احادیث دوازده خلیفه چگونه بر امامت اهل بیت دلالت میکند؟ (پرسش)
احادیث دوازده خلیفه چگونه بر امامت اهل بیت دلالت میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل اصلی | امامت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
احادیث دوازده خلیفه چگونه بر امامت اهل بیت دلالت میکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «امامت اهل بیت» در اینباره گفته است:
«در روایات بسیاری که از راویان شیعه و اهل سنت از پیامبر اکرم (ص) نقل شده آمده است که رهبران امت اسلامی پس از پیامبر اکرم (ص) که همگی از قریش میباشند، دوازده نفرند[۱]، و تا دوران این رهبران سپری نشود، دین اسلام پایان نخواهد یافت[۲]، و تا این دوازه خلیفه رهبری امت اسلامی را بر عهده دارند، دین اسلام عزیز خواهد بود[۳]، و بر بدخواهانش ظاهر و غالب بوده و مخالفت مخالفان به آن آسیبی نمیرساند[۴]. در بسیاری از نقلهای حدیث از جابر بن سمره آمده است که وی، سخن پیامبر را پس از این که از جانشینان دوازدهگانه پس از خود خبر داد، نشنیده است و در این باره از پدرش و برخی کسانی که به پیامبر نزدیکتر بودند، سؤال کرده، و آنان به او گفتهاند که پیامبر (ص) فرموده است: «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»: همگی از قریش (منابع پیشین)[۵] و بیمانند میباشند[۶]. در برخی از روایات علت نرسیدن صدای پیامبر به گوش جابر، حرکات و سر و صداهای بسیاری که در آن هنگام در فضای مجلس پراکنده شده، بیان شده است[۷].
بیشتر نقلهای حدیث دوازده جانشین از جابر بن سمره است، ولی از صحابه دیگری چون عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عمر، انس بن مالک و ابوجحیفه نیز روایت شده است[۸](...) ویژگیهای یاد شده برای دوازده جانشین پیامبر اکرم (ص) که پس از او رهبری امت اسلامی را برعهده دارند، بر امامان اهلبیت (ع) که شیعه امامیه اثناعشریه به امامت آنان معتقد است، کاملاً منطبق است، و بر کسانی که دیگر مذاهب اسلامی - اعم از شیعی و غیر شیعی - به امامت و خلافت آنان عقیده دارند، منطبق نمیباشد.
اما انطباق ویژگیهای مزبور بر امامان اهلبیت (ع) واضح است؛ زیرا هم تعداد آنان دوازده نفر است و هم همگی از قریش و بلکه از بنیهاشم میباشند، و چنان که گذشت، مطابق روایت شیخ سلیمان قندوزی حنفی، پیامبر (ص) فرموده است: «کلهم من بنی هاشم»، در کلامی از امیرالمؤمنین (ع) نیز بر این که امر امامت امت اسلامی به خاندان هاشم اختصاص دارد، تصریح شده است[۹]. مؤید این مطلب، روایات بسیاری است که بر برگزیدگی بنیهاشم از قریش، و برگزیدگی قریش از دیگر افراد بشر، و برگزیدگی پیامبر اکرم (ص) از بنیهاشم دلالت میکند[۱۰]. بر این اساس، همانگونه که نبوت به خاندان هاشم اختصاص یافته، امامت نیز به آنان اختصاص یافته است[۱۱].
اگر چه در اکثر نقلهای حدیث دوازده خلیفه عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ»: همگی از قریشاند، آمده است، ولی در همین روایات، قراینی وجود دارد که درستی آن را با تردید مواجه میسازد؛ زیرا جابر بن سمره که راوی حدیث است میگوید: سخن پیامبر (ص) را پس از این که فرمود، دوازده خلیفه بر امت اسلامی رهبری خواهند کرد، نشنیدم، و از پدرم یا افرادی دیگر مانند عمر بن خطاب پرسیدم که پیامبر چه گفت؟ و آنان گفتند: پیامبر فرمود: «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ». در برخی از نقلهای حدیث، سبب این که جابر بن سمره سخن پیامبر را نشینده، تکبیر گفتن افراد حاضر در جلسه و سر و صدای بسیار آنان بیان شده است[۱۲].
پرسشی که در این جا قابل طرح است این است که چه چیزی باعث آن شده که مردم با شنیدن سخن پیامبر (ص) که فرمود: جانشینان پس از من دوازده نفر میباشند، سر و صدا راه بیاندازند و وضع مجلس را بههم بزنند تا صدای پیامبر (ص) به صورت روشن به گوش مردم حاضر در آن جلسه نرسد؟ بعید به نظر میرسد که منشأ آن این بوده که پیامبر فرموده است، آنان از قریش میباشند؛ زیرا حاضران در آن جلسه از مهاجران و انصار بودهاند و در هیچ گزارش تاریخی نیامده است که فرد یا افرادی از انصار در مورد گفتار یا رفتار پیامبر (ص) و در حضور او، با وی مخالفت کرده باشند (مگر کسانی مانند عبدالله بن ابی که در واقع از منافقان بودند)، ولی در مورد برخی از مهاجران، مواردی مانند صلح حدیبیه، دستور پیامبر (ص) به آوردن دوات و قلم برای نوشتن مطلبی که مانع گمراهی مسلمانان شود (فاجعه روز پنج شنبه)، دستور به پیوستن به سپاه اسامه بن زید و نظایر آن، گزارش شده است.
بر این اساس، این احتمال تقویت میشود که عدهای از مهاجران و نیز منافقان، با توجه به سفارشهای مؤکد پیامبر (ص)، در سخنرانیهای خود در حجهالوداع و موارد دیگر، نسبت به اهلبیت خود، میدانستند که مقصود پیامبر دوازده خلیفه از اهلبیت خویش است، لذا برای آنکه سخن پیامبر در این باره به روشنی به گوش افراد نرسد و راه برای تأویلهای بعدی آنان باز باشد، تکبیر گفتند و با سر و صدای خود وضع جلسه را برهم زدند، و پیامبر (ص) در آن هنگام فرموده است: «كُلُّهُمْ مِنْ بني هاشم»، ولی عدهای که پدر جابر و عمر بن خطاب از آن جملهاند، آن را به «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» تأویل و بلکه تحریف کردند، تا در شرایط مناسب بتوانند از آن استفاده کنند، چنان که در جریان سقیفه با استناد به این که پیامبر (ص) فرموده است: «الْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ» انصار را در دعوی اشتراک در امر امامت مجاب کردند.
در این باره احتمال دیگری نیز قابل طرح است و آن این که عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ بني هاشم» را پیامبر (ص) در زمان یا مکان دیگری غیر از زمان یا مکانی که عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» را فرموده است، بیان کرده باشد. بر این اساس، در زمان یا مکانی که عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» را فرموده، بدان جهت بوده که با توجه به سر و صداهای بسیاری که از سوی عدهای از حاضران بلند شد و وضع عادی جلسه سخنرانی به هم خورد، پیامبر (ص) چنین مصلحت دید که عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» را بیان کند، اما در زمان یا مکان دیگری که شرایط را مناسب یافت، عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ بني هاشم» را بیان فرمود، تا از باب حمل عام بر خاص، مراد خود را به مسلمانان بفهماند که جانشینان او از خاندان هاشم میباشند، و عموم قبایل و خاندانهای قریش را شامل نمیشود. اگر چه، حتی اگر فرض کنیم که پیامبر (ص) هیچ گاه عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ بني هاشم» را بیان نکرده است، نیز با توجه به این که در کلامی دیگر، برگزیدگی بنیهاشم را بر دیگر خاندانهای قریش، بیان کرده است، خود قرینه روشن بر این است که خلافت شایسته کسانی از خاندان هاشم است، نه دیگر قبایل و خاندانهای قریش.
بنابراین، بر این که خلافت اسلامی به خاندان هاشم اختصاص دارد به سه وجه میتوان استدلال کرد:
- پیامبر (ص) در حدیث دوازده جانشین، عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ بني هاشم» را فرموده است، و عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» سخن برخی از صحابه است که به انگیزه تأویل سخن پیامبر، به او نسبت داده شده است.
- پیامبر (ص)، هر دو عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» و «كُلُّهُمْ مِنْ بني هاشم» را در دو زمان یا دو مکان بیان کرده است.
- پیامبر (ص)، فقط عبارت «كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ» را فرموده است، ولی با بیان برگزیده بودن بنیهاشم بر دیگر قبایل و خاندانهای قریش، مقصود خود از این که امامت و رهبری امت اسلامی به افرادی از بنیهاشم اختصاص دارد را، آشکار ساخته است.
از سوی دیگر، امامت امامان دوازدهگانه اهلبیت (ع) که شیعه امامیه به امامت آنان معتقد است، به ترتیب، کل امت اسلامی را پس از پیامبر اکرم (ص) تا روز قیامت، دربر میگیرد، و از نظر صفات کمال انسانی نیز همگی آنان سرآمدان روزگار خود بودهاند و اندیشه، گفتار و رفتار آنان مایه عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان بوده و هست»[۱۳].
پانویس
- ↑ صحیح بخاری، ج۴، کتاب الاحکام، باب الاستخلاف، ح۷۲۲۲؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، باب ۲۴، روایت ۱۹.
- ↑ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲، کتاب الإمارة، باب: الناس تبع قریش، حدیث۵.
- ↑ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۵۲، کتاب الإمارة، باب: الناس تبع قریش، حدیث ۷؛ سنن ابی داوود، ص۶۷۱؛ کتاب المهدی، باب ۱، ح۴۲۷۹.
- ↑ مسند احمد، ج۱۵، ص۳۳۱، ح۲۰۶۹۶؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، باب ۲۴، روایت ۲۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۲۲، باب ۶، حدیث ۱۳.
- ↑ کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، حدیث ۲۱.
- ↑ کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، حدیث ۲۱.
- ↑ سنن ابی داوود، ص۶۷۱، کتاب المهدی، روایت ۴۲۸۰؛ مسند احمد، ج۱۵، ص۳۸۶، ح۲۰۹۳۷؛ کمال الدین، ج۱، ص۲۷۲، باب ۲۴، روایت ۲۱؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۰۴.
- ↑ سنن ترمذی، ج۳، ص۲۳۹-۲۴۰؛ مسند احمد، ج۲، ص۵۵؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۱۶-۱۲۵.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴: «إِنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ غُرِسُوا فِي هَذَا الْبَطْنِ مِنْ هَاشِمٍ لَا تَصْلُحُ عَلَى سِوَاهُمْ وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ مِنْ غَيْرِهِمْ»: در خطبه دوم نهج البلاغه نیز آمده است: «لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ... وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ».
- ↑ واثلة بن اسقع میگوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى كِنَانَةَ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ وَ اصْطَفَى قُرَيْشاً مِنْ كِنَانَةَ وَ اصْطَفَى هَاشِماً مِنْ قُرَيْشٍ و اصطفانی من بنی هاشم» (صحیح مسلم، ج؟؟؟؟؟؟؟؟؟، کتاب فضائل، باب ۱). نوری در شرح حدیث گفته است: اصحاب ما به این حدیث استدلال کردهاند بر این که غیر قریش از عرب، همتای قریش نیستند، همچنان که غیر بنی هاشم از قریش، همتای بنی هاشم نمیباشند (شرح صحیح مسلم، ج۱۵، ص۴۱).
- ↑ امیرالمؤمنین (ع) در جایی دیگر فرموده است: «وَ اللَّهِ مَا تَنْقِمُ مِنَّا قُرَيْشٌ إِلَّا أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَنَا عَلَيْهِمْ» «به خدا سوگند، قریش از ما انتقام نمیگیرد، مگر برای آنکه خدا ما را بر آنان برگزیده است» (نهج البلاغه، خطبه ۳۳).
- ↑ فکبر الناس و ضجوا، و قال کلمة خفیت... مسند احمد، ج۱۵، ص۳۶۱، ح۲۰۸۳۳؛ ثم لغط الناس، فتکلموا فلم أفهم قوله بعد) «کلهم» المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۱۴، ح۱۷۹۸.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۲۵۸-۲۶۴.