احترام به حقوق دیگران

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

احترام به حقوق دیگران از زمانی معنا پیدا می‌کند که انسان وارد جامعه شده و ناچار به همکاری و تعامل با دیگران می‌شود. ورود به اجتماع حقوق متقابلی را برای انسان‌ها تعریف می‌کند که برای حفظ نظم ناچار به رعایت آنها هستند و البته رعایت ارزش‌های اخلاقی در این زمینه کمک می‌کند.

مقدمه

بعد از ورود انسان به جامعه و حرکت او در مسیر همکاری و تعامل برای رسیدن به جامعه، به ناچار در می‌یابد از جهاتی، از موهبت آزادی محروم می‌شود، یکی آن است که اجتماع وقتی کامل می‌شود که فرد با توجه به همکاری دیگران با او، حاضر می‌شود، حقوق متقابلی را به دیگران واگذارد که آنها نیز حقوقی به او داده‌اند. همان‌گونه که مردم با او رفتار می‌کنند، او نیز با مردم رفتار کند[۱]. یکی از حد و مرزهای آزادی سیاسی آن است که آزادی افراد نباید مانع آزادی دیگران گردد. در اسلام آزادی از عبودیت خالصانه خداوند آغاز می‌شود و سپس به رهایی و دوری از هر نوع بندگی تحقیرآمیز می‌انجامد[۲]. پس آنچه در احترام به آزادی و حقوق دیگران مهم است، رهایی انسان از شهوات و خواسته‌های نفسانی است. انسان در آزادی بیان خویش نیز باید مصالح جامعه و دیگر شهروندان را لحاظ کند: وقتی اوضاع و شرایطی که عقاید در آن ابراز می‌گردد، چنان باشد که بیان عقیده، نوعی تحریک برای انجام کارهای مخل مصالح دیگران در آورد آن وقت حتی اظهار عقیده هم مصونیت خود را از دست می‌دهد، آزادی فرد تا این اندازه باید محدود گردد که اعمال وی، مستوجب زحمت و زیان دیگران نشود[۳].[۴]

رابطه ارزش‌های اخلاقی و رعایت حقوق دیگران

بخش مهمی از رعایت حقوق دیگران همراه با رعایت ارزش‌های اخلاقی است، شاید برخی که غیبت و تهمت و رواج دروغ در جامعه، ربطی به آزادی دیگر شهروندان ندارد. اموری که وارد حوزه عمل می‌شوند مانند گفتار غلوآمیز[۵]، تهمت‌زنی به دیگران[۶]، غیبت و بدگویی[۷]، سخن ناسنجیده و از روی ظن و گمان[۸]، تمسخر دیگران[۹] و تحریف سخنان[۱۰] در دایره آزادی بیان قرار نمی‌گیرند، زیرا که این مصادیق، به واقع، در جست‌وجوی حقیقت نیستند و وارد حوزه خلاف اخلاق شده‌اند و مزاحمت برای دیگران می‌سازند[۱۱].

آزادی سیاسی و احترام متقابل

یکی از حدود و قیود که برای آزادی سیاسی و بیان دیدگاه‌های سیاسی وجود دارد، احترام متقابل است، نمی‌توان به بهانه آزادی بیان، آزادی دیگران را به زیر پا گذاشت و به باورها و مقدسات‌شان توهین کرد، قرآن کریم بر این امر سفارش دارد که مبادا حتی به باورها و خدایان کافران، دشنام دهید تا آنان نیز مقابله به مثل کنند[۱۲]. آن‌سان که به بهانه آزادی نمی‌توان علیه حاکمان و صاحبان قدرت، تهمت، غیبت و بر چسب‌های ویرانگر زد که طبعاً می‌تواند پیامدهای ناگواری برای حکومت اسلامی داشته باشد و گاه می‌تواند به شورش‌ها، ناآرامی‌ها و خسارت‌های جبران‌ناپذیری انجامد[۱۳].[۱۴]

آزادی بیان و احترام متقابل

آزادی بیان محدود به حفظ کرامت انسان، حفظ آبرو و حیثیت، چشم‌پوشی از عیوب و حرمت غیبت و افشاگری از مسائل خصوصی است، بنابراین در منابع دینی برای تجویز آزادی بیان در این موارد دلیلی وجود ندارد[۱۵].

یکی دیگر از ساحت‌هایی که ارزش‌های اخلاقی در ارتباط با حقوق دیگران؛ آزادی انسان و گفتار و بیان او را محدود می‌کند، آن است که نباید به مقدسات دیگران توهین کرد[۱۶]. با این رویکرد، آزادی بیان با رویگردانی از سخنان بیهوده نیز محدود می‌شود[۱۷]. همچنان که از گفتار لغو و گمراه کننده نیز باید دوری کرد[۱۸] و اینکه گفتارها باید عادلانه باشد[۱۹].

همه این موارد، ارزش‌ها و محدودیت‌ها به ما هشدار می‌دهد که بیان و گفتار فرد مسلمان نباید آزاردهنده، غیر منصفانه و خارج از دایره حقوق باشد و موجب هتک حرمت و آبروی مؤمنان گردد، این دستورها هنگامی وارد عرصه سیاسی می‌گردد، پیامدهای چند برابر دارد[۲۰].

منابع

پانویس

  1. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۷۲.
  2. سیدمحمدباقر الصدر المدرسة الإسلامیة (موسوعة الشهید الصدر)، ج۵، ص۹۵.
  3. ر.ک: محسن عباس‌نژاد و همکاران، قرآن و حقوق، ص۶۲۲.
  4. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۲۱۱.
  5. سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  6. سوره نور، آیه ۴ و ۲۳.
  7. سوره حجرات، آیه ۱۲.
  8. سوره اسراء، آیه ۳۶.
  9. سوره حجرات، آیه ۱۱.
  10. سوره نساء، آیه ۴۶.
  11. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۲۱۱.
  12. سوره انعام، آیه ۱۰۸.
  13. سوره نساء، آیه ۹۴.
  14. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۲۱۱.
  15. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۸۴.
  16. سوره انعام، آیه ۱۰۸.
  17. سوره مؤمنون، آیه ۳.
  18. سوره لقمان، آیه ۶.
  19. سوره انعام، آیه ۱۵۲.
  20. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۲۱۱.