ابوسعید بن عقیل بن ابی‌طالب

ابوسعید بن عقیل بن ابی‌طالب
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملابوسعید بن عقیل بن ابی‌طالب
جنسیتمرد
از قبیلهقریش
از تیرهبنی هاشم
پدرعقیل بن ابی‌طالب
همسرفاطمه دختر امام حسین
پسرمحمد بن ابی سعید بن عقیل
خویشاوندانامام علی (عمو)
از اصحابامام علی

مقدمه

ابو سعید فرزند عقیل از خاندان بنی هاشم و داماد امیرالمؤمنین (ع) بود که با فاطمه صغری ازدواج کرد، او مردی سخنور، با فصاحت و بلاغت بود و در تشیع و اعتقاد به ولایت اهل بیت و حب امیرالمؤمنین (ع) بسیار ثابت و استوار بود، از همین رو، فرزندش محمد در کربلا دایی خود حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را یاری کرد و به شهادت رسید[۱].

دفاع ابو سعید در مجلس معاویه

ابن ابی الحدید از ابو عثمان نقل می‌کند که: روزی حسن بن علی (ع) وارد بر معاویه شد و در آن مجلس عبدالله بن زبیر هم بود، معاویه علاقه‌مند بود بین قریش فتنه انگیزی کند، لذا به امام حسن (ع) گفت: ای ابو محمد، آیا پدرت علی بزرگ‌تر بود یا زبیر؟ امام حسن (ع) فرمود: «سن آن دو نزدیک به هم بود، اما پدرم علی (ع) بزرگ‌تر از زبیر بود، خداوند علی را رحمت کند».

عبدالله بن زبیر بلافاصله گفت: خداوند، پدرم زبیر را هم رحمت کند. ابو سعید پسر عقیل بن ابی طالب که آنجا حضور داشت، گفت: ای عبدالله بن زبیر چه معنا داشت طلب رحمت حسن بن علی (ع) بر پدرش تو را برانگیزد! گفت: من هم برای پدرم طلب رحمت کردم، کار دیگری نکردم. ابو سعید گفت: گویا زبیر پدرت را هم نظیر و مانند حضرت علی (ع) می‌دانی؟ گفت: چه چیز مانع از این است، زیرا هر دو از قریش هستند و هر دو مردم را برای حکومت خود فراخواندند و کار بر هر دو فراهم نیامد! ابو سعید گفت: ای عبدالله بن زبیر، این سخن را رها کن که مقام و منزلت حضرت علی (ع) در قریش و نسبت به رسول خدا (ص) چنان است که می‌دانی و از طرفی چون حضرت علی (ع) مردم را به پیروی از خود فرا خواند، مردم هم پیروی کردند و خود علی سالار و رهبر بود، در حالی که زبیر مردم را به حمایت از خود فراخواند که سالار و رهبرش زنی (یعنی عایشه) بود و چون دو گروه سپاه علی و سپاه عایشه مقابل هم قرار گرفتند (در جنگ جمل) پیش از آنکه حق آشکار و پیروز شود و باطل از میان رود، زبیر بر پاشنه خود برگشت و پشت به لشکر عایشه کرد و فرار کرد و مردی (ابو جرهم) ـ که اگر با یکی از اعضای زبیر مقایسه می‌کردند کوچک‌تر از آن بود ـ به او رسید و گردنش را زد و جامه و سلاحش را برگرفت و سرش را با خود نزد حضرت امیرالمؤمنین (ع) آورد، در حالی که حضرت همچنان بر عادتی که در التزام پسر عمویش محمد (ص) داشت به پیشروی خود ادامه داد؛ ـ پس قیاس زبیر با علی قیاس باطلی است. بنابراین خداوند حضرت علی (ع) را قرین رحمت نماید.

ابن زبیر که خود را مغلوب سخنان قاطع و کوبنده و در عین حال به حق ابو سعید دید، گفت: ای ابو سعید، اگر کس دیگری جز تو این سخنان را می‌گفت، می‌دانستم با او به چه کنم. ابو سعید فوراً گفت: آن کس که متعرض پدرت زبیر شود تو را به حساب نمی‌آورد و از تو روگردان است (و با تو هم سخن نمی‌شود). معاویه در این جا ابو سعید را از سخن گفتن منع کرد و همگان سکوت کردند.

وقتی عایشه از گفت و گوی ابو سعید و عبدالله بن زبیر آگاه شد، و از قضا ابو سعید از کنار خانه عایشه عبور می‌کرد، عایشه او را صدا زد و گفت: ای ابو سعید، تو آن سخنان را در مجلس معاویه به خواهرزاده من (ابن زبیر) گفته‌ای؟ ابو سعید برگشت و نگریست و چیزی ندید، گفت: شیطان ما را می‌بیند و ما او را نمی‌بینیم؟ عایشه خندید و گفت: خدا پدرت عقیل را بیامرزد، چه اندازه زبانت تیز است[۲][۳]

نکته

از «ابوسعید بن عقیل»سخن به میان آمد و مطالب کتاب «المجدی فی انساب الطالبیین»، اولاً: باید توجه داشت با توجه به وفات مؤلف کتاب در قرن هشتم، این کتاب نمی‌تواند جزء منابع دست اول قرار گیرد، این در حالی است که در تمام منابع دست اول حتی متاخری که بررسی شد، از ابوسعید به عنوان شهید واقعه کربلا نامی به میان نیامده، بلکه از فرزند او محمد به عنوان قتیل این واقعه نام برده شده است. مؤلف کتاب المجدی هم دلیل یا منبعی بر این ادعا ذکر نکرده است. او پس از انشاد به دو بیت شعر که در آن شهدای بنی عقیل در کربلا شش تن ذکر شده است، به نام شش تن از شهدای بنی عقیل: عبدالرحمن بن عقیل، حمزه بن عقیل، جعفر بن عقیل، عبدالله بن مسلم بن عقیل، ابوسعید بن عقیل و پسرش محمد اشاره کرده است. این در حالی است که گفته او در ذکر برخی از این اسامی با بسیاری دیگر از منابع نسب‌شناسی و غیر آن از جمله بلاذری[۴] و دیگران اختلاف داشته و گاه معارض است. ثانیاً: این احتمال که شاید ابوسعید کنیه یکی از شهدای بنی عقیل حاضر در کربلا باشد، نیز بعید می‌‌نماید؛ چراکه شهرت او به نام کنیه‌اش چندان بر نام اصلی‌اش سایه افکنده بود که به مرور نام اصلی او به فراموشی سپرده شد چندان که به فرموده علامه امینی[۵] نام او مشخص نیست. این شهرت کنیه، اقتضا می‌‌کرد که حتما قبل از اسم اصلی یا لااقل در ردیف نام او و لو یک بار هم که شده ذکر شود، کما اینکه این اتفاق درباره برخی دیگر از شهدای کربلا مثل ابوالشعثا رخ داده است. در ثانی بر فرض شهادت او در کربلا حتما منابع متقدم ـ خصوصا صحابه‌نگاران و ادب دوستان ـ که از کوچکترین مطلبی درباره او و پسرش محمد چشم نپوشیده‌اند، از ذکر مطلب مهم این چنینی دریغ نمی‌ورزیدند. ثالثا او به احول ملقب بوده[۶] و در بین فرزندان عقیل که در کربلا حاضر بودند کسی با این صفت توصیف نشده است تا بتوان کنیه ابوسعید را بر او منطبق دانست.

پایان سخن اینکه از ابوسعید به عنوان شوهر فاطمه بنت علی یاد شده است این در حالی است که بسیاری از منابع که در مقام استناد و بررسی دارای قوت بیشتر و محکم‌تری هستند، از پسرش محمد به عنوان داماد حضرت علی و همسر فاطمه یاد شده است[۷]، بر این اساس ذکر این مطلب که امام حسین دایی محمد است نیز فاقد ارزش است[۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۱۲.
  2. شرح ابن أنت ابی القائل الحدید، ج۱۱، ص، ۱۹. عبارت چنین است: وأخبرت بمقالتهم ومر ابو سعید بفنائها فنادته یا أبا فالتفت ابو سعید فلم یر شیئا فقال: إن الشیطان یرانا ولا نراه، فضحکت عایشة وقالت له ابو ک ما أذلق لسانک.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۳.
  4. البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۲، ص۷۰.
  5. اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۵۴.
  6. المحبر، ص۳۰۴
  7. از باب نمونه ر. ک: نسب قریش، ص۴۶، طبقات الکبری، ج۸، ص۳۴۰، المحبر، ص۵۶.
  8. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.