.