اختلاف قرائات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

یکی از مباحث مهم در قرائات، اختلاف آنها است که از آن به تناقض و تعارض قرائات نیز یاد می‏‌شود. قرآن مجید فقط به یک طریق و یک قرائت از جانب پروردگار بر پیامبر اسلام (ص) نازل شده است؛ ولی پس از نزول آن، قرائات گوناگونی پدیدآمد. سبب اختلاف قرائات، در علوم قرآن بررسی شده است.

اختلاف قرائات گاهی در حکم فقهی تأثیرگذار است. بعضی از این موارد که در آثار علوم قرآنی ذکر شده چنین است:

  1. نقض(باطل ‏شدن) یا نداشتن نقض وضوی ملموس (علاوه بر نقض وضوی لامس که قدر متیقّن از مدلول آیه است) بنابر اختلاف قرائت در «لَمَستُم» و ﴿لَامَسْتُمُ (در آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا[۱]).
  2. جواز وطی حائض به محض انقطاع دَم، یا مشروط ‏بودن به غسل بعد از انقطاع، بنابر اختلاف قرائت در ﴿حَتَّى يَطْهُرْنَ (در آیه ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ[۲]).
  3. وجوب یا وجوب ‏نبودن سجده هنگام تلاوت یا استماع آیه ﴿أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ[۳]، بنابر اختلاف قرائت در تشدید یا تخفیف لام در ﴿أَلَّا.

یکی از محورهای بحث اختلاف قرائات، صحت و جواز تبعیت از قرائات مختلف است. دیدگاه‏‌ها در این بحث مبتنی بر اَنظار در تعریف و ضوابط و احکام قرائات شاذ است، و در حقیقت به منزله صغریات و مصادیق آن احکام کلی هستند؛ از‏این‏‌رو بعضی از وجوه در موارد اختلاف قرائات، صحیح و قرائت به آن وجوه هم جایز شمرده شده است. بخشی دیگر صحیح، اما قرائت به آن غیر جایز دانسته می‏‌شود و بخش سوم، غیر صحیح و غیر جایز اعلام می‏‌شود.[۴][۵]

اختلاف قرائات در اِبدال

محققان علوم قرآنی سعی کرده‌‏اند موارد اختلاف قرائات صاحبان قرائت را به گونه‏‌ای دسته‏‌بندی و منضبط کنند و با توجه به سلایق و پیش‏ فرض‌‏های خود، به راه‌‏های مختلفی رفته‏‌اند. ابوالفضل رازی موارد اختلاف را در قالب هفت وجه صورت‌‏بندی کرده است:

  1. اختلاف اسماء از نظر مفرد، تثنیه، جمع، تذکیر، تأنیث، مبالغه و مانند آن؛
  2. اختلاف اَشکال صرفی افعال و آنچه مرتبط به ضواهر صرفی است، مانند شکل ماضی و مضارع و امر، و اِسناد به مذکّر و مؤنّث و متکلّم و مخاطب و اسم فاعل و اسم مفعول؛
  3. اختلاف به لحاظ وجوه اِعراب؛
  4. اختلاف به لحاظ زیادت و نقصان؛
  5. اختلاف به لحاظ تقدیم و تأخیر؛
  6. اختلاف در لغات به لحاظ فتح و اِماله و ترقیق و تفخیم و تحقیق و تسهیل و ادغام و اظهار و مانند آنها؛
  7. اختلاف به لحاظ قلب و اِبدال در یک کلمه یا حرف به کلمه یا حرف دیگر.

مثال برای مورد اخیر، آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۶] است که قرطبی در تفسیر خود نقل می‌‏کند که ابن ‏خطاب و ابن ‏شهاب "فامضوا إلی ذکر اللّه‏" قرائت کرده‌‏اند[۷][۸]

اختلاف قرائات در اسماء

ابوالفضل رازی موارد اختلاف قرائات صاحبان قرائت را در قالب هفت وجه صورت‏‌بندی کرده است که یکی از این وجوه، اختلاف اسماء از نظر مفرد، تثنیه، جمع، تذکیر، تأنیث، مبالغه و مانند آن است.

  1. نمونه اختلاف اَسماء به لحاظ مفرد و تثنیه و جمع، آیه ﴿ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي[۹] است که قرّاء مکّه و مدینه به لفظ مفرد، و دیگر قرّاء به صیغه جمع قرائت کرده‌‏اند. آیه ﴿ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ[۱۰] که حمزه و حفص و کسائی به لفظ مفرد، و دیگر قرّاء به صیغه جمع قرائت کرده‌‏اند. آیه ﴿لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا[۱۱] که قرّاء مکّه و مدینه و ابن ‏عامر به لفظ تثنیه (منهما)، و دیگر قرّاء به صیغه مفرد (منها) قرائت کرده‌‏اند.
  2. نمونه اختلاف اَسماء به لحاظ تذکیر و تأنیث، آیه﴿فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ[۱۲] است که حمزه و کسائی و خَلَف- به خلاف دیگر قرّاء - به صیغه مذکّر (فناداه الملائکه) قرائت کرده‏‌اند.
  3. نمونه اختلاف اَسماء به لحاظ مبالغه و غیر مبالغه، آیه ﴿بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ[۱۳] است که حمزه و کسائی - به خلاف دیگر قرّاء - به صیغه مبالغه (سحّار) قرائت کرده‏‌اند[۱۴][۱۵]

اختلاف قرائات در اماله

ابوالفضل رازی موارد اختلاف قرائات صاحبان قرائت را در قالب هفت وجه صورت‏‌بندی کرده است که یکی از این وجوه: اختلاف در لغات به لحاظ فتح و اِماله و ترقیق و تفخیم و تحقیق و تسهیل و ادغام و اظهار و مانند آنهاست. مثال برای اختلاف در اماله و تفخیم: کلمات «قضی» و «رمی» است که بعضی به اماله و بعضی دیگر به تفخیم قرائت کرده‏‌اند[۱۶][۱۷]

اختلاف قرائات در تقدیم و تأخیر

یکی از وجوه اختلاف قرائات، «اختلاف در تقدیم و تأخیر» است؛ مانند:

  1. ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ[۱۸] که به صورت "فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ"؛ یعنی به تقدیم ﴿الْخَوْفِ بر ﴿الْجُوعِ قرائت شده است.
  2. ﴿وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ[۱۹] که به صورت "وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْحَقِّ بالْمَوْتِ"، یعنی به صورت تقدیم ﴿الْحَقِّ بر ﴿الْمَوْتِ قرائت شده است.

زرکشی معتقد است در صورت صحت روایت، این قرائات پذیرفته است، اما به دلیل مخالفت با مصحف (که موافقت با مصحف یکی از ضوابط و معیارهای صحت قرائت دانسته شده است) و تعدد چنین مواردی، از این قرائات استفاده نمی‏‌شود[۲۰][۲۱]

اختلاف قرائات در تقریر نبی (ص)‏

یکی از اسباب اختلاف قرائات را تقریر و تأیید قرائات مختلف قاریان توسط شخص پیامبر (ص) دانسته‌‏اند. ابن ‏قتیبه می‌‏گوید: از جمله اموری که خداوند به ‏منظور تسهیل و توسعه بر امت اسلامی مقرر کرد، این بود که رسولش را مأمور کرد تا به مردم اعلام کند همه می‌‏توانند قرآن کریم را طبق لهجه، لغت و متناسب با عادتشان قرائت کنند. اگر هریک از گروه‌‏ها و قبایل موظف می‏‌شدند از لغت و لهجه خود دست بردارند، امر بر آنها دشوار می‏‌شد و باید از پس آزمون بسیار سنگینی خارج از توانشان برمی‏‌آمدند؛ ازاین‌‏رو خداوند در سایه رحمت و لطف خویش اراده کرد تا برای مردم گستره‏ای گسترده در امر لغات و موردی برای تصرف در حرکات فراهم آورد؛ همچنان‏که در امر دین تکالیف را بر آنها آسان گرفت[۲۲][۲۳]

اختلاف قرائات در حرکت‏‌ها

اختلاف قرائات ناشی از اختلاف در حرکت‏‌ها و إعراب کلمه دو گونه است:

  1. اختلاف در حرکات و إعراب کلمه یا در حرکت بنای آن؛ بی‏‌آنکه در معنا و صورت آن تغییری ایجاد کند؛ مانند:
    1. ﴿وَيَضِيقُ صَدْرِي[۲۴] که هم به رفع قاف (یضیقُ) و هم به نصب آن (یضیقَ) قرائت شده است.
    2. ﴿قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ[۲۵] که حرف «راء» ﴿أَطْهَرُ هم به رفع و هم به نصب قرائت شده است.
  2. اختلاف در إعراب و حرکت‌‏های بنای کلمه که تغییری در معنا ایجاد می‏‌کند، ولی صورت و شکل کلمه محفوظ می‏‌ماند؛ مانند: ﴿كَفَّلَهَا در ﴿وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا[۲۶] که هم به تخفیف «فاء» (کفلها) و رفع محل «زکریا» فاعل شده و هم به تشدید «فاء» (کفّلها) و نصب محل «زکریا» مفعول دوم قرائت شده است.

زرکشی چنین مواردی را در صورت صحت روایت آنها و موافقت با قواعد عربی، مقبول و مجاز برای قرائت می‌داند[۲۷][۲۸]

اختلاف قرائات در حروف

اختلاف در حروف سه گونه است:

  1. اختلاف در حروف کلمه که معنا را دچار تغییر می‏‌کند، ولی صورت و شکل کلمه محفوظ می‏‌ماند؛ مانند ﴿نُنْشِزُهَا در ﴿وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا[۲۹] که هم «ننشزها» و هم «ننشرها» قرائت شده است. به اعتقاد زرکشی، در صورت صحت روایت و معنا، منعی در قرائت به این وجوه نیست؛ زیرا از نظر ظاهری مخالفتی با مصحف ندارد.
  2. اختلاف در حروف که در صورت و شکل کلمه تغییری پدید می‌‏آورد؛ ولی معنای کلمه محفوظ می‌‏ماند؛ مانند ﴿الْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ در آیه ﴿وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ[۳۰] که به صورت «کالصوف المنفوش» نیز قرائت شده است.
  3. اختلاف در حروف که سبب تغییر در معنا و شکل می‏‌شود؛ مانند کلمه ﴿طَلْحٍ در ﴿وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ[۳۱] که «طلع» نیز قرائت شده است.

زرکشی موارد قسم دوم را - در صورت صحت روایت - هرچند صحیح می‌داند، به دلیل غیر متواتر بودن و مخالفت با رسم مصحف، استفاده از آن را در قرائت جایز نمی‌داند و در موارد قسم سوم این نکته را هم اضافه می‏‌کند که به لحاظ معنایی اگر با قرائت فعلی مصحف در تضاد باشد، علاوه بر نداشتن جواز قرائت، صحت آن هم منتفی خواهد بود[۳۲][۳۳]

اختلاف قرائات در زیادت و نقصان

یکی از اَشکال اختلاف قرائات، اختلاف در کم و زیادی کلمه است؛ مانند:

  1. ﴿وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ[۳۴] که به صورت "و ما عملت أیدیهم" نیز قرائت شده است.
  2. ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ[۳۵] که به صورت "ان الله الغني الحميد" نیز خوانده شده است.

زرکشی معتقد است اگر این اختلا‌ف‏‌ها میان خودِ مصاحف عثمانی است، قرائت به هرکدام از آنها جایز است؛ زیرا از ضابطه عدم مخالفت با رسم مصحف عدولی صورت نگرفته است؛ اما اگر همه مصاحف عثمانی بر یکی از آن وجوه (اعم از قرائتی که کلمه زائد دارد یا قرائتی که کلمه زائد ندارد) متفق باشند، عدول به قرائت دیگر جایز نیست[۳۶][۳۷]

اختلاف قرائات در ظواهر صرفی

یکی از اَشکال اختلاف قرائات اختلاف ناشی از تشابه شکلی صیغه‌‏های مختلف افعال از نظر وزن و همچنین به لحاظ اعراب آنها - مثل بعضی از صیغه‌‏های ماضی و مضارع و امر، اسناد به مذکر و مؤنث، متکلم و مخاطب و صیغه معلوم و مجهول - است؛ مانند آیه ﴿رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا[۳۸] که یعقوب به صیغه ماضی ﴿بَاعِدْ، و دیگران به صیغه أمر قرائت کرده‌‏اند.

و آیه ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى[۳۹] که نافع و ابن‏ عامر به صیغه ماضی، و دیگران به صیغه امر قرائت کرده‏‌اند.

و آیه ﴿وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ[۴۰] که حفص و حمزه و کسائی به صیغه معلوم و دیگران به صیغه مجهول قرائت کرده‏‌اند.

و آیه ﴿ُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۴۱] که حمزه و کسائی به صیغه امر و دیگران به صیغه متکلم قرائت کرده‏‌اند.

و آیه ﴿وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ[۴۲] که نافع به صیغه نهی و دیگران به صیغه مضارع مجهول قرائت کرده‏‌اند.

و آیه ﴿وَمَنْ تَطَوَّعَ[۴۳] که حمزه و کسائی به یاء و تشدید طاء، به صورت مضارع مجزوم، و دیگران به تاء و فتح طاء، به صیغه ماضی قرائت کرده‏‌اند[۴۴][۴۵]

اختلاف قرائات در مصاحف

بی‌‏شک اختلاف مصحف‌‏های مناطق مختلف مهم‏ترین عامل ایجاد اختلاف در قرائت است؛ زیرا مردم هر منطقه ملزم بودند از قاری ویژه خود و قرائت منطبق بر مصحف منطقه خود پیروی کنند.

اختلاف قرائت میان مصحف‌‏های امام که به دستور عثمان فراهم شده بودند، به این شرح است:

  1. اختلاف میان مصحف اهل مدینه و عراق به دوازده حرف محدود بود.
  2. اختلاف میان مصحف اهل شام و عراق به حدود چهل حرف منحصر بود.
  3. اختلاف میان مصحف اهل کوفه و بصره منحصر به پنج حرف بود.

نویسنده کتاب «المبانی» فصل ویژه‌‏ای در مقدمه آن ترتیب داده و شمار این اختلاف‌‏ها را در آن ذکر کرده است. نمونه‌‏هایی از این اختلافات عبارتند از:

  1. ابن ‏عامر قاری شام، آیه ﴿فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ[۴۶] را این‏گونه قرائت می‏‌کرد: "جاءوا بالبینات و بالزبر"؛ زیرا در مصحف شام این چنین نوشته شده بود؛ اما دیگر قاریان این آیه را ﴿الزُّبُرِ (بدون باء) می‌‏خواندند.
  2. نافع و ابن ‏عامر آیه ﴿وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ[۴۷] را بدون «واو» قرائت می‏‌کردند: ﴿سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ؛ زیرا این آیه در مصحف مدینه و شام بدون «واو» ضبط شده بود؛ امّا دیگر قاریان این آیه را با «واو» ﴿وَسَارِعُوا می‌‏خواندند؛ زیرا در مصحف‌‏های آنان «واو» در ابتدای آیه ضبط شده بود[۴۸][۴۹]

اختلاف قرائات در نزول

صاحب تفسیر «المبانی لنظم‏ المعانی» می‌‏گوید: وجه سوم از قرائات آن است که بر حسب اختلاف نزول تغییر می‏‌کرد؛ زیرا رسول خدا (ص) قرآن کریم را در هر ماه رمضان به جبرئیل عرضه و با او مقابله می‏‌کرد. این کار زمانی صورت می‏‌گرفت که آن حضرت به مدینه مهاجرت کرد. اصحاب از آن حضرت وجوه قرائات را در هر عرضه و مقابله فرا می‌‏گرفتند. برخی از این اصحاب آن‏گونه که می‌‏خواستند قرآن را قرائت می‏‌کردند تا آنکه خداوند آنان را مشمول لطف خویش قرار داد و بر قرائات اعلام ‏شده در آخرین عرضه یا در عرضه و مقابله سوم و چهارم متحد و مجتمع ساخت تاآنجاکه از آن پس جز در حروف و وجوه معدود یا الفاظ و عبارات نزدیک به هم، اختلاف چندانی باقی نماند.

اصحاب رسول خدا (ص) هنگام نوشتن مصاحف به اختلاف‌‏های مربوط به حروف هجاء که مردم نیز حول آن متحد شده بودند توجه کرده و آنها را در مصحف‏‌ها ضبط کردند تا از بین نرود؛ ازاین‌‏رو اختلاف مصحف‏‌های اهل شام، عراق و حجاز در حروف و وجوه معدودی بر جای ماند.

این وجه را عده‏ای از محققان نقد کرده و مردود دانسته‌‏اند. روایاتی از اهل بیت: هم به این نکته تصریح می‏‌کند که قرآن با یک حرف و قرائت نازل شد و اختلاف‌‏ها بعداً پدید آمد.

زراره از امام باقر (ع) چنین نقل می‏‌کند: « إِنَّ اَلْقُرْآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ لَكِنَّ اَلاِخْتِلاَفَ يَجِيءُ مِنْ قِبَلِ اَلرُّوَاةِ»: قرآن واحد است و از جانب (خدای) واحد نازل شده است و اما اختلاف از ناحیه راویان پیدا می‏‌شود.

همچنین، فضیل ‏بن‏ یسار به امام صادق عرض می‏‌کند که مردم می‌‏گویند قرآن بر هفت حرف نازل شده است. آن حضرت در پاسخ می‌‏فرماید: «كَذَبُوا أَعْدَاءُ اَللَّهِ، وَ لَكِنَّهُ نَزَلَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ، مِنْ عِنْدِ اَلْوَاحِدِ»؛ دروغ می‏‌گویند دشمنان خدا، بلکه قرآن بر حرف واحد و از نزد (خدای) واحد نازل شده است»[۵۰][۵۱]

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان! در حال مستی به نماز رو نیاورید تا هنگامی که دریابید چه می‌گویید و نیز در حال جنابت (به نماز و محل نماز رو نیاورید) مگر رهگذر باشید تا آنکه غسل کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید و یا یکی از شما از جای قضای حاجت باز آمد یا با زنان آمیزش کردید و آب نیافتید به خاکی پاک تیمّم کنید و بخشی از رخساره‌ها و دست‌هایتان را با آن مسح کنید که خداوند، در گذرنده‌ای آمرزنده است» سوره نساء، آیه ۴۳.
  2. «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست می‌دارد» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  3. «(شیطان چنان کرد) تا برای خداوند سجده نبرند، همان (خداوند) که نهان آسمان‌ها و زمین را آشکار می‌گرداند و آنچه پنهان می‌کنید یا آشکار می‌دارید، می‌داند» سوره نمل، آیه ۲۵.
  4. محمد‏ بن‏ بهادر زرکشی؛ البرهان فی علوم ‏القرآن (با حاشیه)؛ ج۱، ص۳۲۶؛ محمد هادی معرفت؛ التمهید فی علوم‏ القرآن؛ ج۲، ص۱۰۳؛ محمد باقر حجتی؛ پژوهشی در تاریخ قرآن کریم؛ ص۲۶۶.
  5. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۴.
  6. «ای مؤمنان! چون روز آدینه گلبانگ نماز در دهند به یادکرد خدا بشتابید و خرید و فروش را وانهید! این برای شما اگر بدانید، بهتر است» سوره جمعه، آیه ۹.
  7. محمد هادی معرفت؛ التمهید فی علوم ‏القرآن؛ ج۲، ص۱۰۲.
  8. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۴-۲۰۵.
  9. «با پیام‌هایم و با سخنم» سوره اعراف، آیه ۱۴۴.
  10. «دعای تو (مایه) آرامش آنان است» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
  11. «و گمان ندارم که رستخیز برپا شود و اگر مرا به سوی پروردگارم باز گردانند جایگاهی از آن بهتر خواهم یافت» سوره کهف، آیه ۳۶.
  12. «فرشتگان او را ندا دادند» سوره آل عمران، آیه ۳۹.
  13. «تا هر جادوگر دانایی را نزد تو آورند» سوره اعراف، آیه ۱۱۲.
  14. محمد هادی معرفت؛ التمهید فی علوم‏ القرآن؛ ج۲، ص۱۰۱.
  15. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۵.
  16. معرفت، محمدهادی معرفت؛ التمهید فی علوم‏ القرآن؛ ج۲، ص۱۰۲.
  17. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۵.
  18. «و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم) اش از همه جا فراوان می‌رسید آنگاه به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام می‌دادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.
  19. «و مستی مرگ، حقیقت را (پیش چشم) می‌آورد؛ این همان است که از آن کناره می‌کردی» سوره ق، آیه ۱۹.
  20. محمد ‏بن ‏بهادر زرکشی؛ البرهان فی علوم ‏القرآن (با حاشیه)؛ ج۱، ص۳۳۵؛ عبدالهادی فضلی؛ تاریخ قراءات قرآن کریم؛ ص۱۱۵؛ محمدهادی معرفت؛ التمهید فی علوم ‏القرآن؛ ج۲، ص۱۰۴.
  21. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۵.
  22. عبدالله ‏بن‏ مسلم ابن ‏قتیبه؛ تأویل مشکل‏ القرآن؛ ص۳۰؛ عبدالهادی فضلی؛ تاریخ قراءات قرآن کریم؛ ص۱۱۸-۱۱۹.
  23. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۵-۲۰۶.
  24. «و سینه‌ام تنگ می‌شود» سوره شعراء، آیه ۱۳.
  25. «(لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزه‌ترند» سوره هود، آیه ۷۸.
  26. «زکریّا را سرپرست او کرد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
  27. محمد ‏بن ‏بهادر زرکشی؛ البرهان فی علوم ‏القرآن (با حاشیه)؛ ج۱، ص۳۳۴؛ عبدالهادی فضلی؛ تاریخ قراءات قرآن کریم؛ ص۱۱۳؛ محمدهادی معرفت؛ التمهید فی علوم ‏القرآن؛ ج۲، ص۱۰۳.
  28. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۵.
  29. «به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  30. «و کوه‌ها چون پشم رنگارنگ زده‌اند» سوره قارعة، آیه ۵.
  31. «و (درخت) موز (با میوه‌های) بر هم چیده» سوره واقعه، آیه ۲۹.
  32. محمد ‏بن ‏بهادر زرکشی؛ البرهان فی علوم ‏القرآن (با حاشیه)؛ ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵؛ عبدالهادی فضلی؛ تاریخ قراءات قرآن کریم؛ ص۱۱۴؛ محمدهادی معرفت؛ التمهید فی علوم ‏القرآن؛ ج۲، ص۱۰۴.
  33. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۶.
  34. «آنچه دست‌پروردشان بود» سوره یس، آیه ۳۵.
  35. «بی‌گمان خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره لقمان، آیه ۲۶.
  36. محمد ‏بن ‏بهادر زرکشی؛ البرهان فی علوم ‏القرآن (با حاشیه)؛ ج۱، ص۳۳۶؛ عبدالهادی فضلی؛ تاریخ قراءات قرآن کریم؛ ص۱۱۵؛ عبدالله ‏بن ‏مسلم ابن ‏قتیبه؛ تأویل مشکل ‏القرآن؛ ص۲۸-۲۹؛ محمد ‏بن ‏محمد ابن ‏جرزی؛ النشر فی القراءات ‏العشر؛ ص۲۶-۲۷.
  37. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۶.
  38. «پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز» سوره سبأ، آیه ۱۹.
  39. «گفتیم از «مقام ابراهیم» نمازگاه گزینید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.
  40. «آیا جز ناسپاس را به کیفر می‌رسانیم؟» سوره سبأ، آیه ۱۷.
  41. «گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  42. «و از تو درباره دوزخیان باز نپرسند» سوره بقره، آیه ۱۱۹.
  43. «هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  44. محمدهادی معرفت؛ التمهید فی علوم ‏القرآن؛ ج۲، صص۱۶ و۱۰۱.
  45. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۶-۲۰۷.
  46. «پس اگر تو را دروغگو شمرده‌اند (بدان که) پیامبران پیش از تو (نیز) که برهان‌ها و نوشته‌ها و کتاب روشنگر را آورده بودند، دروغگو شمرده شده‌اند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۴.
  47. «و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمان‌ها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.
  48. عبدالحق ‏بن‏ غالب ابن ‏عطیه متأخر؛ مقدمتان فی علوم ‏القرآن؛ ص۱۱۷-۱۳۳؛ محمدهادی معرفت؛ التمهید فی علوم ‏القرآن؛ ج۲، ص۸؛ عبدالهادی فضلی؛ تاریخ قراءات قرآن کریم؛ ص۱۳۰؛ مکی ‏بن حموش؛ الکشف عن وجوه‏ القراءات ‏السبع و عللها و حججها؛ ج۱، ص۳۷۰؛ فضل ‏بن‏ حسن طبرسی؛ مجمع ‏البیان فی تفسیر القرآن؛ ج۲، ص۵۴۸.
  49. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۷.
  50. محمد ‏بن‏ یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۲، ص۶۳۰؛ عبدالهادی فضلی؛ تاریخ قراءات قرآن کریم؛ ص۱۲۰؛ محمد باقر حجتی؛ پژوهشی در تاریخ قرآن کریم؛ ص۲۲۷-۳۰۷.
  51. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص۲۰۷-۲۰۸.