ازدواج پیامبر خاتم با زینب دختر جحش در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

زینب دختر جحش از متقدمان اسلام و از اول مهاجران به شمار می‌رود. پیامبر او را که از خانواده‌ای متمول و بزرگ در مکه بود برای پسر خوانده‌اش، زید بن حارثه خواستگاری کرد؛ اما وی از ازدواج با زید امتناع ورزید؛ تا اینکه آیه ۳۶ سوره احزاب نازل شد. پس از نزول آیه، زینب به ازدواج با زید رضایت داد؛ اما اختلاف و مشاجره‌هایشان، زندگی را به کام آنان تلخ کرد و زید، صلاح را در جدایی دانست. پس از پایان عِده، رسول خدا (ص) به فرمان الهی برای از بین بردن رسم جاهلی که همسر پسر خوانده را عروس شخص می‌شمردند؛ از این‌رو، او را به پدرشوهر محرم می‌دانستند، از زینب خواستگاری کرد.

مقدمه

زینب دختر جحش از متقدمان اسلام و از اول مهاجران به شمار می‌رود[۱]. پیامبر او را که از خانواده‌ای متمول و بزرگ در مکه بود برای پسر خوانده‌اش، زید بن حارثه خواستگاری کرد؛ اما وی از ازدواج با زید امتناع ورزید؛ تا اینکه آیه ۳۶ سوره احزاب نازل شد: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا[۲].

پس از نزول این آیه، زینب به ازدواج با زید رضایت داد؛ اما اختلاف و مشاجره‌هایشان، زندگی را به کام آنان تلخ کرد و باعث شکایت مکرر زید از زینب به رسول خدا (ص) شد. گویا منشأ این اختلاف، تفاخر زینب و تکبر و زبان‌درازی و بداخلاقی او بود[۳]؛ اما پیامبر (ص) هر بار زید را به مدارا و نگهداری همسر توصیه می‌کرد: ﴿وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۴].

سرانجام در پی این ناسازگاری‌ها، زید، صلاح خویش و زینب را در جدایی دانست؛ از این‌رو، او را طلاق داد. پس از پایان عده زینب، رسول خدا (ص) به فرمان الهی برای از بین بردن این رسم جاهلی از زینب خواستگاری کرد. آن رسم، این بود که همسر پسر خوانده را عروس شخص می‌شمردند؛ از این‌رو، او را به پدرشوهر محرم می‌دانستند[۵].

زمانی که زینب از نزول این آیات و خواستگاری حضرت از ایشان باخبر شد از فرط شادی، سجده شکر به جا آورد[۶] و به شکرانه این نعمت الهی دو ماه روزه گرفت[۷].

برادرش، ابواحمد بن جحش او را با مهریه چهارصد درهم[۸] به عقد پیامبر در آورد[۹]. بدین ترتیب زینب بنت جحش در اواخر سال پنجم هجرت در سن ۳۵ سالگی به خانه رسول خدا (ص) وارد شد[۱۰]. حضرت در روز عروسی‌اش غذایی از گوشت و نان تدارک دید و همه مردم را دعوت کرد[۱۱].

برخی مفسران و مؤرخان در باب چگونگی ازدواج رسول الله (ص) با زینب بنت جحش، روایات سخیف، ضعیف و مذمومی را نقل کرده‌اند که بی‌تردید، وجود مقدس آن حضرت از این اتهامات، بری بوده است[۱۲].

زینب، همواره به ازدواجش با رسول خدا (ص) افتخار می‌کرد. او گاهی خطاب به پیامبر (ص) می‌گفت: "من به سه جهت مثل دیگر زنانت نیستم: اول اینکه جد من و تو یکی است؛ دوم اینکه عقد من و تو را خداوند در آسمان بسته است و سوم اینکه جبرئیل، فرستاده این امر بود"[۱۳]. او به زنان دیگر پیامبر (ص) نیز می‌بالید و می‌گفت: "شما را پدرانتان به مَهر به ازدواج حضرت در آوردند؛ اما مرا خدا به مِهر"[۱۴].

واقدی در باب تفاخرهای زینب به دیگر زنان، از زینب دختر ام‌سلمه روایت کرده است: "مادرم، ام‌سلمه، سخن از زینب دختر جحش به میان آورد. پس بر او رحمت فرستاد و پاره‌ای از بگومگوهایی را که میان عایشه و زینب اتفاق افتاده بود نقل کرد و گفت: زینب، در پاسخ عایشه گفته است: به خدا سوگند! من مانند دیگر همسران پیامبر (ص) نیستم؛ چراکه ایشان با پرداخت مهریه و با اجازه اولیایشان آنان را به همسری گرفته است؛ حال آنکه خداوند مرا به همسری رسول خود در آورده و درباره‌ام قرآن نازل فرموده است که مسلمانان آن را بدون هیچ تغییر و تبدیل می‌خوانند و سپس آیه ۳۷ سوره احزاب را تلاوت کرد..."[۱۵].[۱۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. دائرة المعارف الاسلامیه، ج۱۱، ص۲۸؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۲۵.
  2. «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستاده‌اش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶.
  3. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۴.
  4. «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه می‌داشتی و از مردم می‌ترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجام‌یافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷؛ همچنین ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۴ به بعد.
  5. دائرة المعارف تشیع، ج۸، ص۵۹۷.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱.
  7. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱.
  8. احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۶، ص۶۰.
  9. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
  10. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۳؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۱۵۵.
  11. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۴۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۴.
  12. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۰؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۲۲۶ به بعد.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۵.
  14. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۴۶۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱-۸۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۵.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۸۱.
  16. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، زینب بنت جحش، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۹۱-۳۹۳.